متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 1304
مقدمه
سالها پیش، در جریان درسگفتارهایم، گاه به فرازهایی از زندگی و تجربههایم اشاره میکردم که هر یک، چون آیینهای، بازتابدهندهی تأملاتم در باب حکومتی دینی و علم دینی بود. این خاطرات، که گاه بهصورت گذرا در میان بحثهای علمیام مطرح میشدند، اکنون فرصتی یافتهاند تا بهگونهای منسجم و با نگاهی عمیقتر روایت شوند. در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیدهام، میکوشم شما را به دنیای اندیشهها و تجربههایم ببرم؛ دنیایی که در آن، دغدغهی نظاممندی در حکومتی دینی و پالایش علم دینی همواره در مرکز توجهم بوده است. این روایتها نهتنها شرح وقایع گذشتهاند، بلکه دعوتیاند به تأمل در چگونگی ساختن نظامی عادلانه و علمی پویا که ریشه در ارزشهای اسلامی دارد.
بخش اول: ضرورت نظاممندی در حکومتی دینی
در آغاز پیروزی انقلاب، زمانی که شور انقلابی در همهجا موج میزد، جوانان پرشور، که در کمیتههای انقلابی مشغول خدمت بودند، با صداقت و صفای باطن، قوانینی وضع کرده بودند که گمان میبردند عدالت را به تمامی برقرار میکند. یکی از این قوانین، الزام همه، حتی عالمان دینی، به ایستادن در صف غذا بود. میگفتند: «نوکری در میان ما معنایی ندارد، همه برابرند، پس حاجآقا هم باید بشقاب به دست بگیرد و در صف بایستد.»
آن روز، پس از اقامهی نماز ظهر، صفهای ناهار تشکیل شد. گروهی با اصرار به من گفتند: «حاجآقا، چارهای نیست، قانون است.» اما من، با قلبی که از این سادهانگاری متأثر شده بود، پاسخ دادم: «قانون برای من اهمیتی ندارد. من از خوردن ناهار صرفنظر میکنم. شما باید ناهارم را تهیه کنید، این قانون عملی نیست.» در آن لحظه، صحنهای پیش چشمانم بود که مرا به تأمل واداشت: جوانانی با نیت پاک، اما بدون درک عمیق از واقعیتهای اجتماعی، نظامی را پیش میبردند که به جای تعادل، به افراط یا تفریط میانجامید.
این تجربه، برایم درس بزرگی بود. به آنها گفتم: «ریشهی این کار نادرست است. چرا انسان در کارهایش یا دچار افراط میشود یا تفریط؟ شما باید با نیت قربت، برای عالم دینی غذا تهیه کنید و حتی ظرفش را بشویید. فرقی میان عالم دینی و فرد عادی قائل نشوید، این سخن قابلقبول نیست.» این سخن نه از سر خودخواهی، بلکه از دغدغهای عمیق برای حفظ شأن عالمان دینی بود که به باور من، ستونهای هدایت جامعهاند.
این ماجرا مرا به این اندیشه واداشت که هر نظامی، اگر بخواهد معنا و مفهومی داشته باشد، باید ساختاری منسجم و مبتنی بر ارزشهای دینی داشته باشد. نظامی که در آن، همه بر اساس معیارهای روشن عمل کنند و قوانین، نه از سر احساسات زودگذر، بلکه با توجه به واقعیتهای اجتماعی و جایگاه افراد تدوین شوند.
| نکات کلیدی: – قوانین حکومتی باید با توجه به جایگاه عالمان دینی و واقعیتهای اجتماعی تدوین شوند. – احترام به عالمان دینی، بخشی از نظاممندی صحیح حکومتی است. – نیت قربت در خدمت به عالمان، ارزش معنوی نظام را تقویت میکند. – افراط و تفریط در قانونگذاری، به آشفتگی نظام حکومتی میانجامد. – نظاممندی دینی نیازمند معیارهای روشن و پایبندی به آنهاست. |
بخش دوم: نیاز به پالایش در علم دینی
در درسگفتارهایم، بارها از آشفتگی در حوزههای علمی دینی سخن گفتهام. یکی از دغدغههای همیشگیام، رعایت نکردن حدود و وظایف در علوم دینی بود. گاه دیدهام که فقیهی به خود اجازه داده در مسائل فلسفی اظهارنظر کند، یا فیلسوفی به وادی عرفان پا نهاده، بدون آنکه تخصص لازم را داشته باشد. حتی کسانی که در علوم دینی تبحر داشتند، در مباحث عقلی دخالت کردهاند، چنانکه ابنسینا، که طبیب و فیلسوف بود، گاه بهعنوان مجتهد معرفی شده است.
این مداخلات غیرتخصصی، به آشفتگی در علم دینی منجر شده است. به شاگردانم گفتم: «باید ریزشی در مسائل عقلی، دینی و عرفانی صورت گیرد. آنچه بیپایه و اساس است، باید از حوزهی علم دینی حذف شود.» این سخن از سر دغدغهای عمیق بود؛ اگر این پالایش انجام نشود، کتابها و سخنان عالمان دینی بیفایده خواهد ماند و اعتبارشان خدشهدار خواهد شد.
عالم دینی باید با افکاری روشن و استدلالی سخن بگوید تا سخنش در دل مردم نفوذ کند. اگر او نتواند مسائل را به روشنی بیان کند، چگونه انتظار داریم که جامعه به سوی دین گرایش یابد؟ این پالایش، نهتنها در سخنان عالمان، بلکه در تألیف کتابهای دینی و عقلی نیز ضروری است. اگر این اصلاح صورت نگیرد، علم دینی به بایگانی تاریخ خواهد پیوست و حیات خود را از دست خواهد داد.
در یکی از جلسات، با شاگردانم از خطر انفعال سخن گفتم. اگر بگوییم: «دین همین است، بپذیرید یا نپذیرید»، یا «فلسفه و عرفان اینگونهاند، قبولش کنید یا نکنید»، راه به جایی نخواهیم برد. این انفعال، پیشرفت علم دینی را متوقف میکند. ما باید با روشنگری و استدلال، به شبهات پاسخ دهیم و علم دینی را پویا نگه داریم.
| نکات کلیدی: – تخصصگرایی در علم دینی، برای حفظ اصالت و اعتبار آن ضروری است. – ریزش مسائل بیپایه، حیات علم دینی را تضمین میکند. – عالم دینی باید با روشنگری و استدلال سخن بگوید. – انفعال در برابر عدم پذیرش دین، به توقف پیشرفت علمی میانجامد. – پالایش کتابها و سخنان دینی، برای حفظ اعتبار علم دینی لازم است. |
نتیجهگیری
این خاطرات، که ریشه در تجربهها و تأملاتم دارند، دعوتیاند به بازنگری در نظامهای حکومتی و علمی دینی. در حکومتی دینی، قوانین باید با تعادل و احترام به جایگاه عالمان تدوین شوند، و در علم دینی، پالایش و تخصصگرایی، راه را برای پویایی و تأثیرگذاری هموار میکند. این دو محور، که در درسگفتارهایم بارها به آنها پرداختهام، نهتنها با اصول اسلامی همخوانی دارند، بلکه پاسخگوی نیازهای جامعهی معاصر برای ساختن نظامی عادلانه و علمی پویا هستند.
همواره به شاگردانم میگفتم: «حرف زدن کافی نیست، باید بر سخنانمان بایستیم و آنها را به نظامهای منسجم تبدیل کنیم.» این مجموعه، تلاشی است برای به تصویر کشیدن این باور: نظامی که ریشه در ارزشهای دینی دارد و علمی که با روشنگری و پالایش همراه است، میتواند به تمدنسازی اسلامی کمک کند.
| با نظارت صادق خادمی |