در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 956

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۹۵۶

مقدمه

در یکی از جلسات درس‌گفتارم، با شاگردانم از شوق یادگیری در کودکی، تأثیر عمیق متون کلاسیک، حالات معنوی در فیضیه، و ضرورت اصلاح علم دینی سخن گفتم. این سخنان، که گاه به‌صورت گذرا در میان بحث‌هایم مطرح می‌شدند، از عمق قلبم برمی‌خاستند؛ جایی که عشق به علم و حکمت الهی با دغدغه‌هایم برای اصلاح رویکردهای دینی و عرفانی درهم‌آمیخته بود. در این گفتگو، از تأثیر متون بلاغی مانند مطول، مستی معنوی علم، نقد روزه صوری، و مشکلات رانندگی غیرحرفه‌ای سخن گفتم. این روایت، نه‌تنها بازتاب تأملات علمی و معنوی‌ام، بلکه تصویری از تعهد قلبی‌ام به احیای حکمت قرآنی و اصلاح علم دینی است.

بخش اول: شوق یادگیری و تأثیر متون کلاسیک

در کودکی، با عشقی بی‌پایان به دنبال متون کلاسیک بودم. کتاب مطول، اثر سعدالدین تفتازانی، که در علم بلاغت از معانی، بیان و بدیع سخن می‌گوید، مرا مسحور خود کرده بود. به شاگردانم گفتم: «مطول، مانند زلف جانان بود؛ هر سطرش ما را مست علم می‌کرد.» این متن، با ساختار پیچیده و زیبایی‌شناختی‌اش، ذهنم را به سوی فهم عمیق‌تر متون دینی سوق می‌داد. با شوق افزودم: «ما بچه بودیم، اما این کتاب‌ها چنان ما را به وجد می‌آورد که گویی شرابی معنوی نوشیده‌ایم.» این تجربه، از تعهد قلبی‌ام به یادگیری و تأثیر متون کلاسیک در پرورش ذهنیت علمی و عرفانی برمی‌خاست.

درنگ: متون کلاسیک مانند مطول، با زیبایی و عمق خود، شوق یادگیری را برمی‌انگیزند و ذهن را برای فهم معارف دینی آماده می‌کنند.

بخش دوم: علم، شرابی معنوی

روزی علم را به شرابی تشبیه کردم که مست‌کننده است، اما مستی‌اش معنوی است. با طنزی معنوی گفتم: «ارسطو وقتی مست علم می‌شد، به پشت بام می‌رفت و فریاد می‌زد: اينَ المُلُوكُ وَاَبناءُ المُلُوكِ، یعنی کجایند شاهان و فرزندان شاهان؟» به شاگردانم گفتم که علم، برخلاف شراب انگور، مستی‌ای پاک و تعالی‌بخش دارد. اما هشدار دادم: «علم اگر صافی نباشد، غرور و تکبر می‌آورد، و این بدترین نكبت است.» این باور، با آیه وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا (قرآن کریم، بقره: ۲۶۹)، که می‌فرماید: «و هر که حکمت داده شود، خیری بسیار داده شده است»، هم‌خوانی دارد. این سخن، از عمق ایمانم به تأثیر معنوی علم صافی برمی‌خاست.

درنگ: علم صافی، مانند شرابی معنوی، انسان را به تعالی سوق می‌دهد، اما علم ناصاف به غرور و تکبر منجر می‌شود.

بخش سوم: حالات معنوی در فیضیه

از دوران حضورم در فیضیه سخن گفتم، جایی که فضای معنوی‌اش ما را مست علم و معرفت می‌کرد. با حسرتی عمیق گفتم: «شب‌ها خواب به چشمانم نمی‌آمد، چنان غرق در عشق به علم بودم که گاه نزدیک بود از پشت بام خودم را پرت کنم.» برخی طلاب، از شدت این حالات، تحمل نداشتند و به خطا می‌افتادند. به شاگردانم گفتم: «خادم‌های حرم ما را می‌شناختند، اما می‌ترسیدند که مبادا از شدت مستی علم، کاری کنیم.» این تجربه، از تأثیر عمیق محیط‌های دینی مانند فیضیه بر روان و روح طلاب برمی‌خاست، چنان‌که آیه وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (قرآن کریم، بقره: ۲۸۲)، که می‌فرماید: «و از خدا بترسید که خدا به شما می‌آموزد»، بر اهمیت تقوا در یادگیری تأکید دارد.

درنگ: محیط‌های دینی مانند فیضیه، با ایجاد فضای معنوی، حالات عمیقی در طلاب برمی‌انگیزند، اما نیازمند هدایت و مدیریت است.

بخش چهارم: تأثیر کلام عالمان دینی

از قدرت کلام عالمان دینی سخن گفتم. خطبه همام امیرمؤمنان (ع) چنان تأثیری داشت که شنونده‌ای گفت: «قد قتله»، یعنی کلام او را کشت. یا عالمانی مانند مرحوم حاجی سبزواری، که شاگردانش از شدت شوق درس، خود را از پشت بام پرت می‌کردند. با شوق گفتم: «این کلام، قلب‌ها را تکان می‌دهد، اما ظرفیت می‌خواهد.» این باور، از ایمانم به تأثیر عالمان واقعی و پیوندشان با کلام الهی برمی‌خاست، چنان‌که در آیه فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (قرآن کریم، زمر: ۱۷-۱۸)، که می‌فرماید: «بشارت ده به بندگانم، کسانی که سخن را می‌شنوند و بهترین آن را پیروی می‌کنند»، بر اهمیت پیروی از کلام حق تأکید شده است.

درنگ: کلام عالمان دینی، مانند خطبه همام، تحول‌آفرین است، اما نیازمند ظرفیت و آمادگی شنونده است.

بخش پنجم: نقد آیات جنگی و ضرورت قانون‌مندی

از آیات جنگی قرآن سخن گفتم، مانند آیه فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ (قرآن کریم، بقره: ۱۹۳)، که می‌فرماید: «هیچ تجاوزی جز بر ستمگران روا نیست.» با تأکید گفتم: «این آیات چنان قداستی دارند که باید برای هر بخششان قانونی نوشته شود تا مانيفست اسلام در دفاع و جنگ باشد.» این سخن، از باورم به ضرورت قانون‌مندی و پرهیز از دشمن‌تراشی بی‌جا در علم دینی برمی‌خاست. افزودم: «عالم واقعی دشمن نمی‌سازد، مگر با ستمگران.»

درنگ: آیات جنگی قرآن، مانند آیه «فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ»، نیازمند قانون‌مندی و تبیین دقیق است تا مانيفست اسلامی را نشان دهد.

بخش ششم: نقد روزه صوری و ضرورت نیت خالص

از روزه صوری انتقاد کردم و گفتم: «روزه‌ای که فقط گرسنگی باشد، فاقد تأثیر معنوی است.» با استناد به حدیث «صوموا تصحوا»، یعنی «روزه بگیرید تا سالم شوید»، تأکید کردم که روزه باید به تقوا و سلامت معنوی منجر شود. با طنزی معنوی افزودم: «روزه آبکی و من‌درآوردی، مانند رانندگی ناشی است که به تصادف می‌انجامد.» این سخن، از باورم به ضرورت نیت خالص و هدف‌مندی در عبادات برمی‌خاست، چنان‌که آیه كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (قرآن کریم، بقره: ۱۸۳)، که می‌فرماید: «روزه بر شما واجب شده، همان‌گونه که بر پیشینیان واجب شد، تا شاید تقوا پیشه کنید»، بر هدف تقوایی روزه تأکید دارد.

درنگ: روزه صوری، بدون نیت خالص و تأثیر معنوی، فاقد ارزش است و باید به تقوا و سلامت منجر شود.

بخش هفتم: دعای افطار و اهمیت توکل

از دعای افطار سخن گفتم: «اللَّهُمَّ لَكَ صُمْتُ وَعَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْتُ وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ»، یعنی «خدایا برای تو روزه گرفتم، با رزق تو افطار کردم و بر تو توکل نمودم.» با شوق گفتم: «این دعا، مراحل معنوی روزه را نشان می‌دهد: نیت، رزق الهی و توکل.» تأکید کردم که توکل پیش از افطار، قلب روزه را زنده می‌کند. این سخن، از باورم به پیوند عبادات با نیت و توکل برمی‌خاست.

درنگ: دعای افطار، با تأکید بر نیت، رزق الهی و توکل، مراحل معنوی روزه را نشان می‌دهد.

بخش هشتم: نقد فرهنگ مصرف‌گرایی در ماه رمضان

از فرهنگ جمع‌آوری آذوقه در ماه رمضان انتقاد کردم. با حسرتی عمیق گفتم: «این کار، نشانه ضعف اراده و امساک است، در حالی که روزه برای تقویت اراده است.» افزودم: «مردم به جای تمرکز بر تقوا، انبار آذوقه می‌کنند!» این نقد، از باورم به ضرورت پرورش اراده و خودکنترلی در روزه برمی‌خاست، چنان‌که هدف روزه در آیه لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (قرآن کریم، بقره: ۱۸۳)، یعنی «تا شاید تقوا پیشه کنید»، تقویت تقواست.

درنگ: جمع‌آوری آذوقه در ماه رمضان، نشانه ضعف اراده است و با هدف روزه، که تقویت تقواست، سازگار نیست.

بخش نهم: تشبیه روزه به رانندگی حرفه‌ای

روزه را به رانندگی حرفه‌ای تشبیه کردم. با طنزی تلخ گفتم: «راننده ناشی، ماشینش در جاده خراب می‌شود، چون صداهای مرموز را نمی‌شناسد. روزه‌دار ناشی هم با نیت صوری، به تقوا نمی‌رسد.» از تصادفات جاده‌ای گله کردم و گفتم: «نود درصد تصادف‌ها از نادانی و رانندگی غیرحرفه‌ای است، مثل روزه‌ای که فقط گرسنگی است.» این سخن، از باورم به ضرورت مهارت و آگاهی در عبادات و زندگی برمی‌خاست. افزودم: «رانندگی حرفه‌ای نیاز به آموزش طولانی دارد، روزه هم نیاز به نیت و اراده قوی دارد.»

درنگ: روزه، مانند رانندگی حرفه‌ای، نیازمند نیت، آگاهی و اراده است؛ روزه صوری مانند رانندگی ناشی به شکست می‌انجامد.

بخش دهم: هدف روزه و سلامت معنوی

با استناد به حدیث «صوموا تصحوا»، یعنی «روزه بگیرید تا سالم شوید»، از هدف روزه سخن گفتم. به شاگردانم گفتم: «روزه برای سلامت جسم و روح است، برای بال درآوردن و پر کشیدن به سوی تقوا.» با حسرتی عمیق افزودم: «روزه‌های آبکی و صوری، مانند رانندگی ناشی، به جای تقوا، ضعف می‌آورد.» این سخن، از باورم به جامعیت روزه در ایجاد سلامت معنوی و جسمی برمی‌خاست.

درنگ: روزه، با هدف سلامت معنوی و جسمی، باید به تقوا و اراده قوی منجر شود، نه صرفاً گرسنگی صوری.

جمع‌بندی

این گفتگو، از عمق قلبم برمی‌خاست و بازتاب دغدغه‌هایم برای احیای حکمت قرآنی و اصلاح علم دینی بود. من باور دارم که متون کلاسیک مانند مطول، علم صافی، و محیط‌های دینی مانند فیضیه، انسان را به سوی تعالی سوق می‌دهند. نقد روزه صوری، فرهنگ مصرف‌گرایی، و رانندگی غیرحرفه‌ای، دعوتی بود به پرورش نیت خالص و اراده قوی در عبادات و زندگی. آیات قرآنی مانند كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ و حدیث «صوموا تصحوا»، راهنمای ما در مسیر تقواست. این درس‌گفتار، تلنگری است برای همه ما، تا با تأمل در علم و عبادت، راهی به سوی جامعه‌ای عادل و معنوی بگشاییم.

با نظارت صادق خادمی