متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۱۰۳۱
مقدمه: سفری در ژرفای معرفت و معنویت
در درسگفتارهایم، گاه به فرازهایی از زندگی و تأملاتم اشاره کردهام که شاید گذرا به نظر آمده باشند. اما اینک، این خاطرات را با دلی پر از شور و شوق بازگو میکنم، گویی در محفلی صمیمی با شما نشستهام و از روزگار گذشته و اندیشههایم سخن میگویم. این روایتها، نهتنها شرح زندگی من، بلکه سفری است در ژرفای معرفت، معنویت، و تعهد به حقیقت. هر بخش از این گفتگوها، دریچهای است به سوی تأمل در حکمت، فرهنگ، و مسئولیتهای اجتماعی که سالها ذهن و قلبم را به خود مشغول داشته است.
بخش اول: رقص، فلسفه و کمال انسانی
روزی در جمع شاگردانم از ابنسینا سخن گفتم، فیلسوفی که نامش در تاریخ حکمت اسلامی میدرخشد. اما گفتم: «ابنسینا، با همه عظمتش، چون رقص را نداشت، فیلسوف کاملی نشد.» شاید این سخن برای برخی عجیب به نظر آید، اما حکمت در این است که رقص، هنری است که جسم و روح را به هم پیوند میدهد. هماهنگی حرکات، ریتم، و احساس در رقص، ذهن را آزاد میکند و به انسان یاری میرساند تا موجودات را عمیقتر بشناسد. فیلسوف، اگر نتواند در این هماهنگی غرق شود، گویی بخشی از کمال انسانی را از دست داده است.
در جوانی، در محافل عرفانی، از رقصهای معنوی سخن میگفتند که نهتنها جسم را به حرکت درمیآورد، بلکه روح را به سوی معرفت الهی سوق میداد. این نگاه، مرا به تأمل واداشت که چرا در فرهنگ ما، گاهی هنرها را از فلسفه جدا کردهایم؟ حکمت، تنها در کتابها و استدلالها نیست؛ در رقص، در موسیقی، در حرکت هماهنگ با کائنات نیز جاری است.
| درنگ: رقص، بهعنوان هنری که جسم و روح را هماهنگ میکند، برای کمال فکری و شناخت موجودات ضروری است. این پیوند میان هنر و فلسفه، در فرهنگ اسلامی، مسیری به سوی تعالی است. |
بخش دوم: نماز، رقص عشق الهی
نماز برای من، بیش از یک عبادت، رقص عشقی است که روح را به خدا پیوند میدهد. در درسگفتارهایم گفتم: «ما نماز میخوانیم تا تحولات فکریمان بهروز شود، به لحظه شود، به ثانیه شود.» این عبادت، لحظهای است که انسان با خالقش همنوا میشود، گویی در رقصی معنوی، قلب و ذهنش را به او تقدیم میکند. این پیوند، نهتنها روح را تازه میکند، بلکه اندیشه را نیز صیقل میدهد.
در یکی از شبهای ماه رمضان، در حرم امام رضا علیهالسلام، هنگام اقامه نماز، احساس کردم که هر رکوع و سجود، گویی حرکتی است در رقص عاشقانه با معبود. این حس، مرا به این باور رساند که نماز، فراتر از یک فریضه، راهی است برای بهروزرسانی وجود انسان در برابر حقیقت الهی.
| درنگ: نماز، رقص عشق معنوی است که ذهن و روح را در لحظه به خدا متصل میکند و تحولات فکری را بهروز میسازد. |
بخش سوم: اصالت در عبادت و نقد قنوت فارسی
روزی در درسگفتارم، سخن از قنوت به میان آمد. با استناد به حدیث شریف صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي (نماز را همانگونه که مرا دیدهاید بخوانید)، گفتم که قنوت به فارسی، با سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله سازگار نیست. این حدیث، راهنمای ما در حفظ اصالت عبادت است. پیامبر فرمودند که نماز را چنان بخوانید که من خواندم، و قنوت ایشان به عربی بود، نه به زبانی دیگر.
در یکی از جلسات، یکی از شاگردان پرسید: «چرا نمیتوان قنوت را به فارسی خواند؟» پاسخ دادم که عبادت، تابع سیره نبوی است و تغییر در آن، از اصالتش میکاهد. این سخن، نه از سر تعصب، بلکه از تعهد به حفظ میراث دینی بود که سالها در آن تأمل کردهام.
| درنگ: حفظ اصالت عبادت در چارچوب سیره نبوی، از جمله خواندن قنوت به عربی، ضرورتی فقهی است که ریشه در حدیث شریف دارد. |
بخش چهارم: نقد تحقیر ثروت و غارت میراث اسلامی
در کودکی، در بازارهای تهران، شاهد بودم که چگونه برخی افراد، که به نظر میرسید مأموران دولتی بودند، جواهراتی چون فیروزه و عقیق را با قیمتهای گزاف میخریدند. بعدها دریافتم که این خریدها، بخشی از غارت سازمانیافته میراث کشورهای اسلامی بود. این جواهرات، که امروز ارزشی میلیاردی دارند، به بهانههای واهی از دست ما رفت.
این تجربه، مرا به تأمل در تحقیر ثروت در برخی گفتمانهای دینی واداشت. برخی با شعار «اه و وه»، ثروتهای مادی را بیارزش جلوه دادند و راه را برای غارتگران هموار کردند. در یکی از سفرهایم به مشهد، در حرم امام رضا علیهالسلام، فیروزهای دیدم که ارزشش معادل چندین استان کشور بود. اما این ثروتها، به دلیل غفلت و تحقیر فرهنگی، از دست رفت.
این موضوع، مرا به این باور رساند که باید ارزشهای مادی را در چارچوب قرآنی بازخوانی کنیم. ثروت، اگر در راه خدا و برای خیر جامعه باشد، نهتنها مذموم نیست، بلکه ابزاری برای تعالی است.
| درنگ: تحقیر ثروت در برخی گفتمانهای دینی، ریشه در استعمار دارد و به غارت میراث فرهنگی اسلامی منجر شده است. بازخوانی ارزشهای مادی در چارچوب قرآنی، ضرورتی فرهنگی است. |
بخش پنجم: تفسیر قرضالحسنه و ایثار معنوی
یکی از آیاتی که همواره در قلبم طنینانداز است، آیه قرضالحسنه است: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۴۵: کیست که به خدا وامی نیکو دهد تا آن را برای او چندین برابر کند؟). این آیه، مرا به تأمل در معنای عمیق ایثار و انفاق واداشت. قرض به خدا، تنها دادن مال نیست؛ ایثار جان، قلب، و روح است. این قرض، نیازی به ضامن ندارد، چرا که خود خدا ضامن آن است.
روزی با یکی از دوستانم از قرض سخن گفتم. گفتم: «اگر خانهای خریدم و قرضی دادم، این قرض تا قیامت برایم ثواب دارد.» این باور، از عمق ایمانم به این آیه سرچشمه میگیرد. قرضالحسنه، تجارت با خداست که سودش تا ابد جاری است.
| درنگ: قرضالحسنه، ایثار جان و مال در راه خداست که نیازی به ضامن ندارد و پاداشی ابدی به دنبال دارد. |
بخش ششم: نقد فرهنگ ضمانت و فقدان جوانمردی
یکی از دردهایم، فرهنگ درخواست ضامن در قرضالحسنه است. بارها برای طلاب ضامن شدم، اما برخی با بهانههایی چون «بدحسابی»، از ضمانت سر باز میزدند. این رفتار، نهتنها با روح قرضالحسنه که مبتنی بر اعتماد و ایثار است مغایرت دارد، بلکه نشانهای از فقدان جوانمردی است.
روزی در بانکی بودم که یکی از طلاب را به دلیل بدحسابی رد کردند. با خود گفتم: «قرضالحسنه، مگر برای خوشحسابهاست؟» این تجربه، مرا به این باور رساند که باید فرهنگ اعتماد و ایثار را در جامعه ترویج کنیم، نه اینکه با ضمانتهای غیرضروری، راه خیر را ببندیم.
| درنگ: فرهنگ درخواست ضامن در قرضالحسنه، با روح ایثار و اعتماد مغایرت دارد و نشانهای از ضعف جوانمردی در جامعه است. |
بخش هفتم: وضعیت معیشتی طلاب و مسئولیت اجتماعی
دردی که سالها قلبم را آزرده، وضعیت معیشتی طلاب است. در قم، طلاب با زن و بچه، برای پرداخت اقساط ناچیز در صفهای طولانی میایستادند. این بدهیها، اغلب برای نیازهای اولیه چون مسکن و خودرو بود. با خود میگفتم: «اگر جامعه به این طلاب کمک کند، این بدهیهای اندک حل میشود و راه برای پیشرفت علمیشان باز میگردد.»
این تجربه، مرا به این باور رساند که حمایت از طلاب، نهتنها وظیفهای دینی، بلکه ضرورتی برای تقویت علم دینی است. طلاب، وارثان علم پیامبراناند، و بیتوجهی به نیازهایشان، مانعی در برابر رشد معرفت دینی است.
| درنگ: حمایت از طلاب بدهکار، وظیفهای اجتماعی و دینی است که راه را برای پیشرفت علم دینی هموار میکند. |
بخش هشتم: دعا برای خیر و مسئولیتپذیری
همیشه در دعاهایم، برای کسانی که به دیگران کمک میکنند، خیر طلبیدهام و برای کسانی که کوتاهی میکنند، از خدا خواستهام که به کوتاهی مبتلا شوند. این دعا، از باور عمیقم به مسئولیت اجتماعی سرچشمه میگیرد. در درسگفتارهایم گفتم: «هر کس به دیگری لطف کند، خدا عاقبتش را خیر کند.» این باور، مرا به ترویج فرهنگ انصاف و حمایت در جامعه واداشته است.
| درنگ: مسئولیتپذیری اجتماعی، با کمک به دیگران و ترویج فرهنگ انصاف، به خیر و برکت در جامعه منجر میشود. |
جمعبندی: سفری در مسیر حقیقت و تعهد
این گفتگوهای صمیمی، روایتی است از زندگیام که در آن، حکمت، معنویت، و مسئولیت اجتماعی در هم تنیدهاند. از رقص و فلسفه تا نماز و قرضالحسنه، هر خاطره، دعوتی است به تأمل در پیوند میان هنر، دین، و فرهنگ. نقد تحقیر ثروت و غارت میراث اسلامی، مرا به بازخوانی ارزشهای مادی در چارچوب قرآنی واداشت. حمایت از طلاب و ترویج فرهنگ ایثار و اعتماد، وظیفهای است که سالها برایش کوشیدهام. این خاطرات، نهتنها شرح زندگی من، بلکه دعوتی است به سوی تعالی، حقیقت، و تعهد به جامعهای عادل و معنوی.
| با نظارت صادق خادمی |