متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 1141
مقدمه: تأملی در نشانههای معرفت
در یکی از جلسات درسگفتارهایم، هنگامی که در جمع شاگردانم سخن میگفتم، لحظهای مکث کردم و تنها یک حرف، «ر»، بر زبانم جاری شد. شاید به نظر ساده آید، اما این حرف، در آن لحظه، برایم دریچهای به سوی تأملات عمیق عرفانی و اخلاقی گشود. درسگفتارهایم همواره کوششی بودهاند برای گشودن پنجرههایی به سوی حقیقت، و این بار، این حرف ساده، مرا به کاوش در معانی رحمت، رشد، و روح دعوت کرد. این خاطره، که شاید در گذر درسگفتارها بهسرعت از آن گذشته باشم، اکنون فرصتی است تا با شما، در این مجموعه صمیمی، به عمق آن لحظه سفر کنم و آنچه در ذهن و قلبم جاری بود را بازگویم.
بخش نخست: رحمت، بنیان معرفت الهی
وقتی در آن جلسه، «ر» را بر زبان آوردم، گویی رحمت الهی در ذهنم تجلی یافت. چگونه در درسگفتارهای پیشین، بارها از رحمت سخن گفته بودم؛ رحمتی که چون جویباری زلال، حیاتبخش و آرامشدهنده است. در قرآن کریم آمده است:
كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ (پروردگارتان رحمت را بر خویشتن واجب کرده است؛ سوره انعام، آیه ۱۲). این آیه برایم همواره یادآور این حقیقت بوده که رحمت، جوهره خلقت است. آن روز، در سکوت کلاس، انگار این حرف «ر» مرا به یاد این آیه انداخت و مرا به تأمل در نقش رحمت در زندگی بشری دعوت کرد.
درنگ: رحمت الهی، بنیانی است که روابط انسانی را از خشونت به سوی محبت و از جدایی به سوی وحدت هدایت میکند.
در آن لحظه، به شاگردانم گفتم: «اگر رحمت را از زندگی خود برداریم، چه باقی میماند؟» این پرسش، نه تنها برای آنها، بلکه برای خودم نیز دعوتی بود به بازنگری در رفتارهایمان. رحمت، آن صفت الهی است که ما را به نرمخویی و مهربانی با یکدیگر فرا میخواند. در آیات قرآن کریم، آنجا که میفرماید:
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ (به سبب رحمت الهی با آنان نرمخویی کردی؛ سوره آلعمران، آیه ۱۵۹)، این حقیقت را میبینیم که رحمت، کلید هدایت و اصلاح است. من در آن جلسه، با این حرف ساده، میخواستم شاگردانم را به این حقیقت رهنمون کنم که رحمت، نه تنها صفتی الهی، بلکه وظیفهای انسانی است.
بخش دوم: رشد، راهی به سوی کمال
حرف «ر» برایم تنها به رحمت محدود نشد. در آن لحظه، به یاد آیهای دیگر افتادم که از رشد و هدایت سخن میگوید:
وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (و خدا به سوی سرای سلامت فرامیخواند و هر که را بخواهد به راه راست هدایت میکند؛ سوره یونس، آیه ۲۵). رشد، آن حرکت مداوم به سوی کمال است که در سایه رحمت الهی ممکن میشود. در درسگفتارهایم، بارها از شاگردانم خواستم تا در مسیر علم و معرفت، رشد را هدف خود قرار دهند، نه صرفاً کسب دانشی خشک و بیروح.
درنگ: رشد حقیقی، در گرو پیوند با رحمت الهی و تعهد به اصلاح خویشتن و جامعه است.
آن روز، در آن لحظه تأمل، به شاگردانم گفتم که رشد، تنها در کتابها و درسها نیست؛ رشد در این است که قلبمان را به روی حقیقت بگشاییم و با محبت و رفق، به سوی کمال گام برداریم. این حرف «ر» برایم نشانهای بود از این حقیقت که هر یک از ما، در هر لحظه، میتوانیم گامی به سوی رشد برداریم، اگر رحمت را در دلمان زنده نگه داریم.
بخش سوم: روح، تجلی الهی در انسان
در ادامه آن تأمل، ذهنم به سوی مفهوم روح رفت. قرآن کریم میفرماید:
وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي (و از روح خود در او دمیدم؛ سوره حجر، آیه ۲۹). این آیه، برایم همواره یادآور عظمت انسان و پیوند او با الوهیت بوده است. در آن جلسه، وقتی «ر» را بر زبان آوردم، گویی این آیه در قلبم طنینانداز شد. روح، آن گوهر الهی است که ما را از دیگر مخلوقات متمایز میکند و ما را به سوی معرفت و محبت هدایت میکند.
درنگ: روح الهی در انسان، منشأ معرفت و محبت است و ما را به سوی حقیقت و کمال رهنمون میسازد.
به شاگردانم گفتم که این روح الهی، همان است که ما را به تأمل در خویشتن و جهان دعوت میکند. حرف «ر» در آن لحظه، برایم نمادی از این حقیقت شد که هر یک از ما، با اتصال به روح الهی، میتوانیم در مسیر معرفت و اصلاح گام برداریم. این تأمل، مرا به یاد لحظههایی انداخت که در خلوت خود، با قرآن و دعا، به دنبال پیوندی عمیقتر با این روح الهی بودم.
بخش چهارم: نشانهها و تأملات عرفانی
در سنت عرفانی، حروف گاه چون دریچههایی به سوی معانی عمیقاند. در درسگفتارهایم، بارها از شاگردانم خواستم تا در نشانههای کوچک، به دنبال معانی بزرگ باشند. حرف «ر» در آن روز، برایم چنین نشانهای بود. شاید به نظر ساده آید، اما در آن لحظه، گویی این حرف مرا به سوی کاوش در رمز و رازهای عرفانی برد. در آثار عرفایی چون ابنعربی، حروف نمادهایی از تجلیات الهیاند، و من در آن جلسه، با این حرف ساده، به شاگردانم یادآوری کردم که حتی یک نشانه کوچک میتواند ما را به سوی حقیقت هدایت کند.
درنگ: در سنت عرفانی، نشانههای کوچک میتوانند دریچههایی به سوی معارف بزرگ باشند، اگر با قلب بیدار به آنها بنگریم.
آن روز، در آن لحظه سکوت، به شاگردانم گفتم: «یک حرف، اگر با تأمل نگریسته شود، میتواند جهانی از معنا را در خود نهفته داشته باشد.» این سخن، نه تنها برای آنها، بلکه برای خودم نیز دعوتی بود به تأمل در نشانههای الهی که در اطرافمان پراکندهاند.
جمعبندی: دعوتی به تأمل و اصلاح
آن جلسه، با همه سادگیاش، برایم یکی از عمیقترین لحظات تدریس بود. حرف «ر»، که شاید در نگاه نخست بیمعنا به نظر آید، مرا به سفری درونی برد که در آن، رحمت، رشد، و روح، چون سه گوهر درخشان، پیش رویم قرار گرفتند. این تأملات، که در خلال درسگفتارهایم شکل گرفتند، دعوتی بودند به شاگردانم و به خودم، تا در زندگیمان، رحمت را سرلوحه قرار دهیم، در مسیر رشد گام برداریم، و با اتصال به روح الهی، به سوی معرفت و کمال حرکت کنیم.
این خاطره، هرچند ساده، برایم یادآور این حقیقت است که علم دینی، تنها در کتابها و درسها نیست؛ بلکه در لحظههای تأمل، در نشانههای کوچک، و در پیوند با حقیقت الهی است که معرفت حقیقی شکل میگیرد. امیدوارم این گفتگوی صمیمی، شما را نیز به تأمل در این نشانهها و معانی دعوت کند، تا در مسیر اصلاح خویشتن و جامعه، گامی استوار برداریم.
با نظارت صادق خادمی