متن درس
عرفان محبوبی: مراتب وجودی انسان در پرتو آیات سوره اعراف
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه بیست و هفتم)
دیباچه
این نوشتار، با تکیه بر معارف عمیق قرآنی و عرفانی، به کاوش در مراتب وجودی انسان میپردازد و با محوریت آیات سوره اعراف، ویژگیهای انسانهای متعالی (محبوبین)، مؤمنان کوشا (محبین)، و افراد عادی را تبیین میکند. این اثر، با بهرهگیری از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، راهی به سوی شناخت حقیقت وجودی انسان و هدایت او به سمت کمال الهی میگشاید. هدف این متن، ارائه دیدگاهی منسجم و عمیق است که با ریشه در آیات قرآن کریم، برای پژوهشگران حوزههای علوم انسانی، بهویژه عرفان اسلامی و فلسفه، راهنمایی ارزشمند باشد.
بخش یکم: مراتب وجودی انسان در عرفان اسلامی
تقسیمبندی انسانها
استاد فرزانه قدسسره، انسانها را به سه مرتبه اصلی تقسیم میکنند: عالیات (محبوبین)، متوسطات (محبین)، و دانیات (انسانهای عادی). محبوبین، اولیای الهی و نوابغ معنویاند که به دلیل اتصال عمیق به حقیقت الهی، در مراتب والای عصمت نسبی قرار دارند. محبین، مؤمنانی هستند که با تلاش و کوشش در مسیر ایمان و عمل صالح گام برمیدارند، اما به دلیل محدودیتهای وجودی، به مقام محبوبین نمیرسند. انسانهای عادی، که در قرآن کریم با تعبیر «يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ» توصیف شدهاند، در بند امور مادیاند و از سلوک معنوی غافلاند. این تقسیمبندی، بهسان نردبانی است که هر فرد را بر اساس ظرفیت وجودیاش در مرتبهای خاص جای میدهد، گویی هر انسان، گوهری یگانه در خلقت الهی است که جایگاهش با میزان نورانیت باطنش سنجیده میشود.
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ
و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
این آیه (انبیاء: 107) به رحمت الهی اشاره دارد که هر فرد را بر اساس ظرفیتش هدایت میکند. محبوبین، چون آیینهای صاف، نور این رحمت را به تمامی بازمیتابانند، درحالیکه محبین با تلاش، بخشی از این نور را دریافت میکنند و انسانهای عادی، در تاریکی غفلت، از آن محروم میمانند.
درنگ:
انسانها در سه مرتبه عالیات (محبوبین)، متوسطات (محبین)، و دانیات (عادی) جای میگیرند که هر یک بر اساس ظرفیت وجودیشان، در مسیر کمال الهی هدایت میشوند.
دسته چهارم: شکستخوردگان
استاد فرزانه به گروه چهارمی اشاره میکنند که از مراتب انسانی خارج شدهاند: شکستخوردگان، محرومان، و افرادی که به دلیل کوتاهی خود یا ظلم جامعه، به فلاکت افتادهاند. این گروه، که به «مردگان» تشبیه شدهاند، به دلیل انقطاع از حیات معنوی، از حقیقت وجودی خویش دور ماندهاند. گویی اینان، چون شاخههای خشکیدهای از درخت خلقت، از جریان فیض الهی محروم شدهاند. این وضعیت، یا از کوتاهی خودشان ناشی شده یا از ستم قدرتمندان، اما در هر حال، حیاتشان به مردگی بدل گشته است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر شما را به آنچه زندهتان میکند فرا خواند، اجابت کنید.
این آیه (انفال: 24) به حیات معنوی مؤمنان اشاره دارد و گروه محروم را از این حیات دور میداند. در عرفان اسلامی، این وضعیت به «حجاب ظلمانی» تعبیر میشود که مانع دریافت نور الهی است.
درنگ:
شکستخوردگان، به دلیل انقطاع از حیات معنوی، در مرتبهای خارج از مدار کمال انسانی قرار میگیرند و زندگیشان به مردگی تشبیه میشود.
بخش دوم: ویژگیهای محبوبین و محبین
محبوبین: تنفس با درد و بلا
استاد فرزانه، محبوبین را کسانی میدانند که با «درد و بلا» تنفس میکنند، یعنی سختیها و بلایا برایشان زمینهساز تعالی و قرب الهی است. اینان، چون کیمیاگرانی معنوی، رنج را به گوهر کمال بدل میکنند و از هر آزمون الهی، چون پرندهای سبکبال، به سوی آسمان معرفت پرواز میکنند. این ویژگی، ریشه در مفهوم «ابتلاء» در قرآن کریم دارد.
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ
و قطعاً شما را به چیزی از [قبیل] ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و محصولات میآزماییم.
این آیه (بقره: 155) بلایا را وسیلهای برای آزمایش و رشد معنوی میداند. محبوبین، به دلیل ظرفیت بالای وجودی، این بلایا را نه عذاب، بلکه فرصتی برای تصفیه باطن و صعود به مراتب قرب الهی میبینند. سیره اولیای الهی، مانند امام حسین علیهالسلام، گواهی بر این حقیقت است.
درنگ:
محبوبین، بلایا را چون کیمیایی برای تصفیه باطن و قرب الهی میبینند و با درد و رنج، به سوی کمال متعالی تنفس میکنند.
محبین: حرکت با زحمت
محبین، مؤمنانی هستند که با زحمت و کوشش در مسیر ایمان و عمل صالح گام برمیدارند. اینان، چون کاروانیان خستگیناپذیر، با تلاش در جاده کمال پیش میروند، اما به دلیل محدودیتهای وجودی، به قلههای رفیع محبوبین نمیرسند. قرآن کریم این گروه را چنین توصیف میکند:
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، ما هیچکس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکنیم، اینان اهل بهشتاند و در آن جاودانهاند.
این آیه (اعراف: 42) نشان میدهد که محبین، با ایمان و عمل صالح، بهشتیاند، اما تکلیفشان به وسعشان محدود است. تفاوت آنها با محبوبین، در شدت اتصال به حقیقت و میزان تصفیه باطن است.
درنگ:
محبین، با تلاش و کوشش در مسیر ایمان و عمل صالح، به بهشت میرسند، اما به دلیل محدودیتهای وجودی، به مرتبه محبوبین دست نمییابند.
انسانهای عادی: غرق در مادیات
انسانهای عادی، که در قرآن کریم با تعبیر «يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ» توصیف شدهاند، زندگیشان به امور مادی محدود است. نهایت کمالشان به داراییهای ظاهری، مانند خانه، ماشین، و دیگر مظاهر دنیوی، خلاصه میشود. اینان، چون پرندگان گرفتار در قفس لذات مادی، از پرواز به سوی آسمان معرفت بازماندهاند.
فَإِذَا انْسَلَخَتِ الْأَيَّامُ الْمَعْدُودَاتُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ
چون روزهای معین به پایان رسید، هر کس از شما بیمار یا در سفر بود، [روزه را] در روزهای دیگر به تعداد همان روزها به جا آورد.
این آیه (بقره: 184) به صورت ضمنی به غفلت انسانهای عادی از امور معنوی اشاره دارد. در عرفان اسلامی، این گروه در مرتبه «نفس اماره» قرار دارند که به دلیل غرق شدن در لذات مادی، از سلوک بازمیمانند.
درنگ:
انسانهای عادی، در بند مادیات، از سلوک معنوی غافلاند و کمالشان به داراییهای ظاهری محدود میشود.
بخش سوم: آیات قرآنی و مراتب انسانی
تناسب آیات با مراتب انسانی
استاد فرزانه تأکید دارند که قرآن کریم برای هر مرتبه انسانی (عالیات، متوسطات، دانیات) آیاتی متناسب با ظرفیت آنها ارائه کرده است. آیات مربوط به محبوبین، به دلیل قلت این گروه، خاص و عمیقاند، درحالیکه آیات مربوط به محبین و انسانهای عادی، به دلیل کثرتشان، عامتر و قابل فهمترند. این تناسب، چون رشتهای منظم، هدایت الهی را برای هر فرد بر اساس ظرفیت وجودیاش سامان میدهد.
وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ
و بر اعراف مردانیاند که هر یک را از چهرهشان میشناسند.
این آیه (اعراف: 46) به محبوبین اشاره دارد که با بصیرت معنوی، حقیقت افراد را میشناسند. آیات مربوط به عموم، مانند آیه 200 سوره بقره، هدایت را برای همه انسانها در دسترس قرار میدهد.
درنگ:
قرآن کریم، با تناسب حکیمانه، برای هر مرتبه انسانی آیاتی متناسب با ظرفیت وجودیاش نازل کرده است.
سجینیان و ظالمان
استاد فرزانه به آیه 40 سوره اعراف اشاره میکنند که به سجینیان و ظالمان میپردازد:
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِنْ فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ
آنان را در جهنم بستری است و از بالای سرشان پوششهایی، و اینگونه ظالمان را کیفر میدهیم.
سجینیان، که در پایینترین مراتب عذاب قرار دارند، به دلیل ظلم به خود یا دیگران، از فیض الهی محروماند. این گروه، چون گرفتار در تاریکی جهل و ظلم، از نور هدایت دور ماندهاند.
درنگ:
سجینیان، به دلیل ظلم و جهل، در مرتبهای از عذاب قرار دارند که از نور هدایت الهی محروماند.
بخش چهارم: مفهوم وسع و نقد تحریف آن
تکلیف به وسع
استاد فرزانه تأکید دارند که تکلیف الهی به «وسع» انسان محدود است، یعنی به اندازه توان عادی او. این مفهوم در آیه 42 سوره اعراف آمده است:
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا
و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، ما هیچکس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکنیم.
این آیه، رحمت الهی را نشان میدهد که تکلیف را متناسب با ظرفیت انسان قرار داده است. استاد فرزانه، تحریف «وسع» به «دون وسع» (کمتر از وسع) را نقد میکنند، چرا که این تحریف، به معنای تنبلی در سلوک و عدم تلاش برای شکوفایی ظرفیتهاست. گویی انسان، به جای صعود به قلههای کمال، در دامنههای تنآسایی درجا میزند.
درنگ:
تکلیف الهی به وسع عادی انسان محدود است، و تحریف آن به «دون وسع» به معنای تنبلی در مسیر کمال است.
مثال بارفیکس و وسع عادی
استاد فرزانه با مثالی طنزآمیز، تفاوت وسع عادی و وسع در شرایط اضطراری را توضیح میدهند. اگر فردی در شرایط عادی بر بارفیکس چند حرکت انجام دهد، اما در شرایط اضطراری (مانند وجود مار و عقرب در زیر) مدت طولانیتری مقاومت کند، خداوند از او وسع عادی میخواهد، نه تلاشی غیرانسانی. این مثال، چون آینهای، تفاوت ظرفیت بالقوه و بالفعل انسان را نشان میدهد.
در عرفان اسلامی، این دیدگاه با رحمت الهی همخوان است که تکلیف را آسان کرده است. محبوبین، به دلیل تمرین معنوی، ظرفیت بالفعل بیشتری دارند، اما محبین و انسانهای عادی، در حد وسع عادی خود مکلفاند.
درنگ:
وسع عادی، معیار تکلیف الهی است، و خداوند از انسان تلاشی فراتر از ظرفیت طبیعیاش انتظار ندارد.
بخش پنجم: پاکسازی دل و مراتب عصمت
پاکسازی دل در آیه 43
استاد فرزانه به آیه 43 سوره اعراف اشاره میکنند که به پاکسازی دل از کینه و کژیها میپردازد:
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ
و هرگونه کینهای را از سینههایشان برکندیم و گفتند: سپاس خدایی را که ما را به این [نعمت] هدایت کرد، و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما خود هدایت نمییافتیم.
«نزعنا» به معنای کندن و پاکسازی دل از حجابهای نفسانی، مانند کینه، حسد، و کژیهاست. این فرآیند، چون باغبانی الهی، دل را برای دریافت نور هدایت آماده میکند و زمینهساز ورود به بهشت و کسب مراتب محبوبیت است.
درنگ:
پاکسازی دل از کینه و کژیها، هدیه الهی است که انسان را به سوی بهشت و مراتب محبوبیت هدایت میکند.
عصمت نسبی و مراتب آن
استاد فرزانه تأکید دارند که همه انسانها استعداد عصمت، وحی، و تطهیر دارند، اما این استعداد نسبی است. عصمت اولیای الهی، مانند امیرالمؤمنین علیهالسلام، تنزیلی و نسبی است، درحالیکه عصمت خداوند ذاتی است. این مراتب، چون رشتههایی از نور، از «رشحه» (جرعه) به «رشته»، «تاب»، و «طناب» ارتقا مییابد و هر فرد را بر اساس میزان اتصالش به حقیقت الهی در مرتبهای قرار میدهد.
در عرفان اسلامی، عصمت اولیا مرتبهای پایینتر از عصمت ذاتی خداوند دارد. این دیدگاه، انسان را به تلاش برای شکوفایی این استعداد دعوت میکند، گویی هر فرد، بذری از عصمت در وجودش دارد که با مراقبت، به درختی تناور بدل میشود.
درنگ:
عصمت نسبی، استعدادی همگانی است که با پاکسازی دل، از رشحه به طناب ارتقا مییابد و انسان را به مراتب محبوبیت نزدیک میکند.
عوامل پاکسازی دل
پاکسازی دل از طریق عوامل مختلفی، مانند ملائکه، ارواح، معلم، والدین، یا شرایط دنیوی، انجام میشود. این عوامل، چون واسطههای فیض الهی، انسان را به سوی تصفیه باطن هدایت میکنند. گویی هر یک از این عوامل، چون جویباری از نور، دل را از تاریکیهای نفسانی میشوید.
استاد فرزانه با مثالی از تأثیر محیط بر روان، توضیح میدهند که محیط آلوده، مانند هوای نامطبوع، اعصاب را تخريب میکند، اما محیط پاک، چون نسیمی روحبخش، باطن را صفا میبخشد. این دیدگاه، با مفهوم «تجلیات الهی» در عرفان همخوان است که از طریق اسباب ظاهری، انسان را هدایت میکند.
درنگ:
عوامل پاکسازی دل، چون واسطههای فیض الهی، انسان را از حجابهای نفسانی رها کرده و به سوی نور هدایت میبرند.
بخش ششم: دیالوگ قرآنی و فرهنگ محبت
دیالوگ بهشتیان و جهنمیان
استاد فرزانه به آیه 44 سوره اعراف اشاره میکنند که دیالوگ میان بهشتیان و جهنمیان را توصیف میکند:
وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا ۖ قَالُوا نَعَمْ
و بهشتیان، دوزخیان را ندا دادند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، راست یافتیم. آیا شما نیز آنچه را پروردگارتان وعده داده بود، راست یافتید؟ گفتند: آری.
این دیالوگ، نشاندهنده ادب و متانت حتی در میان جهنمیان است که با پاسخ «نعم» به سؤال بهشتیان، حقیقت را تأیید میکنند. این ادب، چون گوهری درخشان، نظم الهی در عالم آخرت را نشان میدهد.
درنگ:
دیالوگ بهشتیان و جهنمیان، با ادب و متانت، نظم الهی و فرهنگ گفتوگوی قرآنی را نشان میدهد.
اعرافیان: چهرهشناسان
استاد فرزانه به آیه 46 سوره اعراف اشاره میکنند که به اعرافیان میپردازد:
وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ
و بر اعراف مردانیاند که هر یک را از چهرهشان میشناسند.
اعرافیان، که چهرهشناساند، با بصیرت معنوی، حقیقت افراد را بدون نیاز به سؤال درک میکنند. این ویژگی، چون مشعلی فروزان، آنها را از بهشتیان، که با سؤال حقیقت را جویا میشوند، متمایز میکند. در عرفان اسلامی، چهرهشناسی به معنای درک باطن افراد از طریق نشانههای ظاهری است که ریشه در شهود عرفانی دارد.
درنگ:
اعرافیان، با بصیرت معنوی، حقیقت افراد را از چهرهشان میشناسند و در مرتبهای والا از شهود عرفانی قرار دارند.
نقد خشونت و دعوت به محبت
استاد فرزانه، خشونت، تندی، و دیکتاتوری را نقد کرده و به محبت، نرمی، و ادب دعوت میکنند. ایشان با اشاره به سیره ائمه معصومین علیهمالسلام پس از کربلا، تأکید دارند که ایشان هرگز به خشونت متوسل نشدند و تنها به ترویج علم و معرفت پرداختند. این دیدگاه، چون نسیمی روحبخش، انسان را به سوی رفتار متعالی هدایت میکند.
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ
به سبب رحمت الهی، با آنان نرمخو شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی، از اطراف تو پراکنده میشدند.
این آیه (آلعمران: 159) به نرمی در گفتار و رفتار دعوت میکند. استاد فرزانه، با استناد به سیره ائمه، تأکید دارند که خشونت هیچ نتیجهای ندارد و محبت، نشانه کمال نفس و اتصال به حقیقت الهی است.
درنگ:
محبت و نرمی، نشانه کمال معنوی است، درحالیکه خشونت و تندی، نشانه ضعف نفس و دوری از حقیقت الهی است.
بخش هفتم: علوم معنوی و ضرورت توسعه آنها
سیماشناسی و علوم معنوی
استاد فرزانه، سیماشناسی را بهعنوان علمی قرآنی معرفی میکنند که فراتر از روانشناسی غربی، به شناخت باطن افراد از طریق نشانههای ظاهری میپردازد. علوم دیگری مانند استخاره و تفأل نیز در این راستا مطرح شدهاند که نیازمند توسعه در حوزههای علمیاند.
سیماشناسی، چون دریچهای به سوی باطن، حقیقت افراد را آشکار میکند. این علم، با آیه 46 سوره اعراف همخوانی دارد و ریشه در شهود عرفانی دارد. استاد فرزانه، این علوم را چون گنجهایی نهفته میدانند که باید با تلاش علمی، از خاک غفلت بیرون کشیده شوند.
درنگ:
سیماشناسی و علوم معنوی، چون گنجهایی نهفته، نیازمند توسعه علمیاند تا حقیقت باطن انسانها را آشکار کنند.
نقد فرهنگ دعوا و فقدان دیالوگ
استاد فرزانه، فقدان دیالوگ متمدنانه در دنیای امروز را نقد کرده و آن را با دیالوگ قرآنی میان بهشتیان و جهنمیان مقایسه میکنند. این دیالوگ، حتی در میان جهنمیان، با ادب و احترام همراه است، گویی نظم الهی، چون نوری در تاریکی، حتی در جهنم میدرخشد.
در مقابل، دنیای امروز، پر از خشونت و جدل است. استاد فرزانه، این آشفتگی را به چالهای تشبیه میکنند که انسانها در آن گرفتارند، درحالیکه دیالوگ قرآنی، چون پلی استوار، راه به سوی صلح و محبت میگشاید.
درنگ:
دیالوگ قرآنی، با ادب و احترام، الگویی برای گفتوگوی متمدنانه ارائه میدهد که در مقابل آشفتگی دنیای امروز قرار دارد.
بخش هشتم: نقد خشونت و ضرورت محبت
سیره ائمه و دوری از خشونت
استاد فرزانه، با اشاره به سیره ائمه معصومین علیهمالسلام پس از کربلا، تأکید دارند که ایشان هرگز به خشونت متوسل نشدند و تنها به ترویج علم، معرفت، و فرهنگ پرداختند. این سیره، چون مشعلی فروزان، راه هدایت را روشن میکند. ائمه، حتی در برابر ظلم خلفا، با صبر و حکمت مقاومت کردند و از هرگونه جدال بیثمر پرهیز نمودند.
فَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا
و چون با [سخن] بیهوده روبهرو شوند، با بزرگواری از آن درمیگذرند.
این آیه (فرقان: 72) به نادیده گرفتن سخنان بیهوده با کرامت دعوت میکند. استاد فرزانه، این رفتار را نشانه سعه صدر و سلامت نفس میدانند که در محبوبین به اوج میرسد.
درنگ:
سیره ائمه معصومین، با دوری از خشونت و تأکید بر علم و معرفت، الگویی برای رفتار متعالی انسان ارائه میدهد.
نقد علم دینی و دعوت به اصلاح
استاد فرزانه، برخی کاستیها در علم دینی را نقد میکنند که به جای ترویج محبت و معرفت، گاه به تندی و جدل گرایش دارد. ایشان پیشنهاد میکنند که علم دینی باید به سوی نرمی، محبت، و گفتوگوی متمدنانه سوق یابد تا انسانها را به سوی حقیقت هدایت کند، نه اینکه به جدال و تفرقه منجر شود.
این نقد، چون آینهای، کاستیهای برخی رویکردهای علمی را نشان میدهد و دعوت به اصلاح آنها، چون جویباری زلال، مسیر علم دینی را به سوی کمال میگشاید.
درنگ:
علم دینی باید به سوی محبت و گفتوگوی متمدنانه سوق یابد تا انسانها را به حقیقت الهی هدایت کند.
نتیجهگیری
این گفتار، با تکیه بر آیات سوره اعراف و معارف عرفان محبوبی، مراتب وجودی انسانها را تبیین کرده و راهکارهایی برای هدایت به سوی کمال الهی ارائه میدهد. محبوبین، با پاکسازی دل و کسب بصیرت، به مراتب عصمت نسبی میرسند و در اعراف بهعنوان چهرهشناسان معرفی میشوند. محبین، با ایمان و عمل صالح، به بهشت راه مییابند، اما به دلیل محدودیتهای وجودی، به مقام محبوبین نمیرسند. انسانهای عادی، در بند مادیات، از سلوک معنوی غافلاند. نقد خشونت و دعوت به محبت، همراه با تأکید بر علوم معنوی مانند سیماشناسی، راهی به سوی اصلاح نظامهای دینی و اجتماعی میگشاید. این اثر، چون گوهری درخشان، برای پژوهشگران عرفان اسلامی، فلسفه، و علوم تربیتی منبعی ارزشمند است که حقیقت وجودی انسان را در پرتو آیات قرآنی آشکار میکند.
با نظارت صادق خادمی