در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تمهید القواعد 94

متن درس





تبیین علم الهی در تمهید القواعد

تبیین علم الهی در تمهید القواعد

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۴)

دیباچه

کتاب «تمهید القواعد»، تألیف صائن‌الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، حکیم و عارف برجسته سده‌های هشتم و نهم هجری، اثری سترگ در قلمرو عرفان نظری است که به تبیین مبانی عمیق معرفتی و هستی‌شناختی می‌پردازد. این اثر، با نگاهی ژرف به رابطه میان ذات الهی، صفات و مظاهر وجودی، جایگاهی ممتاز در میان آثار عرفانی دارد. در این نوشتار، مباحث مطرح‌شده در فصول بیست‌ونهم و سی‌ام این کتاب، با محوریت علم الهی به ذات، صفات و مظاهر، مورد بازخوانی و تبیین قرار گرفته است. هدف آن است که با زبانی روشن و متین، مفاهیم عرفانی در قالبی منسجم و متناسب با فضای علمی ارائه گردد، به‌گونه‌ای که چونان نوری درخشان، راهنمای جویندگان حقیقت در مسیر فهم وحدت وجود و علم الهی باشد.

بخش نخست: علم ذات به ذات و استلزام علم به صفات و مظاهر

در عرفان نظری، علم ذات الهی به خود، بنیادی‌ترین اصل در فهم علم الهی به صفات و مظاهر وجودی است. صائن‌الدین ترکه در «تمهید القواعد» تأکید می‌کند که علم ذات به ذات، نه‌تنها مستلزم علم به صفات است، بلکه علم به مظاهر عینی صفات در وجود خارجی را نیز دربرمی‌گیرد. این علم، به‌سان خورشیدی که پرتوهایش همه‌چیز را روشن می‌کند، ذاتاً شامل علم به همه ظهورات و تجلیات الهی است و در مقام احدیت، که چون اقیانوسی بی‌کران از وحدت ذاتی است، هیچ کثرتی راه ندارد تا علم تفصیلی را اقتضا کند.

ويُوجِبُ أيضًا على النَّسَق المنتظم في الوجود الخارجيّ، علمًا إجماليًّا جمعيًّا لا تفصيليًّا

ترجمه: همچنین [علم ذات به ذات] موجب علمی اجمالی و جمعی بر وجه منظم در وجود خارجی می‌گردد، نه علمی تفصیلی.

درنگ: علم الهی به ذات، عین علم به صفات و مظاهر است، زیرا مظاهر، تجلیات ذات‌اند و هیچ‌گونه غیریت یا تباین با آن ندارند. این علم، اجمالی و جمعی است و در مقام احدیت، کثرت فعلى راه ندارد.

برای فهم این مفهوم، می‌توان به آیه شریفه از قرآن کریم استناد کرد:

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ

(بگو او خداوند یگانه است، سوره اخلاص، آیه ۱). این آیه، وحدت ذاتی الهی را نشان می‌دهد که مبنای علم اجمالی و جمعی به مظاهر است. ظهورات، به‌سان شعاع‌های نور از خورشید ذات، از کثرت مبرا هستند و در مقام ذات، تنها وحدت حاکم است.

تبیین مفهوم ظهورات در عرفان نظری

ظهورات، در لسان عرفان، تشعشعات ذاتی الهی‌اند که چونان آیینه‌ای صاف، تجلی ذات را در عالم وجود نمایان می‌سازند. این ظهورات، نه‌تنها لحاظ غیری نسبت به ذات و صفات ندارند، بلکه عین تجلی ذات‌اند. به تعبیر عارف، هرچه هست، ظهور ذات است و کثرت، تنها در ظرف ذهن اعتباری پدیدار می‌شود.

بخش دوم: نقد دیدگاه مشائیان در تبیین علم الهی

مشائیان، به‌ویژه ابن‌سینا، علم الهی به موجودات را از رهگذر رابطه علت و معلول تبیین می‌کنند. آنان معتقدند که علم به علت (ذات الهی) مستلزم علم به معلول (موجودات) است، اما این معلول را متباین با علت می‌انگارند. صائن‌الدین ترکه این دیدگاه را باطل می‌داند:

لا لما قيل: إنّ العلمَ بالعلّة، يوجبُ العلمَ بالمعلول المباين لها بحسب الوجود على ما ذهب إليه المشّاؤون

ترجمه: نه به آن وجهی که [مشائیان] گفته‌اند: «علم به علت، موجب علم به معلول مباین آن، به لحاظ وجود می‌گردد».

در عرفان نظری، هیچ‌گونه غیریت یا تباین میان ذات و مظاهر وجود ندارد. موجودات، چونان سایه‌هایی از نور ذات، ظهورات آن‌اند و نه موجوداتی مستقل و متباین.

درنگ: دیدگاه مشائیان در اثبات علم الهی از طریق رابطه علت و معلول، به دلیل فرض تباین میان علت و معلول، باطل است. در عرفان نظری، مظاهر، ظهورات ذات‌اند و هیچ تباینی با آن ندارند.

این نقد، ریشه در اصل وحدت وجود دارد که هرگونه دوگانگی میان خالق و مخلوق را نفی می‌کند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

(خداوند نور آسمان‌ها و زمین است، سوره نور، آیه ۳۵). این آیه، موجودات را تجلی نور الهی می‌داند که هیچ‌گونه جدایی از ذات ندارند.

نقد علم عنایی مشائیان

مشائیان، به دلیل نفی مشیت الهی در ظرف معلول، به نظریه علم عنایی متوسل شدند که علم الهی را از طریق عقل اول و صور مرتسمه تبیین می‌کند. این رویکرد، علم الهی را به واسطه‌ای خارجی وابسته می‌کند:

فإنّهم لَمَّا نَفَوْا المشيّةَ والإرادةَ المرجِّحةَ للمختار، اضطرّوا إلى إثباتِ صفةٍ للمبدء، تقتضي ذلک النِّظامَ المحكمَ، يُسمّونَها العنايةَ

ترجمه: زیرا آنان از آن جهت که مشیت و اراده مرجح مختار را نفی کردند، ناچار شدند صفتی برای مبدأ ثابت کنند که مقتضی نظام محکم وجود است و آن را «عنایت» نامیدند.

در مقابل، عرفان نظری علم الهی را بی‌واسطه و ذاتی می‌داند، که چونان چشمه‌ای زلال، بی‌نیاز از هر واسطه‌ای به همه موجودات احاطه دارد. قرآن کریم می‌فرماید:

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ

(اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، سوره حدید، آیه ۳). این آیه، بی‌نیازی خداوند به هر واسطه‌ای را نشان می‌دهد.

بخش سوم: تمایز صفات و مظاهر در عرفان نظری

در عرفان نظری، صفات الهی، مانند علم و قدرت، عین ذات الهی‌اند و هیچ‌گونه غیریتی با آن ندارند. اما مظاهر، که تجلیات ذات در وجود خارجی‌اند، ظهورات فعلی ذات محسوب می‌شوند و عینیت با ذات ندارند. با این حال، این مظاهر از ذات جدا نیستند، بلکه چونان شاخه‌هایی از درخت وجود الهی، در ظرف وجود خارجی ظاهر می‌شوند.

كما أنّه يَتضمّنُ إدراکَ سائر الصّفات على الوجه المذكور، كذلک يوجبُ إدراكَها على النَّسَق المحكم المنتظم في الوجود الخارجيّ

ترجمه: همان‌گونه که [ادراک ذات] متضمن ادراک سایر صفات بر وجه مذکور است، همچنین موجب ادراک آنها بر وجه منظم در وجود خارجی می‌گردد.

درنگ: صفات الهی عین ذات‌اند، اما مظاهر، ظهورات فعلی ذات‌اند و نه عین آن. علم الهی به صفات، عینیت دارد، اما به مظاهر، ظهور فعلی است.

قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى

(و نیکوترین نام‌ها از آن خداست، سوره اعراف، آیه ۱۸۰). این آیه، به اسما و صفات حسنی اشاره دارد که عین ذات‌اند.

بخش چهارم: نقد اعیان ثابته و ماهیات در دیدگاه مشائیان

مشائیان، اعیان ثابته و ماهیات را موجوداتی متباین با ذات الهی می‌دانند که یا مجعول‌اند یا معلول. اما در عرفان نظری، اینها فاقد وجود مستقل‌اند:

فإنّ الماهيّاتِ والأعيانَ الثّابتةَ غيرُ مجعولةٍ ولا معلولةٍ بالذات، واعتبارُ كونِها معقولةً، إنّما هو باعتبار كونها غيرَ مغايرةٍ للـذّات العاقلة في الخارج

ترجمه: زیرا ماهیات و اعیان ثابته مجعول نیستند و بالذات معلول نیستند. اعتبار معقولیت اعیان ثابته، به اعتبار عدم مغایرت آنها با ذات عاقل در خارج است.

ماهیات، به‌ماهو ماهیات، عدم صرف‌اند و وجودشان تنها به‌عنوان تجلیات ذات است. این دیدگاه، ادعای مشائیان مبنی بر وجود ماهیات متباین را باطل می‌داند.

درنگ: اعیان ثابته و ماهیات، به‌عنوان موجودات متباین با ذات الهی، وجود ندارند و صرفاً اعتبارات معقوله‌اند که ظهورات ذات‌اند.

قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:

كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ

(هر چیز جز وجه او نابودشونده است، سوره قصص، آیه ۸۸). این آیه، نفی هرگونه وجود مستقل جز ذات الهی را تأیید می‌کند.

بخش پنجم: وحدت وجود و نفی غیریت

اصل وحدت وجود، سنگ‌بنای عرفان نظری است. مظاهر، چونان موج‌هایی بر سطح دریای ذات، تجلیات آن‌اند و هیچ‌گونه غیریت یا تباین با ذات ندارند:

فإنّها من حيث هي كونها مغايرةً لها لا تكون موجودةً بالفعل هيهنا، ولا معقولةً بالمعنى الذي ذهب إليه محقّقُوا المشّائين

ترجمه: زیرا آنها [ماهیات و اعیان] از این جهت که مغایرت با ذات دارند، در این موطن وجود بالفعل ندارند و به معنایی که محققان مشا بدان باور دارند، معقول نیستند.

علم الهی به ذات، عین علم به مظاهر است، زیرا مظاهر، چیزی جز تجلیات ذات نیستند.

درنگ: در عرفان نظری، هیچ‌گونه غیریتی میان ذات و مظاهر وجود ندارد، و علم الهی به ذات، عین علم به مظاهر است.

قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:

أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ

(هر کجا رو کنید، وجه خدا آنجاست، سوره بقره، آیه ۱۱۵). این آیه، وحدت وجود و نفی غیریت را تأیید می‌کند.

جمع‌بندی

کتاب «تمهید القواعد» صائن‌الدین ترکه، با تکیه بر اصل وحدت وجود، علم الهی را به‌عنوان نوری بی‌واسطه و ذاتی تبیین می‌کند که همه مظاهر را دربرمی‌گیرد. این اثر، با نقد دیدگاه‌های مشائیان و اشراقیان، برتری عرفان نظری را در فهم علم الهی نشان می‌دهد. نکات کلیدی این نوشتار عبارت‌اند از:

  • علم الهی به ذات، عین علم به صفات و مظاهر است، زیرا مظاهر، تجلیات ذات‌اند.
  • دیدگاه مشائیان در اثبات علم الهی از طریق رابطه علت و معلول، به دلیل فرض تباین، باطل است.
  • اعیان ثابته و ماهیات، فاقد وجود مستقل‌اند و ظهورات ذات الهی‌اند.
  • علم الهی، اجمالی و جمعی است و در مقام احدیت، کثرت فعلى ندارد.
  • نقد علم عنایی مشائیان، ضعف این دیدگاه در تبیین علم بی‌واسطه الهی را نشان می‌دهد.

این تبیین، چونان چراغی روشن، راه را برای فهم عمیق‌تر عرفان نظری هموار می‌سازد و مخاطب را به تأمل در وحدت وجود و علم الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی