در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

عرفان محبوبی 2

متن درس




عرفان محبوبی

عرفان محبوبی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه دوم)

دیباچه

عرفان اسلامی، چونان چشمه‌ای زلال از معرفت الهی، در بستر تاریخ و فرهنگ اسلامی جوشیده و راه به سوی حقیقت جسته است. این معرفت، که ریشه در وحی و کلام ربوبی دارد، در دو مسیر متمایز جریان یافته است: یکی راه محبین، که به تجربه‌های شخصی و روایت‌های عرفای غیرمعصوم وابسته است، و دیگری راه محبوبین، که چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان عصمت و وحی می‌درخشد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در این دو مسیر می‌پردازد و با نگاهی ژرف، عرفان محبوبین را به‌عنوان معرفتی ریشه‌دار در قرآن کریم و تعالیم معصومین معرفی می‌کند. هدف این اثر، تبیین تمایز میان این دو جریان و ارائه راهی روشن برای دستیابی به معرفتی الهی و نظام‌مند است که قلب و جان را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

بخش نخست: تمایز میان عرفان محبین و محبوبین

مفهوم عرفان محبین و محدودیت‌های آن

عرفان محبین، جریانی است که در بستر تجربه‌های شخصی عرفایی چون محی‌الدین ابن عربی، بایزید بسطامی، ابوسعید ابوالخیر و منصور حلاج شکل گرفته است. این جریان، که گاه با عناوینی چون عرفان کثرتی یا انرژی‌درمانی همراه شده، به دلیل وابستگی به روایت‌های غیرمستند و فقدان پیوند با عصمت، از منظر شیعی معرفتی ناقص و شکننده تلقی می‌گردد. همان‌گونه که درختی بی‌ریشه در برابر طوفان پایداری ندارد، عرفان محبین نیز به دلیل فقدان پشتوانه وحیانی، در برابر نقدهای علمی و کلامی آسیب‌پذیر است. این عرفان، هرچند ممکن است دربردارنده پاره‌ای از ارزش‌های اخلاقی باشد، اما به دلیل نبود اسناد معتبر تاریخی و معرفتی، نمی‌تواند معیاری استوار برای شناخت حقیقت ارائه دهد.

درنگ: عرفان محبین، به دلیل فقدان اسناد معتبر و پیوند با عصمت، معرفتی ناقص و ضعیف است که نمی‌تواند راهنمای کاملی برای سلوک معنوی باشد.

عرفان محبوبین: معرفتی ریشه‌دار در عصمت و وحی

در برابر عرفان محبین، عرفان محبوبین چونان خورشیدی فروزان در آسمان معرفت می‌درخشد. این عرفان، که از قرآن کریم و تعالیم معصومین، به‌ویژه امیرالمؤمنین علیه‌السلام و امام سجاد علیه‌السلام، سرچشمه می‌گیرد، به دلیل پیوند با عصمت و وحی، از جایگاهی بی‌بدیل برخوردار است. عرفان محبوبین، نه‌تنها معرفتی الهی و نظام‌مند است، بلکه قدرتی معنوی دارد که می‌تواند زمین و زمان را به تسخیر خود درآورد. همان‌گونه که اشاره‌ای از معصوم زمین را به حرکت درمی‌آورد، این عرفان نیز قلب‌های جویای حقیقت را به سوی نور الهی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

تمایز میان عرفان محبین و محبوبین، نشان‌دهنده دو مسیر متمایز در سلوک معنوی است. عرفان محبین، با همه ارزش‌های احتمالی‌اش، به دلیل فقدان اسناد معتبر و پیوند با عصمت، راهی ناپایدار است. در مقابل، عرفان محبوبین، با تکیه بر قرآن کریم و معارف معصومین، مسیری استوار و الهی ارائه می‌دهد که می‌تواند انسان را به قله‌های معرفت رهنمون سازد.

بخش دوم: نقد عرفان محبین و فقدان اسناد تاریخی

چالش‌های تاریخی و معرفتی عرفان محبین

عرفان محبین به شخصیت‌هایی چون محی‌الدین ابن عربی، بایزید بسطامی، ابوسعید ابوالخیر، منصور حلاج، قاسم خیاط، اکبر بنا و داود نجار نسبت داده می‌شود. هویت تاریخی بسیاری از این افراد، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و فقدان اسناد معتبر، امکان ارزیابی دقیق ادعاها و کرامات منسوب به آن‌ها را دشوار ساخته است. همان‌گونه که گوهری بی‌نشان در میان سنگ‌ها گم می‌شود، هویت این عرفا نیز در نبود اسناد تاریخی گم‌گشته است. این فقدان سند، از منظر شیعی، عرفان محبین را به معرفتی شکننده و غیرقابل اعتماد تبدیل کرده است.

احتمال وجود ارزش‌های اخلاقی

با وجود نقدهای وارد بر عرفان محبین، نمی‌توان احتمال وجود ارزش‌های اخلاقی یا معنوی در برخی از این عرفا را نادیده گرفت. شاید این افراد، چونان ستارگانی کم‌فروغ در آسمان عرفان، دارای پاره‌ای از نیکی‌ها و سخنان ارزشمند بوده‌اند. با این حال، فقدان پیوند با عصمت و اسناد معتبر، این عرفان را در مرتبه‌ای فروتر از عرفان محبوبین قرار می‌دهد.

درنگ: فقدان اسناد تاریخی و معرفتی، عرفان محبین را به معرفتی شکننده تبدیل کرده که نمی‌تواند معیاری استوار برای شناخت حقیقت باشد.

نقد داستان‌های غیرمستند

بسیاری از متون مرتبط با عرفان محبین، مانند کتاب‌های موسوم به «معرکة‌المولا»، پر از داستان‌هایی غیرمستند است که گاه به کرامات عجیب و غریب، مانند راه رفتن روی آب یا خوابیدن روی دوغ، نسبت داده می‌شود. این داستان‌ها، که چونان حباب‌هایی بر سطح آب ناپایدارند، فاقد پشتوانه علمی و منطقی‌اند و از منظر شیعی، ارزش معرفتی ندارند. این‌گونه روایت‌ها، که گاه به «خالی‌بندی» تشبیه شده‌اند، نمی‌توانند مبنای معرفتی برای سلوک معنوی قرار گیرند.

جمع‌بندی بخش دوم

عرفان محبین، به دلیل فقدان اسناد تاریخی و روایت‌های غیرمستند، از منظر شیعی معرفتی ناقص و شکننده تلقی می‌گردد. هرچند احتمال وجود ارزش‌های اخلاقی در برخی عرفا نادیده گرفته نمی‌شود، اما این عرفان در برابر معرفت عصمتی محبوبین، چونان سایه‌ای کم‌رنگ در برابر نور خورشید است.

بخش سوم: جایگاه محی‌الدین ابن عربی و صدرالدین قونوی

محی‌الدین ابن عربی: سلطان عرفان با اشکالات بسیار

محی‌الدین ابن عربی، که به «شیخ اکبر» و «سلطان عرفان» ملقب است، یکی از برجسته‌ترین عرفای اسلامی است که آثارش، مانند «فصوص الحکم» و «فتوحات مکیه»، تأثیر عمیقی بر عرفان اسلامی گذاشته است. با این حال، از منظر شیعی، این آثار به دلیل فقدان پیوند با عصمت و وجود اشکالات فلسفی و کلامی، مورد نقد قرار گرفته‌اند. همان‌گونه که گوهری گران‌بها ممکن است با ناخالصی‌هایی همراه باشد، معرفت ابن عربی نیز، هرچند عمیق، از نقصان به دور نیست.

نقش صدرالدین قونوی در پالایش عرفان

صدرالدین قونوی، شاگرد برجسته ابن عربی، نقش مهمی در نظام‌مند کردن و پالایش آرای استاد خود ایفا کرد. او با حذف بخش‌های غیرضروری و تمرکز بر مفاهیم علمی‌تر، آثاری چون «مفتاح الغیب» و «مصباح الانس» را پدید آورد که از منظر شیعی، محکم‌تر و منسجم‌تر از آثار ابن عربی‌اند. قونوی، که شمس تبریزی را به دلیل فقدان معیارهای علمی نپذیرفت، چونان باغبانی ماهر، شاخ و برگ‌های زائد عرفان ابن عربی را هرس کرد و معرفتی روشن‌تر ارائه داد.

درنگ: صدرالدین قونوی با پالایش آرای ابن عربی، عرفانی نظام‌مندتر و علمی‌تر ارائه داد که از منظر شیعی، ارزشمندتر از آثار استادش است.

جمع‌بندی بخش سوم

محی‌الدین ابن عربی، هرچند سلطان عرفان خوانده شده، اما آثارش به دلیل فقدان عصمت و وجود اشکالات، از منظر شیعی ناقص تلقی می‌گردد. در مقابل، صدرالدین قونوی با پالایش این آثار، گامی به سوی معرفتی نظام‌مندتر برداشت که می‌تواند پلی به سوی عرفان محبوبین باشد.

بخش چهارم: رابطه شمس تبریزی و مولوی

تحول معنوی مولوی تحت تأثیر شمس

رابطه شمس تبریزی و مولوی، یکی از نقاط عطف در تاریخ عرفان اسلامی است. مولوی، فقیهی جامع‌الشرایط و صاحب مرتبه‌ای والا در علوم دینی، تحت تأثیر شخصیت کاریزماتیک شمس قرار گرفت و به تحول عمیقی در سلوک معنوی خود دست یافت. این رابطه، که چونان نسیمی روح‌بخش، جان مولوی را به سوی عرفان گشود، منجر به خلق آثاری چون «مثنوی معنوی» شد. با این حال، از منظر شیعی، این رابطه به دلیل فقدان پیوند با معصومین، گاه مورد نقد قرار گرفته است.

پیامدهای این رابطه

مولوی، در اوج فقه و دانش، شمس را پذیرفت و حتی دختر جوان خود را به عقد او درآورد. این ایثار، که چونان نشانه‌ای از صفا و گذشت عرفای گذشته است، نشان‌دهنده عمق تأثیر شمس بر مولوی بود. با این حال، فوت زودهنگام دختر مولوی پس از یک سال، پرسش‌هایی را در باب این رابطه برانگیخته است. این رویداد، چونان سایه‌ای بر این رابطه عرفانی، از منظر شیعی مورد تأمل قرار گرفته است.

درنگ: رابطه شمس و مولوی، هرچند منجر به تحول معنوی مولوی شد، اما به دلیل فقدان پیوند با معصومین، از منظر شیعی کامل نیست.

جمع‌بندی بخش چهارم

رابطه شمس تبریزی و مولوی، نمونه‌ای از تأثیر عمیق عرفان محبین بر یک فقیه برجسته است. با این حال، این رابطه، به دلیل فاصله از معارف معصومین، نمی‌تواند به‌عنوان الگویی کامل برای سلوک معنوی در سنت شیعی تلقی گردد.

بخش پنجم: عرفان محبوبین و معرفت عصمتی

ریشه‌های عرفان محبوبین

عرفان محبوبین، معرفتی است که از قرآن کریم و تعالیم معصومین، به‌ویژه امیرالمؤمنین علیه‌السلام و امام سجاد علیه‌السلام، سرچشمه می‌گیرد. این عرفان، که چونان چشمه‌ای زلال از دل وحی می‌جوشد، به دلیل پیوند با عصمت، از هرگونه نقص و خطا به دور است. نمونه‌ای از این عرفان در روایتی از امام جواد علیه‌السلام دیده می‌شود که با علم غیبی، به فردی که به او شک داشت، فرمود: «چرا وضو نداری؟» این کرامت، نشان‌دهنده عمق معرفت الهی معصومین است.

آیه‌ای از قرآن کریم در باب خلقت

﴿ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ﴾

سپس آن را نطفه‌ای در جایگاهی استوار قرار دادیم. آن‌گاه نطفه را به‌صورت علقه درآوردیم، و علقه را مضغه کردیم، و مضغه را استخوان‌هایی ساختیم، و بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم، سپس آن را آفرینشی دیگر بخشیدیم.

این آیه، که از سوره مؤمنون (آیات 13 و 14) برگرفته شده، به مراحل خلقت انسان اشاره دارد و نشان‌دهنده عظمت الهی در انشای انسان است. عارف حقیقی، در عرفان محبوبین، پیش از خلقت مادی، در عالم ملکوت معرفت الهی دارد و نام و سرنوشت خود را می‌شناسد.

درنگ: عرفان محبوبین، با تکیه بر قرآن کریم و معارف معصومین، معرفتی الهی و بی‌نقص است که عارف را به شناخت پیش از خلقت مادی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

عرفان محبوبین، با ریشه در قرآن کریم و تعالیم معصومین، معرفتی است که از هرگونه نقص به دور است. این عرفان، با تکیه بر علم غیبی و کرامات معصومین، راهی روشن برای دستیابی به حقیقت الهی ارائه می‌دهد.

بخش ششم: نقد عرفان کنونی و موانع رشد معنوی

تبدیل عرفان به نمایش

عرفان در جامعه کنونی، گاه به نمایش و بازیگری تقلیل یافته است. همان‌گونه که بازیگری در صحنه تئاتر، تنها نقابی بر چهره حقیقت است، ادعاهای عرفانی بدون پشتوانه معرفت الهی نیز نمی‌توانند راه به سوی حقیقت برند. عارف حقیقی، کسی است که دارای رویت، کشف و شهود الهی است و از ادعاهای توخالی به دور است.

موانع تاریخی پذیرش عرفان معصومین

در طول تاریخ، موانعی مانع از رشد و پذیرش عرفان معصومین شده است. به جای ترویج معارف امیرالمؤمنین علیه‌السلام و امام سجاد علیه‌السلام، عرفای غیرمعصوم، مانند بایزید بسطامی، بزرگ شده‌اند. این انحراف، که چونان پرده‌ای بر نور حقیقت کشیده شده، تلاشی برای تضعیف جایگاه معصومین بوده است.

تحریف‌های تاریخی

در برخی منابع، تلاش‌هایی برای تحریف تاریخ و تبرئه افرادی چون یزید بن معاویه از شهادت امام حسین علیه‌السلام دیده می‌شود. این تحریف‌ها، که چونان سایه‌ای تاریک بر حقیقت تاریخ افتاده‌اند، از منظر شیعی مردودند و نشان‌دهنده تلاش برای تضعیف جایگاه معصومین هستند.

درنگ: تحریف‌های تاریخی و بزرگ‌نمایی عرفای غیرمعصوم، مانعی برای پذیرش عرفان معصومین بوده است.

جمع‌بندی بخش ششم

عرفان کنونی، گاه به دلیل تبدیل به نمایش و تحریف‌های تاریخی، از حقیقت الهی فاصله گرفته است. اصلاح این وضعیت، نیازمند بازگشت به معارف معصومین و کنار گذاشتن ادعاهای غیرمستند است.

بخش هفتم: خودشناسی و تحول معنوی

لزوم خودشناسی

خودشناسی، چونان کلیدی زرین برای گشودن درهای معرفت الهی است. انسان باید در خویشتن کاوش کند و رگه‌های معرفت را، که چونان رگه‌های طلا در دل کوه نهفته‌اند، کشف نماید. این کشف، می‌تواند زندگی را زیر و رو کرده و انسان را به سوی قرب الهی رهنمون سازد.

نقد جامعه و موانع رشد

جامعه کنونی، گاه به دلیل عدم توجه به استعدادهای معنوی و سرکوب انسان‌های بزرگ، مانع رشد معرفتی شده است. همان‌گونه که قناتی بدون لایروبی به تپه‌ای خشک تبدیل می‌شود، استعدادهای معنوی نیز بدون توجه، به فراموشی سپرده می‌شوند.

درنگ: خودشناسی و کشف استعدادهای معنوی، کلید تحول معنوی و رشد جامعه است.

جمع‌بندی بخش هفتم

خودشناسی و توجه به استعدادهای معنوی، راهی برای تحول معنوی و رشد جامعه است. این تحول، نیازمند بازگشت به معارف الهی و کنار گذاشتن موانع فرهنگی و اجتماعی است.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

عرفان محبوبی، چونان چراغی فروزان در مسیر سلوک معنوی، راه را از بیراهه بازمی‌شناساند. این نوشتار، با کاوش در تمایز میان عرفان محبین و محبوبین، نشان داد که عرفان محبین، به دلیل فقدان اسناد معتبر و پیوند با عصمت، معرفتی ناقص است، در حالی که عرفان محبوبین، با تکیه بر قرآن کریم و معارف معصومین، راهی استوار به سوی حقیقت الهی ارائه می‌دهد. نقد عرفان محبین، همراه با پیشنهاد تحول در علوم دینی و ترویج عرفان شیعی منطقی، نشان‌دهنده تلاش برای بازسازی نظام معرفتی بر اساس اصول شیعی است. دعا می‌کنیم که به برکت دین، قرآن کریم و معصومین، جامعه ما به سوی رشد کامل معنوی رهنمون گردد.

با نظارت صادق خادمی