متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۱۰۳۳
مقدمه
سالها پیش، در جمع شاگردان و دوستداران معارف دینی، به تأمل در آینده بشریت و چالشهای پیشروی آن پرداختهام. این گفتارها، که گاه بهصورت گذرا در درسگفتارهایم بیان شدهاند، اکنون فرصتی یافتهاند تا بهگونهای منسجم و با نگاهی عمیقتر بازگو شوند. آنچه در این مجموعه میخوانید، بازتابی است از دغدغههایم درباره سیر تحولات بشری، نقش دین در اصلاح جامعه، و ضرورت بازگشت به اصول اصیل الهی. با قلبی پر از امید به آینده و ایمانی راسخ به حکمت الهی، این گفتگوهای صمیمی را با شما در میان میگذارم تا شاید جرقهای باشد برای تأمل در مسیر زندگی و مسئولیتهایمان در برابر خدا و خلق او.
بخش اول: آینده بشریت و گفتمان صلح
روزی در جمع شاگردانم از آینده بشریت سخن گفتم. به آنان گفتم که روزی خواهد آمد که ستیز و جنگ، همانند قتل یا شرابخواری، جرم شناخته شود. بشر، با شعوری که خداوند به او عطا کرده، به جایی خواهد رسید که اختلافاتش را نه با شمشیر و خشونت، بلکه با گفتوگو و عقلانیت حل خواهد کرد. این نگاه، ریشه در ایمان به پیشرفت انسان دارد؛ انسانی که روح خدا در او دمیده شده و توانایی آن را دارد که از خشم و کینه فاصله گیرد. تصور کنید جهانی را که در آن، به جای صدای گلوله، آوای گفتوگو طنینانداز است. این آرمان، نه خیالی دور، بلکه مقصدی است که عقل و دین ما را به سوی آن فرا میخواند.
نقد خشونت و افراطگرایی
سالها پیش، هنگامی که از گروههای خشونتطلب سخن میگفتم، به شاگردانم یادآور شدم که این گروهها، چه در میان مسلمانان و چه در دیگر ادیان، ریشه در جهل و انحراف دارند. گروههایی که به نام دین، شمشیر برمیدارند و آرامش را از جوامع میربایند، در حقیقت از روح دین دور افتادهاند. گفتم: «اینان نه برای خدا، بلکه برای عقدههای خود میجنگند.» این سخن، بازتابی از دغدغهام برای ترویج اعتدال بود. اعتقاد دارم که با گسترش آگاهی و فرهنگ، این جریانهای افراطی بهتدریج از صحنه روزگار محو خواهند شد، چرا که مردم، ذاتاً صلح و آرامش را میجویند.
بخش دوم: تحولات فرهنگی و اصلاح رفتارها
روزی با شاگردانم از تحولات فرهنگی سخن گفتم و مثالی زدم از جرمانگاری سیگار کشیدن در مکانهای عمومی. گفتم که در گذشته، رفتارهایی مانند استعمال تریاک یا شستوشوی دهان با آفتابه در جمع، به دلیل جهل و عقبماندگی رایج بود، اما امروز، پیشرفت فرهنگی این اعمال را ناپسند و حتی جرم شمرده است. این تحولات، نشانهای از رشد آگاهی بشر است. به شاگردانم گفتم که این پیشرفتها، نتیجه عقلانیتی است که خداوند در نهاد انسان نهاده و ما را به سوی اصلاح رفتارها هدایت میکند.
نقد سوءاستفاده از دین
یکی از دغدغههای همیشگیام، سوءاستفاده از دین برای توجیه رفتارهای نادرست بوده است. به شاگردانم گفتم: «در گذشته، بسیاری از اعمال ناشایست، مانند عادات غیربهداشتی، به نام دین ترویج میشد، در حالی که اینها ریشه در جهل داشت.» این سخن را با درد دل گفتم، چرا که دین، نوری است برای هدایت، نه پوششی برای جهل. تأکید داشتم که باید فرهنگ دینی را از تحریفات پالایش کرد و به اصول اصیل آن بازگشت. این پالایش، وظیفهای است که بر دوش عالمان دین سنگینی میکند.
بخش سوم: تأملات قرآنی و اخلاقی
یکی از زیباترین لحظات درسگفتارهایم، هنگامی بود که با شاگردانم به تفسیر آیات قرآن کریم میپرداختم. در جلسهای، آیهای از سوره بقره را تلاوت کردم: وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا (قرآن کریم، بقره: ۲۴۶). این آیه را چنین ترجمه کردم: «چرا در راه خدا نجنگیم، در حالی که از خانهها و فرزندانمان رانده شدهایم؟» به شاگردانم گفتم که این آیه، پرده از انگیزههای عقدهای برخی افراد برمیدارد. اینان نه برای خدا، بلکه برای تسویهحسابهای شخصی به میدان میآیند. این تبیین، هشداری بود برای ما که نیتهایمان را خالص کنیم و از دین برای اهداف شخصی سوءاستفاده نکنیم.
پاداش مظلومان و نقد رفتارهای شیطانی
روزی به شاگردانم گفتم: «اگر در نظام اسلامی به کسی ظلم شد، باید ظلم را به خدا واگذار کند، چرا که خداوند پاداش مظلوم را میدهد و ظالم را مجازات میکند.» این سخن را با ایمانی راسخ گفتم، چرا که اعتقاد دارم عدالت الهی، هرگز خطا نمیکند. همچنین هشدار دادم که عقدههای شخصی، گاهی افراد را به رفتارهای شیطانی میکشاند. اینان، با کینه و حسد، نهتنها به خود زیان میرسانند، بلکه دین و جامعه را نیز آلوده میکنند. این تأملات، دعوتی بود به خودسازی و کنترل نفس، که از اصول اساسی عرفان اسلامی است.
بخش چهارم: بازخوانی تاریخ و روش پیامبر
در یکی از درسگفتارها، با شاگردانم از روش پیامبر اکرم (ص) سخن گفتم. پیامبر، با رحمت و گشادهرویی، حتی دشمنان را به سوی ایمان هدایت کرد. گفتم: «پیامبر، ابوسفیان را بزرگ کرد تا راه ایمان را بر دیگران باز کند.» این روش، نشانهای از حکمت و رحمت الهی بود. اما با تأسف گفتم که اگر این روشها در تاریخ اصلاح میشد، شاید فجایعی مانند کربلا رخ نمیداد. این تأمل، دعوتی بود به بازخوانی تاریخ با نگاهی انتقادی، تا از اشتباهات گذشته درس بگیریم و راه امامت را در امتداد رسالت نبوی ادامه دهیم.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از دغدغههایم برای آینده بشریت، اصلاح فرهنگ دینی، و ترویج صلح و عقلانیت. همواره به شاگردانم تأکید میکردم که دین، نوری است برای هدایت، نه ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی. با تفسیر آیات قرآن کریم و نقد رفتارهای نادرست، کوشیدم راهی به سوی خلوص و حقیقت نشان دهم. امید دارم این گفتهها، چراغی باشد برای پژوهشگران و جویندگان حقیقت، تا با تأمل در این معارف، به سوی جهانی بهتر گام برداریم.