در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1180

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۱۱۸۰

مقدمه

سال‌ها پیش، در خلال درس‌گفتارهایم، گاه به فراخور بحث، خاطراتی از زندگی و تجربیاتم را با شاگردان در میان می‌گذاشتم. این خاطرات، که گاه به‌صورت گذرا در لابه‌لای سخنانم بیان می‌شدند، بازتابی از زیست عالمانه و تعهد عمیقم به حقیقت‌جویی، نقد منصفانه و خدمت به جامعه‌اند. آنچه در ادامه می‌آید، روایت‌هایی است که از دل این گفتگوها برخاسته و با دقتی آمیخته به صمیمیت، بازگو شده تا شما را به دنیای تأملاتم دعوت کند. این خاطرات، نه‌تنها شرح رویدادهایی از گذشته‌اند، بلکه آیینه‌ای از باورهایم به علم، معنویت و مسئولیت اجتماعی‌اند که همواره در زندگی‌ام جریان داشته‌اند.

بخش اول: نقد منصفانه و حقیقت‌جویی

تابستانی گرم را که با عالمی دینی گفت‌وگو داشتم. از او خواستم شرح دعایی از یکی از عالمان برجسته را برای مردم در جماران ارائه دهد، تا معارف دینی در دسترس همگان قرار گیرد. اما فردی دیگر این مسئولیت را بر عهده گرفت و متأسفانه، ارائه‌اش چنان آشوبناک بود که مباحث را در هم ریخت. من همواره باور داشته‌ام که نقد و شرح، دو بال یک عالم‌اند. به شاگردانم گفتم: «من نه شارح شخص خاصی‌ام و نه از نقد کتاب ابایی دارم. کارم شرح است و نقد، بی‌آنکه به نویسنده‌اش نظر داشته باشم.» برخی معتقد بودند که نباید به عالم برجسته نقد وارد کرد، اما من این محدودیت را نپذیرفتم. نقدم به محتوای عرفانی بود، به نقل‌قول‌هایی که از محی‌الدین آمده و اشکالاتی در آن می‌دیدم، نه به شخص عالم.

اصرار نداشتم که این شرح حتماً در جماران باشد، و نه دستمزدی برای آن طلب کردم. آن عالم برجسته، کتابش را در شرایط مالی دشواری نوشته بود، و شرح آن با امکانات فراوان، به نظرم ظالمانه می‌آمد. زندگی‌ام ساده بود؛ باغی خنک روبه‌روی منزلم داشتم که در آن تابستان، آرامش‌بخش بود. به شاگردانم گفتم: «روش من این است که میان نویسندگان فرقی نمی‌گذارم. نقد منصفانه، اصل کار من است.» حتی اگر نقدی از غیرمسلمانی بیاید و درست باشد، باید آن را پذیرفت. قرآن کریم می‌فرماید: فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (سوره زمر، آیات ۱۷-۱۸)، یعنی: «بشارت ده به بندگانم، آنانی که سخن را می‌شنوند و بهترین آن را پیروی می‌کنند.»

اندیشه نادرست را به دیواری کج تشبیه کرده‌ام که تا ثریا کج می‌رود. یا مانند لاستیکی پنچرشده است که اگر درست تعمیر نشود، در میانه راه شما را بازمی‌دارد. باید به پذیرش حقیقت عادت کنیم، حتی اگر از منبعی غیرمنتظره باشد.

نکات کلیدی:
– نقد منصفانه و بی‌طرفانه، اصل کار علمی است.
– پذیرش حقیقت، حتی از غیرمسلمانان، نشانه حقیقت‌جویی است.
– اندیشه نادرست، مانند دیوار کج یا لاستیک پنچر، به کاستی می‌انجامد.

بخش دوم: مواجهه با تعارضات اجتماعی

در اوایل انقلاب، خبری به من رسید که مسئول فرهنگی شهری، سیصد معلم را به اتهام کمونیسم و نفاق اخراج کرده بود. کنجکاو شدم و از او دلیل خواستم. گفت این افراد از نظر فکری و اخلاقی مناسب نیستند. به او گفتم: «شاید دیدگاه تو نادرست باشد. بگذار خودم این معلمان را بررسی کنم.» کلاسی برایشان ترتیب دادم. تابستان بود و سالن درس گرم. تصمیم گرفتم کلاس را به حیاط مدرسه ببرم و روز بعد، به باغی رفتیم که به پیک‌نیکی دلپذیر بدل شد.

در میان معلمان، دختری بود که از عالمی برجسته بدگویی می‌کرد. حتی تلویزیون را به‌خاطر نمایش تصویر او خاموش می‌کرد. شوهرش نزدم آمد و گفت از رفتار همسرش درمانده است و قصد طلاق دارد. برخی او را کافر می‌دانستند. با او گفت‌وگو کردم و پرسیدم: «چرا تلویزیون را خاموش می‌کنی؟» گفت: «چهره آن عالم را دوست ندارم.» با طنزی گفتم: «اتفاقاً او بسیار خوش‌قیافه است و زنان به او علاقه دارند!» بعد دریافتم که کینه‌اش از قتل برادرش در درگیری‌ها نشأت می‌گیرد و آن عالم را مقصر می‌دانست. توضیح دادم که او مسئول قتل برادرش نبوده و پاسداران نیز فرزندان این جامعه‌اند. گفت: «با پاسداران مشکلی ندارم، با آدم‌کش‌ها مخالفم.» این گفت‌وگو آرامش را به او بازگرداند و ماجرا پایان یافت.

نکات کلیدی:
– گفت‌وگوی همدلانه، کلید حل تعارضات است.
– قضاوت‌های شتاب‌زده، به بی‌عدالتی می‌انجامد.
– طنز و انعطاف، تنش‌ها را کاهش می‌دهد.

بخش سوم: تعهد به فعالیت فرهنگی

نمی‌توان از مسائل فرهنگی جامعه روی‌گردان شد. این وظیفه‌ای است که مانند آش کشک خاله، چه بخواهیم و چه نخواهیم، بر دوش ماست. به شاگردانم می‌گویم شما که از صبغه علمی و اجتماعی برخوردارید، باید کار فرهنگی را واجب بدانید. جامعه به ایده‌پردازان نیاز دارد. متأسفانه، برخی مسئولان هر انتقادی را با برچسب مرتد یا جاسوس پاسخ می‌دهند. شاگردی گفت پیامکی درباره شام قورمه‌سبزی برای پدر همسرش فرستاده، اما چون کلمه «سبز» در آن بود، فیلتر شده! با خنده گفتم: «باید می‌نوشتی قورمه‌زردی!» این‌ها نشان می‌دهد که وظیفه ما، کار علمی و فرهنگی است تا زیرساخت‌های دیانت حقیقی را فراهم کنیم.

شبی مادری که استاد حوزه و دانشگاه بود با دخترش که دانشجو بود نزدم آمد. دختر می‌گفت پدر و مادرم را دوست ندارم، چون مدام نصیحتم می‌کنند و مرا کودک می‌پندارند. این نشان می‌دهد که جامعه امروز پیچیده است و نیاز به فهم عمیق دارد.

نکات کلیدی:
– کار فرهنگی، وظیفه‌ای واجب برای عالمان است.
– فهم پیچیدگی‌های جامعه، لازمه تأثیرگذاری فرهنگی است.
– زیرساخت‌های دیانت حقیقی، با کار علمی فراهم می‌شود.

بخش چهارم: اهمیت روش و سلیقه در کار علمی

به شاگردانم توصیه کردم که در انتخاب نام جزوه دقت کنند، چون نام، شناسنامه اثر است. نامی نامناسب، مانند چاله‌ای در جاده، کار را ناقص نشان می‌دهد. شاگردی از سایتی به نام «سی.دات.کام» یاد کرد که پس از پنج سال هنوز در خاطرش مانده بود. تأیید کردم که نام جذاب، در ذهن می‌ماند. سلیقه در کار، به‌ویژه در عرصه جهانی، بسیار مهم است. در کشوری خارجی، به میدان میوه‌ای رفتم که خیارها را دونیم کرده و در زرورق پیچیده بودند. این ارائه زیبا، پیام پرهیز از پرخوری را هم داشت. اما میدان میوه داخلی، بی‌نظم و نازیباست. کار طلاب باید با علم و فضلشان تناسب داشته باشد.

کتابی را نقد کردم که فاقد کتابنامه بود و استناداتش به ائمه (ع) کلی و بدون سند محکم. این خواننده را سرگردان می‌کند. سند معتبر، به روایت حرمت می‌بخشد و خواننده با احتیاط از آن استفاده می‌کند. این کتاب برای مخاطب عام مناسب بود، اما برای تحقیق عمیق طلاب، ناکافی. به طلاب توصیه کردم درباره اسناد احادیث تحقیق کنند. از شاگردی که یک ماه برای کار فرهنگی تلاش کرده بود تقدیر کردم، اما گفتم رد بی‌دلیل کتاب درست نیست. شاگرد گفت مزیت کتاب، مشخص کردن موضوع روایات است، که نکته‌ای ارزشمند بود.

نکات کلیدی:
– نام‌گذاری مناسب، هویت اثر را شکل می‌دهد.
– سلیقه و ارائه زیبا، تأثیر کار را چندبرابر می‌کند.
– سند معتبر، اعتبار علمی روایات را تضمین می‌کند.

بخش پنجم: آموزش و تبلیغ حجاب

به شاگردانم گفتم که باید درباره حجاب و عفاف، بانک سوالات تشکیل دهند و تحقیق کنند. کتابی با حدود دویست و شصت روایت درباره حجاب معرفی شد، اما چون هدفمان تحلیل آیات و روایات بود، کتاب دیگری انتخاب کردیم. توصیه کردم اگر کتاب بهتری هست، آن را برگزینند و مسائل روان‌شناختی را هم در نظر بگیرند. اما متأسفم که شور و شوق لازم را در طلاب ندیدم. این کار فرهنگی، همت مضاعف می‌طلبد. گفتم اشکالات را مکتوب ارائه کنید، زیرا بحث‌های شفاهی، نامنظم و بدون تدبیر است. سال‌ها پیش، در جلسه‌ای درباره روان‌شناسی، از طلبه‌ای خواستم مطلبی بنویسد. او گفت در راه آمدن به کلاس نوشته‌ام. قبول نکردم، چون تحقیق عمیق نیاز به زمان و تأمل دارد.

به یاد حکایتی از یکی از پادشاهان قاجار افتادم که می‌گفت دشمن را همیشه قوی فرض می‌کردم، جز دو بار که شکست خوردم. این درس است که کار علمی باید با دقت و جدیت انجام شود. کم‌کاری و بی‌توجهی طلاب، دلسردکننده است. کتاب معرفی‌شده، برای کودکان مناسب بود، نه برای پژوهش عمیق. باید روایات را تحلیل کنیم تا ذهن طلاب باز شود و تبلیغ حجاب، عملیاتی و مؤثر باشد.

نکات کلیدی:
– تبلیغ حجاب، نیازمند تحقیق عمیق و روش‌های عملیاتی است.
– کار علمی، همت و دقت می‌طلبد.
– ارائه مکتوب اشکالات، به نظم و تدبیر کمک می‌کند.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتابی از زیست عالمانه‌ام در خدمت به علم، حقیقت و جامعه است. از نقد منصفانه تا حل تعارضات اجتماعی، از تعهد به کار فرهنگی تا تأکید بر سلیقه و دقت علمی، هر خاطره، بخشی از باورهایم را نمایان می‌کند. این روایت‌ها دعوتی است به تأمل در پیوند علم و اخلاق، و تلاش برای ساختن جامعه‌ای که دیانت حقیقی در آن جریان داشته باشد. امید دارم این خاطرات، الهام‌بخش شما در مسیر حقیقت‌جویی و خدمت باشد.

با نظارت صادق خادمی