متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 1353
مقدمه
در درسگفتارهایم، گاه به فراخور بحث، خاطراتی از روزگار گذشته و تأملاتی در باب مسائل اجتماعی، علمی و معنوی بیان کردهام. این گفتارها، که از دل تجربههای زیستهام برآمدهاند، بازتابی از دغدغههایم در برابر نابرابریهای اجتماعی، موانع رشد علم دینی، و اهمیت کیفیت در عبادت و زندگی معنوی است. در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیدهام، میکوشم شما را به دنیای این تجربهها و تأملات ببرم؛ گویی در کنارتان نشستهام و از آنچه دیدهام و اندیشیدهام سخن میگویم. این روایتها نه تنها شرح گذشتهاند، بلکه دعوتیاند به تأمل در امروز و آینده، با نگاهی به اصلاح ساختارهای ناعادلانه و تعالی روح انسانی.
بخش اول: نگاهی به گذشته جزیره کیش
روزگاری در صدر انقلاب، جزیره کیش چهرهای دیگر داشت. در آن زمان، کارگران خارجی، که بسیاری از فرانسه آمده بودند، با کفشهایی از بلور در بازارهای آن دیار گام برمیداشتند. این کفشهای بلورین، که گویی نمادی از جدایی طبقاتی بود، مانع میشد پایشان به خاک ایران برسد؛ میگفتند اگر پایشان با خاک تماس یابد، زبر و خشن خواهد شد. اما نکته شگفتآور این بود که این کارگران، با وجود دوری از خاک ایران، حقوق کلانی از شرکت نفت دریافت میکردند؛ حقوقی که نه از خاک این سرزمین، بلکه از منابع ملی آن تأمین میشد.
این صحنه، برایم نمادی از نابرابریهای عمیق آن روزگار بود. کارگران خارجی، با دستمزدهای هنگفت، از منابع این سرزمین بهره میبردند، در حالی که خاک ایران برایشان غریبه بود. این نابرابری، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (سوره نساء، آیه ۱۴۱)، که میفرماید: «و خداوند هرگز برای کافران بر مؤمنان راه تسلطی قرار نداده است.» این آیه مرا به تأمل وامیداشت که چگونه منابع ملی ما، به جای آنکه در خدمت عزت و استقلال این سرزمین باشد، در اختیار بیگانگان قرار گرفته بود.
درنگ: وضعیت جزیره کیش پیش از انقلاب، نمادی از استثمار منابع ملی و نابرابریهای اجتماعی بود که انقلاب ۵۷ برای رفع آن تلاش کرد.
بخش دوم: دفاع از دستاوردهای انقلاب
گاه میشنوم که برخی میگویند انقلاب چه کرد و چه به ارمغان آورد؟ این سخنان مرا به یاد روزهایی میاندازد که خاک ایران زیر پای بیگانگان بود و منابعش به تاراج میرفت. کسانی که از دستاوردهای انقلاب سخن به تردید میگویند، گویی از عمق سختیهای پیش از آن بیخبرند. چگونه در آن روزگار، عزت ملی ما پایمال میشد و منابعمان به جای آنکه صرف آبادانی این سرزمین شود، در جیب بیگانگان میرفت.
انقلاب، با همه دشواریها، گامی بزرگ برای بازگرداندن این عزت و استقلال بود. قرآن کریم میفرماید: وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ (سوره مائده، آیه ۷)، یعنی «نعمتهای خداوند را بر خود یادآور شوید.» این آیه مرا به یاد این نعمت بزرگ میاندازد که امروز، دیگر شاه و نظام سلطنتی بر این سرزمین حاکم نیست. این خود نعمتی است که باید قدر آن را دانست و برای حفظ آن کوشید.
درنگ: آگاهی از شرایط دشوار پیش از انقلاب، ما را به درک ارزش دستاوردهای آن و ضرورت حفظ عزت ملی دعوت میکند.
بخش سوم: نقد نظام واسطهگری
یکی از بزرگترین آفتهای نظامهای استبدادی، که هنوز هم در گوشه و کنار جامعه ما دیده میشود، نظام واسطهگری است. در این سرزمین، تولیدکنندگان، چه کشاورز و چه عالم، زحمت میکشند و عرق میریزند، اما سود کارشان به جیب واسطهها میرود. کشاورزی را میدیدم که با رنج بسیار، سیبزمینی و پیاز کشت میکرد، اما محصولش را با بهایی ناچیز به واسطهای میفروخت که خود سود کلان میبرد. این واسطهها، که گاه با گردنکلفتی در بازارها و میدانها ایستادهاند، نه زحمت تولید میکشند و نه عرق میریزند، اما ثروت را درو میکنند.
این نظام، مانند ویروسی است که جسم جامعه را بیمار میکند. قرآن کریم میفرماید: وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ (سوره بقره، آیه ۱۸۸)، یعنی «و اموال یکدیگر را به ناحق مخورید.» این آیه، هشداری است به ما که حقوق تولیدکنندگان را پایمال نکنیم و نظامی عادلانه برای توزیع ثروت و دسترنج مردم برپا سازیم.
درنگ: نظام واسطهگری، بهعنوان یک ویروس اجتماعی، مانع رشد تولید و توزیع عادلانه ثروت در جامعه میشود.
بخش چهارم: واسطهگری در علم دینی
این آفت واسطهگری، تنها به کشاورزی و بازار محدود نمیشود؛ در حوزه علم نیز رخنه کرده است. در نظام نشر، نویسندهای کتابی مینویسد و زحمت پژوهش و تألیف را میکشد، اما ناشر، که واسطه است، از وامها و حمایتهای دولتی بهرهمند میشود. نویسنده، که تولیدکننده اصلی علم است، گاه تنها چند جلد از کتاب خود را بهعنوان صدقه دریافت میکند. این نظام، علم دینی را بیمار کرده و رشد آن را متوقف ساخته است.
قرآن کریم میفرماید: وَمَا تِلْكَ بِأَيْمَانِكُمْ (سوره نحل، آیه ۹۲)، که بر ضرورت عدالت در تعاملات تأکید دارد. این آیه مرا به تأمل وامیدارد که چرا ساختارهای علمی ما به گونهای است که تولیدکنندگان علم، کمترین بهره را میبرند؟ باید نظامی ساخت که عالم و پژوهشگر، در مرکز حمایت قرار گیرند، نه واسطهها.
درنگ: واسطهگری در نظام نشر، مانعی برای رشد علم دینی است و نیازمند اصلاح ساختارهای حمایتی از پژوهشگران است.
بخش پنجم: استثمار کشاورزان و تولیدکنندگان
کشاورزان این سرزمین، با چه زحمتی زعفران، پسته و دیگر محصولات را تولید میکنند. اما چه میشود؟ واسطهها محصول را با بهایی ناچیز میخرند و خود سود کلان میبرند. گاه به جای پول، به کشاورز اجناس بیارزش میدهند؛ لاستیک پوسیده، فرش کهنه، یا چیزهایی که ارزشی ندارند. این استثمار، قلب هر انسان منصفی را به درد میآورد.
قرآن کریم میفرماید: وَآتُوا الْيَتَامَىٰ أَمْوَالَهُمْ (سوره نساء، آیه ۲)، یعنی «و اموال یتیمان را به آنها بازگردانید.» این آیه، به ما یادآوری میکند که حقوق تولیدکنندگان، که گاه مانند یتیمان بیپناهاند، باید به آنها بازگردد، نه آنکه به دست واسطهها بیفتد.
درنگ: استثمار کشاورزان توسط واسطهها، نمونهای از نابرابری اقتصادی است که نیازمند اصلاح ساختارهای توزیع است.
بخش ششم: بیماری علم دینی و ضرورت پیرایهزدایی
علم دینی ما بیمار است؛ زرد و نحیف شده، چون ویروس واسطهگری در آن رخنه کرده است. همیشه میگفتم باید وزارتخانهای برای پیرایهزدایی از علم دینی برپا شود. این ویروسها و میکروبها، که از نظامهای استبدادی به جا ماندهاند، مانع رشد علماند. باید این پیرایهها را کنار زد تا علم دینی ما دوباره جان بگیرد.
قرآن کریم میفرماید: فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ (سوره رعد، آیه ۱۷)، یعنی «اما کف به هدر میرود و آنچه به مردم سود میرساند، در زمین باقی میماند.» این آیه، مرا به این باور میرساند که باید عوامل بیارزش و بازدارنده را از علم دینی جدا کرد تا آنچه سودمند است، پایدار بماند.
درنگ: پیرایهزدایی از علم دینی، گامی اساسی برای پویایی و رشد آن است.
بخش هفتم: کیفیت عبادت و رشد معنوی
همیشه بر اهمیت کیفیت در عبادت تأکید داشتم. نمازی که با حضور قلب و تحرک معنوی همراه نباشد، مانند سیبی است که بالا و پایین نمیرود؛ نمیتواند به رشد معنوی بینجامد. قرآن کریم میفرماید: إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ (سوره عنکبوت، آیه ۴۵)، یعنی «نماز از فحشا و منکر بازمیدارد.» و نیز میفرماید: إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ (سوره بقره، آیه ۴۵)، یعنی «و آن (نماز) جز بر فروتنان گران است.»
نماز باید جانی به لب آورد؛ باید با خشوع و حضور قلب باشد تا روح را تعالی بخشد. عبادتی که مکانیکی و بیروح باشد، نمیتواند انسان را به خدا نزدیک کند.
درنگ: عبادت با حضور قلب و خشوع، تنها راه رسیدن به رشد معنوی است.
بخش هشتم: نقد عبادات اجارهای
همیشه بر این باور بودم که طلاب علوم دینی باید بر تحصیل علم تمرکز کنند، نه آنکه وقت خود را صرف خواندن نماز و روزه برای دیگران کنند. میگفتم: طلبهای که به جای درس و پژوهش، به عبادات اجارهای مشغول شود، از رسالت اصلی خود بازمیماند. قرآن کریم میفرماید: فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (سوره نحل، آیه ۴۳)، یعنی «از اهل ذکر بپرسید اگر نمیدانید.» این آیه، مرا به این باور میرساند که طلاب باید جایگاه خود را بهعنوان اهل علم حفظ کنند.
درنگ: طلاب علوم دینی باید بر تحصیل علم تمرکز کنند، نه انجام عبادات اجارهای.
بخش نهم: سختی و ارزش عبادت باکیفیت
عبادت باکیفیت، کاری دشوار و ارزشمند است. میگفتم: نماز خواندن، اگر با حضور قلب باشد، از بنایی سختتر است. باید جان به لب آید تا نماز به بار بنشیند. قرآن کریم میفرماید: إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ (سوره بقره، آیه ۴۵)، یعنی «و آن (نماز) جز بر فروتنان گران است.» این سختی، ارزش عبادت را نشان میدهد، و تنها با خشوع است که میتوان به تعالی معنوی رسید.
درنگ: عبادت باکیفیت، نیازمند تلاش و حضور قلب است و تنها در این صورت به تحول معنوی میانجامد.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، که از دل درسگفتارهایم برآمدهاند، تلاشی است برای بازنمایی تجربهها و تأملاتم در باب مسائل اجتماعی، علمی و معنوی. از نابرابریهای گذشته در جزیره کیش گرفته تا بیماری نظام واسطهگری در اقتصاد و علم، و از اهمیت کیفیت عبادت تا ضرورت تمرکز طلاب بر علمآموزی، این روایتها دعوتیاند به تأمل در گذشته و اصلاح آینده. امیدوارم این خاطرات، شما را به اندیشه در راههای پویایی علم دینی، عدالت اجتماعی و تعالی معنوی وادارد.
با نظارت صادق خادمی