متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 1360
مقدمه
این مجموعه از گفتگوهای صمیمی، شرح تفصیلی خاطراتی است که گاه بهصورت گذرا در درسگفتارهایم بیان شدهاند. آنچه در ادامه میآید، تأملاتی است از عمق جان و تجربههای زیستهام، که با نگاهی معرفتی و عرفانی به مسائل دینی، توحید، و رابطه انسان با خالقش پرداختهام. این روایتها نهتنها بازتابدهنده تجربههای شخصی من، بلکه دعوتی است به مخاطب برای تأمل در حقیقت وجود و پیوندش با مبدأ هستی. در این گفتگوها، تلاش کردهام با زبانی صمیمی، اما عمیق و متین، شما را به لحظههای تأمل و معرفتیام ببرم، گویی خود در آن لحظهها حضور دارید.
بخش اول: حکمت سادهسازی توحید
، در کودکیام وقتی با حدیث «قُولُوا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» روبهرو شدم، ذهنم پر از پرسش بود. میگفتند: «بگو خدا یکی است، رستگار میشوی.» اما من با خود میاندیشیدم: «این چیست؟ چرا باید بیفهم و درک، تنها بگویم خدا یکی است؟» این پرسشها در کودکیام مرا آزار میداد. گویی چیزی در این سادهسازی گنگ بود، چیزی که ذهن کودکانهام را به چالش میکشید.
سالها بعد، حکمت این سادهسازی برایم روشن شد. خداوند، در رحمت بیکرانش، بار معرفت را از دوش بندگانش سبک کرده است. اگر قرار بود همه انسانها به عمق توحید و معرفت الهی دست یابند، بسیاری در این آزمون دشوار ناکام میماندند. اما با این دعوت ساده، که تنها اقرار به یکتایی خداست، راه رستگاری برای همگان گشوده شده است. این حکمت الهی را در قرآن کریم نیز میبینیم:
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ
محمد پیامبر خداست و کسانی که با او هستند، بر کافران سختگیر و با یکدیگر مهرباناند (قرآن کریم، سوره فتح، آیه 29).
این آیه نشان میدهد که دعوت پیامبر (ص) با رحمت و سهولت همراه بوده، تا همه بتوانند به سوی ایمان گام بردارند. این سادهسازی نه به معنای نادیده گرفتن عمق توحید، بلکه پلی است برای ورود به مسیر معرفت، که هرکس به فراخور ظرفیتش در آن پیش میرود.
درنگ: سادهسازی توحید، جلوهای از رحمت الهی است که راه رستگاری را برای همه بندگان، با هر سطح از معرفت، هموار میکند.
بخش دوم: نقد تصاویر نادرست از آخرت
در برخی روایتها، سخن از زنجیرها و درهای چوبی در عالم آخرت به میان آمده بود، گویی موانعی ساده و قابل شکستن پیش روی انسان قرار دارند. این توصیفات برایم عجیب بود. با خود میگفتم، اگر این زنجیرها چنین ضعیفاند، چگونه میتوانند مانعی در برابر اراده الهی باشند؟ مگر نه اینکه عظمت خداوند فراتر از این تصاویر سادهانگارانه است؟ با طنزی که در ذهنم شکل گرفت، فکر کردم حتی یک انسان نیرومند میتوانست این زنجیرها را بگسلد، چه برسد به قدرت بیکران الهی!
این تأمل مرا به این نتیجه رساند که برخی تصاویر از آخرت، نه بازتاب حقیقت، بلکه تلاشی برای ملموس کردن مفاهیم عمیق برای ذهنهای سادهتر است. عالم آخرت، با عظمت و پیچیدگیاش، فراتر از این توصیفات است و نیازمند نگاهی عمیقتر و منطقیتر است.
درنگ: توصیفات سادهانگارانه از آخرت، نیازمند بازنگری با نگاهی عقلانی و منطبق با عظمت الهی است.
بخش سوم: زندگی ائمه اطهار (ع) از منظری نو
بسیاری گمان میکنند ائمه اطهار (ع) در فقر و بیماری به سر میبردند، اما این تصوری نادرست است. در درسگفتارهایم، بارها تأکید کردهام که ایشان از سلامت کامل برخوردار بودند و وضعیت مادیشان نیز مناسب بود. اما زهد و بیاعتناییشان به دنیا، آنان را از بهرهمندی از امکانات مادی بازمیداشت. گریههایشان نیز نه از سر ضعف یا نیاز، بلکه از مشاهده حقایق عالم و حسرت نرسیدن به مقام الوهیت بود. آنان در عشق به حق غرق بودند، چنانکه جسم و جانشان در برابر این معرفت عظیم، غرق در سوز و گداز میشد.
این گریهها، نشانهای از اتصال به حق تعالی بود، نه ضعف جسمانی. وقتی انسان در برابر عظمت الهی قرار میگیرد، دیگر نه درد، نه خستگی، و نه نیازهای مادی را احساس میکند. این است که ائمه (ع) را در نماز و عبادت چنان غرق میدیدیم که گویی از این عالم جدا شدهاند.
درنگ: گریههای ائمه (ع)، جلوهای از معرفت عرفانی و اتصال به حق تعالی است، نه نشانه ضعف یا نیاز مادی.
بخش چهارم: هدایت الهی و رحمت بیکران
یکی از عمیقترین باورهایم این است که خداوند هیچ مخلوقی را در مسیر هدایت گمراه نمیکند. قرآن کریم میفرماید:
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ
پس هر کس به اندازه ذرهای کار خیر انجام دهد، آن را خواهد دید (قرآن کریم، سوره زلزال، آیه 7).
این آیه نشاندهنده عدالت و دقت الهی در حسابرسی اعمال است. خداوند حتی ذرهای از اعمال بندگانش را گم نمیکند. با خود میاندیشیدم، چگونه ممکن است خالقی که اینگونه به خلقش عشق میورزد، لحظهای از آنان غافل شود؟ این عشق الهی است که او را از خواب و چرت بازمیدارد، چنانکه میفرماید:
لَا نَوْمَ لَهُ وَلَا سِنَةٍ
نه خواب دارد و نه چرت.
این بیداری، نه از سر زحمت، بلکه از سر عشق و لذت الهی است. خداوند خلقش را چنان دوست دارد که لحظهای از هدایت و مراقبت از آنان غافل نمیشود.
درنگ: هدایت الهی، ریشه در عشق بیکران خداوند به خلقش دارد، که هیچ مخلوقی را در مسیر رستگاری گمراه نمیکند.
بخش پنجم: چسبیده و چکیده در معرفت عرفانی
، در گفتوگویی با یکی از عالمان دینی، سخن از تفاوت میان «چسبیده» و «چکیده» در عرفان به میان آمد. او از ابنسینا یاد کرد و گفت که او در پایان عمرش به عرفان روی آورد و «مقامات العارفین» را نوشت. اما من باور داشتم که ابنسینا، هرچند به عرفان «چسبیده» بود، اما «چکیده» آن نبود. او فیلسوفی بود که از سر خستگی به عرفان روی آورد، نه عارفی که معرفتش ذاتی و شهودی باشد.
برای روشن شدن این تفاوت، به یاد مثالی از دوران کودکیام افتادم. باغبانی به من گفت: «من که روی زمین مینشینم، پاهایم درد میگیرد و مدام جابهجا میشوم. اما پسرم، که فرزند این زمین است، با راحتی مینشیند و هیچ ناراحتیای ندارد.» او چکیده زمین بود، اما من به آن چسبیده بودم. این تفاوت میان معرفت ظاهری و باطنی است. معرفت چکیده، آن است که با جان آدمی عجین شده و از سر انس و شهود برمیآید.
این تأمل را به ملاصدرا نیز گسترش دادم. او نیز در فلسفهاش به وحدت «چسبیده» بود، اما به مقام «چکیده» وحدت نرسیده بود. او از اتحاد سخن میگفت، اما وحدت شهودی عارفان را تجربه نکرده بود.
درنگ: معرفت چکیده، نشانه انس و شهود با حقیقت است، در حالی که معرفت چسبیده، تلاشی اکتسابی و ظاهری برای رسیدن به آن حقیقت است.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، دعوتی است به تأمل در عمق معرفت دینی و عرفانی. از سادهسازی توحید که راه رستگاری را برای همگان گشوده، تا نقد تصاویر نادرست از آخرت، و از زندگی پرمعنویت ائمه (ع) تا تفاوت میان معرفت چسبیده و چکیده، هر بخش از این روایتها تلاشی است برای نزدیک شدن به حقیقت. این خاطرات، بازتابی از تجربههای زیستهام و تأملاتم در مسیر معرفت الهی است، که امیدوارم شما را نیز به این سفر معنوی دعوت کند.
با نظارت صادق خادمی