در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1244

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه (1244)

مقدمه

سال‌ها پیش، در خلال درس‌گفتارهایم، تأملاتی را با شاگردانم به اشتراک می‌گذاشتم که ریشه در عمق تجربه‌های زیسته‌ام داشت. این گفتارها، که گاه به‌صورت گذرا در جلسات درس بیان می‌شدند، امروز فرصتی یافته‌اند تا به شکلی منسجم و با نگاهی علمی و معرفتی بازنویسی شوند. آنچه در این مجموعه، تحت عنوان «گفتگوهای صمیمی» گردآوری شده، تلاشی است برای بازتاب تأملاتم در حوزه‌های دینی، اجتماعی، فقهی و عرفانی، با زبانی که هم صمیمی است و هم متین، گویی با هر مخاطب به‌تنهایی سخن می‌گویم. این نوشته‌ها نه‌تنها بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های من در مواجهه با مسائل زمانه است، بلکه تلاشی است برای دعوت به بازنگری در نظام‌های علمی و اجتماعی، با تکیه بر ارزش‌های قرآنی و بهره‌گیری از سرمایه‌های انسانی. در این مسیر، سعی کرده‌ام با حفظ امانت به حقیقت، نقدهایم را به شکلی سازنده و با زبانی که هم برای عالمان و هم برای جویندگان دانش قابل فهم باشد، ارائه کنم.

بخش اول: نقد نظام‌های علمی و ضرورت بازسازی

روزهایی را که در ابتدای انقلاب ۵۷، با شور و اشتیاق، از لزوم بازنگری در نظام‌های علمی و فقهی سخن می‌گفتم. آن روزها، باور داشتم که علم دینی ما نیازمند تحولی عمیق است تا بتواند به نیازهای روزگار پاسخ دهد. این سخن، گاه با بی‌توجهی روبه‌رو می‌شد، اما من همچنان بر این باور بودم که بدون بازسازی ساختارهای علمی، نمی‌توان به جامعه‌ای پویا و پیشرو دست یافت. این دیدگاه، ریشه در تجربه‌هایم از مشاهده کاستی‌های نظام‌های سنتی داشت که گاه با شرایط اجتماعی و علمی جدید ناسازگار بودند.

درنگ: علم دینی نیازمند بازنگری و تطبیق با نیازهای معاصر است تا بتواند به‌عنوان راهنمایی برای جامعه عمل کند.

این نقد، نه از سر انکار ارزش‌های گذشته، بلکه از سر تعهد به آینده‌ای بود که در آن، علم دینی بتواند همگام با پیشرفت‌های جهانی، راهگشای مسائل پیچیده اجتماعی باشد. این سخنان را با شاگردانم در میان می‌گذاشتم و از آن‌ها می‌خواستم که به جای حفظ صرف سنت‌ها، به فکر نوآوری در چارچوب ارزش‌های قرآنی باشند.

بخش دوم: سرمایه‌های انسانی، گنج‌های فراموش‌شده

یکی از دردناک‌ترین مشاهداتم در سال‌های ابتدایی انقلاب، از دست رفتن سرمایه‌های انسانی بود. در آن روزها، افرادی در این سرزمین بودند که هر یک، به‌تنهایی، گنجی از دانش و تخصص بودند. این افراد، که در حوزه‌های فنی، مهندسی و علمی سرآمد بودند، می‌توانستند کشور را به سوی پیشرفتی بی‌نظیر هدایت کنند. اما به جای بهره‌گیری از این سرمایه‌ها، گاه با آن‌ها به‌گونه‌ای رفتار شد که انگار ارزشی ندارند. من بارها می‌گفتم که باید این نخبگان را در کمپ‌های علمی گرد آوردیم و از آن‌ها خواستیم تا دانش و مهارت خود را در خدمت ملت قرار دهند.

درنگ: نخبگان علمی و فنی، سرمایه‌های ملی هستند که باید با برنامه‌ریزی دقیق از دانش و تخصص آن‌ها بهره گرفت.

این پیشنهاد، نه از سر ساده‌انگاری، بلکه از ایمان به توانمندی‌های این افراد بود. در درس‌گفتارهایم، با حسرتی عمیق از تخریب این سرمایه‌ها سخن می‌گفتم و تأکید می‌کردم که به جای حذف، باید از دانش آن‌ها برای بازسازی زیرساخت‌های علمی و فنی کشور استفاده می‌شد.

بخش سوم: نقد رفتارهای غیراخلاقی به نام دین

یکی از موضوعاتی که همواره قلبم را به درد می‌آورد، رفتارهای غیراخلاقی و خشونت‌آمیزی بود که برخی به نام دین مرتکب می‌شدند. در درس‌گفتارهایم، با اشاره به تجربه‌هایی از دیگر جوامع اسلامی، هشدار می‌دادم که چنین رفتارهایی نه‌تنها به بدنامی دین منجر می‌شود، بلکه عقلانیت و مدارا را که از اصول بنیادین اسلام است، زیر سؤال می‌برد. من همیشه بر این باور بودم که اسلام، دینی است که حتی به مهمان، هرچند غیرمسلمان، احترام می‌گذارد. این اصل را با استناد به حدیث شریف «أَكْرِمِ الضَّيْفَ وَلَوْ كَانَ كَافِرًا» بارها برای شاگردانم بازگو می‌کردم.

درنگ: رفتارهای خشونت‌آمیز به نام دین، با اصول اسلامی سازگار نیست و به بدنامی اسلام منجر می‌شود.

این تأملات، ریشه در تجربه‌هایم از مشاهده رفتارهایی داشت که به جای ترویج مهربانی و عقلانیت، به خشونت و تعصب دامن می‌زدند. من همیشه شاگردانم را به تأمل در این نکته دعوت می‌کردم که دین، باید راهی به سوی صلح و همزیستی باشد، نه ابزاری برای تفرقه.

بخش چهارم: انفاق، باغی پرثمر یا گونی پاره

یکی از موضوعاتی که در درس‌گفتارهایم بسیار بر آن تأکید داشتم، اهمیت انفاق خالصانه و بدون ریا بود. با استناد به آیات قرآن کریم، انفاق را به باغی پرثمر تشبیه می‌کردم که اگر با نیت خالص انجام شود، از آسیب‌های معنوی و مادی مصون می‌ماند. قرآن کریم می‌فرماید:

مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، مانند دانه‌ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه صد دانه باشد، و خدا برای هر که بخواهد [پاداش را] چند برابر می‌کند، و خدا گشایشگر داناست. (سوره بقره، آیه 261)

اما در مقابل، انفاقی که با ریا و خودنمایی همراه باشد، مانند گونی پاره‌ای است که محتویاتش هدر می‌رود. قرآن کریم در این باره هشدار می‌دهد:

خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى ۗ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ

[قول معروف و مغفرة] بهتر از صدقه‌ای است که آزاری به دنبال داشته باشد، و خدا بی‌نیاز و بردبار است. (سوره بقره، آیه 263)

در درس‌گفتارهایم، با شاگردانم از این تمثیل استفاده می‌کردم که انفاق باید مانند باغی باشد که از باد و آتش مصون است. اگر انفاق با ریا یا تحقیر همراه شود، مانند باغی است که طوفانی آتشین آن را نابود می‌کند.

درنگ: انفاق باید خالصانه و بدون ریا باشد تا مانند باغی پرثمر، پایدار و مصون از آسیب بماند.

بخش پنجم: پیری زودرس و چالش‌های جامعه مدرن

یکی از تأملاتم در درس‌گفتارها، به پدیده پیری زودرس در جامعه مدرن بازمی‌گشت. با شاگردانم از این سخن می‌گفتم که استرس‌ها و فشارهای زندگی امروزی، عمر انسان‌ها را کوتاه کرده و پیری را زودتر از موعد به سراغشان می‌آورد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَمَنْ يُعَمَّرْ فَيُصِيبَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ ۗ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ

و هر که را عمر دراز داده شود و پیری به او برسد و او را فرزندانی ناتوان باشد، و توفانی که در آن آتش است به [باغ او] اصابت کند و بسوزد، این‌گونه خدا آیات را برای شما بیان می‌کند، باشد که بیندیشید. (سوره بقره، آیه 266)

این آیه، تصویری زنده از آسیب‌پذیری انسان در برابر ناملایمات زندگی ارائه می‌دهد. با شاگردانم از این سخن می‌گفتم که پیری زودرس، نتیجه فشارهای روانی و اجتماعی است که انسان مدرن را در خود گرفتار کرده است.

درنگ: پیری زودرس و کاهش عمر در جامعه مدرن، نتیجه فشارهای روانی و اجتماعی است که باید با ترویج فرهنگ معنوی و عقلانی مدیریت شود.

بخش ششم: فرهنگ فرزندآوری و تحولات اجتماعی

در درس‌گفتارهایم، از تفاوت فرهنگ فرزندآوری در گذشته و حال سخن می‌گفتم. در گذشته، فرزندان سرمایه‌ای برای خانواده بودند، اما امروز، این فرهنگ دستخوش تغییر شده است. این تحول، نه‌تنها به ساختار خانواده، بلکه به ارزش‌گذاری اجتماعی نسبت به فرزندان تأثیر گذاشته است. من همیشه شاگردانم را به تأمل در این نکته دعوت می‌کردم که باید نقش فرزندان را در جامعه بازتعریف کنیم تا بار دیگر به‌عنوان سرمایه‌ای ارزشمند دیده شوند.

درنگ: تحولات اجتماعی در فرهنگ فرزندآوری نیازمند بازنگری است تا فرزندان بار دیگر به‌عنوان سرمایه‌ای برای خانواده و جامعه دیده شوند.

بخش هفتم: احترام به سادات و ارزش‌های معنوی

یکی از موضوعاتی که همیشه در درس‌گفتارهایم بر آن تأکید داشتم، احترام به سادات بود. با شاگردانم از این سخن می‌گفتم که احترام به سادات، نه‌تنها وظیفه‌ای دینی، بلکه نشانه‌ای از تواضع و فروتنی است. روایت داریم که «أَكْرِمِ السَّادَةَ وَلَوْ كَانُوا عَاصِينَ»، یعنی سادات را گرامی بدارید، حتی اگر گناهکار باشند. این سخن، به من آموخت که احترام به دیگران، حتی در شرایط دشوار، نشانه‌ای از بزرگی روح است.

درنگ: احترام به سادات، نشانه‌ای از تواضع و تعهد به ارزش‌های معنوی است که باید در جامعه ترویج شود.

بخش هشتم: علم‌آموزی، لذتی بی‌پایان

در درس‌گفتارهایم، علم‌آموزی را به‌عنوان لذتی بی‌پایان توصیف می‌کردم. برخلاف بسیاری از فعالیت‌ها که تکرار آن‌ها خستگی می‌آورد، علم‌آموزی هرگز ملال‌آور نیست. من همیشه به شاگردانم می‌گفتم که اگر طلبه‌ای با استعداد، گرفتار موانع نشود، می‌تواند سال‌ها در مسیر علم گام بردارد و هرگز از آن سیر نشود.

درنگ: علم‌آموزی، لذتی بی‌پایان است که هیچ‌گاه خستگی به همراه ندارد و باید در حوزه‌های علمیه ترویج شود.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، که ریشه در درس‌گفتارهای سالیان گذشته‌ام دارند، تلاشی است برای بازتاب تأملاتم در مسائل دینی، اجتماعی و فقهی. من همیشه باور داشتم که علم دینی باید پویا باشد، سرمایه‌های انسانی باید گرامی داشته شوند، و انفاق باید خالصانه و بدون ریا باشد. این خاطرات، نه‌تنها بازتاب‌دهنده تجربه‌هایم، بلکه دعوتی است به تأمل در ارزش‌های قرآنی و بازسازی نظام‌های علمی و اجتماعی. امیدوارم این نوشته‌ها، خواننده را به سفری معنوی و معرفتی ببرد و او را به تأمل در مسئولیت‌هایش در قبال جامعه و دین دعوت کند.

با نظارت صادق خادمی