در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تمهید القواعد 49

متن درس





تمهید القواعد: بررسی وحدت و کثرت در وجود

تمهید القواعد: بررسی وحدت و کثرت در وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۹)

دیباچه

کتاب «تمهید القواعد»، اثر حکیم و عارف برجسته قرن هشتم و نهم هجری، صائن‌الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، یکی از آثار گران‌سنگ در حوزه عرفان نظری است که به بررسی مسائل بنیادین وجودشناسی، به‌ویژه رابطه واجب‌الوجود، وجود مطلق، و وجودات خاص می‌پردازد. این اثر با رویکردی فلسفی و عرفانی، به تحلیل مفاهیم وحدت و کثرت در وجود می‌نشیند و با استدلال‌هایی دقیق، به رد اشتراک معنوی وجود و اثبات وحدت شخصی آن می‌رسد. در این بخش، با تمرکز بر محتوای درس‌گفتار جلسه چهل و نهم، به تبیین و تحلیل مباحث مرتبط با مغایرت و عینیت میان واجب‌الوجود، کون عینی، و وجودات خاص پرداخته شده است. این نوشتار با ساختاری منظم و زبانی فصیح، کوشیده است تا با حفظ تمامی جزئیات و عمق مفاهیم، محتوایی منسجم و متناسب با فضای علمی ارائه دهد.

بخش نخست: مغایرت یا عینیت واجب‌الوجود و کون عینی

مفهوم مغایرت و نتایج آن

در عرفان نظری، یکی از مسائل بنیادین، بررسی رابطه میان واجب‌الوجود (حقیقت واجب) و کون عینی (وجود مطلق) است. آیا این دو حقیقت از یکدیگر متمایزند یا در ذات خویش یکی‌اند؟ برای پاسخ به این پرسش، دو فرض مطرح می‌شود: نخست، وجود مغایرت میان واجب‌الوجود و کون عینی؛ و دوم، فقدان مغایرت و عینیت این دو.

متن عربی:
فإن كانت حقيقته من حيث هي مغايرة لحقيقة الوجود الخارجي والكون العيني
ترجمه: اگر حقیقت واجب‌الوجود، از آن حیث که حقیقت است، با حقیقت وجود خارجی و کون عینی مغایر باشد.

در فرض نخست، اگر واجب‌الوجود و کون عینی مغایر باشند، اشتراک معنوی میان این دو منتفی می‌شود؛ زیرا مغایرت ذاتی، مانع از اشتراک یا صدق یکی بر دیگری است. این مغایرت، رابطه‌ای را که وجودات خاص (ماهیت‌های مقترن به کون عینی) با واجب‌الوجود دارند، پیچیده می‌کند. در این حالت، وجودات خاص یا باید با کون عینی و واجب‌الوجود اشتراک داشته باشند یا مغایرت. اگر اشتراک وجود نداشته باشد، سخن از وحدت معنوی وجود منتفی است، و اگر مغایرت باشد، باز هم اشتراک معنوی نفی می‌شود.

فقدان مغایرت و نتایج آن

در فرض دوم، اگر مغایرت میان واجب‌الوجود و کون عینی منتفی باشد، این دو حقیقت در ذات خویش یکی تلقی می‌شوند. این عینیت به این معناست که واجب‌الوجود همان کون عینی است، و کون عینی، فیض الهی است که وجودات خاص از اقتران ماهیت‌ها با آن پدید می‌آیند.

متن عربی:
وإن لم تكن مغايرة لها، فإما امتنع استلزام الوجودات الخاصة الممكنة للحقيقة الوجود المطلق، أو وجب استلزامها للحقيقة الواجبة
ترجمه: و اگر مغایرت میان واجب‌الوجود و کون عینی وجود نداشته باشد، یا استلزام وجودات خاص ممکن به حقیقت وجود مطلق ممتنع است، یا استلزام آن‌ها به حقیقت واجب واجب است.

در این حالت، پرسش اساسی این است که رابطه وجودات خاص با واجب‌الوجود و کون عینی چگونه است؟ آیا وجودات خاص نیز با این دو یکی‌اند یا مغایرند؟ اگر وجودات خاص با کون عینی و واجب‌الوجود یکی باشند، اشتراک معنوی وجود منتفی می‌شود؛ زیرا عینیت کامل، مانع از اشتراک است. اگر مغایر باشند، باز هم اشتراک معنوی نفی می‌شود، چرا که مغایرت ذاتی، مانع از هرگونه وحدت معنوی است.

درنگ: مغایرت ذاتی میان واجب‌الوجود و کون عینی، اشتراک معنوی را نفی می‌کند، و عینیت کامل نیز به وحدت شخصی وجود می‌انجامد. در هر دو حالت، امکان اثبات اشتراک معنوی وجود منتفی است.

بخش دوم: وجودات خاص و رابطه آن‌ها با وجود مطلق

استلزام وجودات خاص به وجود مطلق

وجودات خاص، که از اقتران ماهیت‌ها با کون عینی پدید می‌آیند، در رابطه با وجود مطلق (کون عینی) و واجب‌الوجود مورد بررسی قرار می‌گیرند. اگر واجب‌الوجود و کون عینی یکی باشند، پرسش این است که آیا وجودات خاص نیز با این دو یکی‌اند یا خیر؟

متن عربی:
وإن كان الثاني، وهو أن تكون المغايرة بالذات منتفية بين تلك الوجودات العينية الممكنة وبين حقيقة الوجود المطلق
ترجمه: و اگر فرض دوم باشد، یعنی مغایرت ذاتی میان وجودات عینی ممکن و حقیقت وجود مطلق منتفی باشد.

در این صورت، دو احتمال مطرح است: یا استلزام وجودات خاص به وجود مطلق ممتنع است، یا این استلزام واجب است. اگر استلزام ممتنع باشد، یعنی وجودات خاص نیازی به وجود مطلق ندارند، که این با تعریف وجودات خاص (که از اقتران ماهیت‌ها با کون عینی پدید می‌آیند) سازگار نیست. اگر استلزام واجب باشد، وجودات خاص ملزوم واجب‌الوجود می‌شوند، و این امر به تناقض می‌انجامد؛ زیرا واجب‌الوجود نمی‌تواند ملزوم باشد، و وجودات خاص نمی‌توانند لازم واجب‌الوجود باشند.

متن عربی:
يلزم الأمر الثاني، وهو وجوب استلزام الوجودات الممكنة للحقيقة الواجبة، ضرورة استلزام الخاص للمطلق العام الذي لا يغاير الحقيقة الواجبة
ترجمه: امر دوم لازم می‌آید، یعنی وجوب استلزام وجودات ممکن به حقیقت واجب، به دلیل ضرورت استلزام خاص به مطلق عام که با حقیقت واجب مغایر نیست.

این استلزام، به اشتراک وجودات خاص در حقیقت واجب و صدق آن بر این وجودات می‌انجامد. اما حکیمان در آثار فلسفی خود اثبات کرده‌اند که طبیعت ملزوم (واجب‌الوجود) نمی‌تواند دارای جهت امکانی محض یا قابلیتی برای پذیرش اوصاف وجودی باشد.

متن عربی:
فإنهم قد برهنوا في كتبهم الحكمية على امتناع أن تكون للطبيعة الملزومة جهة إمكانية محضة وقابلية شيء من الأوصاف الوجودية
ترجمه: حکیمان در کتاب‌های فلسفی خود اثبات کرده‌اند که محال است طبیعت ملزوم دارای جهت امکانی محض یا قابلیتی برای پذیرش چیزی از اوصاف وجودی باشد.

اگر چنین باشد، واجب‌الوجود، که ذاتاً واجب است، از همه جهات واجب نخواهد بود، که این محال است؛ زیرا واجب‌الوجود نسبت به تمام صفات کمالی، فعلیت محض دارد و در هیچ صفتی بالقوه نیست.

امتناع اشتراک معنوی وجود

نتیجه این تحلیل آن است که چه در فرض مغایرت و چه در فرض عینیت، اشتراک معنوی وجود منتفی است. اگر مغایرت ذاتی باشد، استلزام، اشتراک، و صدق وجود مطلق بر وجودات خاص ممتنع است؛ زیرا مغایرت ذاتی، اتحاد وجودی را نفی می‌کند. اگر مغایرت ذاتی منتفی باشد، وحدت شخصی وجود حاصل می‌شود، که باز هم اشتراک معنوی را نفی می‌کند.

درنگ: وحدت شخصی وجود، نتیجه منطقی فقدان مغایرت ذاتی میان واجب‌الوجود، کون عینی، و وجودات خاص است. این وحدت، هرگونه اشتراک معنوی را منتفی می‌سازد، زیرا وجود، حقیقتی یگانه است که کثرت ذاتی در آن راه ندارد.

بخش سوم: نقد مغایرت عرضی و تبیین وحدت شخصی وجود

مغایرت عرضی و محدودیت‌های آن

برخی ممکن است ادعا کنند که فقدان مغایرت ذاتی، به معنای فقدان مطلق مغایرت نیست، و مغایرت عرضی یا به حسب لواحق می‌تواند میان وجودات خاص و وجود مطلق وجود داشته باشد.

متن عربی:
لا يقال: من انتفاء المغايرة بالذات لا يلزم أن تكون المغايرة مطلقا منتفية، إذ قد تكون المغايرة بحسب اللواحق والعوارض متحققة
ترجمه: نمی‌توان گفت که از فقدان مغایرت ذاتی، لازم می‌آید که مغایرت به‌طور مطلق منتفی باشد؛ زیرا گاهی مغایرت به حسب لواحق و عوارض متحقق می‌شود.

این ادعا، از نظر منطقی درست است، اما مغایرت عرضی نمی‌تواند تمایز ذاتی در حقایق ایجاد کند. تمایز عرضی، مانند تفاوت در اوصاف ظاهری، نمی‌تواند مبنای کثرت ذاتی باشد. به تمثیل، همان‌گونه که دو انسان با لباس‌های متفاوت، در ذات انسانیت یکی‌اند، وجودات خاص و وجود مطلق نیز در ذات وجود یکی‌اند، و تفاوت‌های عرضی نمی‌تواند تعدد ذاتی ایجاد کند.

متن عربی:
فإن مثل هذه المغايرة لا يتخالف بها الحقايق، فيكون الملزوم على هذا التقدير أيضا هو الحقيقة الواجبة لا غير
ترجمه: چنین مغایرتی (مغایرت عرضی) موجب اختلاف در حقایق نمی‌شود، پس ملزوم در این فرض نیز همان حقیقت واجب است و نه چیز دیگر.

بنابراین، ملزوم در این حالت، همان حقیقت واجب‌الوجود است، و مغایرت عرضی نمی‌تواند به کثرت ذاتی منجر شود. این تحلیل نشان می‌دهد که کثرت، امری عرضی است و در ذات وجود راه ندارد.

وحدت شخصی وجود و نفی کثرت ذاتی

نتیجه نهایی این است که وجود، حقیقتی یگانه است که نه تعدد ذاتی دارد و نه کثرت در آن راه می‌یابد. چه مغایرت ذاتی فرض شود و چه مغایرت عرضی، امکان اثبات اشتراک معنوی وجود منتفی است. وحدت شخصی وجود، به معنای یگانگی حقیقت وجود در واجب‌الوجود، کون عینی، و وجودات خاص است، و هرگونه کثرت، تنها در سطح عوارض و لواحق قابل تصور است.

همان‌گونه که خورشید، با نور خویش همه جا را روشن می‌سازد، اما نور آن در ذات یکی است، وجود نیز در تمامی مراتب خود، از واجب‌الوجود تا وجودات خاص، حقیقتی واحد است که کثرت در آن، تنها در ظهورات و تجلیاتش قابل تصور است. این وحدت، نه‌تنها کثرت ذاتی را نفی می‌کند، بلکه هرگونه اشتراک معنوی را نیز منتفی می‌سازد؛ زیرا اشتراک، نیازمند وحدت و کثرت توأمان است، و در وحدت شخصی وجود، کثرت ذاتی راه ندارد.

نتیجه‌گیری

بررسی رابطه میان واجب‌الوجود، کون عینی، و وجودات خاص در «تمهید القواعد» نشان می‌دهد که حقیقت وجود، یگانه و غیرقابل تقسیم است. مغایرت ذاتی میان این مراتب، به نفی اشتراک معنوی می‌انجامد، و عینیت آن‌ها نیز به وحدت شخصی وجود منجر می‌شود. مغایرت عرضی، هرچند از نظر منطقی ممکن است، نمی‌تواند تمایز ذاتی ایجاد کند و در نتیجه، کثرت ذاتی را اثبات نمی‌کند. این تحلیل، با استدلال‌های دقیق فلسفی و عرفانی، بر این نکته تأکید دارد که وجود، حقیقتی واحد است که در تمامی مراتب، از واجب‌الوجود تا وجودات خاص، یگانه باقی می‌ماند. این وحدت، نه‌تنها مبنای عرفان نظری است، بلکه پایه‌ای استوار برای فهم حقیقت هستی در فلسفه اسلامی فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی