متن درس
تحلیل و تبیین اشکال چهارم در وصول عرفانی: بازخوانی تمهید القواعد، شماره 214
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۱۴)
دیباچه
کتاب «تمهید القواعد»، تألیف حکیم و عارف برجسته، صائنالدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، اثری گرانسنگ در عرفان نظری است که با پیوند میان شریعت، عقل و شهود، راهی روشن برای سلوک معنوی ترسیم میکند. این اثر، با نگاهی روشمند، اصول و مبانی عرفان اسلامی را تبیین کرده و جایگاه ویژهای در سنت عرفانی شیعه دارد. بخش شماره ۲۱۴ این کتاب، که در این نوشتار بازخوانی و تحلیل میشود، به یکی از محوریترین چالشهای عرفان نظری، یعنی احتمال خیالی بودن وصول عرفانی، میپردازد. این بخش، با بررسی اشکال چهارم محققین اهل نظر و پاسخهای شارح، به کاوش در تمایز میان حقیقت و خیال در سلوک عرفانی پرداخته و ضرورت تهذیب نفس و معیارهای باطنی را مورد تأکید قرار میدهد. نوشتار حاضر، با تکیه بر محتوای اصلی و تحلیلهای تفصیلی، این موضوع را با زبانی روشن و متین برای پژوهشگران و جویندگان حقیقت بازگو میکند.
متن اصلی و تبیین اشکال چهارم
متن عربی تمهید القواعد
بسم الله الرحمن الرحيم
وإن سلم من هذا أيضاً، لكن متى لم يتقدم رياضة النفس وتهذيبها وحقائق علوم الكلية وقوانين المميزة، تشبث بالقلب خيالات فاسدة تطمئن النفس إليها مدة مديدة، فكم من سالك سلك بهذا الطريق ثم بغى في خيال واحد مدة عشرين سنة أو أكثر من ذلك.
ترجمه: و اگر از این [اشکالات پیشین] نیز در امان ماند، اما هنگامی که تهذیب نفس و آموختن حقایق علوم کلی و قوانین تمیزدهنده حق از باطل پیشاپیش انجام نشود، خیالات فاسد به قلب سالک چنگ میزند و نفس به آنها اطمینان مییابد، بهگونهای که مدت طولانی در این خیالات غوطهور میماند. چه بسا سالکی که در این مسیر گام برداشت و سپس در یک خیال واحد بیست سال یا بیشتر گرفتار شد.
این بخش از متن، به اشکال چهارم محققین اهل نظر اشاره دارد که بر احتمال خیالی بودن وصول عرفانی تأکید میورزد. این اشکال، پرسشی بنیادین را مطرح میکند: چگونه میتوان اطمینان یافت که وصول ادعاشده در سلوک عرفانی، حقیقتی عینی است و نه خیالی فاسد؟ متن بر ضرورت پیشنیازهایی چون تهذیب نفس و کسب علوم کلی تأکید دارد تا قلب سالک از دام خیالات مصون بماند. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا
ترجمه: بگو آیا شما را به زیانکارترین مردم از نظر کردار آگاه کنیم؟ کسانی که کوشششان در زندگی دنیا تباه شده و خود میپندارند که کار نیکو انجام میدهند (الكهف: ۱۰۳-۱۰۴).
اشکالات چهارگانه محققین
محققین اهل نظر، چهار اشکال اساسی را در برابر وصول عرفانی مطرح کردهاند:
- دشواری و ندرت وصول به حقیقت.
- دشواری استمرار وصول.
- مخاطرات مسیر سلوک، از جمله فساد مزاج، اختلال عقل و بیماری جسمانی.
- احتمال خیالی بودن وصول و فقدان معیاری برای تمیز آن از حقیقت.
اشکال چهارم، که محور این بخش است، پرسشی عمیق را پیش میکشد: چگونه میتوان وصول عرفانی را از خیالات فاسد تمیز داد؟ این پرسش، با آیهای از قرآن کریم تقویت میشود:
قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
ترجمه: بگو اگر راست میگویید دلیل خود را بیاورید (البقره: ۱۱۱).
این آیه، بر ضرورت ارائه معیارهای معرفتی برای اثبات ادعاها تأکید دارد و پرسش از آزمایشگاه عرفانی را برجسته میکند.
نقد پاسخ شارح
پاسخ سیاسی و ناکافی
شارح در پاسخ به اشکال چهارم، به جای ارائه استدلالی روشن، ادعا میکند که شروط لازم برای عرفان مشابه شروط علوم عقلی است و اشکالات مطرحشده به خود محققین نیز بازمیگردد. این پاسخ، به دلیل فقدان استدلال و طفرهرفتن از مواجهه مستقیم با اشکال، سیاسی و غیرمستدل تلقی میشود. چنین رویکردی، با آیه شریفه قرآن کریم همسو است که پاسخهای غیرمستدل را نقد میکند:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا
ترجمه: و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید، گویند نه، بلکه از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم پیروی میکنیم (البقره: ۱۷۰).
پاسخ شارح، بهجای ارائه معیاری برای تمیز وصول از خیال، به کلیگویی بسنده کرده و از پاسخگویی دقیق بازمیماند.
تفاوت شروط عرفان و علوم عقلی
برخلاف ادعای شارح، شروط عرفان با شروط علوم عقلی تفاوت بنیادین دارد. عرفان، نیازمند تهذیب نفس، رفع موانع و آمادگی باطنی برای وصول است، در حالی که علوم عقلی به چنین پیشنیازهایی وابسته نیستند. علوم عقلی، در قلمرو مفاهیم ذهنی عمل میکنند و نیازی به بالیدن معنوی ندارند، اما عرفان، چون پرندهای که بالهایش را برای پرواز به سوی حقیقت میگسترد، به تهذیب و صیقل روح محتاج است. این تمایز، با آیه شریفه زیر تأیید میشود:
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى
ترجمه: و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از هوی بازداشت (النازعات: ۴۰).
ناتوانی برهان در سنجش وصول
برهان، به دلیل ماهیت مفهومی و کلی خود، ناتوان از سنجش وصول عرفانی است که امری عینی و حقیقی است. وصول، چون چشمهای زلال از حقیقت باطنی سرچشمه میگیرد و با ابزارهای منطقی، که در قلمرو مفاهیم ذهنی محصورند، قابل آزمایش نیست. این نکته، با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد:
سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ
ترجمه: به زودی آیات خود را در آفاق و در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد (فصلت: ۵۳).
این آیه، بر معرفت باطنی و شهودی تأکید دارد که فراتر از قلمرو برهان است.
استقلال تهذیب نفس از علوم کلی
تهذیب نفس، برخلاف نظر شارح، نیازی به علوم کلی ندارد و میتواند از طریق ملکه نورانی الهی محقق شود. عرفان، چون دریایی ژرف، از چشمههای معرفت الهی سیراب میشود و وابستگی به علوم عقلی ندارد. این دیدگاه، با آیه شریفه زیر همسوست:
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
ترجمه: آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد (الرعد: ۲۸).
نقد مثالهای شارح
مثال توکل و نقد آن
شارح، برای اثبات خیالی بودن وصول، به داستانی از حسین بن منصور حلاج اشاره میکند که سی سال در مقام توکل مانده است. این مثال، نادرست است، زیرا توکل، مرحلهای معتبر در سلوک عرفانی است و نمیتوان آن را خیال فاسد دانست. توکل، چون ستونی استوار، سالک را در مسیر تقرب به حق نگه میدارد و ارزش آن با آیه زیر تأیید میشود:
وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
ترجمه: و بر خدا توکل کنید اگر مؤمنید (المائده: ۲۳).
همچنین، توکل بهعنوان مبدأ سلوک، ارزشمند است و نمیتوان آن را به خیال فاسد فروکاست:
وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
ترجمه: و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافی است (الطلاق: ۳).
مجاهده ارباب همت
شارح به نقل از محیالدین ابن عربی در «الفتوحات المکیه» اشاره میکند که مجاهدههای والا، که منجر به معارف الهی میشود، مختص ارباب همت است. این مجاهدهها، چون رودی خروشان، با ایثار جان و مال در راه خدا همراه است و با ذکرهای ساده تفاوت دارد. این دیدگاه، با آیه شریفه زیر همخوانی دارد:
وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا
ترجمه: و کسانی که در راه ما کوشیدند، به یقین آنها را به راههای خود هدایت میکنیم (العنكبوت: ۶۹).
ارباب همت، چون اولیا و انبیا، با ایثار و فداکاری، به مراتب والای معرفت دست مییابند.
مراتب واصلین و ایصالکنندگان
واصلین به حق، بسیارند، اما ایصالکنندگان، که دیگران را به وصول میرسانند، نادرند. این ندرت، نه نشانه نقص، بلکه گواه کمال است، مانند قلهای که تنها معدودی به آن دست مییابند. این نکته، با آیه زیر تأیید میشود:
وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا
ترجمه: و برای هر کس درجاتی است از آنچه انجام دادهاند (الأنعام: ۱۳۲).
نقد منطقگرایان
منطقگرایان، مانند فخر رازی و ملاصدرا، خود در باورهایشان دچار خطا و گمراهی شدهاند، در حالی که عرفای واصل به ندرت از گمراهی سخن میگویند. عرفا، چون چراغی در تاریکی، با شهود باطنی از خطا مصون میمانند. این نکته، با آیه زیر همسوست:
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ
ترجمه: به راستی کسانی که تقوا پیشه کردند، چون وسوسهای از شیطان به آنان رسد، متذکر میشوند و ناگهان بینا میگردند (الأعراف: ۲۰۱).
ضرورت آزمایشگاه عرفانی
عرفان، نیازمند آزمایشگاهی باطنی برای تأیید وصول است. بدون این معیار، ادعای وصول مشکوک باقی میماند و از خیالات تمیز داده نمیشود. این آزمایشگاه، چون آیینهای صاف، حقیقت را از باطل جدا میکند. این دیدگاه، با آیه زیر همخوانی دارد:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ
ترجمه: و چون به آنها گفته شود همانگونه که مردم ایمان آوردند ایمان بیاورید، گویند آیا همانگونه که سفیهان ایمان آوردند ایمان بیاوریم؟ (البقره: ۱۳).
خودکفایی علوم عقلی
علوم عقلی، چون منطق و فلسفه، خودکفا هستند و به عرفان محتاج نیستند، اما عرفان، با معیارهای باطنی خود، از علوم عقلی بینیاز است. این استقلال، چون دو شاخه از یک درخت، هر یک را در قلمرو خود معتبر میسازد. این دیدگاه، با آیه زیر تأیید میشود:
وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
ترجمه: و جز خردمندان متذکر نمیشوند (البقره: ۲۶۹).
جمعبندی
بخش شماره ۲۱۴ از «تمهید القواعد» صائنالدین ترکه، با تمرکز بر اشکال چهارم محققین، یعنی احتمال خیالی بودن وصول عرفانی، یکی از عمیقترین پرسشهای عرفان نظری را مطرح میکند. این بخش، با تأکید بر ضرورت تهذیب نفس و استقلال عرفان از علوم عقلی، راهی روشن برای تقرب به حقیقت ارائه میدهد. پاسخهای شارح، هرچند ناکافی و غیرمستدل، فرصتی برای نقد و تبیین دقیقتر فراهم آورده است. عرفان اسلامی، با تکیه بر مجاهدههای والا و معیارهای باطنی، مسیری استوار برای وصول به حق است که از دام خیالات مصون میماند. این بازخوانی، با حفظ تمامی جزئیات متن اصلی و تحلیلهای تفصیلی، تلاشی است برای روشن ساختن این مسیر برای جویندگان حقیقت.