در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1212

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۱۲۱۲

مقدمه: سفری در مسیر معرفت و حقیقت‌جویی

این مجموعه، روایت‌هایی است از سال‌های پربار زندگی‌ام، خاطراتی که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا به آن‌ها اشاره کرده‌ام. در این گفتگوهای صمیمی، می‌کوشم شما را به لحظه‌های تأمل‌برانگیزی ببرم که در آن‌ها با چالش‌های معرفتی، دینی و اجتماعی روبه‌رو شده‌ام. هر خاطره، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق‌تر حقیقت، از منظر کسی که عمر خود را در راه کسب دانش و ترویج معارف اسلامی صرف کرده است. این روایت‌ها نه‌تنها بازتاب تجربیات شخصی من، بلکه تلاشی برای روشن ساختن مسیر علم دینی و عرفان اسلامی در مواجهه با پرسش‌های روزگار است.

بخش اول: ضرورت مطالعه تطبیقی متون دینی

خاطره‌ای از آوردن تورات و زبور

در روزگار کودکی‌ام، استادی گران‌قدر داشتم که خدا رحمتش کند. ایشان به من اجازه دادند تا تورات، زبور، انجیل و صحف را مطالعه کنم. آن زمان، دسترسی به این کتب در حوزه‌های ما آسان نبود. اگر کسی می‌خواست نسخه‌ای از این متون را از خارج به ایران بیاورد، در فرودگاه با ممانعت روبه‌رو می‌شد و می‌گفتند: «ممنوع است!» با این حال، من با اذن استاد، این کتاب‌ها را در میان لباس‌هایم پنهان کردم و به ایران آوردم. این کار نه از سر نافرمانی، بلکه از اشتیاق به فهم حقیقت بود.

درنگ: مطالعه تطبیقی متون دینی، از منظر علم دینی، راهی است برای تقویت ایمان به قرآن و رفع سوءتفاهم‌ها درباره دیگر ادیان.

آن روزها، این پرسش ذهنم را مشغول کرده بود که چرا در حوزه‌های ما این کتاب‌ها را کنار هم نمی‌گذاریم تا با مقایسه آن‌ها با قرآن، برتری و ثبات کلام الهی آشکار شود؟ عقل انسان برای مقایسه آفریده شده است، همان‌گونه که در میدان کشتی، دو پهلوان با هم رقابت می‌کنند و تماشاگر با سنجش ضربات آن‌ها، برنده را تعیین می‌کند. مطالعه یک‌جانبه، مانند رجزخوانی تک نفره در میدان است که هیچ‌گاه قدرت واقعی را نشان نمی‌دهد.

نقد محدودیت‌های دسترسی به کتب دینی

فردی که از خارج می‌آمد، از او خواستیم نسخه‌های جدید تورات، زبور و انجیل را برایمان بیاورد. اما در فرودگاه، این کتاب‌ها را از او گرفتند و گفتند: «ورود این‌ها به ایران ممنوع است.» این محدودیت مرا به فکر فرو برد. اگر قرار است عدالت رعایت شود، همان‌گونه که ورود این کتب به ایران محدود می‌شود، آیا نباید در دیگر کشورها نیز برای قرآن چنین محدودیتی باشد؟ عدالت در دسترسی به منابع دینی، لازمه گفت‌وگوی علمی و منصفانه است.

درنگ: عرفان اسلامی بر عدالت در دسترسی به منابع علمی و دینی برای همه تأکید دارد.

من همیشه باور داشتم که باید این کتاب‌ها را آورد، خواند و تدریس کرد. اگر حوزه‌ها این متون را کنار قرآن قرار دهند و آن‌ها را با دقت بخوانند، حقایق روشن می‌شود. قرآن، کلامی است که بیش از هزار سال ثبات خود را حفظ کرده، در حالی که کتب دیگر هر سال تغییر می‌کنند و نسخه‌هایشان دگرگون می‌شود. این مقایسه، نه‌تنها ایمان طلاب را به قرآن تقویت می‌کند، بلکه شبهات را نیز از میان می‌برد.

بخش دوم: مباحثه علمی و گفت‌وگوی سازنده

تجربه زاهدان: تقویت ایمان از طریق مقایسه

روزهایی که در زاهدان بودم، در میان علمای اهل سنت حضور داشتم. به آن‌ها می‌گفتم: «شما صحاح سته را دارید، من هم آن‌ها را خوانده‌ام و درس می‌دهم. چرا شما کتاب‌های ما را نمی‌خوانید؟» این گفت‌وگوها، نه برای جدل، بلکه برای فهم متقابل بود. یک بار، عالم پیری از اهل سنت به من گفت که به قم آمده و کتاب مکاسب را خریده، اما نتوانسته آن را بفهمد. به او گفتم: «فقه ما علمی مدرن و مهندسی‌شده است. طلاب پنج‌ساله ما این متون را می‌خوانند. حوزه‌های شیعه می‌توانند شما را از خرافات نجات دهند.»

درنگ: مباحثه علمی با دیگر مذاهب، راهی برای تقویت وحدت و رفع شبهات در علم دینی است.

در مسجد جامع زاهدان، بر منبر اهل سنت سخن می‌گفتم و از صحاح سته و معارف شیعه سخن به میان می‌آوردم. آن‌ها با شگفتی گوش می‌دادند و می‌گفتند: «این سخن‌ها صمیمی و بی‌ریاست.» من به آن‌ها می‌گفتم: «تقيه حرام است. ما نه آتش می‌زنیم و نه دعوا می‌کنیم. بیایید با مقایسه کتاب‌ها، حقیقت را دریابیم.» این گفت‌وگوها نشان داد که وقتی متون شیعه و سنی کنار هم قرار می‌گیرند، حقانیت آشکار می‌شود.

تشویق به مباحثه در حوزه‌ها

همیشه باور داشتم که حوزه‌ها باید «دکه‌های بحث» برپا کنند؛ جایی که پهلوانان علمی، با شجاعت و دانش، به شبهات پاسخ دهند. در اهواز، پیش از انقلاب، مدرسه‌ای را برای مباحثه با کسانی که دیدگاه‌های کمونیستی داشتند، آماده کردیم. حوضی پاکیزه با کاشی‌های سفید داشتیم که در آن کاهو و سکنجبین می‌گذاشتیم و می‌گفتیم: «بیایید، یا شما ما را قانع کنید یا ما شما را. اما از هم جدا نشویم.» این گفت‌وگوها، نه با قهر و جدل، بلکه با صمیمیت و استدلال پیش می‌رفت.

درنگ: علم دینی بر تقویت مباحثات علمی با حضور افراد شایسته برای پیشبرد گفت‌وگوهای دینی تأکید دارد.

یک بار، عالم دینی جوانی به من گفت: «با این شبهات چه کنیم؟» به او گفتم: «هر که از دور تسلسلی سخن گفت، بفرستیدش به مدرسه. این بحث‌ها را باید با استدلال ساده کرد، نه با پیچیدگی.» علم دینی باید به زبان مردم باشد، نه در لفافه فلسفه‌های سنگین.

بخش سوم: نقد رقابت‌های غیرسازنده و شایسته‌سالاری

تمثیلی از رقابت‌های فوتبالی

رقابت‌های غیرسازنده، مانند بازی‌های فوتبالی که چهل سال است با شعارهای قرمز و آبی پیش می‌روند، مرا به تأمل واداشته است. این رقابت‌ها گاه به تبانی می‌انجامد و نتیجه‌اش، جز هدر رفتن منابع و سرخوردگی نیست. می‌گفتم: «برای تیم ملی، باید کسی را برگزینیم که قدر باشد، نه آنکه ظاهرش فریبنده است. سیبیل چخماقی یا ریش پرفسوری، ملاک نیست. شایستگی است که اهمیت دارد.»

درنگ: عرفان اسلامی بر شایسته‌سالاری و پرهیز از معیارهای ظاهری در انتخاب افراد تأکید دارد.

اگر کسی نتوانست وظیفه‌اش را انجام دهد، باید پاسخ‌گو باشد. هدر دادن منابع عمومی، گناهی است که در علم دینی جایی ندارد. شوخی در مسائل جدی، مانند آنچه در برخی رقابت‌ها می‌بینیم، آبروی جامعه را می‌برد. حوزه‌ها باید پنج تا بیست پهلوان علمی داشته باشند که با شجاعت، به شبهات پاسخ دهند و حقیقت را روشن کنند.

بخش چهارم: تأملات معنوی و عرفانی

خاطره‌ای از زیارت قبر حاجی سبزواری

روزی به زیارت قبر مرحوم حاجی سبزواری در مشهد مشرف شدم. در کنار خادم قبر، نشستم و با او گپ زدم. به او گفتم: «من از فامیل مرحومم.» او با شوق شروع به صحبت کرد و گفت: «اینجا عجیب است. یکی می‌آید و بر قبر سجده می‌کند، دیگری فحش می‌دهد.» شنیدم که گروهی به خادم پیشنهاد داده بودند تا با گذاشتن سبیلی بر عکس حاجی، او را به گروه خود منتسب کنند. این ماجرا مرا به فکر فرو برد که دشمنان ما چه زیرکانه عمل می‌کنند تا بزرگان ما را مصادره کنند.

درنگ: عرفان اسلامی بر حفظ اصالت معارف دینی در برابر تحریف و مصادره تأکید دارد.

ما نباید دافعه داشته باشیم و دشمن بتراشیم. قرآن کریم، بیش از سیصد بار از رحمت سخن می‌گوید، اما واژه «قهار» تنها چند بار آمده است. این نشان می‌دهد که جاذبه الهی، بر دافعه غالب است. ما نیز باید با جاذبه معرفت و محبت، مردم را به حقیقت دعوت کنیم.

خاطره‌ای از حرم حضرت زینب

در حرم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها)، هنگام نماز مغرب و عشا، مردی پنجاه‌ساله کنارم نشست. وقتی وقت جماعت شد، او به‌تنهایی نماز فرادا خواند و گفت: «چون امام جماعت را نمی‌شناسم، فرادا می‌خوانم.» هرچه تلاش کردم به او بگویم که در چنین موقعیتی، فرادا خواندن جایز نیست، فایده‌ای نداشت. او خود را حق مطلق می‌دانست. این ماجرا مرا به فکر فرو برد که غلو در باورها، انسان را از حقیقت دور می‌کند.

درنگ: عرفان اسلامی بر پرهیز از غلو و پذیرش حقیقت با گوش شنوا تأکید دارد.

بخش پنجم: نقد آموزش‌های سنتی و تأکید بر تفکر

خاطره‌ای از آموزش اصول کافی

در کودکی، ما را ملزم می‌کردند که دو جلد اصول کافی را حفظ کنیم. می‌گفتند: «این کتاب، کاف لشيعتنا است.» اما من همیشه باور داشتم که حفظ کردن صرف، ذهن را از تفکر بازمی‌دارد. به طلاب جوان می‌گفتم: «بچه‌ها را به فکر کردن وادار کنید. حفظ کردن برای زمانی بود که ابزارهای نوشتاری کم بود. امروز، باید بخوانیم و بفهمیم.»

درنگ: علم دینی بر پرورش تفکر و استعداد به‌جای حفظ صرف متون تأکید دارد.

در زاهدان، به بچه‌های کوچک که آیات را حفظ می‌کردند، می‌گفتم: «این کار ذهن را خسته می‌کند. به جای حفظ، فکر کنید و چرا بپرسید.» این روش، استعداد و هوش آن‌ها را شکوفا می‌کرد و راه را برای فهم عمیق‌تر باز می‌کرد.

جمع‌بندی نهایی

این گفتگوهای صمیمی، روایت‌هایی است از سفری که در مسیر حقیقت‌جویی و معرفت طی کرده‌ام. از تلاش برای آوردن کتب دینی و مطالعه تطبیقی آن‌ها، تا مباحثات علمی با علمای دیگر مذاهب و نقد رقابت‌های غیرسازنده، همه و همه در پی یک هدف بوده‌اند: روشن ساختن حقیقت و تقویت ایمان به قرآن. علم دینی و عرفان اسلامی به ما می‌آموزد که با جاذبه محبت و استدلال، نه دافعه و جدل، به سوی حقیقت گام برداریم. این خاطرات، دعوتی است به تأمل در این مسیر و تلاش برای ساختن حوزه‌هایی که پهلوانان علمی در آن‌ها به شبهات پاسخ دهند و راه را برای نسل‌های آینده روشن کنند.

با نظارت صادق خادمی