در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تمهید القواعد 223

متن درس





تحلیل و شرح تمهید القواعد: بررسی تزکیه و وصول در عرفان و فلسفه

تحلیل و شرح تمهید القواعد: بررسی تزکیه و وصول در عرفان و فلسفه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۲۳)

دیباچه

کتاب «تمهید القواعد»، اثری سترگ از صائن‌الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، حکیم و عارف برجسته قرون هشتم و نهم هجری، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق عرفان نظری در سنت اسلامی. این اثر، با تبیین اصول معرفتی و سلوکی، پیوندی استوار میان عرفان، شریعت و عقل برقرار می‌سازد و در میان متون عرفانی، جایگاهی ممتاز دارد. بخش حاضر، که به شرح و تحلیل گفتار شماره ۲۲۳ این کتاب اختصاص دارد، به بررسی تفاوت‌های بنیادین میان دو مسیر فلسفه (برهان) و عرفان در مقوله تزکیه، نقد تعاریف ارائه‌شده، و مسئله وصولات عرفانی و ضرورت سنجش آن‌ها با منطق می‌پردازد. این نوشتار، با نگاهی ژرف به متن اصلی و تحلیل‌های تکمیلی، کوشیده است تا مفاهیم را با زبانی روشن و متین به خوانندگان انتقال دهد، گویی که چشمه‌ای زلال از معرفت عرفانی در برابر دیده‌گان جویندگان حقیقت جاری شده باشد.

بخش یکم: تفاوت تزکیه در فلسفه و عرفان

متن اصلی و ترجمه

متن عربی کتاب «تمهید القواعد» در این بخش چنین است:

والآخر عزل تلک القوى الجسمانیة وتسکینها ومنعها عن الحرکات المشوشة بعد تسخیر اعوانها.

ترجمه: «و مسیر دیگر، عزل قوای جسمانی و آرام‌سازی آن‌ها و بازداشتنشان از حرکات مشوش پس از تسخیر اعوان آن‌هاست.»

این بخش به تمایز میان دو مسیر فلسفه (برهان) و عرفان در مقوله تزکیه می‌پردازد. در مسیر فلسفه، تزکیه امری ثانوی است که برای تسلط ملکه قدسیه بر قوای خیال و وهم به کار می‌رود. در مقابل، در مسیر عرفان، تزکیه امری اولیه و ذاتی است، زیرا نفس به‌طور مستقیم در پی اتصال به حقیقت است. این تفاوت، همانند تفاوت میان دو راهی است که یکی به سوی قله‌ای با ابزارهای عقلانی می‌رود و دیگری با بال‌های شهود به آسمان حقیقت پرواز می‌کند.

درنگ: در فلسفه، تزکیه ابزار تسلط بر قوای نفسانی است، حال آنکه در عرفان، شرط اصلی اتصال نفس به مبدأ فیض است. این تفاوت، نشان‌دهنده دو رویکرد متمایز در سلوک معرفتی است.

این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد:

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا

(العنكبوت: ۶۹) «و کسانی که در راه ما کوشیدند، به یقین آن‌ها را به راه‌های خود هدایت می‌کنیم.»

این آیه بر ضرورت مجاهده نفسانی در مسیر عرفانی تأکید دارد، گویی که تزکیه، کلیدی است برای گشودن درهای هدایت الهی.

نقد تعریف تسكين و تضعیف قوا

متن اصلی، عرفان را به تسكين و تضعیف قوای جسمانی و اعوان آن‌ها (مانند قوای متخیله و متوهمه) تعریف کرده است. اما این تعریف مورد نقد قرار می‌گیرد، زیرا عرفان به تقویت قوا در مسیر سلامت و کمال می‌پردازد، نه تضعیف آن‌ها. قوای نفسانی در عرفان، همانند اسبانی هستند که نه سرکوب، بلکه رام و هدایت می‌شوند تا سالک را به مقصد رسانند. این دیدگاه با آیه زیر هم‌راستاست:

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى

(النازعات: ۴۰) «و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از هوی بازداشت.»

این آیه بر مهار هوی در مسیر کمال تأکید دارد، نه سرکوب قوا.

درنگ: عرفان، قوای نفسانی را در خدمت سلوک قرار داده و آن‌ها را تقویت می‌کند، نه آنکه تضعیف نماید. این رویکرد، قوا را به ابزاری برای رسیدن به حقیقت تبدیل می‌سازد.

جمع‌بندی بخش یکم

تزکیه در فلسفه و عرفان، دو نقش متمایز دارد: در فلسفه، ابزاری برای تسلط بر قوای نفسانی و در عرفان، شرطی برای اتصال نفس به حقیقت. نقد تعریف نادرست تسكين و تضعیف قوا نشان می‌دهد که عرفان، قوای نفسانی را در مسیر کمال به کار می‌گیرد، نه آنکه آن‌ها را سرکوب کند. این بخش، همانند پلی است که دو مسیر معرفتی را به هم متصل می‌سازد، اما هر یک را در جایگاه خود نشان می‌دهد.

بخش دوم: قوت و ضعف در مسیر کمال

متن اصلی و ترجمه

متن عربی در ادامه چنین است:

وحینئذ یتمکن السلطان من إظهار آثاره.

ترجمه: «و در این هنگام، سلطان (ملکه قدسیه) می‌تواند آثار خود را آشکار سازد.»

این بخش بر این نکته تأکید دارد که قوت فی‌نفسه کمال است و ضعف در هر صورت مذموم. قوت همراه با کژی زیان‌بار است، اما زیان از کژی ناشی می‌شود، نه از قوت. قوت، همانند شمشیری است که در دستان عادل، عدالت می‌آفریند و در دستان ظالم، ظلم. این دیدگاه با آیه زیر هم‌خوانی دارد:

إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ

(الصف: ۴) «به راستی خدا کسانی را دوست دارد که در راه او به‌صورت صف بسته چون بنایی استوار می‌جنگند.»

این آیه بر قوت و استواری در مسیر حق تأکید دارد.

درنگ: قوت، کمال است و ضعف، نقص. زیان‌بار بودن قوت از کژی ناشی می‌شود، نه از ذات قوت. عرفان، قوت را در مسیر سلامت به کار می‌گیرد.

نقد اعتقاد به عدم نیاز به تزکیه در فلسفه

اعتقاد به عدم نیاز به تزکیه در مسیر فلسفه، به گمراهی می‌انجامد و فرد را به دنبال هوی و هوس می‌کشاند. این گمراهی، همانند راهی است که به‌جای هدایت به سوی نور، به تاریکی هوی می‌رسد. با این حال، نقد می‌شود که این گمراهی ممکن است از جهل ناشی شود، نه صرفاً هوی و هوس. این دیدگاه با آیه زیر هم‌راستاست:

وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ

(البقره: ۲۶۹) «و جز خردمندان متذکر نمی‌شوند.»

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، برتری قوت بر ضعف را تبیین کرده و تأکید می‌کند که قوت در مسیر سلامت، کمال می‌آفریند. نقد اعتقاد به عدم نیاز به تزکیه در فلسفه، نشان‌دهنده اهمیت تزکیه در هر دو مسیر است. قوت، گویی جریانی است که اگر در مسیر حق جاری شود، به دریای کمال می‌رسد.

بخش سوم: وصولات عرفانی و ضرورت سنجش با منطق

متن اصلی و ترجمه

متن عربی در این بخش چنین است:

فمن اعتقد أن لا اعتبار بتزکیة وتصفیة في طریق التعلیم والنظر فهو رَکَبَ متن الهوى والهوس و یکون معال حاله إلى الوبال والنکال.

ترجمه: «هر کس معتقد باشد که در مسیر تعلیم و نظر (فلسفه) به تزکیه و تصفیه اعتباری نیست، او بر مرکب هوی و هوس سوار شده و سرانجامش به وبال و ناکامی می‌رسد.»

این بخش، به مسئله وصولات عرفانی و ضرورت سنجش آن‌ها با منطق می‌پردازد. وصولات عرفانی ممکن است خیالی باشند، زیرا تعارض میان عرفا نشان می‌دهد که این وصولات لزوماً وجدانی نیستند. این دیدگاه با آیه زیر هم‌خوانی دارد:

قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

(البقره: ۱۱۱) «بگو اگر راست می‌گویید دلیل خود را بیاورید.»

درنگ: وصولات عرفانی، به دلیل تعارضات، نیازمند سنجش با منطق‌اند، زیرا برخلاف وجدانیات، لزوماً بداهت ندارند.

وجدانیات و وصولات عرفانی

علوم وجدانی، مانند گرسنگی یا شب بودن، به دلیل بداهت نیازی به آزمایش ندارند، اما وصولات عرفانی به دلیل تعارضات، نیازمند سنجش‌اند. وصول عرفانی، مانند خوابی است که در لحظه وقوع، یقینی به نظر می‌رسد، اما در ارائه به دیگران، نیازمند امتحان با منطق است. این دیدگاه با آیه زیر هم‌راستاست:

وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ

(المائده: ۴۸) «و از هوس‌هایشان در برابر آنچه از حق به تو رسیده پیروی نکن.»

یقین، وصول عرفانی و جهل مركب

یقین، وصول عرفانی و جهل مركب از نظر صورت نفسانی یکسان‌اند، زیرا هر سه فاقد شک‌اند. تفاوت آن‌ها در مطابقت با واقع (محکی) است. مثال زنی که با پای خیس مسح می‌کشد و به دلیل جهل مركب نقد را نمی‌پذیرد، نشان‌دهنده یقین جزمی در گمراهی است. این دیدگاه با آیه زیر هم‌خوانی دارد:

أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا

(فاطر: ۸) «آیا کسی که کردار زشتش برایش آراسته شده و آن را نیکو می‌بیند [مانند هدایت‌یافته است]؟»

درنگ: یقین، وصول عرفانی و جهل مركب از نظر نفسانی یکسان‌اند، اما تفاوت در محکی آن‌هاست. وصول در لحظه وقوع نیازی به آزمایش ندارد، اما در ارائه نیازمند سنجش است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، بر ضرورت سنجش وصولات عرفانی با منطق تأکید دارد. وصولات، به دلیل تعارضات، لزوماً وجدانی نیستند و نیازمند امتحان‌اند. تفاوت یقین، وصول و جهل مركب در محکی آن‌هاست، نه در ماهیت نفسانی. این بخش، گویی نوری است که تاریکی‌های تعارض را روشن می‌سازد و راه را برای فهم حقیقت هموار می‌کند.

بخش چهارم: نقش مبادی و ایمان در وصول

نقش مبادی در صحت وصول

صحت یا گمراهی وصول به مبادی آن، مانند معصیت یا طاعت، بستگی دارد، نه به خود وصول. گمراهی، نتیجه مسیر نادرست است، نه ذات وصول. این دیدگاه با آیه زیر هم‌راستاست:

فَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا

(الكهف: ۱۷) «پس هر که را خدا هدایت کند، او راه‌یافته است و هر که را گمراه سازد، هرگز برای او یاوری راهنما نخواهی یافت.»

ایمان و باور بدون نیاز به دلیل

ایمان و باور نیازی به ارائه دلیل ندارند. باور قلبی، حتی اگر از تقلید ناشی شود، معتبر است. ایمان، همانند گلی است که در دل می‌روید، بی‌آنکه نیاز به خاک استدلال داشته باشد. این دیدگاه با آیه زیر هم‌خوانی دارد:

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ

(البينه: ۷) «به راستی کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، آنان بهترین آفریدگان‌اند.»

درنگ: ایمان، به‌عنوان باور قلبی، نیازی به استدلال ندارد و صحت وصول به مبادی آن بستگی دارد، نه به ذات وصول.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، بر نقش مبادی در صحت یا گمراهی وصول تأکید دارد و ایمان را به‌عنوان باور قلبی معتبر می‌داند. گمراهی، نتیجه مبادی نادرست است، نه خود وصول. این بخش، گویی آیینه‌ای است که حقیقت ایمان و نقش مبادی را در مسیر سلوک نشان می‌دهد.

جمع‌بندی نهایی

بخش شماره ۲۲۳ از «تمهید القواعد» صائن‌الدین ترکه اصفهانی، به بررسی تفاوت‌های بنیادین میان فلسفه و عرفان در مقوله تزکیه، نقد تعاریف نادرست، و مسئله وصولات عرفانی پرداخته است. تزکیه در فلسفه، ابزاری برای تسلط بر قوای نفسانی و در عرفان، شرط اتصال به حقیقت است. نقد تعریف تسكين و تضعیف قوا، بر تقویت قوا در مسیر سلامت تأکید دارد. وصولات عرفانی، به دلیل تعارضات، نیازمند سنجش با منطق‌اند، اما در لحظه وقوع، به دلیل ماهیت یقینی، نیازی به آزمایش ندارند. تفاوت یقین، وصول و جهل مركب در محکی آن‌هاست، نه در صورت نفسانی. ایمان، به‌عنوان باور قلبی، نیازی به استدلال ندارد و صحت وصول به مبادی آن بستگی دارد. این نوشتار، گویی سفری است به سوی قله‌های معرفت، که با نور عرفان و عقل، راه را برای جویندگان حقیقت روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی