در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1269

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 1269

مقدمه

در درس‌گفتارهایم، گاه به فرازهایی از زندگی و تأملاتم اشاره کرده‌ام که شاید گذرا به نظر آیند، اما هر یک جهانی از معنا و تجربه در خود نهفته دارند. این گفتگوها، که از دل درس‌گفتارهایم برآمده‌اند، تلاشی است برای بازگو کردن آن لحظه‌های تأمل‌برانگیز، آن‌گاه که اندیشه و احساس در هم می‌آمیزند و سخن از عمق جان برمی‌خیزد. در این بخش، به تأمل در نقش علم دینی، جایگاه حوزه‌های علمیه، و ضرورت تحول در زندگی طلاب و عالمان دینی می‌پردازم. این سخنان، نه تنها نقدی بر وضعیت کنونی علم دینی است، بلکه دعوتی است به سوی پویایی، خلاقیت، و تأثیرگذاری جهانی، با حفظ اصالت معنوی و معرفتی.

بخش اول: ضرورت تحول در علم دینی

روزهایی را که در جمع طلاب و عالمان، از دغدغه‌هایم برای تحول در حوزه‌های علمیه سخن می‌گفتم. همیشه باور داشتم که حوزه‌ها باید کانون علم و معنویت باشند، جایی که نه تنها معارف دینی، بلکه دانش‌های نوین چون فیزیک، شیمی، ریاضیات، و فناوری‌های نوظهور مانند اینترنت و کامپیوتر نیز در آن شکوفا شوند. علم دینی نباید در گوشه‌ای محصور بماند؛ باید به میدان آید و با خلاقیت و نوآوری، جهان را در نوردد.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید از محدوده فعالیت‌های سنتی فراتر روند و به مراکز تولید علم جهانی تبدیل شوند، جایی که عالمان با دانش‌های نوین و گفتمان علمی، در جهان تأثیرگذار باشند.

این باور از آن‌رو در من ریشه دوانده که عالم دینی، اگر خلاق نباشد و دانشی نو نیافریند، چه تفاوتی با دیگران دارد؟ می‌گفتم: عالم باید آفریننده باشد، باید بتواند جهانی را با دانش خود روشن کند، چنان‌که حضرت ابراهیم علیه‌السلام با ایمان و خلاقیتش، حتی مردگان را زنده می‌کرد. این تمثیل برایم همیشه الهام‌بخش بود؛ آزمایشگاهی در ذهنم مجسم می‌شد که در آن، عالمان دینی با ابزار علم و ایمان، دانشی نو خلق می‌کنند و جهانی را متحول می‌سازند.

بخش دوم: نقد محدودیت‌های علم دینی

گاه در خلوت خود تأمل می‌کردم که چرا علم دینی ما، با آن همه پیشینه درخشان، گاه در تنگنای فعالیت‌های سنتی محصور مانده است؟ با طلاب سخن می‌گفتم و از آن‌ها می‌خواستم که به منبر و سخنرانی و اقامه نماز جماعت بسنده نکنند. این‌ها ارزشمندند، اما علم دینی باید فراتر رود؛ باید دانشمندانی جهانی تربیت کند که بتوانند با گفتمانی محبت‌آمیز و منطقی، با دانشمندان جهان به گفت‌وگو بنشینند.

درنگ: علم دینی باید با گفتمان علمی و محبت‌آمیز، نه با خشونت یا زورگویی، در جهان تأثیرگذار باشد و عالمان دینی باید زبان و ابزار گفت‌وگوی جهانی را فرا گیرند.

از ابن‌سینا و خیام و مولانا سخن می‌گفتم، بزرگانی که جهان آن‌ها را به دلیل اصالت و نوآوری‌شان پذیرفت. اما چرا ملاصدرا را نمی‌پذیرند؟ شاید چون برخی گمان می‌کنند آثار او از دیگران برگرفته شده است. این تأمل مرا به این می‌رساند که علم دینی ما باید اصیل و خلاق باشد، باید در میدان جهانی عرضه شود و نه تنها در روستاها و مناطق محروم محدود بماند.

بخش سوم: خودکفایی و پرهیز از فقرگرایی

یکی از دردناک‌ترین تأملاتم، فقرگرایی در میان طلاب بود. بارها می‌گفتم: طلبه نباید فقیر باشد، نباید زخم فقر بر جانش نشیند. فقر، اگر عفونی شود، روح را بیمار می‌کند و طلبه را از رسالتش بازمی‌دارد. طلبه باید زندگی آبرومندی داشته باشد، مدرن زندگی کند، نه عافیت‌طلب باشد و نه در دام فقر گرفتار شود.

درنگ: طلاب باید از طریق دانش خود به خودکفایی برسند و از زخم فقر مصون بمانند تا بتوانند با عزت و تأثیرگذاری به جامعه خدمت کنند.

از خمس و زکات سخن می‌گفتم، نه به‌عنوان مال حوزه‌ها یا عالمان، بلکه به‌عنوان منبعی برای نیازمندان جامعه، از معلمان و بیماران گرفته تا امواتی که کسی ندارند آن‌ها را به خاک بسپارند. این منابع، مال همه است، مال جامعه است، و نباید طلاب به آن وابسته شوند. عالم دینی که پس از سال‌ها تحصیل، نتواند نان خود را درآورد، چگونه می‌تواند جامعه را هدایت کند؟

بخش چهارم: تفسیر قرآنی و نقد حب الشهوات

در درس‌گفتارهایم، گاه به آیات قرآن کریم پناه می‌بردم تا حقیقت زندگی را روشن کنم. یکی از این آیات، فرازی از سوره آل‌عمران بود:
وَٱلْقَنَاطِيرِ ٱلْمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلْفِضَّةِ وَٱلْخَيْلِ ٱلْمُسَوَّمَةِ وَٱلْأَنْعَٰمِ وَٱلْحَرْثِ (قرآن کریم، آل‌عمران، آیه ۱۴). این آیه از گنج‌های انباشته از زر و سیم، اسبان نشاندار، دام‌ها و کشتزارها سخن می‌گوید. می‌گفتم: ثروت، اگر از راه مشروع باشد، ارزشمند است، اما حب آن، که به خودنمایی و برتری‌جویی می‌انجامد، مذموم است.

خیل مسومه، آن اسبان نشاندار، یا امروز ماشین‌های گران‌قیمت، اگر برای خودنمایی باشند، گناه می‌شوند. داستانی از زندگی خودم بازگو می‌کردم: روزی با ماشینی ساده سوار بودم و کسی به ما خندید. به فرزندم گفتم: چه شجاعیم که با این ماشین می‌رویم و به خنده دیگران اعتنا نمی‌کنیم! این حکایت، برایم درسی بود که ابزارها برای خدمت‌اند، نه برای خودنمایی.

درنگ: ثروت و ابزارها باید در خدمت اهداف متعالی باشند، نه برای خودنمایی یا برتری‌جویی، که این حب الشهوات به انحراف اخلاقی می‌انجامد.

بخش پنجم: اقتصاد و اهمیت آن در قرآن

همیشه باور داشتم که قرآن به اقتصاد و معیشت اهمیت ویژه‌ای داده است. حرث، آن زمین‌های کاشته‌شده اما درو نشده، و انعام، آن حیوانات اهلی که برای بهره‌برداری انسان‌اند، نشان از توجه قرآن به زندگی مادی دارند. می‌گفتم: انعام تنها گاو و گوسفند و شتر نیست، بلکه هر حیوان اهلی را در بر می‌گیرد که در خدمت انسان است.

اما آنچه مرا آزرده می‌کرد، فقرگرایی بود که گاه در میان ما رواج یافت. این فقرگرایی، مسلمین را زمین‌گیر کرد، نه تنها در بعد مالی، بلکه در علم و فرهنگ. از فقر اجتماعی و علمی جامعه اسلامی سخن می‌گفتم و اینکه چگونه این فقر، جایگاه ما را در جهان تضعیف کرده است. انقلاب ۵۷، بحمدالله، گامی بزرگ در احیای هویت شیعه بود، اما هنوز راه درازی در پیش داریم.

درنگ: قرآن به اقتصاد و معیشت اهمیت ویژه‌ای داده و فقرگرایی را نکوهش کرده است؛ علم دینی باید با رفع فقر علمی و اجتماعی، جایگاه مسلمین را در جهان ارتقا دهد.

بخش ششم: عرضه علم دینی به جهان

یکی از آرزوهایم، عرضه علم دینی به جهان بود. با حسرت می‌گفتم: چرا از حوزه‌های علمیه ما، حتی یک مقاله علمی به جهان صادر نمی‌شود؟ دانشگاه‌های ما سالانه صدها مقاله تولید می‌کنند، اما حوزه‌های ما کجای این میدان‌اند؟ علم دینی باید با ابزارهای مناسب به جهان عرضه شود، باید دانشمندانی تربیت کنیم که جهان را با معرفت و محبت محاصره کنند، نه با زور و خشونت.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید با تولید مقالات علمی و مشارکت در گفتمان جهانی، علم دینی را به جهان عرضه کنند و از انزوا به درآیند.

از خوددرمانی سخن می‌گفتم، از اینکه مردم ما گاه نمی‌دانند چگونه زندگی کنند، چگونه بخورند و چگونه سلامت خود را حفظ کنند. این فقر علمی و فرهنگی، به پیری زودرس و بیماری می‌انجامد. طلبه‌ای که فقیر است، که ابزار ندارد، چگونه می‌تواند علم خود را به جهان عرضه کند؟ این دغدغه، همیشه در دلم بود.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از دغدغه‌هایم برای پویایی علم دینی، برای خودکفایی طلاب، و برای عرضه معرفت اسلامی به جهان. همیشه از قرآن کریم الهام می‌گرفتم، آنجا که می‌فرماید: ذَٰلِكَ مَتَٰعُ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا ۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسْنُ ٱلْمَـَٔابِ (قرآن کریم، آل‌عمران، آیه ۱۴). این آیه به من آموخت که متاع دنیا، ابزار زندگی است، اما فرجام نیک نزد خداست. علم دینی باید این متاع را در خدمت اهداف متعالی قرار دهد، تا هم دنیا را آباد کند و هم آخرت را. این آرزویم بود که حوزه‌های علمیه، با خلاقیت و نوآوری، جهانی را با نور معرفت روشن کنند.

با نظارت صادق خادمی