در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 993

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 993

مقدمه

این مجموعه، روایتی است از تأملات و خاطراتی که در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا بیان شده‌اند و اکنون به‌گونه‌ای مفصل‌تر بازگو می‌شوند. در این گفتگوها، تلاش کرده‌ام با زبانی صمیمی و از عمق وجود، آنچه در مسیر زندگی و تأملات علمی و معنوی‌ام تجربه کرده‌ام، با شما در میان بگذارم. هر بخش، دریچه‌ای است به سوی معرفت، عرفان، و تعهد به ارزش‌های دینی که در طول سالیان، در قلب و ذهنم ریشه دوانده است. این خاطرات نه‌تنها شرح زندگی شخصی من، بلکه بازتابی از دغدغه‌هایم برای اصلاح علم دینی، ترویج انفاق خیرخواهانه، و حفظ کرامت انسانی است.

بخش اول: ریشه‌های مردمی طلاب و دغدغه‌های علم دینی

روزگاری یکی از عالمان بزرگ دینی سخنی گفت که در ذهنم حک شد: طلاب، فرزندان خانواده‌های ساده و روستایی‌اند؛ پدران و مادرانی که با رزق حلال و عرق جبین، فرزندانشان را به حوزه‌های علمیه فرستاده‌اند. اینان نه از تبار اشراف‌اند و نه شاهزادگان. اما آنچه مرا به فکر فرو برد، نبود تداوم نسل‌های علمی در میان طلاب بود. چرا چنین است؟ آیا نظام علم دینی ما بیمار است که نمی‌تواند این زنجیره را حفظ کند؟

درنگ: ریشه‌های مردمی طلاب، از خانواده‌های ساده و پاک، نشانه‌ای از اصالت علم دینی است. اما نبود تداوم نسل‌های علمی، زنگ خطری برای اصلاح ساختارهای حوزه‌های علمی است.

این پرسش، مرا به تأمل در ساختار علم دینی واداشت. اگر قرار است عالمان راستین تربیت شوند، باید نظامی طراحی شود که طلاب را از دغدغه‌های مادی آزاد کند تا تمام وجودشان را وقف علم و معرفت کنند.

بخش دوم: مدیریت منابع و انفاق متعادل

یکی از دردهای بزرگ حوزه‌های علمی، توزیع نادرست منابع است. بارها دیده‌ام که به‌جای حمایت متمرکز و باکیفیت از تعداد محدودی طلاب مستعد، منابع به‌صورت پراکنده و ناکارآمد توزیع می‌شود. می‌گفتم: «اگر قرار است کمکی کنید، پنجاه نفر را به‌خوبی حمایت کنید، نه اینکه به دو هزار نفر، اندک و ناکافی بدهید.» این سخن، ریشه در آیه‌ای از قرآن کریم دارد که می‌فرماید: وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا (و کسانی که چون انفاق کنند، نه اسراف می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند، و میان این دو، معتدل‌اند).

درنگ: مدیریت صحیح منابع در علم دینی، نیازمند اعتدال در انفاق است؛ نه اسراف و نه تنگ‌چشمی، بلکه حمایت باکیفیت از طلاب مستعد.

این آیه، مرا به این باور رساند که انفاق باید با حکمت و برنامه‌ریزی باشد، نه پراکنده و بی‌اثر. طلاب باید بتوانند با فراغ خاطر به درس و تحقیق بپردازند، نه اینکه گرفتار مضاربه و کاسبی شوند.

بخش سوم: انفاق خیرخواهانه و حفظ کرامت

روزی یکی از عالمان دینی بسته‌های غذایی ناچیزی به من سپرد تا میان نیازمندان توزیع کنم. دو کیلو نخود، یک کیلو برنج، یا مقداری روغن! این کار را ننگ دین می‌دانستم. چگونه می‌توان با چنین انفاقی، کرامت انسان‌ها را حفظ کرد؟ تصمیم گرفتم این بسته‌ها را تجمیع کنم و به‌گونه‌ای شایسته‌تر توزیع کنم تا فقرا تحقیر نشوند. قرآن کریم می‌فرماید: لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ (هرگز به نیکی نرسید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید). انفاق باید از اموال ارزشمند باشد، نه از اشیای کهنه و بی‌ارزش.

درنگ: انفاق خیرخواهانه باید با حفظ کرامت انسانی و از اموال ارزشمند باشد، نه با تحقیر و توزیع اموال بی‌کیفیت.

این تجربه، مرا به این باور رساند که انفاق، تنها دادن مال نیست؛ بلکه حفظ عزت نفس گیرنده، بخش مهمی از این عمل خیر است.

بخش چهارم: اخلاص در انفاق و پرهیز از ریا

یکی از نکات کلیدی که همواره در درس‌گفتارهایم تأکید کرده‌ام، اخلاص در انفاق است. قرآن کریم می‌فرماید: يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ الْعَفْوَ (از تو می‌پرسند چه انفاق کنند؟ بگو عفو). انفاق، تنها به مال محدود نمی‌شود؛ بخشش و گذشت معنوی، از بالاترین مراتب انفاق است. یکی از عالمان دینی می‌گفت: اگر برای خدا کار نکنید، در روز قیامت، خداوند شما را به همان کسی ارجاع می‌دهد که برایش کار کرده‌اید. این سخن، هشداری است به همه ما که اعمالمان باید برای خدا باشد، نه برای خودنمایی.

درنگ: انفاق باید با اخلاص و برای خدا باشد، نه برای خودنمایی یا کسب شهرت.

این درس را از تجربه‌هایم آموختم که عالم دینی باید صادقانه و بی‌تظاهر عمل کند. ریا و خودنمایی، آفتی است که ارزش اعمال را از بین می‌برد.

بخش پنجم: سادگی و صداقت در رفتار

یکی از عالمان به طلاب توصیه می‌کرد که در سفر، از نمایش فقر پرهیز کنند و نان و پنیر نخورند تا مبادا دیگران گمان کنند طلاب فقیرند. این سخن را نفاق می‌دانستم. چرا باید حقیقت را پنهان کرد؟ اگر طلبه‌ای نان و پنیر می‌خورد، چه اشکالی دارد؟ بهتر است صادقانه باشیم و از تظاهر به چیزی که نیستیم، پرهیز کنیم. صداقت، سرمایه عالم دینی است.

درنگ: عالم دینی باید با صداقت و سادگی رفتار کند و از نفاق و تظاهر به آنچه نیست، پرهیز کند.

این خاطره، مرا به این باور رساند که عالم باید خود را همان‌گونه که هست نشان دهد، نه با ظاهرسازی و تظاهر.

بخش ششم: احترام به خلقت و طبیعت

یکی از درس‌های بزرگ زندگی‌ام، احترام به خلقت خدا بود. عارفی را که با درختان و سنگ‌ها با ادب رفتار می‌کرد. او برای درختان تشنه آب می‌ریخت و با سنگ‌های کنار جاده با احترام سخن می‌گفت. این رفتار، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (و در زمین با تکبر راه مرو، که خدا هیچ متکبر خودستایی را دوست ندارد). بی‌احترامی به اشیاء و طبیعت، نشانه‌ای از تکبر است.

درنگ: احترام به خلقت خدا، از جمله طبیعت و اشیاء، نشانه تواضع و تقواست.

این تجربه، مرا به این باور رساند که هر جزء از خلقت خدا، شایسته احترام است و این احترام، نشانه‌ای از عمق ایمان است.

بخش هفتم: انفاق به والدین و نزدیکان

یکی از زیباترین درس‌هایی که از قرآن آموختم، اهمیت انفاق به والدین و نزدیکان است. قرآن کریم می‌فرماید: يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ (از تو می‌پرسند چه انفاق کنند؟ بگو هر خیر که انفاق کردید، برای والدین و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و درراه‌ماندگان است). مادرم را ستاره‌ای بی‌مانند در آسمان قلبم می‌دانستم. با شعری احساسی از او یاد می‌کردم و می‌گفتم: «تو آسمان قلبم، یک ستاره مونده تنها…»

درنگ: انفاق به والدین، تنها مادی نیست؛ احترام، محبت و خدمت عاطفی، از بالاترین مراتب انفاق است.

این خاطره، مرا به این باور رساند که انفاق به والدین، فراتر از مال، شامل محبت و احترام است که قلب‌ها را به هم پیوند می‌دهد.

بخش هشتم: اصالت قرآن و دفاع علمی

یکی از دغدغه‌های همیشگی‌ام، دفاع علمی از اصالت قرآن بود. برخی گمان می‌کنند قرآن، تکامل تاریخی کتب آسمانی دیگر است. اما من باور دارم که قرآن، وحی نازله و بکر است. این باور، مرا به این دعوت کرد که حوزه‌های علمی باید کتب آسمانی را با قرآن مقایسه کنند تا حقیقت آن آشکار شود. این کار، نیازمند مطالعه عمیق و منصفانه است.

درنگ: قرآن، وحی نازله و بکر است و دفاع از اصالت آن، نیازمند مقایسه علمی و منصفانه با کتب آسمانی دیگر است.

این دغدغه، مرا به این باور رساند که علم دینی باید با شجاعت و دقت، حقیقت را به جهانیان نشان دهد.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از آنچه در عمق قلب و ذهنم گذشته است. از دغدغه‌هایم برای اصلاح علم دینی گرفته تا تأکید بر انفاق خیرخواهانه و حفظ کرامت انسانی. هر خاطره، گویی قطره‌ای است از دریای معرفتی که در طول سالیان، در وجودم شکل گرفته است. امیدوارم این روایت‌ها، شما را به تأمل در ارزش‌های دینی و انسانی دعوت کند و نوری باشد بر مسیر زندگی‌تان.

با نظارت صادق خادمی