در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تمهید القواعد 201

متن درس





تمهید القواعد: تأملی در عرفان نظری

تمهید القواعد: تأملی در عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۰۱)

دیباچه

کتاب «تمهید القواعد»، اثر حکیم و عارف برجسته، صائن‌الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، از متون گران‌سنگ عرفان نظری است که به کاوش در ژرفای مسائل وجودشناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی عرفانی می‌پردازد. این اثر، با نگاهی عمیق به سلوک عرفانی، راه‌های رهایی از قیود نفسانی و مادی را ترسیم می‌کند و با زبانی فشرده و دقیق، به تبیین مراتب سلوک و مقامات سالک می‌نشیند. در این نوشتار، با بازخوانی بخشی از این اثر، به بررسی شبهات مطرح‌شده در مسیر استحصال اطلاق و رهایی از عقود نفسانی و دنیوی پرداخته می‌شود. این بازخوانی، با نگاهی به پیوند وحدت و کثرت، قلب انسانی را به‌سان آیینه‌ای می‌بیند که حقیقت مطلقه را در تعینات گوناگون متجلی می‌سازد. همان‌گونه که آیینه‌ای صاف، نور را بی‌غبار بازمی‌تاباند، قلب سالک نیز با تهذیب و مراقبه، به محضر حقیقت راه می‌یابد.

بخش نخست: دفع شبهه استبعاد در سلوک عرفانی

متن عربی و ترجمه


أقول هذه إشارة إلى دفع الاستبعاد الذي يستشكلوه في طريق استحصال الإنطلاق عن العقود

می‌گویم: این اشاره‌ای است به دفع شبهه‌ای که در راه استحصال رهایی از گره‌های نفسانی و مادی مطرح می‌کنند.

شبهه‌ای که در این بخش مطرح شده، به دشواری رهایی نفس از عقود نفسانی و مادی اشاره دارد. این عقود، به دو گونه منفصل (گره‌های مادی و دنیوی) و متصل (گره‌های وجودی نفس) تقسیم می‌شوند. سالک در مسیر سلوک، در پی آن است که با مراقبه مستمر، این گره‌ها را بگشاید و به اطلاق و رهایی دست یابد. این فرایند، به‌سان گشودن درهای بسته‌ای است که نفس را در تنگنای تعلقات اسیر کرده‌اند.

درنگ: شبهه استبعاد، بر دشواری رهایی از قیود نفسانی و مادی تأکید دارد. مراقبه مستمر، کلید گشایش این گره‌ها و وصول به اطلاق است، که با آیه وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ (سوره نازعات، آیه ۴۰: و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از هوی بازداشت) هم‌سو است.

بخش دوم: ارکان سلوک و مراتب آن

متن عربی و ترجمه


إن هذه إشارة إلى أن أساس السلوك في تحصيل الكمال ثلاثة أمور: القابلية والفاعلية ومداخل ومخارج الإنسان

این اشاره‌ای است به اینکه اساس سلوک در تحصیل کمال، بر سه امر استوار است: قابلیت، فاعلیت و مداخل و مخارج انسان.

سلوک عرفانی، بر سه رکن اساسی استوار است: قابلیت سالک، که به آمادگی وجودی او برای دریافت فیض الهی اشاره دارد؛ فاعلیت، که به نقش هدایت‌گر استاد کامل بازمی‌گردد؛ و مداخل و مخارج، که ورودی‌ها و خروجی‌های حسی و روحی نفس را شامل می‌شود. این ارکان، به‌سان سه پایه‌ای هستند که بنای سلوک را استوار می‌سازند. قابلیت، زمین حاصل‌خیزی است که بذر معرفت در آن کاشته می‌شود؛ فاعلیت، باغبانی است که این بذر را می‌پرورد؛ و مداخل و مخارج، جریان آبی است که این نهال را سیراب می‌کند.

درنگ: سلوک عرفانی بر سه رکن قابلیت، فاعلیت و کنترل مداخل و مخارج استوار است، که با آیه وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (سوره بقره، آیه ۲۸۲: و از خدا پروا کنید که خدا به شما می‌آموزد) پیوند دارد.

مراقبه در سلسله‌مراتب سلوک

مراقبه، از منازل معاملات است که پس از بدایات (مانند یقظه، توبه و محاسبه) و ابواب (مانند حزن، خوف و زهد) قرار دارد. این منزل، مرحله‌ای پیشرفته است که سالک پس از تهذیب مقدماتی نفس، به آن گام می‌نهد. مراقبه، به‌سان نگهبانی است که در دروازه قلب می‌ایستد و از ورود هوس‌های نفسانی جلوگیری می‌کند. این منزل، با آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ (سوره توبه، آیه ۱۱۹: ای مؤمنان! از خدا پروا کنید و با راستان باشید) هم‌سویی دارد.

بخش سوم: اطلاق و رهایی از قیود

متن عربی و ترجمه


إن الإنطلاق عن العقود والإطلاق عن القيود هو المطلوب في طريق السلوك

رهایی از گره‌ها و باز شدن از قیود، مقصود اصلی در مسیر سلوک است.

هدف سلوک، دستیابی به انطلاق (رهایی) و اطلاق (باز شدن) از عقود منفصل (گره‌های مادی و دنیوی) و متصل (گره‌های وجودی نفس) است. این فرایند، به‌سان پرنده‌ای است که از قفس تنگ تعلقات رها می‌شود و در آسمان بی‌کران حقیقت به پرواز درمی‌آید. این رهایی، با آیه فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (سوره شمس، آیه ۸: و به آن [نفس] گناهکاری و پرهیزگاری‌اش را الهام کرد) پیوند دارد.

درنگ: انطلاق و اطلاق، هدف نهایی سلوک است که سالک را از گره‌های نفسانی و مادی رها می‌سازد، و با آیه كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (سوره قصص، آیه ۸۸: هر چیزی نابودشدنی است، جز وجه او) هم‌سو است.

بخش چهارم: نقد اخلاق کلامی و برتری عرفان معنوی

اخلاق کلامی، با تأکید بر زینت‌های ظاهری و احکام صوری، نفس را در قیود گرفتار می‌سازد، در حالی که عرفان معنوی، با رهایی از این قیود، سالک را به سوی حقیقت مطلقه هدایت می‌کند. علم دینی، گاه با تمرکز بر ظواهر، نفس را در بند می‌کشد، اما عرفان، با گشودن گره‌های نفسانی، راه را به سوی کمال هموار می‌سازد. این تمایز، به‌سان تفاوت میان پوسته‌ای است که میوه را در برگرفته و هسته‌ای که حیات را در خود نهان دارد. این دیدگاه، با آیه وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ (سوره ص، آیه ۲۶: و از هوای نفس پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه می‌کند) هم‌خوانی دارد.

بخش پنجم: مراقبه و ملاحظه حقیقت مطلقه

متن عربی و ترجمه


إن دوام المراقبة هي عبارة عن ملاحظة الحقيقة المطلقة في تنوعات تعييناتها بحيث لا يغيب عن الواحد الذي هو الظاهر بكثرة المظاهر

دوام مراقبه، عبارت است از ملاحظه حقیقت مطلقه در تنوعات تعینات آن، به‌گونه‌ای که از واحد، که به کثرت مظاهر ظاهر است، غایب نشود.

مراقبه، در عرفان نظری، به معنای ملاحظه حقیقت مطلقه در تعینات گوناگون است، به‌نحوی که سالک وحدت را در کثرت مشاهده کند. این ملاحظه، به‌سان نگاه ژرفی است که در میان امواج متلاطم کثرت، گوهر وحدت را می‌جوید. سالک، با مراقبه، حقیقت را در هر لباس و تعینی می‌بیند، بی‌آنکه از وحدت الهی غافل شود. این دیدگاه، با آیه اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (سوره نور، آیه ۳۵: خدا نور آسمان‌ها و زمین است) هم‌سویی دارد.

درنگ: مراقبه، ملاحظه حقیقت مطلقه در کثرت تعینات است که سالک را به وحدت در عین کثرت رهنمون می‌شود، و با آیه كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (سوره قصص، آیه ۸۸: هر چیزی نابودشدنی است، جز وجه او) پیوند دارد.

بخش ششم: فیض دفعی و تدرج قوابل

متن عربی و ترجمه


بل الموجود ليس إلا تجليًا ظاهرًا يظهر له في العالم بحسب مراتب القوابل

بلکه موجود، جز تجلی ظاهری نیست که در عالم، بر حسب مراتب قوابل، ظهور می‌یابد.

فیض حق، دفعی و یک‌جا عطا می‌شود، اما قوابل، به دلیل محدودیت استعدادهایشان، آن را به‌صورت تدریجی دریافت می‌کنند. این فرایند، به‌سان خورشیدی است که نور خود را بی‌منت بر همه می‌تاباند، اما هر ظرف، به قدر گنجایش خود، از این نور بهره می‌گیرد. این دیدگاه، با آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره رحمن، آیه ۲۹: هر روز او در کاری است) هم‌سو است.

درنگ: فیض حق دفعی است، اما قوابل به دلیل تدرج در استعداد، آن را تدریجاً دریافت می‌کنند، که با آیه يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ (سوره آل‌عمران، آیه ۱۵: خدا با آن، هر که را خشنودی او را پیروی کند، هدایت می‌کند) پیوند دارد.

بخش هفتم: حقیقت قلبیه و جامعیت انسان

متن عربی و ترجمه


ثم إن الحقيقة القلبية الإنسانية لسعتها ولتهذيب البحرين جعلت موردًا للأحكام الجزئية والكلية

سپس حقیقت قلبیه انسانی، به دلیل سعه و تهذیب دو دریا، مورد احکام جزئی و کلی قرار داده شده است.

حقیقت قلبیه انسانی، به دلیل سعه و جامعیت، ظرف تجمیع اسمای الهی و حقایق کونیه است. این حقیقت، به‌سان دریایی است که دو جریان وجوبی (ربوبی) و امکانی (خلقی) را در خود جمع می‌کند و به آیینه‌ای تبدیل می‌شود که حق را در مراتب گوناگون متجلی می‌سازد. این دیدگاه، با آیه إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (سوره بقره، آیه ۳۰: من در زمین خلیفه‌ای قرار می‌دهم) هم‌خوانی دارد.

درنگ: قلب انسانی، به دلیل سعه و جامعیت، ظرف تجمیع اسمای الهی و حقایق کونیه است و مرآت و مظهر حق می‌شود، که با آیه نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي (سوره حجر، آیه ۲۹: و از روح خود در او دمیدم) پیوند دارد.

بخش هشتم: اطلاق قلب و علم یقینی

متن عربی و ترجمه


فإن ذلك التجلي حينئذ يظهر بحسب أحدية الجمع بأوصاف الحقيقة التي أولها رتبةً العلم

آن تجلی، در این هنگام، بر حسب احدیت جمع، با اوصاف حقیقتی که اولین مرتبه آن علم است، ظهور می‌یابد.

قلب سالک، در مراتب کمال، از جزئیت و تعینات جزئی پاک می‌شود و به اطلاق و وحدت می‌رسد. این اطلاق، به علم یقینی منجر می‌شود که اولین مرتبه کمال است و سالک را به حقیقت مطلقه متصل می‌کند. این علم، به‌سان مشعلی است که تاریکی‌های کثرت را می‌زداید و راه را به سوی وحدت روشن می‌سازد. این دیدگاه، با آیه إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْحَقُّ الْيَقِينُ (سوره واقعه، آیه ۹۵: این همان حق یقین است) هم‌سو است.

درنگ: تجلی احدی حق، به علم یقینی منجر می‌شود که قلب را از جزئیت آزاد کرده و به اطلاق متصل می‌کند، که با آیه قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ (سوره انعام، آیه ۹۱: بگو خدا، سپس رهایشان کن) پیوند دارد.

نتیجه‌گیری

این بازخوانی از «تمهید القواعد»، به بررسی شبهات سلوک عرفانی و راه‌های رهایی از قیود نفسانی و مادی پرداخته است. سلوک، با تکیه بر سه رکن قابلیت، فاعلیت و کنترل مداخل و مخارج، سالک را به سوی اطلاق و انطلاق هدایت می‌کند. مراقبه، به‌سان کلید زرینی است که درهای قلب را به سوی حقیقت مطلقه می‌گشاید. قلب انسانی، با سعه و جامعیت خود، آیینه‌ای است که اسمای الهی و حقایق کونیه را در خود متجلی می‌سازد و در مراتب کمال، از جزئیت رها شده و به علم یقینی دست می‌یابد. این نوشتار، با پیوند به آیات قرآن کریم، نشان داد که عرفان نظری، راهی است به سوی وحدت در کثرت، که سالک را از قفس تعلقات به آسمان بی‌کران حقیقت رهنمون می‌شود.

با نظارت صادق خادمی