متن درس
تمهید القواعد: جایگاه توحید در عرفان نظری
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه دوم)
دیباچه: درآمدی بر مسأله توحید
کتاب «تمهید القواعد»، اثر صائنالدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، حکیم و عارف سدههای هشتم و نهم هجری، یکی از برجستهترین آثار عرفان نظری اسلامی است که شرحی عالمانه بر «قواعد التوحید» ابوحامد اصفهانی ارائه میدهد. این اثر، با تمرکز بر مفهوم وحدت شخصیه وجود و انسان کامل، در پی تبیین حقیقت توحید از منظر عرفانی است. توحید، چونان خورشیدی در آسمان معرفت، تمامی مسائل اعتقادی را روشن میسازد و محور اندیشههای عرفانی در این کتاب است. این نوشتار، با تکیه بر محتوای درسگفتار جلسه دوم، به بررسی جایگاه توحید، نقد دیدگاههای مخالف، و نقش انبیا و اولیا در نیل به معرفت توحیدی میپردازد. مت
بخش نخست: جایگاه توحید در عرفان نظری
ماهیت توحید و محدودیت عقل برهانی
مسأله توحید، به مثابه قلهای رفیع در گستره معرفت عرفانی، از چنان عظمتی برخوردار است که عقل محض، با همه توان استدلالیاش، جز با نور هدایت الهی، به آن راه نمییابد. در «تمهید القواعد» آمده است:
وبعدُ، فإنَّ مسألةَ التوحيد حسب ما حقَّقَه المُشاهدونَ، وطبقَ ما شاهده المحقِّقونَ من أُولي الكشفِ والعيانِ، ممّا لَم يَهْتَدِ إليه إلى الآن نظرُ ذوي العقول بمشاغل الحجج والبرهان إلّا مَن أيّده اللّه بنور منه، ووفَّقه بهدايته إليه.
ترجمه: پس از حمد و ستایش الهی، مسأله توحید، بر اساس آنچه مشاهدون به تحقیق دریافتهاند و محققون از اولیای کشف و عیان مشاهده کردهاند، از جمله مسائلی است که تا کنون نگاه صاحبان عقل، که درگیر حجج و براهین عقلیاند، به آن راه نیافته است، مگر کسانی که خداوند با نور خود تأییدشان کرده و به هدایت خویش رهنمونشان ساخته است.
توحید، در این منظر، فراتر از دایره استدلالهای عقلی است که در تنگنای مقدمات خطابی و برهانی گرفتار میمانند. مشاهدون، سالکانیاند که به مرتبه شهود رسیدهاند، اما محققون، واصلانیاند که در مقام حضور عینی، حقیقت توحید را دریافتهاند. این تمایز، چونان پلکانی است که سالک را از منزل معرفت به قله وصول میرساند. عقل برهانی، هرچند پلی است به سوی حقیقت، اما بدون نور الهی، در تاریکی تشویش حجج گرفتار میماند.
1. محوریت توحید: توحید، بنیاد عرفان نظری است و فراتر از دسترس عقل برهانی قرار دارد، مگر با هدایت الهی.
2. تمایز مشاهدون و محققون: مشاهدون در مرتبه شهود و معرفتاند، در حالی که محققون به مقام وصول و حضور عینی رسیدهاند.
3. نقد عقل برهانی: عقل محض، بدون نور الهی، در تنگنای مقدمات برهانی گرفتار است و به حقیقت توحید راه نمییابد.
4. نقش نور الهی: تنها تأیید الهی و هدایت اوست که سالک را به حقیقت توحید رهنمون میسازد.
وحدت شخصیه وجود: حقیقت یگانه
در عرفان نظری، وجود، نه مفهومی ذهنی، بلکه حقیقتی عینی و یگانه است که کثرت در ذات آن راه ندارد. این حقیقت، چونان اقیانوسی بیکران است که امواج کثرت، تنها در مظاهر و ظهورات آن پدیدار میشوند. در متن آمده است: «وجود، حقیقتی است و مفهوم نیست. این حقیقت، ذات مراتب و تشکیک نیست، بلکه وحدتی شخصی دارد و کثرت در مراتب ظهورات است.»
این دیدگاه، در برابر مکاتب فلسفیای قرار میگیرد که وجود را مفهومی انتزاعی یا متشکیک میدانند. وحدت شخصیه وجود، چونان خورشیدی است که پرتوهایش در مظاهر گوناگون تجلی مییابد، اما ذاتش یکتا و بیتعدد باقی میماند. این مفهوم، محور بحث «تمهید القواعد» است و شارح و ماتن، با استدلالهای عمیق، به اثبات آن همت گماردهاند.
5. وجود بهعنوان حقیقت: وجود، حقیقتی عینی است و نه مفهومی ذهنی، برخلاف دیدگاههای فلسفی که آن را انتزاعی میدانند.
6. نفی کثرت ذاتی: وجود، وحدتی شخصی دارد و کثرت تنها در ظهورات و مظاهر آن مشاهده میشود.
بخش دوم: مواجهه با وحدت شخصیه وجود
سه طایفه در برابر حقیقت توحید
در مواجهه با وحدت شخصیه وجود، انسانها به سه گروه تقسیم میشوند: اهل معرفت، اهل عقل، و جهال. اهل معرفت، چونان پرندگان سبکبالیاند که به قله وصول رسیده و حقیقت توحید را در ساحت شهود دریافتهاند. اهل عقل، با استدلال، به علم این حقیقت دست یافتهاند، اما از وصول عینی محروماند. جهال، در تاریکی نادانی، این حقیقت را انکار کرده و گاه قائلان به آن را تکفیر میکنند.
در این باره، حدیثی از امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه نقل شده است: «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» (ترجمه: مردم دشمن چیزیاند که نمیدانند). این سخن، چونان آیینهای است که جهل ریشهدار انکارکنندگان را نمایان میسازد.
7. اهل معرفت: سالکانیاند که با شهود به حقیقت وحدت شخصیه واصل شدهاند.
8. اهل عقل: با استدلال به علم وحدت دست یافتهاند، اما فاقد وصول عینیاند.
9. جهال: به دلیل نادانی، وحدت شخصیه را انکار کرده و گاه قائلان به آن را تکفیر میکنند.
نقد تکفیر وحدت شخصیه
تکفیر قائلان به وحدت شخصیه وجود، چونان تیری در تاریکی است که از جهل به حقیقت توحید سرچشمه میگیرد. برخی از علم دینی، بدون شناخت دقیق موضوع، به صدور حکم کفر میپردازند، حال آنکه صدور حکم در موضوعات تخصصی، نیازمند تحقیق یا رجوع به خبره است. همانگونه که فقیهی در مسائل غیرفقهی به متخصصان رجوع میکند، در موضوع وحدت شخصیه نیز باید به حکیمان و عارفان مراجعه نمود. این نقد، با استناد به سخن عالمی دینی، بر واگذاری مسائل تخصصی به اهل فن تأکید دارد.
10. جهل، ریشه تکفیر: تکفیر وحدت شخصیه، ناشی از نادانی به حقیقت آن است.
11. لزوم رجوع به خبره: صدور حکم در موضوعات تخصصی مانند وحدت شخصیه، نیازمند شناخت دقیق یا رجوع به اهل فن است.
بخش سوم: اثبات وحدت شخصیه وجود
تمایز وصول و اثبات
برخی سالکان ممکن است به وحدت شخصیه وجود واصل شوند و در محضر حقیقت حضور یابند، اما بدون بیان استدلال، این وصول نمیتواند ملاک علمی قرار گیرد. «تمهید القواعد» به دنبال اثبات عقلانی این حقیقت است که وجود، حقیقتی واحد و غیرمتشکیک است و کثرت تنها در ظهورات آن پدیدار میشود. این تلاش، چونان بنای استواری است که با براهین عقلانی و شهود عرفانی ساخته شده است.
12. وصول در برابر اثبات: وصول شهودی، بدون استدلال، ملاک علمی نیست؛ هدف کتاب، اثبات عقلانی وحدت شخصیه است.
13. هدف شارح و ماتن: اثبات این حقیقت که وجود، حقیقتی عینی، واحد و غیرمتشکیک است.
نقش انبیا و اولیا در معرفت توحیدی
تبیین وحدت شخصیه وجود، چونان گوهری است که در پرتو هدایت انبیا و اولیا، به ویژه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام، از تاریکی اسرار به نور آشکارگی رسیده است. بدون کتاب و سنت، این معارف در پرده راز باقی میماند. در متن آمده است:
الذين هم روابطُ رَقائق الحقائق من عين الجمع إلى محلّ التَّفصيل، ووسائطُ نزول المعاني عن سَماءِ القدس إلى مقام التَّنزيل.
ترجمه: پیامبران، رابطه رقایق حقایق از عین جمع به محل تفصیلاند و واسطههای نزول معانی از آسمان قدس به مقام تنزیل هستند.
انبیا، چونان پلهایی نورانیاند که حقایق الهی را از مقام واحدیت به ساحت مظاهر خلقی تنزل میدهند. این نقش، آنها را به واسطههای فیض الهی تبدیل کرده که معرفت توحیدی را به سالکان منتقل میسازند.
14. نقش انبیا: انبیا، واسطههای انتقال معرفت توحیدی از مقام علمی به عینیاند.
15. تأثیر اسلام: کتاب و سنت، معارف عرفانی را از اسرار پنهان به مباحث آشکار تبدیل کردهاند.
بخش چهارم: توحید به مثابه تفرید
توحید: تلاش برای وحدت
توحید، در حقیقت، تفرید است؛ فرآیندی از باب تفعیل که سالک را با تلاش و سلوک از کثرت به وحدت میرساند. این مسیر، چونان سفری است که سالک در آن، هرچه غیر واحد است را نفی میکند تا به حقیقت یگانه دست یابد. قرآن کریم، در توصیف این فرآیند، از سلوک حضرت ابراهیم علیهالسلام سخن میگوید:
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ * فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ * فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ
ترجمه: پس چون شب بر او پرده افکند، ستارهای دید، گفت: این پروردگار من است. و آنگاه چون غروب کرد، گفت: غروبکنندگان را دوست ندارم. و چون ماه را در حال طلوع دید، گفت: این پروردگار من است. آنگاه چون ناپدید شد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود، بهقطع از گروه گمراهان بودم. پس چون خورشید را برآمده دید، گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است. و هنگامی که افول کرد، گفت: ای قوم من، من از آنچه برای خدا شریک میسازید، بیزارم. من از روی اخلاص، پاکدلانه روی خود را به سوی کسی گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.
این آیه، چونان نقشهای است که مسیر تفرید را نشان میدهد؛ سالک با نفی کثرات، از ستاره تا خورشید، به حقیقت واحد میرسد.
16. توحید به مثابه تفرید: توحید، فرآیند تفرید است که با نفی کثرات به وحدت منتهی میشود.
17. تلاش در سلوک: نیل به توحید، نیازمند سلوک و تلاش است و خودبهخود حاصل نمیشود.
بخش پنجم: نقش انبیا بهعنوان واسطه حق و خلق
انبیا: پلهای نورانی فیض الهی
انبیا، چونان واسطههایی نورانی، معانی الهی را از مقام علمی به ساحت عینی تنزل میدهند. در متن آمده است:
سيَّما مَن تَأسّى منهم ـ اُسوةً حسنةً ـ بالأوّل منهم وجودًا ورتبةً، والآخِرِ منهم زمانًا وبعثةً محمّدٌ الَّذي هو غايةُ الغايات وآثارِه المُنيفة موردُ الكمالات ومنبعُ السَّعادات عليه وعلى آله أفضلُ الصُّلوات وأكملُ التَّحيّات.
ترجمه: بهویژه کسانی که از انبیا تأسی کرده و آنها را اسوه حسنه قرار دادهاند، از اولین آنها از حیث وجود و رتبه، تا آخرین آنها از حیث زمان و بعثت، محمد صلیاللهعلیهوآله که غایتالغایات است و آثار والای او، آبشخور کمالات و منبع سعادات است. بر او و خاندانش برترین درودها و کاملترین تحیتها باد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، چونان قلهای است که تمامی انبیا در سایه آن به کمال میرسند. آثار منیفه ایشان، یعنی قرآن کریم و سنت، چونان چشمهسارهاییاند که کمالات و سعادت را به سالکان ارزانی میدارند.
18. انبیا بهعنوان واسطه: انبیا، رابطه میان حقایق الهی و مظاهر خلقیاند و معانی را از مقام علمی به عینی تنزل میدهند.
19. پیامبر اکرم بهعنوان غایت: حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله، کاملترین اسوه حسنه و منبع کمالات و سعادت است.
بخش ششم: هماهنگی عقل و شرع
تلفیق براهین عقلی و نوامیس نقلی
اولیای شریفه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، در تبیین معانی توحید، براهین عقلی و نوامیس نقلی را چنان هماهنگ ساختهاند که فراتر از آن تصوری نیست. در متن آمده است:
ولذا تَرى أولياءَه الشَّريفةَ إذا حاوَلوا تحقيقَ معاني التوحيد وفَّقوا بينَ البراهين العقليّة والنَّواميس النَّقليّة بما لايتصور عليه المزيد.
ترجمه: به همین دلیل، اولیای شریفه او را میبینی که چون کوشیدند تا معانی توحید را تحقیق کنند، برهانهای عقلی و اصول نقلی را بهگونهای هماهنگ کردند که بالاتر از آن به ذهن نمیآید.
این هماهنگی، چونان بافتی است که تارهای عقل و پودهای شرع در آن به هم تنیده شدهاند تا پارچهای بینقص از معرفت توحیدی پدید آید. این تلاش، پاسخ به شبهات فلاسفهای است که از تطبیق نظر صحیح با نص صریح عاجز ماندهاند.
20. هماهنگی عقل و شرع: اولیای الهی، براهین عقلی و نوامیس نقلی را در تبیین توحید هماهنگ ساختهاند.
21. پاسخ به شبهات: این هماهنگی، شبهات فلاسفه را پاسخ داده و لغزشگاههای آنان را روشن ساخته است.
جمعبندی
«تمهید القواعد»، با تکیه بر وحدت شخصیه وجود، توحید را چونان محور معرفت عرفانی معرفی میکند که فراتر از دایره عقل برهانی است. وجود، حقیقتی یگانه است که کثرت تنها در مظاهر آن پدیدار میشود. انبیا و اولیا، بهویژه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، چونان واسطههای فیض الهی، این حقیقت را از مقام علمی به ساحت عینی تنزل دادهاند. نقد تکفیرهای غیرمستند و تأکید بر رجوع به اهل فن، نشان از اهمیت شناخت دقیق موضوع در مسائل تخصصی دارد. این اثر، با تلفیق عقل و شهود، راهی به سوی حقیقت توحید میگشاید که برای سالکان و پژوهشگران، چونان چراغی در مسیر معرفت میدرخشد.