در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1052

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه (1052)

مقدمه

این مجموعه، بازتابی است از تأملات و اندیشه‌های من در درس‌گفتارهایی که سال‌ها پیش با طلاب و دانش‌پژوهان به اشتراک گذاشتم. خاطراتی که در این کتاب می‌خوانید، شرح تفصیلی لحظه‌هایی است که شاید در خلال درس‌گفتارها به‌صورت گذرا ذکر شده باشند، اما اکنون با نگاهی عمیق‌تر و منسجم‌تر، به رشته تحریر درآمده‌اند. این خاطرات، نه‌تنها روایت زندگی و تجربیات شخصی من، بلکه دعوتی است به تأمل در مسائل علم دینی، نظام آموزشی حوزه‌های علمیه، و ضرورت نوآوری و خلاقیت در تولید دانش. با قلبی سرشار از اشتیاق برای اصلاح و پیشرفت، این سطور را نگاشته‌ام تا شاید راهگشای نسلی باشد که در پی معرفت و حقیقت گام برمی‌دارد.

بخش اول: نقد نظام آموزشی حوزه‌های علمیه

زمانی در حوزه‌های علمیه، با طلابی هم‌سخن می‌شدم که با هزاران امید و دشواری، پای در این مسیر نهاده بودند. اما آنچه دلم را به درد می‌آورد، نظامی آموزشی بود که گاه به‌جای پرورش ذهن‌های خلاق، عمر این جوانان را در مسیری غیرمولد هدر می‌داد. نظام کنونی، گویی مخدری است که عقل و هوش طلاب را تضعیف می‌کند. طلبه‌ای که با شوق معرفت وارد حوزه می‌شود، پس از سال‌ها، خود را در چرخه‌ای از تکرار و حفظ متون می‌یابد، بدون آنکه فرصتی برای نوآوری و خلاقیت داشته باشد.

درنگ: نظام آموزشی حوزه‌ها نیازمند تحول است تا از اتلاف عمر طلاب جلوگیری کند و خلاقیت و نوآوری را در آن‌ها پرورش دهد.

این نقد، نه از سر انکار ارزش‌های حوزه، بلکه از عشق به پیشرفت آن است. باید نظامی طراحی شود که طلاب را به‌سوی تولید دانش اصیل هدایت کند، نه آنکه آن‌ها را در بند تکرار متون کهن نگه دارد.

بخش دوم: کاستی آموزش فلسفه

سال‌ها پیش، در یکی از جلسات درس، طلبه‌ای از من پرسید: «چرا فلسفه‌خوانی در حوزه این‌قدر سنگین و غیرمولد است؟» پاسخم این بود که فلسفه، اگر درست تدریس شود، باید ذهن را به پرواز درآورد، اما در نظام کنونی، گاه به‌جای پرورش تفکر انتقادی، طلاب را درگیر مباحثی می‌کند که نتیجه‌ای جز اتلاف وقت ندارد. فلسفه باید با نیازهای روز جامعه همخوان باشد، نه آنکه به تکرار مباحث کهن بسنده کند.

درنگ: آموزش فلسفه در حوزه‌ها باید بازنگری شود تا به پرورش تفکر خلاق و متناسب با مسائل معاصر منجر گردد.

بخش سوم: وحدت وجود و راه معرفت

یکی از عمیق‌ترین تأملاتم در درس‌گفتارها، به مفهوم وحدت وجود بازمی‌گردد. در یکی از جلسات، با اشاره به آیه شریفه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (قرآن کریم، بقره: ۱۵۶)، که می‌فرماید: «ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم»، به طلاب گفتم که راه معرفت باز است. وحدت وجود، هیچ منافاتی با ظهور وجود ندارد. انسان می‌تواند تا مراتب احدیت و واحدیت پیش رود، چرا که این آیه، مبدأ و مقصد الهی ما را نشان می‌دهد.

این آیه، در دل خود، دعوتی است به کاوش در عرفان اسلامی. گویی قرآن به ما می‌گوید که هر آنچه در وجود ماست، از اوست و به سوی او بازمی‌گردد. این معرفت، نه‌تنها قلب را آرام می‌کند، بلکه ذهن را به سوی خلاقیت و نوآوری در فهم حقیقت سوق می‌دهد.

درنگ: وحدت وجود، با ظهور سازگار است و راه معرفت به سوی مراتب بالای الهی همواره باز است.

بخش چهارم: محدودیت‌های حضور در مجامع جهانی

روزی دعوت شدم تا در مجمعی علمی در خارج از کشور شرکت کنم. با شوق آماده شدم، اما موانع اجتماعی و سیاسی، راه را بر من بستند. میزبانان گفتند: «ما توان پذیرایی از شما را نداریم.» این تجربه، تلنگری بود به من که عالمان دینی ما، به دلیل محدودیت‌ها، از حضور در گفت‌وگوهای جهانی محروم مانده‌اند.

درنگ: محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی، مانع حضور عالمان دینی در مجامع جهانی شده و باید برای رفع آن چاره‌اندیشی کرد.

این محدودیت‌ها، نه‌تنها به کاهش تأثیرگذاری علم دینی در جهان منجر شده، بلکه فرصت گفت‌وگوی علمی با دیگر مکاتب را از ما سلب کرده است. علم دینی باید در میدان جهانی عرضه شود و با چالش‌ها روبه‌رو گردد.

بخش پنجم: ضرورت گفت‌وگوی علمی جهانی

همیشه به طلاب می‌گفتم که علم دینی باید جرأت حضور در مجامع جهانی را داشته باشد. در یکی از درس‌گفتارها، با حسرتی عمیق گفتم: «چرا عالمان ما در برابر چالش‌های فضای مجازی سکوت می‌کنند؟» برخی با تسلط بر منابع دینی، در فضای مجازی چالش‌هایی ایجاد می‌کنند و عالمان ما پاسخ نمی‌دهند. این انفعال، به کاهش اعتبار علم دینی منجر می‌شود.

پیشنهادم این بود که گفت‌وگوهای علمی، مانند مسابقات فوتبال، نظام‌مند شوند. باید قواعدی روشن برای مباحثه علمی وضع کنیم تا از بی‌احترامی و آشوب جلوگیری شود. فناوری‌های مدرن می‌توانند این گفت‌وگوها را ثبت و تحلیل کنند تا به ارتقای کیفیت مباحث کمک کنند.

درنگ: علم دینی باید در مجامع جهانی عرضه شود و گفت‌وگوهای علمی با قواعد مشخص و نظام‌مند انجام گیرد.

بخش ششم: پرورش عالمان توانمند

بارها به طلاب تأکید می‌کردم: حوزه‌ها باید عالمانی تربیت کنند که بتوانند در برابر چالش‌های فکری و علمی ایستادگی کنند. عالمی که از مباحثه با دیگران هراس دارد، نمی‌تواند پرچمدار علم دینی باشد. حوزه‌ها باید به‌جای ساخت‌وسازهای غیرضروری، منابع خود را صرف تربیت عالمان خلاق و توانمند کنند.

درنگ: حوزه‌ها باید عالمان توانمندی تربیت کنند که در برابر چالش‌های جهانی از علم دینی دفاع کنند.

بخش هفتم: درس‌آموزی از تاریخ صدر اسلام

در یکی از درس‌گفتارها، به جنگ‌های خندق و خیبر اشاره کردم و گفتم که شجاعت و ایمان رزمندگان اسلامی، بر امکانات مادی دشمنان غلبه کرد. این درس تاریخ، الگویی است برای عالمان امروز. ما نیز باید با اتکا به ایمان و دانش، به مصاف چالش‌های علمی برویم.

درنگ: شجاعت و ایمان، در مواجهه با چالش‌های علمی، همانند جنگ‌های صدر اسلام، کلید پیروزی است.

بخش هشتم: قدرت رسانه‌های کوچک

روزی در جمع طلاب گفتم: «برخی با یک اتاق کوچک و امکانات محدود، در سطح جهانی تأثیر می‌گذارند.» این سخن، اشاره‌ای بود به قدرت رسانه‌های دیجیتال. حوزه‌ها باید از این فرصت استفاده کنند و با بهره‌گیری از فناوری، علم دینی را ترویج دهند.

درنگ: رسانه‌های کوچک با امکانات محدود می‌توانند تأثیر جهانی داشته باشند، و حوزه‌ها باید از این فرصت بهره گیرند.

بخش نهم: پاسخ به شبهات

یکی از خاطراتم، گفت‌وگویی بود با عالمی برجسته از دوره مشروطه. او نسبت به آیه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (قرآن کریم، احزاب: ۳۳)، که می‌فرماید: «خداوند می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاکیزه کند»، شبهاتی داشت. با او به گفت‌وگو نشستم و شبهاتش را پاسخ دادم. این تجربه، به من آموخت که پاسخگویی به شبهات، نه‌تنها ایمان را تقویت می‌کند، بلکه به رشد علمی منجر می‌شود.

درنگ: پاسخگویی علمی به شبهات، ایمان و دانش را تقویت می‌کند.

بخش دهم: نقد تفاسیر غیرمرتبط

در یکی از جلسات، به نقد تفاسیر غیرمرتبط پرداختم. برخی تفاسیر، مانند آنچه از ملاصدرا یا شرح حاجی سبزواری بر جوشن کبیر به جا مانده، پر از مطالب غیرمرتبط است. این آثار، به‌جای روشنگری، گاه خواننده را از اصل موضوع دور می‌کنند. متون دینی باید پالایش شوند تا جوهره اصلی آن‌ها حفظ گردد.

درنگ: متون دینی باید از مطالب غیرمرتبط پالایش شوند تا محتوای اصلی آن‌ها حفظ گردد.

بخش یازدهم: خطر عقب‌ماندگی علمی

همیشه به طلاب هشدار می‌دادم که بدون اصلاح نظام آموزشی، علم دینی به عقب‌ماندگی منجر می‌شود. اگر حوزه‌ها روزآمد نشوند، مانند دوران دقیانوسی باقی خواهند ماند. این هشدار، از سر دغدغه برای حفظ جایگاه علم دینی در جهان معاصر بود.

درنگ: بدون اصلاح نظام آموزشی، علم دینی به عقب‌ماندگی منجر می‌شود.

بخش دوازدهم: نقش حوزه‌ها در حفظ انقلاب

در یکی از درس‌گفتارها گفتم: «حوزه‌ها باید پشتوانه معرفتی انقلاب باشند، نه نهادهای اجرایی.» حوزه‌ها، مغز متفکر نظام‌اند و باید با تولید دانش دینی، انقلاب را تقویت کنند.

درنگ: حوزه‌ها باید پشتوانه معرفتی انقلاب باشند و دانش دینی تولید کنند.

بخش سیزدهم: نقد حفظ‌محوری در آموزش

یکی از انتقاداتم به نظام آموزشی، تمرکز بیش از حد بر حفظ متون بود. به طلاب می‌گفتم: «حفظ قرآن و نهج‌البلاغه، بدون تولید علم، مشکلی از جامعه حل نمی‌کند.» آموزش باید به خلاقیت و نوآوری منجر شود، نه صرفاً تکرار.

درنگ: حفظ متون دینی، بدون تولید علم و خلاقیت، پاسخگوی نیازهای جامعه نیست.

بخش چهاردهم: ضرورت خودشناسی

یکی از توصیه‌های همیشگی‌ام به طلاب، خودشناسی بود. می‌گفتم: «هر شب، یک ساعت به خودتان بپردازید. بپرسید من کیستم؟ من انت؟» خودشناسی، کلید خلاقیت و تولید دانش اصیل است. این پرسش، ریشه در عرفان اسلامی دارد و انسان را به سوی معرفت الهی هدایت می‌کند.

درنگ: خودشناسی با پرسش «من انت» کلید تولید محتوای خلاق و اصیل است.

بخش پانزدهم: تفاوت دانش اکتسابی و ابداعی

در یکی از جلسات، تفاوت دانش اکتسابی و ابداعی را برای طلاب شرح دادم. دانش اکتسابی، تکرار گفته‌های دیگران است، اما دانش ابداعی، علم بشر را افزایش می‌دهد. حوزه‌ها باید طلاب را به سوی ابداع سوق دهند، نه تکرار.

درنگ: دانش ابداعی، علم بشر را پیش می‌برد، در حالی که دانش اکتسابی تنها تکرار است.

بخش شانزدهم: ضرورت آزمایش خلاقیت

به طلاب می‌گفتم: «خلاقیت خود را آزمایش کنید.» انسان باید با تمرین و ارزیابی، میزان ابداع خود را بسنجد. این خودآزمایی، از توهم خودبزرگ‌بینی یا انفعال جلوگیری می‌کند.

درنگ: آزمایش خلاقیت، انسان را از توهم ابداع یا انفعال حفظ می‌کند.

بخش هفدهم: نقد مدرک‌گرایی

یکی از دغدغه‌هایم، فرهنگ مدرک‌گرایی در جامعه بود. می‌گفتم: «مدرک‌گرایی، مانع پذیرش نوآوری‌های بدون مدرک می‌شود.» علم مدرن بر نوآوری استوار است، و ما باید این فرهنگ را در حوزه‌ها ترویج کنیم.

درنگ: مدرک‌گرایی، مانع رشد خلاقیت و پذیرش نوآوری‌های بدون مدرک است.

بخش هجدهم: نظام‌مندسازی فتواها

پیشنهادم به حوزه‌ها این بود که فتواها کدگذاری شوند تا صاحب اصلی آن‌ها مشخص گردد. این کار، از ادعاهای بی‌اساس جلوگیری می‌کند و شفافیت علمی را افزایش می‌دهد.

درنگ: کدگذاری فتواها، شفافیت علمی را افزایش می‌دهد و از سرقت علمی جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

این خاطرات، بازتابی است از دغدغه‌هایم برای اصلاح علم دینی و نظام آموزشی حوزه‌ها. از نقد حفظ‌محوری و مدرک‌گرایی تا تأکید بر خودشناسی و خلاقیت، همه این سخنان، دعوتی است به سوی تحول. آیات قرآنی، مانند إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ و إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا، پیوند عمیق میان قرآن و عرفان را در اندیشه‌ام نشان می‌دهند. حوزه‌ها باید پشتوانه معرفتی انقلاب باشند و با پرورش عالمان خلاق، علم دینی را در جهان معاصر به جایگاه شایسته‌اش برسانند.

با نظارت صادق خادمی