در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1090

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 1090

مقدمه

سال‌ها پیش، در مسیر کسب معرفت و دانش، لحظه‌هایی را تجربه کردم که هر یک چون نگینی در خاطرم می‌درخشند. این خاطرات، که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا به آن‌ها اشاره کرده‌ام، نه‌تنها شرح زندگی‌ام هستند، بلکه تأملاتی عمیق در باب دین، اخلاق، و زیست انسانی‌اند. این روایت‌ها، که از عمق جان و تجربه‌های زیسته‌ام برمی‌خیزند، دعوتی است به تأمل در ارزش‌های والای انسانی و الهی. در این مجموعه، که با عنوان «گفتگوهای صمیمی» گردآوری شده، تلاش کرده‌ام با زبانی ساده اما پرمعنا، شما را به دنیای این تجربیات ببرم؛ تجربیاتی که گاه با طعم نان سنگک و انگور، گاه با درد مردم، و گاه با تأملات عمیق عرفانی و فقهی همراه بوده‌اند.

بخش اول: عدالت کریمانه در زندگی روزمره

پنجاه سال پیش، زمانی که طلبه‌ای جوان بودم، به قم آمدم و مهمان طلبه‌ای دیگر شدم. او جوانی ساده‌زیست بود، اما قلبش سرشار از کرامت و انصاف. در راه منزلش، یک کیلو انگور و یک نان سنگک خرید. وقتی به خانه رسیدیم، دیدم با دقت و احترام، یک‌سوم نان و خوشه‌ای انگور جدا کرد و گفت: «این برای همسرم.» سپس با ما نشست و باقی را با همان سادگی و صداقت تقسیم کرد. آن لحظه، چنان از رفتارش به وجد آمدم که هنوز طعم آن مهمانی در خاطرم مانده است. این رفتار، نه‌تنها نشان‌دهنده عدالت در تقسیم رزق بود، بلکه تجلی احترام عمیق او به همسرش و شفافیت در رفتارش بود. این طلبه، با همین سادگی، درس بزرگی به من داد: کیفیت رزق حلال، نه کمیت آن، زندگی را زیبا می‌کند.

درنگ: عدالت در تقسیم رزق و احترام به اعضای خانواده، مصداقی از تقوا و کرامت انسانی است که ریشه در سیره اهل بیت (ع) دارد.

این خاطره مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم می‌اندازد: كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا (مؤمنون: 51)، به معنای «از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید». این طلبه با عملش نشان داد که رزق حلال، وقتی با انصاف و کرامت همراه شود، نه‌تنها جسم را سیر می‌کند، بلکه روح را نیز سیراب می‌سازد.

بخش دوم: نقد تبعیض در اماکن مقدس

روزی به زیارت امامزاده‌ای واجب‌التعظیم رفتم. یکی از خادمان آنجا با حسرتی عمیق به من گفت: «حاج‌آقا، روزانه سیصد تا چهارصد مهمان به اینجا می‌آیند. ما زرشک‌پلو و غذاهای خوب آماده می‌کنیم، اما به ما می‌گویند این‌ها برای مهمانان است و ما باید همان دمپختک خودمان را بخوریم.» این سخن چنان مرا متأثر کرد که با خود گفتم: این چه مسلمانی است؟ کسانی که خود غذاها را آماده می‌کنند، از بوی آن بهره‌مند می‌شوند، اما اجازه ندارند از آن بخورند. این تبعیض، نه‌تنها با روح عدالت اسلامی سازگار نیست، بلکه قلب انسان را می‌فشارد. اگر قرار است رزقی حلال باشد، باید همه از آن به‌صورت عادلانه بهره‌مند شوند، نه اینکه برخی محروم بمانند.

درنگ: تبعیض در توزیع امکانات، حتی در اماکن مقدس، مغایر با روح اسلام و عدالت است و نیازمند بازنگری در رفتارهای دینی است.

این ماجرا مرا به تأمل واداشت که چگونه گاهی در محیط‌های دینی، که باید مظهر عدالت و انصاف باشند، چنین نابرابری‌هایی رخ می‌دهد. این رفتار، نه‌تنها با تعالیم دینی سازگار نیست، بلکه از ارزش‌های معنوی چنین مکان‌هایی می‌کاهد.

بخش سوم: تأثیر رزق حرام بر روح و جسم

سال‌ها تجربه و تأمل مرا به این نتیجه رسانده که رزق حرام، نه‌تنها بر روح انسان اثر می‌گذارد، بلکه جسم او را نیز گرفتار می‌کند. بارها دیده‌ام کسانی که رزق حرام در زندگی‌شان راه یافته، گویی عذابی مدام همراهشان است. یکی از اساتیدم می‌گفت: «رزق حرام گاهی طول عمر می‌آورد، اما این طول عمر، مصیبت است.» این سخن را خود بارها آزمودم. کسانی که رزقشان پاک نیست، گاه تا نود یا صد سال عمر می‌کنند، اما زندگی‌شان پر از گرفتاری و سختی است، گویی عزرائیل هم نمی‌تواند روحشان را آزاد کند. این مشاهدات، که از تجربه‌های مستقیمم برمی‌آید، نشان می‌دهد که رزق حلال، نه‌تنها سعادت اخروی می‌آورد، بلکه آرامش دنیوی را نیز تضمین می‌کند.

درنگ: رزق حرام، مانعی برای سعادت معنوی و جسمانی است و می‌تواند به گرفتاری‌های مداوم در زندگی منجر شود.

این تأمل مرا به یاد حدیثی از امیرالمؤمنین (ع) می‌اندازد که فرمودند: «رزق حلال، نور دل و برکت زندگی است.» پاکی رزق، نه‌تنها اعمال را مقبول می‌کند، بلکه زندگی را از بلا و مصیبت دور می‌سازد.

بخش چهارم: غیبت و لزوم حلالیت‌طلبی

روزی با یکی از دوستانم به محضر عالمی رفتیم تا از او حلالیت بطلبیم. ما در جوانی، از سر نادانی، غیبت او را کرده بودیم. وقتی در محرابش نشستیم و با شرمندگی موضوع را مطرح کردیم، او با جدیت گفت: «به جده‌ام زهرا (س) نمی‌بخشم‌تان!» یکی از ما، از سر طنز، پاسخی داد که فضا را کمی سبک کرد، اما این ماجرا درس بزرگی به من داد. غیبت، حتی اگر از سر نادانی باشد، حقی بر گردن انسان می‌گذارد که جز با حلالیت‌طلبی پاک نمی‌شود. این تجربه به من آموخت که باید در گفتارمان دقت کنیم و از هر سخنی که حقوق دیگران را تضییع می‌کند، بپرهیزیم.

درنگ: غیبت، گناهی بزرگ است که نیازمند حلالیت‌طلبی است و دقت در گفتار، نشانه تقوای دینی است.

این ماجرا مرا به یاد حدیثی از پیامبر اکرم (ص) انداخت که فرمودند: «غیبت، بدتر از زنا است، زیرا زنا را می‌توان با توبه پاک کرد، اما غیبت جز با رضایت صاحب حق پاک نمی‌شود.» این درس، مرا به اهمیت رعایت حقوق دیگران در گفتار و کردار حساس‌تر کرد.

بخش پنجم: روان‌شناسی تجربی در علم دینی

سال‌ها پیش، در مسیر فهم معارف دینی، به مشاهدات و آزمایش‌های تجربی روی آوردم. گاه در حوزه، رفتار طلاب و مردم را بررسی می‌کردم و از این مشاهدات، درس‌های بزرگی می‌آموختم. مثلاً، بارها دیدم که رزق حرام چگونه بر رفتار و روح انسان اثر می‌گذارد. این مشاهدات، که از استقراء و تجربه مستقیم برمی‌آمد، به من آموخت که علم دینی، تنها در متون نیست، بلکه در زندگی روزمره و رفتار انسان‌ها نیز جاری است. این روش، گویی آزمایشگاهی بود که در آن، حقایق دینی را در زندگی واقعی آزمودم.

درنگ: استفاده از روش‌های تجربی و استقراء در فهم مسائل دینی، راهی برای غنای علم دینی و درک عمیق‌تر معارف است.

این تجربه مرا به یاد سخن یکی از عالمان بزرگ می‌اندازد که می‌گفت: «علم دینی، تنها در کتاب‌ها نیست؛ در زندگی و رفتار مردم نیز باید آن را جست.» این روش، به من آموخت که دین، زنده و پویاست و در هر لحظه از زندگی می‌توان آن را تجربه کرد.

بخش ششم: نقد روش‌های آموزشی ناکارآمد

زمانی که سیوطی تدریس می‌کردم، هر روز تنها یک خط از متن را با دقت درس می‌دادم، اما شاگردانم گاه تا پنجاه صفحه را مطالعه می‌کردند. این روش، اگرچه زمان‌بر بود، اما عمق و دقت را به ارمغان می‌آورد. متأسفانه، گاهی در آموزش‌های دینی، به کمیت بیش از کیفیت توجه می‌شود. شاگردانم، به دلیل این دقت، در امتحانات چنان می‌درخشیدند که گاه نیازی به امتحان نبود. این تجربه به من آموخت که آموزش دینی باید با تحقیق و تدقیق همراه باشد، نه صرفاً با انباشت مطالب.

درنگ: آموزش دینی نیازمند تحقیق، تدقیق، و تمرکز بر کیفیت است، نه صرفاً کمیت مطالب.

این روش، مرا به یاد سخن یکی از اساتیدم می‌اندازد که می‌گفت: «علم دینی، مانند گوهری است که باید با دقت تراشیده شود تا بدرخشد.» این درس، مرا به بازنگری در روش‌های آموزشی و تأکید بر عمق و دقت واداشت.

بخش هفتم: ویژگی‌های عالم ربانی

یکی از عالمان بزرگ که بیمار بود، به من گفت: «درد خودم را احساس نمی‌کنم، اما درد مردم کلافه‌ام کرده است.» این سخن چنان در دلم نشست که هنوز هم مرا به تأمل وامی‌دارد. عالم ربانی، کسی است که درد مردم را بر درد خود مقدم می‌دارد و زندگی‌اش را وقف هدایت و خدمت به دیگران می‌کند. این ویژگی، نه‌تنها نشانه عظمت روحی اوست، بلکه تجلی سیره پیامبران و اولیای الهی است.

درنگ: عالم ربانی، کسی است که دغدغه مردم را بر خود مقدم می‌دارد و زندگی‌اش را وقف خدمت به دیگران می‌کند.

این خاطره مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم می‌اندازد: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (انبیاء: 107)، به معنای «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم». عالم ربانی نیز، با تأسی به این آیه، باید رحمتی برای مردم باشد.

بخش هشتم: روش مطالعه دقیق متون دینی

در جوانی، هرگاه کتابی مانند معالم یا لمعه را مطالعه می‌کردم، نکات نادانسته را علامت‌گذاری می‌کردم و بارها آن را دوره می‌کردم تا همه ابهاماتم برطرف شود. گاه یک کتاب را چند صد بار مرور می‌کردم تا هیچ ضربدری باقی نماند. این روش، اگرچه دشوار بود، اما مرا به فهم عمیقی از متون دینی رساند. این تجربه به من آموخت که علم دینی، نیازمند صبر، دقت، و تکرار است.

درنگ: مطالعه دقیق و مکرر متون دینی، با علامت‌گذاری و رفع ابهامات، راهی برای فهم عمیق معارف است.

این روش، مرا به یاد سخن یکی از اساتیدم می‌اندازد که می‌گفت: «علم دینی، مانند معدنی است که باید با تلاش و دقت، گوهرهای آن را استخراج کرد.» این درس، مرا به اهمیت صبر و پشتکار در کسب معرفت دینی حساس‌تر کرد.

بخش نهم: دقت در گفتار و پرهیز از سوءتفاهم

روزی در منبر، از واژه‌ای استفاده کردم که گمان می‌کردم معنای ساده‌ای دارد، اما بعداً فهمیدم معنای نادرستی را منتقل کرده است. یکی از شنوندگان به من گفت که این واژه، در زبان ترکی، معنای نامناسبی دارد. آن لحظه، شرمنده شدم و دریافتم که در گفتار، به‌ویژه در منبر، باید نهایت دقت را به کار برد تا سوءتفاهمی ایجاد نشود. این تجربه به من آموخت که هر واژه، می‌تواند بار معنایی متفاوتی داشته باشد و عالم دینی باید در انتخاب کلماتش محتاط باشد.

درنگ: دقت در گفتار و آگاهی از معانی واژگان، بخشی از اخلاق تبلیغ دینی است و از سوءتفاهم جلوگیری می‌کند.

این ماجرا مرا به یاد حدیثی از امام صادق (ع) انداخت که فرمودند: «کلام مؤمن باید مانند گوهر باشد، دقیق و ارزشمند.» این درس، مرا به اهمیت دقت در گفتار و تأثیر آن بر مخاطبان حساس‌تر کرد.

بخش دهم: نقد برداشت‌های نادرست از اسلام

روزی در سخنرانی‌ام، شنیدم برخی اسلام را «ابرقدرت» می‌خوانند. این واژه مرا به تأمل واداشت. اسلام، دین رحمت و هدایت است، نه سلطه و زورگویی. استفاده از چنین واژگانی، با روح رحمانی اسلام سازگار نیست. اسلام، دینی است که برای هدایت و تعالی انسان‌ها آمده، نه برای سلطه بر آن‌ها. این تجربه به من آموخت که باید در معرفی دین، دقت کنیم تا برداشت‌های نادرست در اذهان شکل نگیرد.

درنگ: اسلام، دین رحمت و هدایت است و باید از برداشت‌های نادرست، مانند نسبت دادن سلطه‌گری به آن، پرهیز کرد.

این تأمل مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم می‌اندازد: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (انبیاء: 107)، به معنای «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم». این آیه، ماهیت رحمانی اسلام را به‌خوبی نشان می‌دهد.

بخش یازدهم: روان‌شناسی در بستر جامعه

شب‌هایی که در بیمارستان‌ها به مشاهده رفتار بیماران می‌پرداختم. گاه از شب تا صبح، حالات روحی و روانی آن‌ها را بررسی می‌کردم. برخی از شدت نگرانی‌های مالی یا مشکلات زندگی، خوابشان نمی‌برد. این مشاهدات، به من آموخت که مشکلات روانی، تا چه حد می‌توانند زندگی انسان را مختل کنند. انسان‌هایی که درگیر سلطه‌گری یا نگرانی‌های مادی‌اند، گاه حتی نمی‌توانند آرامش ساده‌ای مانند خواب را تجربه کنند. این تجربه، مرا به اهمیت روان‌شناسی اسلامی و مطالعه نفس در شرایط بحرانی حساس‌تر کرد.

درنگ: مطالعه رفتارهای انسانی در شرایط بحرانی، راهی برای فهم عمیق‌تر روان‌شناسی اسلامی و خودشناسی است.

این مشاهدات مرا به یاد سخن یکی از عالمان می‌اندازد که می‌گفت: «نفس انسان، کتابی است که باید با دقت خوانده شود.» این درس، مرا به اهمیت مطالعه رفتارهای انسانی در بستر جامعه هدایت کرد.

بخش دوازدهم: استقلال عالمان دینی

عالمی بزرگ را که از شدت آزار برخی، به رجال سیاسی پناه برده بود. این ماجرا مرا به تأمل واداشت که چگونه گاهی عالمان دینی، به دلیل فشارها، از استقلال خود دست می‌کشند. عالم دینی باید استغنای خود را حفظ کند و از وابستگی به قدرت‌های مادی بپرهیزد. این تجربه به من آموخت که عزت نفس، از مهم‌ترین ویژگی‌های یک عالم است و نباید اجازه داد که فشارهای بیرونی، این عزت را خدشه‌دار کند.

درنگ: استقلال و عزت نفس عالم دینی، نشانه‌ای از تعهد او به ارزش‌های معنوی و دینی است.

این درس مرا به یاد سخن یکی از اساتیدم می‌اندازد که می‌گفت: «عالم دینی، باید مانند کوه استوار باشد و از بادهای قدرت نلرزد.» این تجربه، مرا به اهمیت حفظ استقلال در مسیر علم و دین حساس‌تر کرد.

جمع‌بندی

این خاطرات، که از عمق تجربه‌های زیسته‌ام برمی‌خیزند، نه‌تنها روایت‌هایی از گذشته‌اند، بلکه درس‌هایی برای امروز و فردا. از عدالت کریمانه در زندگی روزمره تا نقد تبعیض در اماکن مقدس، از تأثیر رزق حرام بر روح و جسم تا اهمیت دقت در گفتار و آموزش دینی، هر یک از این روایت‌ها، دعوتی است به تأمل در ارزش‌های والای دینی و انسانی. این گفتگوهای صمیمی، تلاشی است برای به اشتراک گذاشتن این تجربیات با شما، تا شاید در مسیر زیست مؤمنانه و عالمانه، گامی کوچک برداریم. امیدوارم این روایت‌ها، نوری باشد بر راه شما، همان‌گونه که برای من بوده‌اند.

با نظارت صادق خادمی