متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 966
مقدمه
این مجموعه، روایتهایی است از درسگفتارهای من، که گاه در خلال بحثهای علمی و معرفتی بهصورت گذرا به آنها اشاره کردهام. اکنون این خاطرات را با دقتی بیشتر و با زبانی صمیمی بازگو میکنم تا شما را به دنیای تأملات و تجربههای زیستهام دعوت کنم. در این گفتوگوها، تلاش دارم تا پیوند عمیق میان دین، واقعیتهای زندگی، و مسئولیتهای اجتماعی را نشان دهم؛ همانگونه که در عمق دانش و تعهد معنویام به آن ایمان دارم. این روایتها نهتنها بازتاب تجربههای شخصی من، بلکه دعوتی است به تأمل در نقش علم دینی و تأثیر آن بر جامعه.
بخش اول: واقعیتگرایی در عبادات اسلامی
پیوند عبادت با زندگی واقعی
در درسگفتارهایم همواره تأکید داشتم که اسلام، دینی است که بر پایه واقعیتهای زندگی بنا شده است. برخلاف برخی ادیان، مانند تورات یا آیین هندو که گاه به ذهنگرایی و انزوای صرف گرایش دارند، عبادات اسلامی به زمان، مکان، و حرکت متصل است. این پیوند، عبادت را از یک کنش ذهنی به عملی پویا و اثرگذار در زندگی اجتماعی بدل میکند. وقتی قرآن کریم میفرماید:
قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ (البقرة: 189)، یعنی: «بگو: آنها اوقات برای مردم و حج هستند»، به ما میآموزد که عبادت، جزئی از نظم زندگی است و باید با واقعیتهای ملموس همراه باشد.
نقد عرفانهای کاذب
سالها پیش، در مواجهه با برخی جریانهای عرفانی که به چلهنشینیهای منفعلانه و وارداتی گرایش داشتند، به خود گفتم که این روشها با روح پویای اسلام سازگار نیست. این سبکها، که گاه از آیینهای غیربومی الهام گرفتهاند، انسان را از حرکت و عمل بازمیدارند. اسلام، عبادت و ریاضت را در دل حرکت و تلاش اجتماعی تعریف میکند، نه در انزوای بیحاصل. این باور، ریشه در عمق نگاه من به دین دارد که باید انسان را به سوی تعالی واقعی هدایت کند.
بخش دوم: استقامت و سلامت در جامعه اسلامی
تمثیل زنان کرد و لر
در درسگفتارهایم از زنان کرد و لر سخن گفتم که در گذشته، با وجود شرایط سخت، با استقامت و تحرک زندگی میکردند. این زنان، حتی در هنگام زایمان، با شجاعت و قدرت به زندگی ادامه میدادند؛ مثلاً بر پشت اسب، فرزند به دنیا میآوردند و بیدرنگ به حرکت خود ادامه میدادند. این تصویر، برای من نمادی از روح استقامت و پویایی در فرهنگ اسلامی است که باید در جامعه امروز نیز احیا شود.
نقد کمتحرکی و ضعف جسمانی
با تأسف باید بگویم که امروز، بسیاری از زنان جامعه ما از کمتحرکی رنج میبرند. این رکود، نهتنها به جسم، بلکه به روان و روح آنها آسیب میزند. در درسگفتارهایم، دو عامل اصلی را برای بیماریهای روانی زنان برشمردم: نخست، رکود عملی و نبود تحرک کافی، و دوم، بداخلاقی برخی مردان که به سلامت روان زنان لطمه میزند. این مسائل، نشاندهنده نیاز مبرم به ترویج فرهنگ تحرک و سلامت در جامعه است.
بخش سوم: علم دینی و چالشهای آن
نقد علوم ذهنی و غیرکاربردی
سالها تدریس و تأمل در علوم دینی به من آموخت که علم، اگر از واقعیتهای زندگی جدا شود، ارزش خود را از دست میدهد. علوم ذهنی که به خیالات و مفاهیم انتزاعی محدود میشوند، نمیتوانند نیازهای جامعه را برآورده کنند. در درسگفتارهایم، با صراحت گفتم که علم دینی باید کاربردی و در خدمت جامعه باشد، نه محصور در بحثهای نظری بیحاصل.
نقد ضعف جسمانی عالمان
در یکی از درسگفتارهایم، از ضعف جسمانی برخی عالمان سخن گفتم. عالمی که از سلامت جسمانی برخوردار نیست، چگونه میتواند بار سنگین هدایت جامعه را بر دوش کشد؟ خاطرهای از عالمی که در حمام عمومی، با سادگی و استقامت مشغول نظافت بود. این تصویر، برای من نمادی از عالم واقعی است که با مردم و در میان مردم زندگی میکند، نه در انزوا و ضعف.
نقد استفاده از عالمان سالخورده
یکی از دغدغههای همیشگیام، استفاده از عالمان سالخورده در جایگاههایی بود که نیازمند توان و پویایی است. در درسگفتارهایم، با تأسف گفتم که جامعه از عالمان در سنین مناسب بهره نمیبرد و گاه، افراد فرتوت را در مسئولیتهای سنگین قرار میدهد. این امر، به جای خدمت، به جامعه آسیب میرساند. عالم دینی باید در اوج توان جسمی و فکری به مردم خدمت کند.
نقد ضعف در مدیریت و اجرا
بارها در درسگفتارهایم تأکید کردم که عالمان دینی، با وجود عمق دانش، گاه در مهارتهای مدیریتی و اجرایی ضعیفاند. این ضعف، مانع از تأثیرگذاری کامل آنها در جامعه میشود. گفتم عالم باید تهمتن باشد؛ یعنی نهتنها در علم، بلکه در عمل و مدیریت نیز توانمند باشد تا بتواند جامعه را به سوی تعالی هدایت کند.
بخش چهارم: دفاع مشروع و تفسیر آیات قرآنی
دفاع مشروع در قرآن
یکی از محورهای اصلی درسگفتارهایم، تفسیر آیات مربوط به دفاع مشروع بود. قرآن کریم میفرماید:
قَاتِلُوا الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ (البقرة: 190)، یعنی: «با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید.» این آیه، دفاع را طبیعت انسانی میداند، اما آن را مقید به شرایط خاص کرده است. گفتم جنگ در اسلام، تنها در راه خدا و برای حفظ دین و جامعه مشروع است.
نقد جنگهای تجاوزکارانه
در درسگفتارهایم، با صراحت از جنگهای تجاوزکارانه در برخی مناطق انتقاد کردم. این جنگها، که گاه به نام دین انجام میشوند، با روح اسلام ناسازگارند. قرآن کریم میفرماید:
وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (البقرة: 190)، یعنی: «و تجاوز نکنید که خدا تجاوزگران را دوست ندارد.» این آیه، مرز میان دفاع مشروع و تجاوز را روشن میکند.
نقد بداخلاقی میان مؤمنان
یکی از دردهایم، بداخلاقی برخی مؤمنان با یکدیگر بود. قرآن کریم میفرماید:
أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ (الفتح: 29)، یعنی: «بر کافران سختگیر و با یکدیگر مهربانند.» اما گاه میدیدم که این مهربانی میان مؤمنان کمرنگ شده و بداخلاقی، جای آن را گرفته است. این انحراف، به جامعه اسلامی آسیب میزند.
بخش پنجم: خاطرات شخصی و درسهای زندگی
خاطره دفاع در کودکی
روزی را در کودکیام، شاید در دهسالگی، که با چاقوی قصابی به من حمله شد. در آن لحظه، با شجاعت تیغه را گرفتم، اما سه انگشتم آسیب دید. این تجربه، برایم درس بزرگی بود که دفاع مشروع، بخشی از طبیعت انسانی است. این خاطره، مرا به یاد آیه
قَاتِلُوا الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ میاندازد که دفاع را حق طبیعی انسان میداند.
خاطره مواجهه با فرد مست
روزی را که در سفر با قطار، با فردی مست روبهرو شدم. همه منتظر بودند ببینند چه میکنم. تصمیم گرفتم به جای درگیری، با محبت او را آرام کنم. او ناگهان مرا در آغوش گرفت و با احترام سخن گفت. این تجربه، مرا به یاد اهمیت حسن خلق در اسلام انداخت که حتی در دشوارترین لحظات، میتواند راهگشا باشد.
بخش ششم: علم دینی و تعامل با جهان
نقد انزوای علم دینی
یکی از دغدغههای همیشگیام، انزوای علم دینی در برابر انتقادات جهانی بود. در درسگفتارهایم، با تأسف گفتم که برخی عالمان، از آنچه در جهان درباره دین گفته میشود بیخبرند. این انزوا، به اعتبار علم دینی آسیب میزند. ما باید با شجاعت و دانش، به شبهات پاسخ دهیم و جایگاه دین را در جهان استوار کنیم.
پاسخگویی به شبهات قرآنی
در درسگفتارهایم، با اطمینان گفتم که آمادهام به ده هزار شبهه درباره قرآن پاسخ دهم. این باور، از عمق ایمانم به قرآن و توانایی علم دینی در پاسخگویی به انتقادات سرچشمه میگیرد. ما باید با دقت علمی، به برداشتهای نادرست از آیات پاسخ دهیم و حقیقت دین را روشن کنیم.
بخش هفتم: هویت ملی و دینی
دفاع از کشور و دین
همیشه باور داشتم که دفاع از کشور و دین، دو روی یک سکهاند. در درسگفتارهایم، با صراحت گفتم که نمیتوان دین را از وطن جدا کرد. ما برای خانهمان، برای ایران، و برای دینمان میجنگیم. این پیوند، هویت ما را شکل میدهد و ما را به سوی تعالی هدایت میکند.
نقد بهرهبرداری توریستی از اماکن مقدس
یکی از تأسفهایم، بهرهبرداری صرفاً توریستی از اماکن مقدس بود. در درسگفتارهایم، از این گفتم که زیارت، باید به تقویت ایمان و معرفت منجر شود، نه صرفاً به درآمدزایی. اماکنی مانند خراسان، پایتخت معنوی اسلام، باید به جای توریسم، به کانونهای تربیت ایمانی بدل شوند.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، روایتی است از تأملات و تجربههای من در مسیر علم، دین، و خدمت به جامعه. از درسگفتارهایم که با شوق و ایمان ارائه میشدند، تا خاطرات شخصیام که درسهای بزرگی از زندگی به من آموختند، همه نشاندهنده یک حقیقتاند: دین، باید با واقعیتهای زندگی پیوند خورد و عالمان، باید با دانش و عمل، جامعه را به سوی تعالی هدایت کنند. آیات قرآنی، مانند
وَادْخُلُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا (البقرة: 189)، یعنی: «و به خانهها از درهایشان وارد شوید»، به ما میآموزد که هر کاری را باید از مسیر درست و با تخصص انجام داد. این مجموعه، دعوتی است به تأمل در مسئولیتهای ما در برابر دین، وطن، و جامعه، با امید به ساختن آیندهای روشنتر.