متن درس
تحلیل و تبیین کون جامع در مرآتیت اسما و صفات الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۲)
دیباچه
کتاب شریف تمهید القواعد، تألیف حکیم و عارف برجسته، صائنالدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، از آثار بنیادین در عرفان نظری است که به کاوش در مفاهیم عمیق هستیشناسی عرفانی، بهویژه مرآتیت موجودات برای اسما و صفات الهی، میپردازد. این نوشتار به بررسی و تبیین بخش مشخصی از این اثر اختصاص دارد که در آن، مسئله صلاحیت کون جامع برای بازنمایی کامل اسما و صفات الهی مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. با رویکردی تحلیلی و مبتنی بر متن اصلی، این بخش به تبیین اشکالهای مطرحشده توسط مستشکل و پاسخهای ارائهشده پرداخته و جایگاه انسان، بهویژه انسان کامل، را در مقام مظهر تام الهی روشن میسازد. نوشتار حاضر، با بهرهگیری از متون عربی کتاب و ترجمههای دقیق، تلاش دارد تا مفاهیم عمیق عرفانی را به زبانی روشن و وزین برای خوانندگان ارائه دهد.
بخش نخست: مفهوم کون جامع و صلاحیت مرآتیت
تعریف کون جامع و ویژگیهای آن
در عرفان نظری، کون جامع به موجودی اطلاق میشود که تمامی مراتب وجودی، از وحدت تا کثرت و از مجردات تا مادیات، را در خود جمع کرده و به همین سبب، قادر است تمامی اسما و صفات الهی را بدون تحریف یا تقید متجلی سازد. متن اصلی کتاب چنین بیان میدارد:
فَحِينَئِذٍ لَا يَصْلُحُ لِتِلْكَ الْمِرْآتِيَّةِ عَلَى الْوَجْهِ الْمَذْكُورِ إِلَّا الْكَوْنُ الْجَامِعُ الَّذِي لَا اخْتِصَاصَ لَهُ بِمَرْتَبَةٍ دُونَ أُخْرَى وَ مَا مِنْ مَرْتَبَةٍ إِلَّا وَ فِيهِ جُزْءٌ مِنْهَا كَمَا سَتَعْرِفُهُ.
ترجمه: «بنابراین، برای آن مرآتیت به شیوه مذکور، جز کون جامع شایسته نیست؛ کون جامعی که به مرتبهای خاص اختصاص ندارد و هیچ مرتبهای نیست مگر آنکه بخشی از آن در کون جامع موجود است، چنانکه بعداً خواهی دانست.»
این تعریف، کون جامع را بهعنوان موجودی معرفی میکند که به دلیل جامعیت و اعتدال وجودیاش، از هرگونه محدودیت یا اختصاص به مرتبهای خاص مصون است. این ویژگی، کون جامع را به آینهای کامل برای بازتاب اسما و صفات الهی تبدیل میکند، چنانکه هر صفتی، از جمال تا جلال، در آن بهگونهای متعادل متجلی میشود. این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً
ترجمه: «و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفهای قرار میدهم» (سوره بقره، آیه ۳۰).
این آیه، جایگاه انسان را بهعنوان خلیفه الهی و مظهر جامع اسما و صفات الهی تأیید میکند.
حفظ اسما و صفات از تحریف و تقید
یکی از ویژگیهای برجسته کون جامع، توانایی آن در حفظ اسما و صفات الهی از تحریف و تقید است. متن اصلی در این باره میفرماید:
وَ لِهَذَا يَظْهَرُ بِهِ سَائِرُ الْأَسْمَاءِ وَ الصِّفَاتِ وَ جَمِيعُ تَعَيُّنَاتٍ وَ هُوَ فِي مَظْهَرِيَّتِهِ لَهَا مَوْقِيًا إِيَّاهَا عَنِ التَّحْرِيفِ وَ التَّقْيِيدِ.
ترجمه: «و به همین سبب، تمامی اسما و صفات و همه تعینات بهواسطه آن ظاهر میشوند و آن در مظهر بودنش برای آنها، آنها را از تحریف و تقید حفظ میکند.»
این بیان، کون جامع را به مثابه آینهای صاف و بیغبار توصیف میکند که نور اسما و صفات الهی را بدون هیچ کاستی یا انحرافی بازتاب میدهد. اعتدال وجودی کون جامع، که جمع میان اضداد وحدت و کثرت است، آن را به ظرفی مناسب برای بازنمایی تمامی صفات الهی، اعم از جمالی و جلالی، تبدیل کرده است.
درنگ: کون جامع، به دلیل اعتدال وجودی و جمع میان وحدت و کثرت، تنها موجودی است که میتواند تمامی اسما و صفات الهی را بدون تحریف یا تقید متجلی سازد.
بخش دوم: اشکال مستشکل و چالشهای مرآتیت
نقد صلاحیت عقل اول و انسان بهعنوان کون جامع
مستشکل در این بخش، صلاحیت عقل اول و انسان را برای مرآتیت کامل مورد نقد قرار میدهد. او استدلال میکند که عقل اول، به دلیل غلبه وحدت و فقدان ظرف کثرت و ناسوت، نمیتواند مظهر تام باشد. به همین ترتیب، انسان نیز، به دلیل عدم فعلیت کامل در تمامی مراتبش، از این صلاحیت برخوردار نیست. متن اصلی این اشکال را چنین تقریر میکند:
لَبُّ الْإِشْكَالِ هُوَ أَنَّكُمْ تَقُولُونَ إِنَّ الْعَقْلَ لَا يُمْكِنُ أَنْ يَكُونَ مَظْهَرًا تَامًّا لِأَنَّ غَلَبَةَ الْوَحْدَةِ عَلَيْهِ وَ لَيْسَ لَهُ ظَرْفُ الْكَثْرَةِ وَ النَّاسُوتِ فَلَا تَمَامِيَّةَ لَهُ.
ترجمه: «لب اشکال این است که شما میگویید عقل نمیتواند مظهر تام باشد، زیرا غلبه وحدت بر آن است و ظرف کثرت و ناسوت ندارد، پس تمامیت ندارد.»
این اشکال به محدودیتهای عقل اول در بازنمایی تمامی مراتب وجودی اشاره دارد. عقل، به دلیل ماهیت مجرد و وحدانیاش، نمیتواند کثرت و تجلیات مادی را در خود جای دهد. اما مستشکل این نقد را به انسان نیز تسری میدهد و میپرسد: اگر انسان بهعنوان کون جامع معرفی شود، آیا تمامی مراتب انسانی، از جمله افراد عادی، قادر به ایفای این نقش هستند؟
چالش تعریف انسان بهعنوان کون جامع
مستشکل در ادامه استدلال میکند که اگر منظور از کون جامع تنها انسان کامل باشد، این تعریف شامل تمامی افراد انسانی نمیشود، و اگر شامل همه انسانها باشد، به دلیل عدم فعلیت کامل در بسیاری از آنها، نمیتواند مظهر تام اسما و صفات الهی باشد. متن اصلی این چالش را چنین بیان میکند:
إِنْ كَانَ مُرَادُكُمْ مِنَ الْإِنْسَانِ الْإِنْسَانَ الْكَامِلَ، فَهَؤُلَاءِ لَيْسُوا إِنْسَانًا أَوْ لَيْسُوا كَامِلِينَ، فَلَيْسُوا مَظْهَرًا فِعْلِيًّا.
ترجمه: «اگر مراد شما از انسان، انسان کامل باشد، پس این افراد یا انسان نیستند یا کامل نیستند، بنابراین مظهر فعلی نیستند.»
این نقد به یکی از مسائل بنیادین عرفان نظری اشاره دارد: لزوم ارائه تعریفی جامع و مانع برای کون جامع. تعریف کون جامع باید بهگونهای باشد که هم انسان کامل و هم انسان ناقص را در بر گیرد، اما موجودات غیرانسانی را خارج کند. این چالش مشابه بحثهای منطقی درباره تعریف جنس و فصل است، که در آن تعریف باید تمامی مصادیق را شامل شود و در عین حال، از شمول غیرمصادیق جلوگیری کند.
درنگ: تعریف کون جامع باید جامع افراد و مانع اغیار باشد، اما به دلیل عدم فعلیت کامل در تمامی مراتب انسانی، این تعریف با چالشهایی مواجه است.
بخش سوم: فعلیت و مراتب کون جامع
لزوم فعلیت در مظهر اسما و صفات
متن تأکید میکند که اسما و صفات الهی بهصورت فعلی در ذات الهی موجودند، و بنابراین، مظهر آنها نیز باید دارای فعلیت باشد. اما چون تمامی مراتب انسانی فاقد این فعلیت کاملاند، تنها برخی مراتب، مانند انبیا، میتوانند مظهر تام باشند. متن اصلی چنین میفرماید:
إِذَا كَانَتِ الْأَسْمَاءُ وَ الصِّفَاتُ الْإِلَهِيَّةُ فِعْلِيَّةً فَيَجِبُ أَنْ يَكُونَ الْمَظْهَرُ فِعْلِيًّا أَيْضًا، وَ لَكِنْ لَيْسَتْ كُلُّ مَرَاتِبِ الْإِنْسَانِ تَحْمِلُ هَذِهِ الْجَمْعِيَّةَ.
ترجمه: «وقتی اسما و صفات الهی فعلی است، مظهر نیز باید فعلی باشد، اما همه مراتب انسانها این جامعیت را ندارند.»
این بیان، به تمایز میان انسان کامل و انسان ناقص اشاره دارد. انسان کامل، که تمامی ظرفیتهای وجودیاش به فعلیت رسیده، میتواند مظهر تام اسما و صفات الهی باشد، در حالی که انسانهای عادی تنها مظهر برخی از این صفات هستند. این مفهوم با آیه شریفه زیر همخوانی دارد:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ
ترجمه: «کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، آنان بهترین آفریدگاناند» (سوره بینه، آیه ۷).
تمایز میان قوابل امکانی و وجوبی
متن به تمایز میان قوابل امکانی (ظهورات ماهوی) و قوابل وجوبی (تشخصات وجودی) اشاره دارد و تأکید میکند که انسان کامل، به دلیل جامعیتش، قادر است هر دو نوع فیض را بهصورت کامل دریافت کند:
مَا مِنْ قَابِلٍ مِنَ الْقَوَابِلِ الْإِمْكَانِيَّةِ… يَقْبَلُ فَيْضَانَ الصُّوَرِ الْكَوْنِيَّةِ… مَا مِنْ قَابِلٍ مِنَ الْقَوَابِلِ الْوُجُوبِيَّةِ… إِلَّا وَ فِي الْإِنْسَانِ الْكَامِلِ مِثَالُ ذَلِكَ عَلَى وَجْهٍ أَكْمَلَ.
ترجمه: «هیچ قابلی از قوابل امکانی نیست که فیضان صور کونی را بپذیرد… و هیچ قابلی از قوابل وجوبی نیست که صور اسمائی را متجلی سازد، مگر آنکه در انسان کامل مثالی از آن بهصورت کاملتر موجود است.»
این بخش، انسان کامل را بهعنوان مظهری معرفی میکند که قادر است هم فیض ماهوی (اعم از اعیان ثابته) و هم فیض وجودی (اعم از اعیان خارجی) را بهصورت کامل دریافت کند. این توانایی، ریشه در جامعیت انسان کامل دارد که تمامی مراتب وجودی را در خود جمع کرده است.
درنگ: انسان کامل، به دلیل جامعیتش، قادر است هم فیض امکانی (ماهوی) و هم فیض وجوبی (وجودی) را بهصورت کامل دریافت کند، در حالی که سایر قوابل تنها بخشی از این فیض را میپذیرند.
بخش چهارم: نقد تعمیم کون جامع به تمامی افراد انسانی
ناتوانی کون جامع در بازنمایی کامل در همه مراتب
مستشکل استدلال میکند که کون جامع، به دلیل عدم فعلیت در تمامی مراتبش، نمیتواند بهصورت مطلق مظهر تام اسما و صفات الهی باشد. متن اصلی این نقد را چنین بیان میکند:
ضَرُورَةً أَنَّ الْحَقِيقَةَ السَّارِيَةَ فِي كُلِّ الْمَظَاهِرِ هَهُنَا… غَيْرُ مُدْرَكَةٍ بِجَمِيعِ الْمَرَاتِبِ… بَلْ إِنَّمَا يُدْرِكُ الْحَقِيقَةَ صُورَهَا هَهُنَا فِي بَعْضِ الْمَرَاتِبِ.
ترجمه: «به ناچار، حقیقت ساری در همه مظاهر، در اینجا به تمامی مراتب ادراک نمیشود… بلکه حقیقت، صورتهای خود را تنها در برخی مراتب ادراک میکند.»
این بیان، به محدودیت افراد عادی در بازنمایی کامل حقیقت الهی اشاره دارد. تنها در مراتب عالی، مانند انبیا و اولیا، حقیقت الهی بهصورت کامل متجلی میشود، در حالی که افراد عادی تنها بخشی از این حقیقت را بازتاب میدهند. این مفهوم با آیه شریفه زیر همخوانی دارد:
فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ
ترجمه: «زیرا دیدهها کور نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست کور میشود» (سوره حج، آیه ۴۶).
جمعبندی اشکال و پاسخ
متن در نهایت نتیجه میگیرد که کون جامع، به دلیل عدم فعلیت در تمامی مراتبش، نمیتواند بهصورت مطلق مظهر تام اسما و صفات الهی باشد:
فَيَكُونُ إِدْرَاكُ بَعْضِ الْأَسْمَاءِ… تَعَقُّلِيًّا غَيْبِيًّا لَا غَيْرَ… وَ مَتَى تَحَقَّقَ هَذَا فَمِنَ الْبَيِّنِ أَنَّ مِرْآتِيَّةَ الْكَوْنِ الْجَامِعِ لَيْسَتْ لِصُورَةِ الْجَامِعَةِ.
ترجمه: «پس ادراک برخی اسما، بهصورت تعقلی و غیبی است و نه بیشتر… و هنگامی که این محقق شود، روشن است که مرآتیت کون جامع برای صورت جامع نیست.»
این نتیجهگیری، چالش تعریف کون جامع را برجسته میکند. کون جامع، بهعنوان جنس کلی انسان، تمامی افراد انسانی را در بر میگیرد، اما تنها انسان کامل میتواند مظهر تام باشد. این تمایز، جایگاه ویژه انسان کامل را در نظام عرفانی روشن میسازد.
درنگ: کون جامع، به دلیل عدم فعلیت در تمامی مراتبش، تنها در برخی مراتب (مانند انبیا) میتواند مظهر تام اسما و صفات الهی باشد.
جمعبندی و نتیجهگیری
تحلیل بخش مورد بحث از کتاب تمهید القواعد نشان میدهد که مسئله مرآتیت اسما و صفات الهی، یکی از محورهای اصلی عرفان نظری است. مستشکل با طرح اشکال بر صلاحیت عقل اول و انسان بهعنوان کون جامع، به چالشهای تعریف جامع و مانع برای کون جامع اشاره میکند. پاسخ این اشکال در تأکید بر جامعیت و اعتدال کون جامع، بهویژه در مرتبه انسان کامل، نهفته است. انسان کامل، به دلیل فعلیت یافتن تمامی ظرفیتهای وجودیاش، میتواند بهعنوان آینهای کامل برای ذات الهی عمل کند، در حالی که افراد عادی تنها بخشی از این حقیقت را بازتاب میدهند. این مباحث، با آیات قرآن کریم، از جمله آیات مربوط به خلافت و کرامت انسانی، همخوانی دارد و جایگاه ویژه انسان در نظام هستی را برجسته میسازد.
کون جامع، به مثابه دریایی ژرف است که تمامی گوهرهای اسما و صفات الهی را در خود جای داده، اما تنها در عمق آن، یعنی انسان کامل، این گوهرها به تمامی درخشش مییابند. این تحلیل، نهتنها به روشنسازی مفاهیم عرفانی کمک میکند، بلکه راه را برای تأملات عمیقتر در باب جایگاه انسان در نظام آفرینش هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی