در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1152

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۱۱۵۲

مقدمه

این مجموعه، بازتابی از تأملات و تجربه‌های گران‌سنگی است که در گذر سال‌ها، در خلوت درس‌گفتارهایم شکل گرفته‌اند. گویی هر واژه، هر خاطره و هر تأمل، پلی است میان قلب من و حقیقت‌هایی که در قرآن کریم و زندگی عالمانه جست‌وجو کرده‌ام. این گفتگوهای صمیمی، نه‌تنها شرح رویدادهای زندگی‌ام، بلکه دعوتی است به تأمل در معارف الهی، اخلاق انسانی و مسئولیت‌های معنوی. در این بخش، از دغدغه‌هایم درباره تفسیر قرآن، پرهیز از ظلم و سلوک عالمانه سخن می‌گویم؛ خاطراتی که ریشه در عمق باورهایم دارند و با صداقت و صمیمیت، پیشکش شما می‌شوند.

بخش اول: در جست‌وجوی حقیقت قرآنی

نقدی بر تفاسیر سوره حمد

سال‌هاست که در پی فهم عمیق‌تر قرآن کریم، به‌ویژه سوره مبارکه حمد، گام برمی‌دارم. برخی از مفسران این سوره را تفسیر کرده‌اند، اما گاه از فحوای اصلی آیات فاصله گرفته و به سوی مطالب عرفانی یا غیرمرتبط سوق یافته‌اند. این‌گونه تفاسیر، هرچند گاه جذاب و معنوی‌اند، اما به متن شریف قرآن وفادار نمی‌مانند. به همین سبب، در تفسیر سوره حمد، سخنی از این مفسران نقل نکرده‌ام، زیرا کلامشان به حقیقت این سوره مبارکه چندان مرتبط نیست. اما من، با تأمل در آیه شریفه بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (قرآن کریم: به نام خداوند بخشنده مهربان)، چنان عمقی یافته‌ام که تفسیر این آیه را در یک جلد کتاب گرد آورده‌ام. این آیه، سرآغاز قرآن و دریچه‌ای به رحمانیت و رحیمیت الهی است که تأمل در آن، قلب را به سوی معرفت الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: تفسیر سوره حمد باید به فحوای قرآنی وفادار بماند و از گریز به مطالب غیرمرتبط پرهیز شود، تا حقیقت آیات در عمق جان مخاطب نفوذ کند.

آرزوی ناتمام تفسیر قرآن

چهل سال پیش، در دلم آتشی برافروخته شد که قرآن کریم را به‌تمامی تفسیر کنم. این آرزو، نه از سر خودنمایی، بلکه از عشق به کلام الهی بود. اما هر بار که عزم این کار کردم، موانعی پیش آمد که مرا از این هدف بازداشت. گاه محدودیت‌های اجتماعی و گاه نبود گوش شنوا، این مسیر را ناهموار کرد. از کودکی سخنانم چندان شنیده نمی‌شد و امروز که در کسوت بزرگسالی‌ام، این تجربه همچنان همراهم است. اما این بی‌توجهی را نه نقص، که معجزه‌ای الهی می‌دانم. گویی خداوند مرا از بار مسئولیت سخنان نادرست مصون داشته است. این باور، آرامشی عمیق در دلم نشاند که اگر سخنی گفته‌ام، خطا نبوده، و اگر خطایی بوده، کسی به آن عمل نکرده است.

درنگ: بی‌توجهی به سخنانم، مرا از مسئولیت خطاهای احتمالی معاف کرده و این را نشانه‌ای از لطف الهی می‌دانم.

بخش دوم: عدالت الهی و مسئولیت عالمان

محاسبه در روز قیامت

در روز قیامت، عالمان به سبب سخنان گمراه‌کننده‌شان بازخواست می‌شوند، اما من خود را از این مواخذه مستثنی می‌دانم. نخست آنکه، سخنانم را با دقت و صداقت گفته‌ام و اگر کسی ادعای خطایی دارد، باید آن را اثبات کند. دوم آنکه، حتی اگر خطایی کرده باشم، کسی به کلامم عمل نکرده است. پس بار گناه دیگران بر دوشم نیست. به روایت حدیث شریف: أَوَّلُ مَا يُسْأَلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الدَّمُ (اولین چیزی که در روز قیامت مورد سؤال قرار می‌گیرد، خون است). خداوند ابتدا از قاتلان و ظالمان بازخواست می‌کند. من چه ظلمی کرده‌ام؟ دیوار خانه چه کسی را ویران کرده‌ام؟ پشت‌بام چه کسی را بیل زده‌ام؟ عدالت الهی اقتضا می‌کند که ابتدا تکلیف قاتلان و ستمگران روشن شود، سپس نوبت به دیگران برسد.

صحرای محشر و فشار محاسبه

صحرای محشر، با فشار جمعیت و هول محاسبه، گویی از جهنم نیز وحشتناک‌تر است. قرآن کریم می‌فرماید: يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ (روزی که مردم مانند پروانه‌های پراکنده خواهند بود). خلایق از شدت فشار، بر هم می‌افتند و محاسبه اعمال، زمانی طولانی می‌طلبد. در این میان، پس از قاتلان، نوبت به تارک‌الصلاة‌ها می‌رسد. حدیث می‌فرماید: أَوَّلُ مَا يُسْأَلُ الْقِيَامَةِ الصَّلَاةُ (اولین چیزی که در قیامت از آن سؤال می‌شود، نماز است). من اما به اقامه نماز و حتی نوافل افتخار می‌کنم. پس چه ضرورتی است که از من بازخواست شود؟

درنگ: در روز قیامت، اولویت محاسبه با قاتلان و ظالمان است، و پس از آن، تارک‌الصلاة‌ها مورد سؤال قرار می‌گیرند.

بخش سوم: پرهیز از ظلم و خشونت

دعا برای دوری از خونریزی

همواره از خداوند خواسته‌ام که مرا از ظلم و خونریزی دور نگه دارد. حتی اگر کفر در دل آدمی باشد، بهتر از خون‌آلودگی است. خونریزی، حتی با نیت قربت، آثار وضعی خود را دارد. گویی ظلم، چون بیماری‌ای است که ویروس آن در جان آدمی نفوذ می‌کند و سرنوشتش را تیره می‌سازد. اميرالمؤمنين (ع) در بحبوحه جنگ، نگران بود که مبادا در روز قیامت به کشته‌شدگان بدهکار باشد. این حساسیت، نشان از عمق معرفت و پرهیزگاری ایشان دارد. کربلا نیز، به گمانم، اثر وضعی خونریزی‌های پیشین است. هرچند اميرالمؤمنين معصوم بود، اما خون و شمشير، آثار خاص خود را دارد.

تغییر روش ائمه پس از کربلا

پس از واقعه کربلا، ائمه (ع) شمشير را کنار گذاشتند و به دعا و روضه روی آوردند. امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) با دعا و معارف، و امام صادق (ع) با احادیث، راه تشیع را پیش بردند. امام رضا (ع) نیز به قیام مسلحانه نپرداخت. این تغییر روش، نشان از برتری راه‌های مسالمت‌آمیز در تبلیغ دین دارد. حتی امام زمان (عج)، در غیبت کبری به سر می‌برند و ظهورشان شاید قرن‌ها به طول انجامد. گویی این غیبت، دعوتی است به صبر و آمادگی برای عدالت جهانی.

درنگ: پرهیز از ظلم و خونریزی، حتی در نیت‌های الهی، ضرورتی است که آثار وضعی آن، سرنوشت انسان را رقم می‌زند.

بخش چهارم: درس‌هایی از ساده‌زیستی

خاطره‌ای از عالمان ربانی

، در کودکی‌ام، از عالمی شنیدم که پشه‌ها را نمی‌کشت، بلکه در را باز می‌کرد تا از خانه بیرون روند. این رفتار، مرا به شگفتی واداشت. گویی این عالم، حتی به موجودی کوچک رحم می‌کرد. او از پنکه‌ای قراضه استفاده می‌کرد و از تجملات دوری می‌جست. می‌گفت: «مردم با چنین وسایلی زندگی می‌کنند، من نیز همین بس است.» این ساده‌زیستی، مرا چنان مجذوب کرد که گویی ملائکه را در رفتار او می‌دیدم. عالم دیگری نیز بود که با پیراهنی کهنه و پنکه‌ای فرسوده زندگی می‌کرد. این زهد و بی‌اعتنایی به دنیا، درسی بزرگ برایم داشت.

درنگ: ساده‌زیستی و رحم به موجودات، نشانه‌ای از عمق معنویت و تعهد عالمان ربانی به ارزش‌های دینی است.

تأثیر رفتار گذشتگان

رفتار گذشتگان، چون مشعلی راه ما را روشن می‌کرد. در حمام‌های عمومی، پدری از فرزندش آب طلبید. فرزند با ظرفی آلوده آب آورد. پدر گفت: «من برای پدرم در ظرف بلورین آب می‌دادم، تو در ظرف آلوده آورده‌ای. فرزند تو نیز در ظرفی آلوده‌تر برایت آب خواهد آورد.» این سخن، مرا به فکر فرو برد که چگونه اعمال ما، بر نسل‌های بعد اثر می‌گذارد. پدرم نیز مرا به احتیاط در رفتار توصیه می‌کرد. روزی در بازار شلوغ، به من گفت: «مواظب باش پای کودکی را لگد نکنی.» هرچند پای کودکی را لگد نکردم، اما تا ماه‌ها، پدرم از بی‌توجهی‌ام گله می‌کرد. این احتیاط، نشان از پرهیزگاری گذشتگان داشت.

درنگ: رفتار گذشتگان، چون الگویی برای تربیت اخلاقی، بر نسل‌های بعد تأثیر عمیق می‌گذارد.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، آیینه‌ای است از تأملاتم در کلام الهی، عدالت قیامت و سلوک عالمانه. از نقد تفاسیر غیرمرتبط با سوره حمد تا آرزوی ناتمام تفسیر قرآن، از دغدغه پرهیز از ظلم تا درس‌های ساده‌زیستی عالمان ربانی، هر خاطره دعوتی است به تأمل در مسئولیت‌های معنوی و اخلاقی. باور دارم که تحمل ظلم، هرچند دشوار، از ظلم کردن بهتر است. این خاطرات، نه‌تنها شرح زندگی‌ام، بلکه دعوتی است به سوی معرفت، پرهیزگاری و تعهد به حقیقت.

با نظارت صادق خادمی