متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 1105
مقدمه
سالها در مسیر کسب معرفت و خدمت به دین، لحظاتی را زیستهام که هر یک، چون آیینهای، بخشی از حقیقت را به من نمایانده است. این خاطرات، که گاه در درسگفتارهایم بهصورت گذرا ذکر شدهاند، روایتهایی از تجربههای زیسته، تأملات عمیق و مواجهه با مسائل دینی و اجتماعیاند. در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیدهام، میکوشم این لحظات را با شما به اشتراک بگذارم تا شاید نوری بر مسیر معرفت و اصلاح جامعه بیفکند. هر بخش از این گفتگوها، دریچهای است به سوی تأمل در مسائل دینی، علمی و فرهنگی، با زبانی که هم صمیمی است و هم متین، گویی در محفلی دوستانه با شما سخن میگویم.
بخش اول: نقد تمسخر آیات قرآنی و لزوم پاسخ علمی
روزی در فضای مجازی، سایتی را دیدم که آیهای از قرآن کریم را به تمسخر گرفته بود: كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ (قرآن کریم، البقره: ۵۷)، یعنی «از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم، بخورید.» نویسنده آن سایت، با زبانی فصیح و ظاهری دانشمندانه، این آیه را به سخره گرفته و بنیاسرائیل را به دلیل ناسپاسیشان از نعمتهای الهی، به طنز نقد کرده بود. او میگفت: «اگر هر روز من و سلوى بخورید، خسته میشوید؛ بنیاسرائیل چهل سال این غذا را خوردند و باز هم ناشکری کردند!» هرچند کلامش روان و شیوا بود، اما از عمق معرفت قرآنی بیبهره بود. این تجربه مرا به فکر فرو برد که چرا عدهای، با وجود تسلط ظاهری بر زبان، از فهم حقیقت قرآن دور میمانند و با سخنانشان، خود و دیگران را به گمراهی میکشانند.
این ماجرا مرا به این باور رساند که وظیفه عالمان دینی، پاسخگویی علمی و روشمند به چنین شبهاتی است. باید با استدلال و معرفت، به دفاع از قرآن برخاست تا نگذاریم جهل و تمسخر، جای حقیقت را بگیرد. این آیه، که بر شکر نعمتهای الهی تأکید دارد، ما را به تأمل در استفاده درست از مواهب خداوند دعوت میکند.
بخش دوم: مدیریت منابع طبیعی و آبادانی زمین
در قم، عدهای با تلاش بسیار، درختانی کاشتند تا کویر را به منطقهای سرسبز بدل کنند. اما نبود آب کافی، این زحمات را به هدر داد. درختان خشک شدند و تلاشها بیثمر ماند. این تجربه به من آموخت که برای آبادانی زمین، باید پیش از هر چیز به آسمان نگریست. باید شرایط جوی و منابع آبی را مدیریت کرد تا کویر به باغی پرثمر تبدیل شود. ظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ (قرآن کریم، البقره: ۵۷)، یعنی «و ابر را بر آنها سایهگستر کردیم»، نشان میدهد که خداوند با نعمت باران، زمین را برای آبادانی آماده میسازد.
این ماجرا مرا به تأمل در اصول مدیریت اسلامی واداشت. آبادانی، نیازمند برنامهریزی دقیق و توجه به منابع طبیعی است. باید آسمان را مهیای باران کرد، پیش از آنکه زمین را بکاریم. این درس، نهتنها برای قم، بلکه برای هر سرزمینی که در پی آبادانی است، صادق است.
بخش سوم: نقد بزرگنمایی در حوزههای دینی
روزی طلبهای نزدم آمد و از شخصی سخن گفت که او را عارفی بزرگ معرفی میکردند، با ادعای تسلط بر «هجده هزار عالم». کنجکاو شدم و او را به خلوت دعوت کردم تا حقیقت را دریابم. وقتی از او پرسیدم مشکلش چیست، گفت: «زنم مرا ترک کرده و نمیتوانم شهوتم را کنترل کنم.» این پاسخ، مرا به خنده انداخت، اما در عین حال، تأسف خوردم. چگونه کسی که نمیتواند زندگی شخصیاش را مدیریت کند، ادعای چنین مقاماتی دارد؟ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا (قرآن کریم، آلعمران: ۱۸۸)، یعنی «و کسانی که به آنچه کردهاند شادمانند و دوست دارند به آنچه نکردهاند ستایش شوند»، هشداری است به پرهیز از خودستایی بیاساس.
این تجربه نشان داد که بزرگنمایی غیرواقعی در حوزههای دینی، نهتنها به گمراهی منجر میشود، بلکه اعتماد جامعه را به عالمان سست میکند. باید با صداقت و معرفت، از چنین ادعاهایی دوری جست.
بخش چهارم: ضرورت استانداردسازی در علم دینی
حکایتی از فردی که در گاوداری، به دلیل نبود استانداردهای مشخص، سوءاستفاده کرد و اموال دیگران را به نام خود کرد. این ماجرا مرا به فکر فرو برد که چرا در نظام علم دینی، استانداردهای روشنی برای ارزیابی عالمان وجود ندارد؟ وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ (قرآن کریم، الرحمن: ۹)، یعنی «و وزن را به عدالت برپا دارید»، بر لزوم نظم و عدالت در ارزیابی تأکید دارد.
بدون استانداردهای دقیق، هر کسی میتواند ادعای عالمی کند و این، به آشفتگی در حوزههای علمیه منجر میشود. باید نظامی شفاف برای شناسایی و ارزیابی عالمان تدوین شود تا از سوءاستفادهها جلوگیری گردد.
بخش پنجم: اهمیت سندیت در معرفی عالمان دینی
سفری به اوکراین داشتم. آنجا عدهای میخواستند عالمی را معرفی کنند، اما چون سندی معتبر نداشتند، سخنانشان به سوءتفاهم منجر شد. یکی میگفت: «این عالم از سادات هم بالاتر است!» اما این حرف، چه ربطی به اعتبار علمی داشت؟ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَევأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (قرآن کریم، النساء: ۵۹)، یعنی «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا و رسول و اولیالامر خود اطاعت کنید»، بر اهمیت شفافیت در مدیریت دینی تأکید دارد.
این تجربه به من آموخت که بدون اسناد معتبر، جایگاه عالمان در ابهام میماند. باید نظامهای هویتی روشنی برای معرفی عالمان دینی ایجاد شود تا از سوءتفاهمات جلوگیری گردد.
بخش ششم: ارزش منابع طبیعی در درمان
زمانی که مینیسک پایم آسیب دیده بود، به پزشکان بسیاری مراجعه کردم، اما نتیجهای نگرفتم. سرانجام، با نسخهای سنتی، به سراغ خاویار و فلفل رفتم. در تالاب، با خوردن خاویار و فلفل شمالی، در کمتر از سه روز بهبود یافتم! كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ (قرآن کریم، البقره: ۵۷)، یعنی «از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم، بخورید»، مرا به استفاده از نعمتهای طبیعی برای درمان هدایت کرد.
این تجربه، ارزش دانش بومی و استفاده از منابع طبیعی را به من آموخت. پزشکی اسلامی، با تأکید بر نعمتهای الهی، راهی مؤثر برای درمان است که باید در کنار پزشکی مدرن احیا شود.
بخش هفتم: درمانهای سنتی با مواد ساده
یکی از عالمان دینی دچار اسهال شدیدی شده بود و داروهای مدرن به او کمکی نکردند. به او پیشنهاد کردم سنجد و نخودچی کوبیده را با آب یخ بخورد. پس از دو ساعت، اسهالش بند آمد! او با تعجب پرسید: «این را از کجا آموختی؟» گفتم: «از کودکی، این دانش را از استادانم یاد گرفتم.» وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ (قرآن کریم، یونس: ۵۷)، یعنی «و شفایی برای آنچه در سینههاست»، بر ارزش یافتن شفا در منابع الهی تأکید دارد.
این حکایت، مرا به این باور رساند که روشهای سنتی، به دلیل سادگی و دسترسی، میتوانند درمانهایی مؤثر باشند. باید این دانش را احیا کرد و به نسلهای جدید آموخت.
بخش هشتم: نقد شبهات غیرعلمی درباره تغذیه
شبهاتی درباره مضرات نوشابهها شنیدم که آنها را بهطور کلی مضر میدانستند. اما تجربهام نشان داد که مصرف متعادل نوشابهها، به دلیل خاصیت اسیدیشان، میتواند در برخی موارد مفید باشد. قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ (قرآن کریم، الأنعام: ۱۴۵)، یعنی «بگو در آنچه به من وحی شده، برای خورندهای که آن را میخورد، حرامی نمییابم»، بر لزوم بررسی دقیق احکام تأکید دارد.
این ماجرا به من آموخت که باید با عقلانیت و بررسی علمی، به شبهات پاسخ داد و از قضاوتهای شتابزده پرهیز کرد.
بخش نهم: تنوع نظریهها و نیاز به همگرایی
در قم، تنوع نظریههای دینی چنان زیاد بود که به طنز گفتم: «به تعداد عمامهها، نصف اضافه کنید، این تعداد نظریه در قم وجود دارد!» این پراکندگی، به جای پیشرفت، به اختلاف و کاستی منجر میشود. وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ (قرآن کریم، الأنفال: ۴۶)، یعنی «و با یکدیگر نزاع نکنید که سست شوید و هیبتتان از بین برود»، بر پرهیز از تفرقه تأکید دارد.
این تجربه مرا به این باور رساند که علم دینی نیازمند همگرایی و همکاری است تا به نتایج مؤثر و ماندگار منجر شود.
بخش دهم: مقاومت در برابر اصلاح علم دینی
سالها تلاش کردم تا نظام علم دینی را در فیضیه اصلاح کنم، اما با مقاومتهای بسیاری روبهرو شدم. ساختارهای محافظهکارانه، مانع نوآوری و پیشرفت بودند. وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا (قرآن کریم، البقره: ۱۷۰)، یعنی «و چون به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید، میگویند بلکه از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم پیروی میکنیم»، هشداری است به محافظهکاری.
این تجربه به من آموخت که اجتهاد پویا و نوآوری، لازمه پیشرفت علم دینی است. باید از ساختارهای کهنه عبور کرد تا به نیازهای زمان پاسخ داد.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، روایتهایی از زندگی و تأملات من در مسیر خدمت به دین و جامعه است. از نقد شبهات قرآنی تا اصلاح نظام علم دینی، از استفاده از منابع طبیعی تا همگرایی در نظریهپردازی، هر خاطره، درسهایی از معرفت و تعهد به حقیقت را به همراه دارد. این مجموعه، دعوتی است به تأمل در مسئولیت عالمان دینی برای اصلاح جامعه و حفظ اصالت معرفت الهی. امیدوارم این روایتها، نوری باشد بر مسیر شما.
با نظارت صادق خادمی