در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1082

متن درس






گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 1082)

مقدمه

روزگار کودکی‌ام در تهران، پر از لحظه‌هایی بود که هر یک درس‌هایی عمیق از زندگی به من آموختند. این خاطرات، که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا به آن‌ها اشاره کرده‌ام، روایت‌هایی از زیستن در میان مردمان ساده و پیچیدگی‌های اجتماع هستند. در این مجموعه، که «گفتگوهای صمیمی» نام گرفته، تلاش دارم شما را به دنیای آن روزها ببرم؛ جایی که صداقت، معنویت، و چالش‌های اجتماعی در هم آمیخته بودند. این روایت‌ها نه‌تنها بازتاب تجربه‌های شخصی من‌اند، بلکه آیینه‌ای از مسائل عمیق‌تر جامعه، از مدیریت اموال عمومی گرفته تا وحدت اسلامی و ضرورت اصلاح علم دینی، به شمار می‌روند.

بخش اول: دروازه غار، آیینه‌ای از جامعه گذشته

خاطره‌ای از دروازه غار

، کودکی‌ام در تهران، در محله‌ای به نام دروازه غار گذشت. این منطقه، که زیر میدان شوش و نزدیک راه‌آهن قرار داشت، گویی جهانی دیگر بود. زیرساخت‌های خالی و غارمانند آن، پناهگاهی برای فعالیت‌های غیرقانونی شده بود. هر چه دزدی در شهر رخ می‌داد، ردپایش به دروازه غار می‌رسید. این محله، با همه نابه‌سامانی‌هایش، درس بزرگی به من داد: جامعه‌ای که نظارت و مدیریت درستی نداشته باشد، به آسانی به ورطه فساد می‌افتد.

درنگ: دروازه غار نمونه‌ای از تأثیر فقر و نبود نظارت بر گسترش فساد در جامعه است. مدیریت شهری و آگاهی اجتماعی، کلید پیشگیری از چنین آسیب‌هایی است.

سوءاستفاده از سادگی مردمان

مردمانی که از شهرستان‌ها به تهران می‌آمدند، با چشمانی پر از شوق و سادگی، گویی به زیارتی بزرگ آمده بودند. برای آن‌ها، تهران مانند کربلا یا حتی اروپا بود؛ شهری ناشناخته و پر از شگفتی. اما همین سادگی، آن‌ها را طعمه دزدان دروازه غار می‌کرد. دزدان با شگردی زیرکانه، دعوایی ساختگی راه می‌انداختند، و در میان هیاهو، جیب این مسافران بی‌خبر را خالی می‌کردند. این تجربه، مرا به تأمل در این آیه واداشت:

قرآن کریم: وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ
اموالتان را در میان خود به باطل مخورید (سوره نساء، آیه ۲۹).

این آیه، هشداری است به ما که از سادگی دیگران سوءاستفاده نکنیم و بر ضرورت آگاهی‌بخشی به جامعه تأکید دارد.

درنگ: سادگی مردمان شهرستانی، نشانه‌ای از نیاز به آموزش و آگاهی‌بخشی است تا از سوءاستفاده‌های اجتماعی جلوگیری شود.

اتوبوس، زیارتگاهی مدرن

روزی مردی ساده‌دل، پیش از سوار شدن به اتوبوس دماغ‌دار قدیمی، کفش‌هایش را درآورد و زیر بغل گذاشت، گویی وارد مکانی مقدس می‌شود. برای او، اتوبوس نه‌فقط وسیله‌ای برای سفر، بلکه نمادی از دنیای جدید بود، مانند سقاخانه‌های قدیمی که با تصاویر مذهبی آراسته می‌شدند. این صحنه، گرچه خنده‌دار به نظر می‌آمد، مرا به فکر فرو برد که چگونه ناآگاهی می‌تواند حتی اشیاء روزمره را به جایگاه تقدس برساند. این تجربه، مرا به اهمیت آموزش فرهنگی و دینی واداشت.

درنگ: احترام بیش‌ازحد به اشیاء مدرن، نشانه‌ای از نیاز به آموزش فرهنگی برای تمییز میان مقدسات واقعی و تصورات نادرست است.

تشبیه نزاع‌های جهانی به دعواهای دروازه غار

سال‌ها بعد، هنگامی که به نزاع‌های منطقه‌ای در عراق، فلسطین، لبنان و افغانستان می‌اندیشیدم، به یاد شگرد دزدان دروازه غار افتادم. این درگیری‌ها، گویی دعواهای ساختگی‌اند که قدرت‌های خارجی برای منافع خود به راه می‌اندازند. این تأمل، مرا به این آیه هدایت کرد:

قرآن کریم: وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ
به ستمگران متمایل نشوید که آتش [عذاب] شما را فرو می‌گیرد (سوره هود، آیه ۱۱۳).

این آیه، هشداری است به ما که هوشیار باشیم و در دام توطئه‌های استعماری نیفتیم.

درنگ: نزاع‌های منطقه‌ای، مانند دعواهای ساختگی دروازه غار، نیازمند هوشیاری در برابر توطئه‌های خارجی است.

بخش دوم: وحدت اسلامی در زاهدان

سخنرانی در مساجد شیعه و سنی

به یاد دارم روزهایی را که در زاهدان، در مساجد شیعه و سنی سخن می‌گفتم. جمعیت از هر دو گروه با شوق گرد می‌آمدند، گویی تشنه صداقت بودند. من تقیه را بر خود حرام دانستم و با صداقت از ولایت سخن گفتم. اهل سنت، که مردمانی پاک‌نهاد بودند، این صداقت را ارج می‌نهادند و می‌گفتند: «ما به کسی که راست بگوید، احترام می‌گذاریم.» این تجربه، مرا به عمق وحدت اسلامی رهنمون شد.

درنگ: صداقت در تبلیغ دین، پلی برای وحدت میان شیعه و سنی است و نشان‌دهنده اهمیت اخلاص در تعاملات دینی است.

نقد اختلافات استعماری

در زاهدان، دریافتم اختلافات میان شیعه و سنی، ساخته و پرداخته استعمار است. این تفرقه‌ها، مانند همان دعواهای دروازه غار، برای منافع دیگران ایجاد می‌شوند. مسلمین، در اصل، یکی‌اند و این شیاطین‌اند که تفرقه می‌افکنند. این تجربه، مرا به این باور رساند که وحدت اسلامی، کلید پیروزی در برابر توطئه‌های خارجی است.

درنگ: اختلافات میان مسلمین، ساخته استعمار است و وحدت اسلامی، راهکار مقابله با این تفرقه‌هاست.

اصالت فرهنگی مردم ایران

در زاهدان، با مردمانی اصیل و پاک‌نهاد روبه‌رو شدم که هویت و وحدت خود را حفظ کرده بودند. این اصالت، ریشه در تاریخ چند هزارساله ایران دارد. پذیرش اسلام و ولایت معصومین، نشانه تمدن و پیشرفت پدران ما بود. این تجربه، مرا به این باور رساند که هویت فرهنگی، نیرویی است که مانع تکه‌تکه شدن جامعه می‌شود.

درنگ: اصالت فرهنگی و پذیرش ولایت، نشانه تمدن و مانع تفرقه در جامعه ایرانی است.

بخش سوم: مدیریت اموال دینی و مبارزه با فساد

نقد ناآگاهی دینی

روزی در زاهدان، از یکی از اهل سنت درباره معنای نماز تراویح پرسیدم. او نمی‌دانست و حتی امام جماعت نیز پاسخ روشنی نداشت. این ناآگاهی، مرا به فکر فرو برد که چگونه علم دینی گاه از فهم عمیق تهی می‌شود. در حوزه نیز، گاه طلاب از معانی دقیق اصطلاحات بی‌بهره‌اند. این تجربه، مرا به ضرورت اصلاح علم دینی و آموزش عمیق‌تر واداشت.

درنگ: ناآگاهی از مفاهیم دینی، چالشی است که نیازمند اصلاح و تعمیق آموزش در علم دینی است.

مدیریت اموال عمومی

در جزیره کیش، با اسناد جعلی املاک روبه‌رو شدم. تصمیم گرفتم این اموال را به فقرا اختصاص دهم تا از سوءاستفاده جلوگیری شود. همچنین، گله‌ای که به نام حضرت عباس (ع) بود، فروختم و پول آن را به نیازمندان دادم. این اقدام، نه‌تنها جلوی فساد را گرفت، بلکه نیت خیر را به عمل آورد. اگر روزی در قیامت از من بپرسند، خواهم گفت: «این اموال را برای فقرا مصرف کردم تا فساد ریشه‌کن شود.»

درنگ: اختصاص اموال عمومی به فقرا، راهکاری برای جلوگیری از فساد و تحقق عدالت اجتماعی است.

توصیه به توزیع اموال بین طلاب

عالمی دینی که وصیت کرد اموالش را ماهانه بین طلاب فقیر تقسیم کنند تا تمام شود. این توصیه، مرا به یاد اهمیت اولویت نیازمندان در فقه اسلامی انداخت. اموال دینی، متعلق به منصب است، نه شخص، و باید برای مصلحت جامعه مصرف شود.

درنگ: اموال دینی باید برای نیازمندان و مصلحت جامعه مصرف شود، نه برای منافع شخصی.

نقد سوءاستفاده از اوقاف

اوقاف و املاک عمومی، گاه به نفع افراد خاص مصادره می‌شدند. این سوءاستفاده‌ها، مانع رفع فقر در جامعه‌اند. من همواره بر این باور بودم که این اموال باید برای نیازمندان مصرف شوند، نه برای ساخت ویلا یا منافع شخصی.

درنگ: اوقاف و املاک عمومی باید برای رفع فقر و نیازهای جامعه مصرف شوند، نه برای منافع شخصی.

بخش چهارم: تأملات در مسائل مالی و اجتماعی

چالش‌های مالی مدرن

گاه با اعداد بزرگ مالی، مانند میلیاردها، به‌سختی کنار می‌آمدم. این پیچیدگی‌ها، مرا به فکر فرو برد که چگونه اقتصاد مدرن، حتی برای عالمان دینی، چالش‌برانگیز است. گاه یارانه را با رایانه اشتباه می‌گرفتم، و این طنز، نشانه‌ای از نیاز به آموزش مالی در علم دینی بود.

درنگ: پیچیدگی‌های مالی مدرن، نیازمند آموزش مالی برای عالمان دینی است تا مدیریت بهتری بر اموال عمومی داشته باشند.

نقد مصرف نادرست اموال

اموال عمومی، مانند کولر و یخچال، گاه به نادرستی مصرف می‌شدند. این اموال باید به فقرا اختصاص یابند، نه اینکه برای منافع شخصی به کار روند. این تجربه، مرا به اهمیت عدالت در توزیع اموال عمومی رهنمون کرد.

درنگ: عدالت در توزیع اموال عمومی، کلید کاهش نابرابری و رفع فقر در جامعه است.

جمع‌بندی

این خاطرات، که از دل درس‌گفتارهایم برآمده‌اند، نه‌تنها روایت زندگی من‌اند، بلکه درس‌هایی از مدیریت اجتماعی، وحدت اسلامی، و اصلاح علم دینی به همراه دارند. از دروازه غار تا زاهدان، از مدیریت اموال تا نقد فساد، هر تجربه مرا به این باور رساند که عالم دینی باید با صداقت، اخلاص، و هوشیاری، در خدمت جامعه باشد. این گفتگوهای صمیمی، دعوتی است به تأمل در مسئولیت‌هایمان برای ساختن جامعه‌ای عادلانه‌تر و متحدتر.

با نظارت صادق خادمی