در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تمهید القواعد 212

متن درس





تحلیل و تبیین عرفان نظری در تمهید القواعد: بررسی شبهات وصول عرفانی (جلسه 212)

تحلیل و تبیین عرفان نظری در تمهید القواعد: بررسی شبهات وصول عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۱۲)

دیباچه

کتاب ارزشمند تمهید القواعد، تألیف حکیم و عارف برجسته، صائن‌الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، اثری سترگ در عرفان نظری است که با پیوند عمیق میان عرفان، شریعت و عقل، راهی روشن برای فهم معارف الهی پیش روی سالکان می‌نهد. این اثر، با ساختاری روشمند، به تبیین اصول سلوک عرفانی پرداخته و در عین حال، به شبهات و اشکالات مطرح‌شده از سوی اهل نظر پاسخ می‌دهد. بخش حاضر، که به بررسی گفتار شماره ۲۱۲ این کتاب اختصاص دارد، به نقد و تحلیل اشکالات محققین و عوام اهل نظر درباره امکان و دشواری وصول عرفانی می‌پردازد. در این بخش، با زبانی فصیح و متین، به تبیین دیدگاه‌های عرفانی و پاسخ به شبهات پرداخته شده و با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و احادیث شریف، معانی عمیق سلوک عرفانی روشن می‌گردد.

بخش نخست: تمایز میان محققین و عوام اهل نظر

در عرفان نظری، تمایز میان دیدگاه‌های محققین و عوام اهل نظر از اهمیت بسزایی برخوردار است. محققین، که با نگاهی عقلانی و منطقی به مسائل می‌نگرند، وصول عرفانی را نه محال، بلکه امری نادر و دشوار می‌دانند. در مقابل، عوام اهل نظر، با رویکردی سطحی، سلوک عرفانی را به جنون، مالیخولیا یا خشکی متهم می‌کنند. این تفاوت در رویکرد، به روشنی در متن تمهید القواعد برجسته شده است:

واعلم أن المحققين من النظار لا ينكرون إمكان طريق التصوف وإفضاءَه إلى المقصد على النّدرة، لكنهم استوعروه واستبعدوا اجتماع شروطه.

ترجمه: «بدان که محققین از اهل نظر، امکان راه تصوف و رسیدن آن به مقصود را به‌صورت نادر انکار نمی‌کنند، اما آن را دشوار دانسته و جمع‌آوری شروطش را بعید می‌شمارند.»

این گفتار نشان می‌دهد که محققین، برخلاف عوام، با استدلال‌های منطقی به بررسی سلوک عرفانی می‌پردازند. عوام اهل نظر، با اتهاماتی چون جنون یا بطلان، عرفان را رد می‌کنند، در حالی که محققین، دشواری و ندرت وصول را مطرح می‌سازند. این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم هم‌راستاست:

وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ

(العنكبوت: ۴۳) «و آن را جز دانایان درنیابند.»

این آیه بر نقش عقل و علم در فهم معارف الهی تأکید دارد و نشان می‌دهد که تنها عالمان حقیقی می‌توانند به عمق مسائل عرفانی پی ببرند.

درنگ: تمایز میان محققین و عوام اهل نظر، بر تفاوت در سطح فکری و رویکرد منطقی تأکید دارد. محققین، وصول عرفانی را نادر و دشوار می‌دانند، اما عوام با اتهامات غیرمنطقی، عرفان را رد می‌کنند.

بخش دوم: تناسب در پاسخ‌گویی به شبهات

یکی از اصول بنیادین در پاسخ‌گویی به شبهات، تناسب با سطح فکری مخاطب است. شارح در مواجهه با عوام اهل نظر، به سبک خودشان و با زبانی ساده پاسخ می‌دهد، اما در برابر محققین، استدلال‌های منطقی و عقلانی ارائه می‌کند. این تناسب، به گفتار عرفانی عمق و اعتبار می‌بخشد. قرآن کریم نیز بر این اصل تأکید دارد:

ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ

(النحل: ۱۲۵) «با حکمت و موعظه نیکو به راه پروردگارت دعوت کن.»

این آیه، دعوت به استفاده از حکمت و روش‌های متناسب با مخاطب را ترغیب می‌کند. شارح، با درک این اصل، در برابر عوام با زبانی ساده و در برابر محققین با استدلال‌های پخته پاسخ می‌دهد، تا حقایق عرفانی را به‌گونه‌ای روشن و متناسب منتقل سازد.

بخش سوم: ندرت و دشواری وصول عرفانی

محققین، وصول عرفانی را ممکن، اما به دلیل دشواری و شروط متعدد، نادر و نزدیک به محال (كالمتعذر) می‌دانند. این شروط شامل سه عنصر کلیدی است: قابلیت کامل سالک، استاد ماهر و کنترل مداخل و مخارج نفس. متن تمهید القواعد این اشکال را چنین بیان می‌کند:

وزعموا أن محو العلائق إلى ذلك الحد كالمتعذر.

ترجمه: «و گمان بردند که محو علایق نفسانی تا آن حد، نزدیک به محال است.»

این دیدگاه، بر دشواری‌های عملی سلوک تأکید دارد. محققین معتقدند که شروط و موانع، وصول را به امری نادر تبدیل کرده‌اند. این دشواری با آیه شریفه قرآن کریم تأیید می‌شود:

وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ

(القمر: ۱۷) «و به راستی قرآن را برای یادآوری آسان کردیم، پس آیا پندگیرنده‌ای هست؟»

این آیه بر ضرورت آمادگی و قابلیت برای دریافت هدایت تأکید دارد، که با شروط وصول عرفانی هم‌راستاست.

درنگ: وصول عرفانی، به دلیل شروط دشوار و موانع متعدد، نادر است. این شروط شامل قابلیت کامل سالک، استاد ماهر و کنترل نفس است، که جمع‌آوری آن‌ها امری دشوار و نزدیک به محال شمرده می‌شود.

بخش چهارم: پیچیدگی‌های تهذیب نفس

نفس انسانی، به دلیل مداخل و مخارج متعدد، به آبکشی می‌ماند که کنترل آن دشوار است. محو علایق نفسانی، به دلیل حیات نفس، امری نزدیک به محال به نظر می‌رسد. این پیچیدگی در متن تمهید القواعد چنین بیان شده است:

إن المحو العلائق إلى ذلك الحد كالمتعذر.

ترجمه: «محو علایق نفسانی تا آن حد، نزدیک به محال است.»

نفس، به مثابه آبکشی است که به دلیل روزنه‌های بسیار، نگه‌داری حقیقت در آن دشوار است. این تشبیه، به زیبایی پیچیدگی‌های تهذیب نفس را نشان می‌دهد. قرآن کریم نیز بر ضرورت مهار نفس تأکید دارد:

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى

(النازعات: ۴۰) «و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از هوی بازداشت.»

این آیه، بر اهمیت کنترل نفس و دوری از هواهای نفسانی تأکید می‌کند، که لازمه وصول عرفانی است.

بخش پنجم: ندرت به‌عنوان کمال وصول

ندرت وصول عرفانی، نه نقص، بلکه کمال آن است. همان‌گونه که در میدان ورزش، فینالیست‌ها نادرند، در عرفان نیز واصلین به دلیل کیفیت و نه کمیت، ارزشمندند. این نکته، خلط میان کیفیت و کمیت را نقد می‌کند. همان‌گونه که قله‌ای رفیع تنها پذیرای اندکی از کوه‌نوردان است، وصول عرفانی نیز به دلیل دشواری و ارزش والایش، نادر است. قرآن کریم نیز بر ندرت شکرگزاران حقیقی تأکید دارد:

قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ

(الأعراف: ۱۰) «چه اندک سپاس می‌گزارید.»

این آیه، ندرت افراد واصل به حقیقت را تأیید می‌کند و نشان می‌دهد که کمال در کیفیت است، نه کمیت.

درنگ: ندرت وصول عرفانی، نشانه کمال و ارزش آن است. همان‌گونه که فینالیست‌ها در ورزش نادرند، واصلین در عرفان نیز به دلیل کیفیت والای خود، اندک‌اند.

بخش ششم: نقد مفهوم فرار الهی

یکی از اشکالات مطرح‌شده توسط مستشکل، این است که هر قدم به سوی خدا با فرار او همراه است: «كلما قدمت شبراً فر میلاً» (هرگاه یک وجب پیش رفتم، او یک میل فرار کرد). شارح این ادعا را قاطعانه رد می‌کند و تأکید می‌کند که در اسمای الهی، «فرار» وجود ندارد. خداوند، قریب و پاسخگوست و از بندگانش فرار نمی‌کند. این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم هم‌راستاست:

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ

(البقره: ۱۸۶) «و چون بندگانم از تو درباره من بپرسند، بگو که من نزدیکم و دعای دعاکننده را چون مرا بخواند اجابت می‌کنم.»

این آیه، بر قرب الهی و پاسخ‌گویی او به بندگان تأکید دارد و هرگونه تصور فرار را نفی می‌کند.

بخش هفتم: دشواری استمرار وصول

استمرار وصول، از خود وصول دشوارتر است، زیرا قلب سالک، به دلیل وسوسه‌ها و تحولات، به راحتی مشوش می‌شود. متن تمهید القواعد این نکته را چنین بیان می‌کند:

وإن حصل في حالةٍ ومدةٍ غريبةٍ فثباتُه أبعدُ منه، لأن أدنى وصفةٍ وخاطرٍ يشوش القلبَ ويشغله.

ترجمه: «و اگر وصول در حالتی یا مدتی کوتاه حاصل شود، پایداری آن دشوارتر است، زیرا کمترین خاطره و صفتی قلب را مشوش کرده و آن را مشغول می‌سازد.»

قلب، که به تعبیر حدیث شریف «بین دو انگشت رحمان است»، در معرض تحول و وسوسه قرار دارد. این شکنندگی با آیه قرآن کریم تأیید می‌شود:

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ

(الأعراف: ۲۰۱) «به راستی کسانی که تقوا پیشه کردند، چون وسوسه‌ای از شیطان به آنان رسد، متذکر می‌شوند و ناگهان بینا می‌گردند.»

این آیه، بر ضرورت هوشیاری در برابر وسوسه‌ها تأکید دارد، که لازمه استمرار وصول است.

درنگ: استمرار وصول، به دلیل شکنندگی قلب در برابر وسوسه‌ها، از خود وصول دشوارتر است. قلب، که بین دو انگشت رحمان است، به راحتی مشوش می‌شود.

بخش هشتم: مخاطرات سلوک و آسیب‌های جسمانی و روانی

در مسیر سلوک، برخی سالکان به دلیل ریاضت‌های نادرست، دچار فساد مزاج، اختلال عقل یا بیماری جسمانی می‌شوند. متن تمهید القواعد این اشکال را چنین بیان می‌کند:

وفي أثناء المجاهدة قد يفسد المزاج ويختلط العقل ويمرض البدن.

ترجمه: «و در اثنای مجاهده، ممکن است مزاج فاسد شود، عقل مختل گردد و بدن بیمار شود.»

این آسیب‌ها، نه به عرفان، بلکه به نقص در قابلیت سالک، استاد یا انضباط بازمی‌گردد. همان‌گونه که ورزشکاری با تمرین نادرست ممکن است آسیب ببیند، سالک نیز بدون رعایت شروط، دچار مشکل می‌شود. قرآن کریم هشدار می‌دهد:

وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ

(البقره: ۱۹۵) «و خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید.»

این آیه، بر پرهیز از اقداماتی که به آسیب منجر می‌شود، تأکید دارد.

بخش نهم: سلامت انبیا و اولیا در سلوک

انبیا و اولیا، به دلیل قابلیت کامل، استاد ماهر و انضباط در سلوک، از آسیب‌های جسمانی و روانی مصون‌اند. مشکلات برخی سالکان، ناشی از نقص در این شروط است. این نکته با آیه شریفه قرآن کریم تأیید می‌شود:

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ

(الأحزاب: ۲۱) «به راستی در رسول خدا برای شما الگویی نیکوست.»

انبیا و اولیا، به‌عنوان فینالیست‌های سلوک، الگویی برای سلامت مزاج و عقل در مسیر عرفانی‌اند.

درنگ: انبیا و اولیا، به دلیل قابلیت کامل و انضباط در سلوک، از آسیب‌های جسمانی و روانی مصون‌اند. مشکلات سالکان، ناشی از نقص در شروط سلوک است.

بخش دهم: نقد اتهام خیالی بودن وصول

مستشکل مدعی است که وصول عرفانی ممکن است خیال باشد، نه حقیقت. شارح این اشکال را با تأکید بر معیارهای معرفتی عرفان پاسخ می‌دهد:

وزعموا أن ما وصل إليه قد يكون خيالات نفسانية.

ترجمه: «و گمان بردند که آنچه به آن واصل شده، ممکن است خیالات نفسانی باشد.»

عرفان، برخلاف ادعای مستشکل، دارای معیارهای خاص خود برای تشخیص وصول حقیقی از خیالات است. این دیدگاه با آیه قرآن کریم هم‌راستاست:

قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

(البقره: ۱۱۱) «بگو اگر راست می‌گویید دلیل خود را بیاورید.»

این آیه، بر ضرورت ارائه دلیل و برهان برای ادعاها تأکید دارد، که عرفان نیز با معیارهای باطنی خود به آن پاسخ می‌دهد.

بخش یازدهم: استقلال معرفتی عرفان

مستشکل ادعا می‌کند که طریق نظر، به دلیل داشتن آزمایشگاه و برهان، از سلوک عرفانی محکم‌تر است. شارح این ادعا را نقد کرده و عرفان را دارای معیارهای معرفتی خاص خود می‌داند. این دیدگاه با آیه قرآن کریم تأیید می‌شود:

سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ

(فصلت: ۵۳) «به زودی آیات خود را در آفاق و در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد.»

این آیه، بر تجربه باطنی به‌عنوان معیاری برای شناخت حقایق تأکید دارد، که عرفان نیز از آن بهره می‌گیرد.

بخش دوازدهم: سلامت ذاتی عرفان

عرفان به خودی خود فساد مزاج یا اختلال عقل ایجاد نمی‌کند. مشکلات برخی سالکان، ناشی از عوارض جانبی مانند نقص در قابلیت یا انضباط است. این نکته با آیه قرآن کریم تأیید می‌شود:

وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ

(الشورى: ۳۰) «و هر مصیبتی به شما رسد به سبب دستاورد خودتان است.»

این آیه، مشکلات را به خطاهای انسانی نسبت می‌دهد، نه به ذات عرفان.

درنگ: عرفان، ذاتاً سالم و تقویت‌کننده عقل و مزاج است. مشکلات سالکان، ناشی از عوارض جانبی مانند نقص در قابلیت یا انضباط است، نه ذات عرفان.

جمع‌بندی

بخش ۲۱۲ از تمهید القواعد صائن‌الدین ترکه اصفهانی، به تبیین شبهات محققین و عوام اهل نظر درباره سلوک عرفانی پرداخته و با استدلال‌های منطقی و آیات قرآن کریم، به این شبهات پاسخ می‌دهد. این بخش، با تأکید بر ندرت و دشواری وصول، آن را به‌عنوان کمال و نه نقص معرفی می‌کند. همچنین، با رد اتهاماتی چون خیالی بودن وصول یا فساد مزاج، عرفان را مسیری سالم و منطبق با شریعت و عقل نشان می‌دهد. انبیا و اولیا، به‌عنوان الگوهای وصول کامل، گواهی بر سلامت ذاتی عرفان‌اند. این متن، با تکیه بر معیارهای معرفتی عرفان و پیوند آن با آیات و احادیث، راهی روشن برای فهم سلوک عرفانی پیش روی سالکان می‌نهد.

با نظارت صادق خادمی