در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

عرفان محبوبی 18

متن درس




عرفان محبوبی: کاوشی در شناخت صفات خلقی و مسیر کمال در پرتو سوره آل عمران

عرفان محبوبی: کاوشی در شناخت صفات خلقی و مسیر کمال در پرتو سوره آل عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه هجدهم)

دیباچه: درآمدی بر شناخت نفس و جایگاه آن در سیر کمال

عرفان اسلامی، چونان چشمه‌ای زلال که از سرچشمه وحی الهی جاری می‌شود، راهی به سوی فهم حقیقت وجودی انسان می‌گشاید. این معرفت، با ریشه در قرآن کریم و سیره معصومین علیهم‌السلام، انسان را به شناخت خویشتن و جایگاهش در نظام خلقت فرا می‌خواند. در این نوشتار، با تکیه بر آیات سوره آل عمران، به بررسی صفات خلقی موجودات، تمایز میان محبوبین و محبین، و نقش شناخت نفس در مسیر کمال پرداخته می‌شود. این کاوش، چونان سفری در ژرفای وجود، انسان را به تأمل در توانمندی‌ها و محدودیت‌های ذاتی خویش دعوت می‌کند تا با کمترین زحمت، به بیشترین مراتب کمال دست یابد.

بخش نخست: شناخت نفس و نقش آن در بهینه‌سازی سیر کمال

ضرورت خودشناسی در مسیر تعالی

شناخت دقیق ساختار وجودی انسان، چونان کلیدی است که درهای کمال را می‌گشاید. انسان، با آگاهی از توانمندی‌ها و محدودیت‌های ذاتی خویش، می‌تواند مسیری هموار و کارآمد به سوی تعالی بپیماید. این شناخت، که ریشه در حدیث شریف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» دارد، انسان را از تلاش‌های بی‌ثمر و پرزحمت بازمی‌دارد و او را به بهره‌گیری از ظرفیت‌های ذاتی‌اش هدایت می‌کند. همان‌گونه که مسافری با انتخاب وسیله‌ای مناسب، سفری آسان و سریع را تجربه می‌کند، انسان نیز با شناخت نقاط قوت و ضعف خویش، می‌تواند با کمترین انرژی، به بالاترین دستاوردهای نفسانی دست یابد.

درنگ: شناخت نفس، چونان نقشه‌ای دقیق برای سفر به سوی کمال، انسان را به بهره‌گیری بهینه از توانمندی‌های ذاتی و پرهیز از زحمات بی‌ثمر رهنمون می‌سازد.

کارآمدی در سلوک با شناخت توانمندی‌های ذاتی

انسان، چونان باغبانی که با شناخت خاک و بذر، بهترین محصول را برداشت می‌کند، با آگاهی از توانمندی‌های ذاتی خویش، می‌تواند مسیر کمال را با سهولت طی کند. اگر این توانمندی‌ها نادیده گرفته شوند، انسان ناچار است برای دستیابی به کمالات، انرژی و زمان بیشتری صرف کند. این اصل، به قانون بهینه‌سازی در علوم طبیعی شباهت دارد که بر استفاده کارآمد از منابع تأکید می‌ورزد. برای نمونه، همان‌گونه که خرید نان با پای پیاده زمان و انرژی بیشتری می‌طلبد تا سفر با وسیله‌ای مناسب به مقصدی دور، شناخت دقیق ظرفیت‌های وجودی، انسان را از زحمات غیرضروری معاف می‌کند.

بخش دوم: تقسیم‌بندی موجودات بر اساس صفات خلقی

طبقه‌بندی موجودات در نظام خلقت

موجودات عالم، از انسان و حیوان گرفته تا گیاه و اشیاء بی‌جان، چونان اجزای یک تابلوی عظیم خلقت، هر یک دارای صفات و ویژگی‌های خاصی هستند. این صفات، که ریشه در اراده الهی دارند، به سه دسته تقسیم می‌شوند: صفات ثابت مثبت، صفات ثابت منفی، و صفات سیال. صفات ثابت مثبت، که به محبوبین نسبت داده می‌شود، زمینه‌ساز اقتدار وجودی و کمال ذاتی است. صفات ثابت منفی، که به اهل سجین تعلق دارد، موانعی برای تعالی ایجاد می‌کند. صفات سیال، که محبین را مشخص می‌سازد، ظرفیت تغییر و تکامل از طریق تلاش را نشان می‌دهد.

درنگ: موجودات عالم، بر اساس صفات خلقی به سه دسته محبوبین (دارای صفات ثابت مثبت)، اهل سجین (دارای صفات ثابت منفی)، و محبین (دارای صفات سیال) تقسیم می‌شوند.

جهان‌شمولی مفهوم محبوبین و محبین

مفاهیم محبوبین و محبین، چونان نوری که بر همه موجودات عالم پرتو می‌افکند، فراتر از چارچوب‌های صرفاً دینی، به تمامی خلقت تعمیم می‌یابد. این مفاهیم، نه‌تنها به انبیا و معصومین علیهم‌السلام محدود نمی‌شود، بلکه گیاهان، حیوانات، کوه‌ها، و حتی سنگ‌ها را در بر می‌گیرد. هر موجود، به فراخور صفات ذاتی‌اش، نقشی در نظام خلقت ایفا می‌کند. محبوبین، به دلیل برخورداری از صفات ثابت مثبت، از اقتدار ذاتی برخوردارند، در حالی که محبین، با تلاش و سلوک، به سوی این اقتدار حرکت می‌کنند.

نقش صفات در اقتدار یا شکست

صفات خلقی، چونان بذرهایی هستند که سرنوشت یک موجود را رقم می‌زنند. صفات ثابت مثبت، مانند خاکی حاصلخیز، زمینه‌ساز اقتدار و موفقیت‌اند، در حالی که صفات منفی، چونان خارهایی در مسیر، به شکست و ناکامی منجر می‌شوند. یک صفت مثبت، می‌تواند انسان را به‌سرعت به قله‌های کمال برساند، در حالی که یک صفت منفی، خیرات و کمالات او را نابود می‌کند. این اصل، با آیات قرآن کریم، مانند كِتَابٌ مَرْقُومٌ در سوره مطففین (آیه ۲۰) برای علّیّین و كِتَابٌ مَرْقُومٌ (آیه ۹) برای سجین، همخوانی دارد.

بخش سوم: تحلیل آیات سوره آل عمران در پرتو عرفان محبوبی

آیه ۸۴: ایمان به انبیا و تمایز محبوبین و محبین

آیه ۸۴ سوره آل عمران، چونان چراغی روشنگر، جایگاه انبیا و مؤمنان را در نظام ایمانی تبیین می‌کند:

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

بگو: به خدا ایمان آوردیم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده‌است. میان هیچ‌یک از ایشان فرق نمی‌گذاریم و ما تسلیم او هستیم.

این آیه، با تمایز میان «ما أُنْزِلَ» (آنچه نازل شده) و «ما أُوتِيَ» (آنچه اعطا شده)، به تفاوت میان انبیای دارای معجزات قدرتی (مانند موسی و عیسی) و انبیای دیگر اشاره دارد. انبیای دارای معجزات قدرتی، در مرتبه محبوبین قرار دارند، در حالی که مؤمنان، با تسلیم و تلاش (نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ)، در جایگاه محبین‌اند. این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت در ساختار وجودی و نقش این دو گروه در نظام خلقت است.

درنگ: آیه ۸۴ سوره آل عمران، با تمایز میان «ما أُنْزِلَ» و «ما أُوتِيَ»، جایگاه محبوبین (انبیای دارای معجزات قدرتی) و محبین (مؤمنان تسلیم) را تبیین می‌کند.

محبوبین: بلاکشان و محبین: زحمت‌کشان

انبیا، به‌ویژه موسی و عیسی، به دلیل برخورداری از معجزات قدرتی، در زمره محبوبین‌اند که مسیر کمال را با بلا و عنایت الهی طی می‌کنند. در مقابل، محبین، مانند ابراهیم، اسماعیل، و یعقوب، با زحمت و تلاش به کمال می‌رسند. این تفاوت، چونان دو مسیر متفاوت به سوی یک مقصد، نشان‌دهنده تنوع در سلوک عرفانی است. محبوبین، با دریافت معرفت اعطایی، از زحمات طاقت‌فرسا معاف‌اند، در حالی که محبین، با کوشش و ریاضت، به سوی کمال حرکت می‌کنند.

شناخت انبیا در عوالم غیب

انبیا، چونان ستارگانی در آسمان خلقت، حتی پیش از خلقتشان در عوالم غیب شناخته شده‌اند. این شناخت، که فراتر از آگاهی‌های بشری است، نشان‌دهنده جایگاه والای محبوبین در نظام الهی است. برای نمونه، نام‌هایی چون ابراهیم، موسی، و عیسی، در ذهن انسان‌ها آشناتر از خویشاوندان نزدیک‌اند، گویی این نام‌ها در نهاد وجودی بشر حک شده‌اند. این امر، به انتخاب الهی و اقتدار ذاتی محبوبین اشاره دارد که در عوالم غیب نیز مشهود است.

درنگ: انبیا، به‌ویژه محبوبین، پیش از خلقت در عوالم غیب شناخته شده‌اند و این شناخت، نشانه اقتدار ذاتی و انتخاب الهی آن‌هاست.

بخش چهارم: جایگاه مکان‌های مقدس در عرفان محبوبی

آیه ۹۶: کعبه، خانه‌ای مبارک برای هدایت

آیه ۹۶ سوره آل عمران، کعبه را چونان مرکزی نورانی در نظام خلقت معرفی می‌کند:

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ

نخستین خانه‌ای که برای مردم نهاده شد، همان است که در بکّه است، مبارک و برای جهانیان [مایه] هدایت است.

کعبه، به‌عنوان اولین خانه‌ای که برای عبادت و هدایت بشر بنیان نهاده شد، دارای جایگاهی بی‌مانند در نظام خلقت است. این مکان، چونان قطب‌نمایی الهی، انسان‌ها را به سوی هدایت رهنمون می‌سازد. برخلاف باورهای نادرست که کعبه را به ویژگی‌های مغناطیسی یا فیزیکی زمین نسبت می‌دهند، جایگاه آن ریشه در انتخاب الهی دارد. کعبه، چونان قلبی تپنده در عالم خلقت، ثابت و تغییرناپذیر است، در حالی که سایر عناصر عالم، مانند آب، هوا، و انرژی‌های زمینی، پیوسته در تحول‌اند.

درنگ: کعبه، به‌عنوان خانه‌ای مبارک و هدایتگر، جایگاهی الهی دارد که فراتر از ویژگی‌های فیزیکی زمین است و در نظام خلقت، ثابت و بی‌تغییر است.

نقد باورهای نادرست درباره کعبه

برخی باورهای سنتی، که ریشه در استحسانات و نه علم تجربی دارند، کعبه را به ویژگی‌های مغناطیسی یا جاذبه زمین نسبت داده‌اند. این باورها، چونان غباری بر چهره حقیقت، از واقعیت الهی کعبه دورند. ساختار فیزیکی زمین، با تغییرات پیوسته در انرژی‌ها و آلیاژها، نمی‌تواند مبنای جایگاه کعبه باشد. این مکان مقدس، به دلیل انتخاب الهی، چونان نگینی در حلقه خلقت، جایگاه خود را حفظ کرده است.

بخش پنجم: نقد باورهای نادرست در علوم دینی

نقد استحسانات در فهم دینی

علوم دینی، در برخی مقاطع تاریخی، تحت تأثیر استحسانات و باورهای غیرمستند قرار گرفته‌اند. برای نمونه، برخی احکام، مانند حرمت تراشیدن ریش به دلیل تأثیر بر پوست یا دندان‌ها، بدون پشتوانه علمی یا روایی مطرح شده‌اند. این استحسانات، چونان علف‌های هرز در باغ معرفت دینی، مانع از رشد دانش اصیل شده‌اند. نقد این باورها، به ضرورت تکیه بر منابع معتبر قرآنی و روایی و پرهیز از خرافات اشاره دارد.

لزوم بازنگری در نظام آموزشی علوم دینی

نظام آموزشی علوم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای زمان، نیازمند بازنگری و نوین‌سازی است. آموزش‌های سنتی، که گاه بر تکرار و حفظ صرف تأکید دارند، نمی‌توانند نیازهای معرفتی و علمی مخاطبان امروزی را برآورده کنند. این علوم، باید با روش‌های نوین و پیوند با علوم انسانی، مانند روان‌شناسی، بازطراحی شوند تا بتوانند نخبگان را به سوی معارف دینی جذب کنند.

درنگ: علوم دینی، برای کارآمدی در عصر حاضر، نیازمند بازنگری و تلفیق با علوم نوین، به‌ویژه روان‌شناسی، است تا معارف الهی را به‌گونه‌ای مؤثر منتقل کند.

بخش ششم: حقیقت شیطان در پرتو قرآن کریم

آیه ۱۰۲: اعتصام به حبل‌الله

آیه ۱۰۲ سوره آل عمران، راه نجات از فریب شیطان را نشان می‌دهد:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا

و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.

حبل‌الله، چونان ریسمانی استوار، انسان را به سوی هدایت و وحدت رهنمون می‌سازد. این آیه، به ضرورت تمسک جمعی به دین و پرهیز از تفرقه تأکید دارد. اعتصام، صفت محبین است که با تلاش و اراده، از فریب شیطان در امان می‌مانند.

نقد قدرت‌مند انگاشتن شیطان

شیطان، برخلاف باورهای رایج، موجودی ضعیف و فاقد اقتدار واقعی است. او، چونان سایه‌ای فریبنده، تنها از طریق وسوسه، توهم، و اغوا عمل می‌کند. قرآن کریم، در آیه‌ای از سوره نساء، حقیقت ضعف شیطان را آشکار می‌سازد: إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا (نساء: ۷۶)؛ «بی‌گمان نیرنگ شیطان ناتوان است.» این ضعف، به معنای ناتوانی شیطان در برابر بندگان مخلص خداست، چنان‌که در آیه إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ (حجر: ۴۲) آمده است: «تو را بر بندگان من تسلطی نیست.»

درنگ: شیطان، موجودی ضعیف و فاقد قدرت واقعی است که تنها از طریق فریب و توهم بر انسان‌های سست‌ایمان اثر می‌گذارد.

تمایز اعتصام و اغوا

اعتصام به حبل‌الله، چونان سپری استوار، انسان را از فریب شیطان حفظ می‌کند. در مقابل، اغوای شیطان، مانند پارچه‌ای نازک بر چاهی عمیق، تنها با توهم و وسوسه عمل می‌کند و فاقد قوت واقعی است. این تمایز، به تفاوت میان حقیقت الهی و خیال شیطانی اشاره دارد. اعتصام، که مستلزم تلاش و اراده است، محبین را به سوی نجات هدایت می‌کند، در حالی که اغوا، تنها بر ضعف و غفلت انسان‌ها تکیه دارد.

بخش هفتم: ارکان وجودی و نقش آن‌ها در سلوک

آیه ۱۰۳: نجات از پرتگاه آتش

آیه ۱۰۳ سوره آل عمران، مسیر نجات از گمراهی را تبیین می‌کند:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا

و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن‌گاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دل‌هایتان الفت انداخت، تا به نعمت او برادران [یکدیگر] شدید، و بر پرتگاه گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن رهانید.

این آیه، اعتصام به حبل‌الله را چونان نردبانی به سوی نجات معرفی می‌کند. «شفا حفرة من النار»، به خطر گمراهی و تفرقه اشاره دارد که تنها با تمسک به دین و وحدت، قابل رفع است. انقاذ، به‌عنوان عملی الهی، نشان‌دهنده قوت و اقتدار حبل‌الله در برابر ضعف و فریب شیطان است.

درنگ: اعتصام به حبل‌الله، محبین را از پرتگاه گمراهی نجات می‌دهد و نشان‌دهنده قوت الهی در برابر فریب شیطانی است.

ارکان، هسته وجودی موجودات

ارکان، چونان ستون‌های یک بنا، اساس هویت و وجود هر موجود را تشکیل می‌دهند. در بدن انسان، استخوان‌ها ارکان‌اند، چنان‌که قرآن کریم در آیه‌ای از سوره مؤمنون می‌فرماید: ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا (مؤمنون: ۱۴)؛ «سپس نطفه را علقه و علقه را مضغه و مضغه را استخوان‌ها کردیم.» در نماز، ارکان مانند تکبیرة‌الاحرام، اساس عمل‌اند و بدون آن‌ها، نماز باطل است. ارکان وجودی انسان، که ریشه در صفات ذاتی دارد، باید پیش از هر فعالیتی شناسایی شود تا مسیر سلوک هموار گردد.

ضرورت کشف رکن شخصی

هر انسان، چونان کاوشگری در معدن وجود خویش، باید رکن شخصی خود را شناسایی کند. این رکن، که هسته استعدادها و ظرفیت‌های ذاتی اوست، اساس رشد و کمال او را تشکیل می‌دهد. بدون شناخت این رکن، فعالیت‌هایی مانند مطالعه، عبادت، یا کار، چونان تلاش‌هایی پراکنده و بی‌ثمر خواهند بود. انسان، با کشف رکن خویش، می‌تواند مانند معماری که بنایی استوار بر پایه‌ای محکم می‌سازد، زندگی خود را بر بنیانی استوار بنا کند.

درنگ: کشف رکن شخصی، به‌عنوان هسته وجودی انسان، پیش‌نیاز سلوک مؤثر و دستیابی به کمال است.

بخش هشتم: نقد نظام‌های آموزشی و دینی بدون رکن

کاستی آموزش‌های بدون شناخت

نظام‌های آموزشی و دینی که بدون توجه به رکن و حکمت وجودی انسان طراحی شده‌اند، مانند باغی بدون باغبان، نمی‌توانند ثمری شایسته به بار آورند. تأکید صرف بر تکرار و حفظ، بدون شناخت استعدادها و ظرفیت‌های فرد، به کاستی و اتلاف عمر منجر می‌شود. برای نمونه، فردی که پنجاه سال نماز می‌خواند یا درس می‌آموزد، اما رکن وجودی خویش را نشناخته، به دستاوردهای محدودی می‌رسد.

نقش روان‌شناسی در علوم دینی

روان‌شناسی، چونان ابزاری دقیق برای کاوش در اعماق وجود انسان، می‌تواند علوم دینی را غنی‌تر سازد. این علم، با شناسایی استعدادها و رکن وجودی هر فرد، به هدایت مؤثر او در مسیر کمال کمک می‌کند. تلفیق روان‌شناسی با معارف دینی، مانند پیوند دو بال برای پرواز، علوم دینی را به سوی کارآمدی و جذابیت برای نخبگان هدایت می‌کند.

بخش نهم: نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، چونان سفری در ژرفای معرفت عرفانی، به کاوش در مفاهیم عرفان محبوبی با تکیه بر آیات سوره آل عمران پرداخت. شناخت نفس، به‌عنوان کلیدی برای گشودن درهای کمال، انسان را به بهره‌گیری از توانمندی‌های ذاتی و پرهیز از زحمات بی‌ثمر رهنمون می‌سازد. تقسیم‌بندی موجودات به محبوبین، محبین، و اهل سجین، چارچوبی برای فهم جایگاه هر موجود در نظام خلقت ارائه می‌دهد. آیات سوره آل عمران، با تبیین جایگاه انبیا و مؤمنان، تمایز میان معرفت اعطایی محبوبین و تلاش محبین را آشکار می‌سازد. کعبه، به‌عنوان خانه‌ای مبارک، جایگاهی الهی دارد که فراتر از ویژگی‌های فیزیکی زمین است. شیطان، موجودی ضعیف و فاقد اقتدار واقعی است که تنها از طریق فریب و توهم عمل می‌کند. اعتصام به حبل‌الله، راه نجات محبین از این فریب است. ارکان وجودی، به‌عنوان هسته هر موجود، باید پیش از هر فعالیتی شناسایی شوند تا سلوک مؤثر گردد. نقد نظام‌های آموزشی و دینی بدون رکن، به ضرورت بازنگری و تلفیق با علوم نوین، مانند روان‌شناسی، اشاره دارد.

این کاوش، با ارائه چارچوبی نظام‌مند و قرآنی، راهی به سوی فهم عمیق‌تر عرفان محبوبی می‌گشاید که می‌تواند مبنای پژوهش‌های آتی در حوزه عرفان اسلامی، الهیات، و فلسفه دینی قرار گیرد.

با نظارت صادق خادمی