متن درس
عرفان محبوبی: تأملاتی در سورههای اعراف و انفال
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه سیونهم)
دیباچه
این نوشتار، سفری است به سوی ژرفای معارف قرآنی، که با نگاهی عرفانی و کلامی، پیوند میان کلام الهی و واقعیتهای وجودی و اجتماعی بشر را کاوش میکند. محور این تأملات، مفهوم «محبوبین» در سورههای اعراف و انفال است که چونان گوهری درخشان در تار و پود قرآن کریم میدرخشد. این متن، با الهام از آیات الهی و بهرهگیری از نگرشی باز به هستی، در پی آن است تا حقیقت پویای قرآن کریم را به مثابه آیینهای از سرنوشت خلقت و جامعه بشری بازنمایاند. با زبانی فصیح و متین، کوشیدهایم معانی بلند عرفانی را به گونهای روشن و دلنشین برای خوانندگان حقیقتجو عرضه کنیم، تا چونان چشمهای زلال، جان و دل را سیراب سازد.
بخش نخست: قرآن کریم، آیینه هستی و جامعه
بازتاب واقعیتهای اجتماعی در قرآن کریم
قرآن کریم، چونان آیینهای زلال، واقعیتهای اجتماعی، فرهنگی و وجودی بشر را بازمیتاباند. هر آنچه در جامعه بشری از نظر کمیت یا کیفیت برجستگی دارد، در آیات این کتاب آسمانی نیز به همان تناسب جلوهگر است. اگر پدیدهای در میان مردم فراوان باشد، آیات مرتبط با آن از نظر تعداد یا تأکید فزونی مییابد؛ و اگر پدیدهای از نظر کیفی ممتاز باشد، آیات قرآنی با عمقی شگرف به آن میپردازند. این ویژگی، قرآن کریم را نه تنها مجموعهای از احکام، بلکه نقشهای جامع از هستی و سرنوشت بشری معرفی میکند.
درنگ: قرآن کریم، چونان آیینهای است که واقعیتهای اجتماعی را با تناسب کمی و کیفی بازمیتاباند و از اینرو، مطالعه آن مستلزم شناخت دقیق جامعه و علوم بشری است.
پیوند دوسویه قرآن و جامعه
شناخت عمیق قرآن کریم، در گرو شناخت جامعه، مردم و علوم بشری است؛ و به همان سان، فهم دقیق جامعه و علوم، نیازمند تأمل در آیات قرآنی است. این رابطه دیالکتیکی، عالمان دینی و دانشمندان را به سوی مطالعه علوم گوناگون و تحلیل جوامع بشری سوق میدهد تا از گنجینه معارف قرآنی بهرهمند شوند. به دیگر سخن، قرآن کریم دریچهای است که از یک سو به سوی حقیقت الهی گشوده میشود و از سوی دیگر، به سوی واقعیتهای اجتماعی و علمی.
برای نمونه، تحلیل آیات قرآنی در پرتو دانش روانشناسی اجتماعی، میتواند به فهم بهتر رفتارهای جمعی منجر شود؛ و بالعکس، شناخت دقیق آیات، ابزارهایی برای تحلیل عمیقتر پدیدههای اجتماعی فراهم میآورد. این دیدگاه، قرآن کریم را به پلی میان علوم دینی و بشری تبدیل میکند، که در آن معرفت الهی و دانش انسانی در هم میآمیزند.
قرآن، کتاب سرنوشت خلقت
قرآن کریم، نه کتابی از پیشساخته و محدود، بلکه نقشهای پویا از سرنوشت خلقت، هستی و جامعه بشری است. این کتاب، چونان جریانی زلال، با تحولات وجودی و اجتماعی بشر همگام است و معانی آن با پیشرفت معرفتی انسانها آشکارتر میشود. این پویایی، قرآن را به منبعی بیکران تبدیل میکند که در هر عصر، معارفی نو به نو در اختیار بشر قرار میدهد.
تشبیه قرآن به جریانی زلال، به ما میآموزد که این کتاب، چونان چشمهای است که هرگز خشک نمیشود و هر کس به اندازه ظرف وجودی خود از آن بهره میگیرد. این دیدگاه، با مفهوم عرفانی «تجلی مدام» همخوانی دارد، که در آن حقیقت الهی بهصورت مستمر در قالبهای جدید متجلی میشود.
اقتدار علمی و پیشبینی آینده
تسلط بر علوم گوناگون، از طبیعی تا انسانی و الهی، امکان استخراج معارف آیندهنگرانه از قرآن کریم را فراهم میآورد. اقتدار علمی، به مثابه کلیدی است که درهای پنهان معارف قرآنی را میگشاید و به انسان این توان را میبخشد تا آینده جهان را از خلال آیات الهی پیشبینی کند. برای مثال، آیات مرتبط با تحولات محیطزیستی، در پرتو تحلیلهای علمی، میتوانند راهکارهایی برای آینده بشریت ارائه دهند.
درنگ: اقتدار علمی، کلید گشایش معارف آیندهنگرانه قرآن کریم است که به انسان امکان پیشبینی و هدایت آینده را میدهد.
بخش دوم: جایگاه محبوبین در نظام هستی
تقسیمبندی موجودات انسانی در قرآن کریم
قرآن کریم، انسانها را در مراتب وجودی گوناگونی دستهبندی میکند: محبوبین، محبین، افراد عادی و اهل سجین. محبوبین، بهعنوان موجوداتی با کمالات متعالی، در قله این سلسلهمراتب قرار دارند. اینان، به دلیل جایگاه خاص خود در عوالم پیشین و تعینات علمی و وجودی، از سایر انسانها متمایزند. محبین، با تلاش و مجاهدت در مسیر کمال، در ظرف ناسوت محدودند. افراد عادی، دارای کمالاتی پراکنده و ناپیوستهاند، و اهل سجین در پایینترین مرتبه این سلسله قرار دارند.
این تقسیمبندی، ریشه در مراتب وجودی و ظرفیتهای معنوی دارد. محبوبین، به دلیل کمالات فراتر از عالم ناسوت، بهعنوان واسطههای فیض الهی عمل میکنند، در حالی که محبین، با وجود تلاش، به دلیل محدودیت ظرف وجودی، به مرتبه محبوبین نمیرسند. این ساختار، آیینهای از نظم الهی در خلقت است که هر موجودی را بر اساس ظرفیت و جایگاهش سامان میدهد.
درنگ: قرآن کریم، انسانها را به محبوبین، محبین، افراد عادی و اهل سجین تقسیم میکند که این ساختار، بازتابدهنده مراتب وجودی و کمال معنوی است.
محبوبین و جایگاهشان در عوالم پیشین
محبوبین، پیش از ورود به عالم ناسوت، در عوالم علوی و در ظروف علمی و تعینی، جایگاه خود را یافتهاند. این جایگاه، در عالم ناسوت از طریق ظهور در قالبهای انسانی، مانند پیامبران و امامان، متجلی میشود. اینان، نه در این عالم به کمال رسیدهاند، بلکه کمالاتشان ریشه در عوالم پیشین، چون عالم ذر و عالم ارواح، دارد. ظهور آنها در قالب نسب ظاهری، چون پدر و پسر، تنها جلوهای از حقیقت باطنیشان است.
این دیدگاه، با نظریه «وجود پیشین» در فلسفه و عرفان اسلامی همخوانی دارد، که بر اساس آن، موجودات پیش از خلقت مادی، در عوالم متعالی تعین مییابند. محبوبین، به مثابه ستارگانی هستند که نورشان از افلاک علوی به زمین ناسوت میتابد و هدایت بشری را رقم میزند.
تمایز محبوبین و محبین از منظر عرفانی
محبوبین، موجوداتی دردمندند که کمالاتشان فراتر از عالم ناسوت است، در حالی که محبین، زحمتکشانند و ظرف کمالشان به ناسوت محدود است. دردمندی محبوبین، به معنای تحمل بلای الهی و قرب به حق است، که چونان آتش مقدسی، روحشان را صیقل میدهد. در مقابل، زحمت محبین، به تلاش و مجاهدت در مسیر کمال اشاره دارد، که اگرچه ارزشمند است، اما به دلیل محدودیت ظرف وجودی، به مرتبه محبوبین نمیرسد.
این تمایز، ریشه در تفاوت مراتب وجودی دارد. در عرفان اسلامی، دردمندی بهعنوان نشانهای از قرب الهی تلقی میشود، زیرا بلا و سختی، وسیلهای برای نزدیکی به حق است. محبین، با وجود تلاش، در ظرفی محدود عمل میکنند، اما محبوبین، چونان چشمهای جوشان، از سرچشمههای علوی سیراب میشوند.
درنگ: محبوبین، به دلیل دردمندی و کمالات فراتر از ناسوت، از محبین که زحمتکشان عالم ناسوتاند، متمایزند.
نقش ملائکه مردفین در حمایت از محبوبین
در سوره انفال، آیات ۹ تا ۱۲ به جایگاه ویژه محبوبین و حمایت الهی از آنها اشاره دارند. آیه ۹ میفرماید: إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدَفِينَ، به معنای «[یاد کنید] هنگامی که از پروردگارتان یاری خواستید، پس او شما را پاسخ داد که من شما را با هزار فرشته پیاپی یاری میکنم.» ملائکه مردفین، فرشتگانی هستند که بهصورت متناوب و پیوسته، شب و روز، از محبوبین محافظت میکنند.
واژه «مردفین» از ریشه «ردف» به معنای پیوستگی و تعاقب است، که دلالت بر حضور مداوم و سازمانیافته فرشتگان دارد. این حمایت، مانع از نابودی محبوبین در برابر دشمنان میشود و نشانهای از عنایت خاص الهی است. این ملائکه، چونان سپاهیان آسمانی، جایگزین یکدیگر میشوند تا حمایت از محبوبین بیوقفه باشد.
درنگ: ملائکه مردفین، با حضور پیوسته و متناوب، از محبوبین در برابر تهدیدات محافظت میکنند و نشانهای از عنایت ویژه الهیاند.
نقد تصور نادرست از انتخاب پیامبران
تصور عامه که خداوند پیامبران را بهصورت تصادفی از میان افراد عادی، مانند چوپانی در بیابان، انتخاب میکند، نادرست است. پیامبران، بهعنوان محبوبین، پیش از خلقت مادی، در عوالم علوی برگزیده شدهاند. این انتخاب، مبتنی بر حکمت الهی و آمادگی وجودی آنهاست، نه امری اتفاقی. این دیدگاه، با نظریه «عصمت پیشین» در کلام اسلامی همخوانی دارد، که بر اساس آن، پیامبران و امامان به دلیل کمالات ذاتی، برای رسالت برگزیده شدهاند.
محبوبین، چونان گوهرهاییاند که پیش از خلقت زمین، در خزانه الهی صیقل یافتهاند و در عالم ناسوت، به مثابه مشعلهای هدایت، نورافشانی میکنند.
جمعبندی بخش دوم
محبوبین، بهعنوان قلههای کمال انسانی، در عوالم علوی جایگاه خود را یافتهاند و در عالم ناسوت، با حمایت ملائکه مردفین، ماندگار و تأثیرگذارند. تمایز آنها از محبین، در دردمندی و کمالات فراتر از ناسوت نهفته است. آیات سوره انفال، با تأکید بر استجابت دعا و ارسال ملائکه، این جایگاه متعالی را به روشنی نشان میدهند. این بخش، با تبیین مراتب وجودی و نقش الهی محبوبین، زمینهای برای فهم عمیقتر آیات قرآنی فراهم میآورد.
بخش سوم: حمایت الهی و ماندگاری محبوبین
حمایت الهی از محبوبین در برابر دشمنان
خداوند، محبوبین را با لشکر متصل ملائکه حمایت میکند، نه با ابزار مادی. این حمایت، شامل ایجاد رعب در دل دشمنان و تثبیت قلب مومنین است. آیه ۱۲ سوره انفال میفرماید: إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا ۚ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ، به معنای «[یاد کنید] هنگامی که پروردگارتان به فرشتگان وحی کرد که من با شما هستم، پس کسانی را که ایمان آوردهاند استوار سازید. به زودی در دلهای کافران ترس خواهم افکند، پس بالای گردنها را بزنید و همه انگشتانشان را قطع کنید.»
این آیه، اوج حمایت الهی را نشان میدهد، جایی که خداوند خود همراه ملائکه است و دستور به تثبیت مومنین و ایجاد رعب در دشمنان میدهد. این حمایت، محبوبین را در برابر تهدیدات پایدار نگه میدارد.
درنگ: خداوند، با لشکر متصل ملائکه و ایجاد رعب در دشمنان، محبوبین را در برابر تهدیدات حفظ میکند.
ابزارهای تثبیت مومنین
آیه ۱۱ سوره انفال، ابزارهای الهی برای تثبیت مومنین را برمیشمارد: إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ، به معنای «[یاد کنید] هنگامی که خواب سبکی را که از جانب او مایه آرامش بود بر شما فرو فرستاد، و از آسمان آبی بر شما نازل کرد تا شما را بدان پاک گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را استوار سازد و گامهایتان را بدان استحکام بخشد.»
نعاس (خواب سبک)، نزول آب برای تطهیر، و تثبیت قلب و قدم، نشانههای حمایت ویژه الهی از محبوبین است. این ابزارها، در شرایط بحرانی، چونان جنگ بدر، آرامش و استواری را به مومنین عطا میکند.
بشارت الهی و آرامش قلب مومنین
آیه ۱۰ سوره انفال میفرماید: وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَىٰ وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ ۚ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ، به معنای «ც«و خداوند آن را جز بشارت قرار نداد و تا دلهایتان بدان آرام گیرد، و پیروزی جز از جانب خدا نیست، که خدا توانمند حکیم است.» این آیه، به نقش ملائکه بهعنوان وسیله بشارت و آرامش قلب مومنین اشاره دارد. پیروزی نهایی، تنها از جانب خداست و محبوبین، واسطه این پیروزیاند.
این بشارت، چونان نسیمی آرامبخش، در شرایط دشوار، قلب مومنین را تثبیت میکند و نشانهای از حضور الهی و ملائکه در کنار محبوبین است.
مانایی محبوبین در تاریخ
محبوبین، حتی در صورت شهادت، به دلیل حمایت الهی، ماندگارند و تأثیرشان در تاریخ ادامه مییابد. پیامبرانی چون موسی، عیسی، داوود و یونس، با وجود مواجهه با کفر و شرک، به دلیل تثبیت الهی و حضور ملائکه، در برابر دشمنان پایدار ماندند. این ماندگاری، نتیجه عنایت خاص الهی است که محبوبین را چونان ستارگان پرفروغ در آسمان تاریخ نگه میدارد.
درنگ: محبوبین، به دلیل حمایت الهی و حضور ملائکه، در برابر دشمنان ماندگارند و تأثیرشان در تاریخ جاودانه میشود.
مثال عینی: واقعه کربلا
در واقعه کربلا، با وجود شدت مصائب، امام سجاد علیهالسلام و امام باقر علیهالسلام حفظ شدند، در حالی که دشمنان به دلیل رعب الهی، قادر به نابودی کامل آنها نبودند. این حفظ، نتیجه همراهی ملائکه و ایجاد ترس در دل دشمنان بود. ابهت و مهابت امام سجاد علیهالسلام، مانع از اقدام دشمنان علیه او شد. این واقعه، نمونهای عینی از آیات سوره انفال است که حمایت الهی از محبوبین را نشان میدهد.
ملائکه در کربلا، بهصورت طبیعی و مطابق با نظم الهی حضور داشتند، نه بهگونهای خارقالعاده که نظم طبیعی را مختل کند. این حمایت معنوی، به حفظ اهداف متعالی امام حسین علیهالسلام و ادامه امامت کمک کرد.
تنوع در میان پیامبران و اولیا
همه پیامبران و اولیا لزوماً معصوم نیستند، اما برخی در زمره محبوبیناند. برخی پیامبران و امامان، محبیناند و برخی دیگر، محبوبین باطنی هستند که پیامبری ظاهری ندارند. این تنوع، نشاندهنده مراتب مختلف قرب الهی است. اولیای باطنی، بدون ادعای پیامبری، در خدمت تحقق اهداف الهیاند و نقش هدایتگری در باطن جامعه دارند.
این دیدگاه، با مفهوم «ولایت باطنی» در عرفان اسلامی همخوانی دارد، که بر اساس آن، اولیای الهی در مراتب مختلف، واسطه فیض الهیاند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی آیات سوره انفال و نمونه عینی کربلا، نقش حمایت الهی و ملائکه مردفین را در حفظ و ماندگاری محبوبین نشان داد. این حمایت، از طریق ابزارهایی چون نعاس، تطهیر، و ایجاد رعب در دشمنان، قلب مومنین را تثبیت میکند. محبوبین، بهعنوان واسطههای فیض الهی، با عنایت خاص پروردگار، در برابر تهدیدات پایدار میمانند و تأثیرشان در تاریخ جاودانه میشود.
بخش چهارم: نقد فهم صوری و دعوت به معرفت عمیق
نقد قرائت صوری و تأکید بر فهم معنا
قرائت صوری و بدون درک معنا، از منظر عرفانی و شرعی، قرائت حقیقی به شمار نمیآید. قرائت، زمانی ارزشمند است که با فهم معانی آیات و عمل به محتوای آن همراه باشد. این نقد، به ویژه به اعمال عبادی مانند نماز اشاره دارد که بدون درک معانی، از عمق و اثرگذاری لازم برخوردار نیست.
آیه فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ (مزمل: ۲۰)، به معنای «هرچه از قرآن برایتان میسر است بخوانید»، دعوت به قرائتی تأملگونه دارد که با فهم و عمل همراه باشد. از منظر عرفانی، قرائت بدون فهم، به تعبیر عارفان بزرگ، از سطح ظاهر فراتر نمیرود.
درنگ: قرائت حقیقی قرآن کریم، مستلزم فهم معانی و عمل به محتوای آیات است، وگرنه قرائت صوری از ارزش کامل برخوردار نیست.
ضرورت یادگیری زبان عربی
یادگیری زبان عربی، به مثابه کلیدی برای گشودن درهای فهم مستقیم قرآن کریم است. همانگونه که انسان برای فهم علوم طبیعی و انسانی تلاش میکند، یادگیری زبان عربی نیز ضرورتی است که امکان قرائت و درک حقیقی آیات را فراهم میآورد. این امر، به ویژه برای کسانی که در پی اجتهاد و فهم عمیق دینیاند، اهمیتی دوچندان دارد.
برای نمونه، فهم دقیق آیه يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ (اعراف: ۳۵)، به معنای «ای فرزندان آدم، هرگاه پیامبرانی از خودتان به سوی شما آیند»، نیازمند تسلط بر زبان عربی است.
نقد آموزشهای سطحی علم دینی
نظامهای آموزشی علم دینی که به قرائت صوری و بدون فهم معنا بسنده میکنند، از ترویج معرفت عمیق قرآنی ناتواناند. آموزش قرائت باید با برنامههایی جامع همراه باشد که فهم معانی و عمل به آیات را در پی داشته باشد. این نقد، به ضعف برخی روشهای آموزشی در علم دینی اشاره دارد که به جای تعمیق معرفت، به حفظ ظاهر اکتفا میکنند.
این دیدگاه، با نظر برخی عالمان دینی همخوانی دارد که قرائت صحیح در عبادات را مستلزم تلفظ درست و فهم حداقلی میدانند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد قرائت صوری و تأکید بر فهم عمیق معانی قرآنی، به ضرورت یادگیری زبان عربی و اصلاح نظامهای آموزشی علم دینی پرداخت. قرائت حقیقی، که با فهم و عمل همراه است، راهی به سوی معرفت الهی و تحول وجودی است. این دیدگاه، قرآن کریم را نه تنها کتابی عبادی، بلکه منبعی برای تعالی روحی و اجتماعی معرفی میکند.
بخش پنجم: ساختار اجتماعی و قرآنی
انطباق کمیت و کیفیت در قرآن و جامعه
قرآن کریم، با ساختاری شگفتانگیز، کمیت و کیفیت پدیدههای اجتماعی را بازمیتاباند. هر آنچه در جامعه از نظر کمی فراوان است، در آیات قرآنی نیز با تأکید بیشتری ظاهر میشود؛ و هر آنچه از نظر کیفی ممتاز است، با عمقی ژرف در کلام الهی جلوهگر است. این انطباق، قرآن را به نقشهای دقیق از هستی و جامعه تبدیل میکند.
برای مثال، آیات مربوط به اخلاق و تقوا، به دلیل فراوانی این موضوع در جامعه، از نظر تعداد و تأکید برجستهاند، در حالی که آیات مربوط به مجازات اخروی، به گروههای خاصی محدود است.
تقسیمبندی جامعه به سه گروه
جامعه بشری، در نگرش قرآنی، به سه گروه تقسیم میشود: محبوبین (انبیا و اولیا)، متوسطین (اکثریت مردم)، و سافلین (افراد پست). محبوبین و سافلین از نظر تعداد اندکاند، اما متوسطین، که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند، فراواناند. این ساختار، در آیات قرآن کریم نیز منعکس شده است.
آیه يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (اعراف: ۳۵)، به معنای «ای فرزندان آدم، هرگاه پیامبرانی از خودتان به سوی شما آیند که آیات مرا برایتان بازگویند، پس هر کس تقوا پیشه کند و نیکوکار شود، بر آنان بیمی نیست و اندوهگین نخواهند شد»، این سه دسته را به روشنی نشان میدهد.
درنگ: جامعه بشری در قرآن کریم به سه گروه محبوبین، متوسطین و سافلین تقسیم میشود که این ساختار، آیینهای از واقعیتهای اجتماعی و وجودی است.
نقد تفاسیر سنتی و دعوت به تفسیر موضوعی
تفاسیر سنتی که آیات را بهصورت پراکنده و بدون پیوستگی معنا میکنند، از انسجام لازم برخوردار نیستند. قرآن کریم دارای ساختاری موضوعی است که هر سوره، آیاتش را بهصورت پیوسته و با زمینهای مشخص ارائه میدهد. این دیدگاه، از گردآوری پراکنده آیات تحت عناوین کلی انتقاد کرده و بر انسجام موضوعی درون هر سوره تأکید دارد.
برای نمونه، سوره اعراف با محوریت هدایت و گمراهی، و سوره انفال با محوریت حمایت الهی و پیروزی مومنین، موضوعات را بهصورت پیوسته ارائه میدهند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با بررسی ساختار اجتماعی و قرآنی، نشان داد که قرآن کریم نقشهای دقیق از هستی و جامعه است. تقسیمبندی جامعه به سه گروه و تأکید بر تفسیر موضوعی، به فهم عمیقتر آیات کمک میکند. این دیدگاه، قرآن را بهعنوان کتابی منسجم و هدفمند معرفی میکند که با واقعیتهای اجتماعی همخوانی دارد.
بخش ششم: جهانبینی باز و ولایت همگانی
نقد فرهنگ بدبینی و خودبرتربینی
فرهنگ بدبینی و خودبرتربینی که برخی را به این باور سوق میدهد که تنها مؤمنان شایسته بهشتاند، از منظر عرفانی و قرآنی نادرست است. همه موجودات، از انسان تا حیوان، دارای قلب و محبتاند و در مراتب مختلف، بهرهای از حقیقت الهی دارند. آیه وَمَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ يُسَبِّحُ لِلَّهِ (جمعه: ۱)، به معنای «آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میگویند»، بر تسبیح همه موجودات تأکید دارد.
این دیدگاه، به پذیرش نسبیت در ارزشها و کمالات انسانی دعوت میکند، که چونان دریایی وسیع، همه موجودات را در بر میگیرد.
ولایت، ویژگی مشترک همه موجودات
ولایت، به معنای ارتباط وجودی با خدا، در همه موجودات، از انبیا تا جمادات، به درجات مختلف وجود دارد. تفاوت موجودات، در درصد کمال این ولایت است. این دیدگاه، همه مخلوقات را مظهر اسماء الهی میداند که به اندازه ظرفیت خود، از حقیقت الهی بهرهمندند.
جهان، چونان آیینهای است که هر ذرهاش جلوهای از نور الهی را بازمیتاباند. حتی سنگ، که به ظاهر بیجان است، در باطن خود تسبیحگوی پروردگار است.
درنگ: ولایت، ویژگی مشترک همه موجودات است که در مراتب مختلف، از انبیا تا جمادات، جلوهگر است.
نقد مفهوم ذات و تأکید بر ظهورات الهی
مفهوم ذات، منحصر به خداست و مخلوقات، ظهورات الهیاند. این دیدگاه، از تعابیر فلسفی نادرست که برای مخلوقات ذات قائل میشوند، انتقاد میکند. انبیا، اولیا و حتی انسانهای عادی، همگی مظهر اسماء و صفات الهیاند و تفاوتشان در مراتب کمال است.
این مفهوم، با فلسفه وحدت وجود همخوانی دارد که خدا را تنها وجود حقیقی میداند و مخلوقات را تجلیات او.
محدودیت جهنم و فراوانی بهشت
جهنم، برخلاف تصور رایج، از نظر گستره محدود است و تعداد افراد محکوم به آن اندکاند. در مقابل، بهشتها از نظر تعداد و تنوع فراواناند و رحمت الهی، چونان اقیانوسی بیکران، همه موجودات را در بر میگیرد. آیه فَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا (انبیاء: ۷۵)، به معنای «او را در رحمت خود داخل کردیم»، بر این گستردگی تأکید دارد.
درنگ: رحمت الهی، چونان اقیانوسی بیکران، همه موجودات را در بر میگیرد و جهنم، از نظر گستره و تعداد، محدود است.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با نقد فرهنگ بدبینی و تأکید بر ولایت همگانی، به گستردگی رحمت الهی و نقش همه موجودات در تسبیح پروردگار پرداخت. مفهوم ظهورات الهی و محدودیت جهنم، نگرشی باز و عرفانی به هستی ارائه میدهد که همه مخلوقات را در دایره رحمت الهی جای میدهد.
بخش هفتم: الگوگیری از معصومین در جامعه اسلامی
تفاوت قیامهای مردمی با قیام معصومین
قیامهایی مانند قیام مختار و زید، اگرچه با نیت خیر انجام شدند، اما به دلیل عدم هماهنگی با معصومین، نتیجه مطلوب نداشتند. این قیامها، به دلیل تلاش برای اقامه مستقیم حکومت معصومین، با شکست مواجه شدند، زیرا معصومین خود مسئولیت هدایت را بر عهده داشتند.
این دیدگاه، با نظریه «امامت منصوص» در کلام شیعی همخوانی دارد، که بر اساس آن، امامت تنها از طریق نص الهی تعیین میشود و قیامهای خودسرانه نمیتوانند جایگزین آن شوند.
الگوگیری از معصومین در جامعه اسلامی
جامعه اسلامی معاصر، به دنبال اقامه مستقیم حکومت معصومین نیست، بلکه میخواهد با الگوگیری از ارزشهای آنها، زندگی خود را سامان دهد. این الگوگیری، به معنای انتخاب سبک زندگی اسلامی بر اساس قرآن کریم و سنت است، نه بازسازی دقیق حکومت معصومین.
این دیدگاه، با مفهوم «اجتهاد» و «ولایت فقیه» در فقه شیعی همخوانی دارد، که بر اساس آن، جامعه میتواند با الهام از معصومین، نظام حکومتی خود را اداره کند. آیه وَلَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب: ۲۱)، به معنای «و برای شما در [زندگی] پیامبر خدا سرمشقی نیکوست»، بر این الگوگیری تأکید دارد.
درنگ: جامعه اسلامی، با الگوگیری از ارزشهای معصومین، به دنبال ساماندهی زندگی بر اساس قرآن کریم و سنت است، نه اقامه مستقیم حکومت آنها.
قدرت جامعه اسلامی در پرتو الگوگیری
جامعه اسلامی، با وجود مشکلات، به دلیل الگوگیری از ارزشهای معصومین، در برابر قدرتهای جهانی ایستادگی کرده و جایگاه ویژهای در جهان دارد. این قدرت، نتیجه استقامت مردم و الهام از ارزشهای دینی است، نه صرفاً امکانات مادی.
این استقامت، چونان صخرهای استوار، جامعه را در برابر طوفانهای جهانی حفظ کرده و آن را به مثابه مشعلی فروزان در جهان معرفی میکند.
نقد مقایسه با جوامع غیراسلامی
مقایسه مشکلات جامعه اسلامی با جوامع غیراسلامی، نادرست است، زیرا معیار ارزیابی باید الگوی اسلامی باشد، نه وضعیت جوامع دیگر. جامعه اسلامی باید بر اساس میزان تحقق ارزشهای دینی سنجیده شود. این دیدگاه، با نظریه «استقلال فرهنگی» در اندیشه اسلامی همخوانی دارد، که بر ضرورت ارزیابی جوامع اسلامی بر اساس معیارهای دینی تأکید میکند.
برای نمونه، جامعهای که بر اساس الگوهای اسلامی عمل میکند، باید میزان پایبندی به ارزشهایی چون عدالت و تقوا را معیار قرار دهد، نه پیشرفتهای مادی جوامع دیگر.
اختیار در انتخاب سبک زندگی اسلامی
انتخاب سبک زندگی اسلامی، نتیجه اراده جمعی مردم است، نه تحمیل از سوی معصومین یا دستور مستقیم آنها. مردم، با اختیار خود، این سبک زندگی را برگزیدهاند و تلاش میکنند به اندازه توان و فهم خود، آن را پیاده کنند. این دیدگاه، با مفهوم «جمهوری اسلامی» بهعنوان نظامی مبتنی بر اراده مردم و ارزشهای دینی مرتبط است.
این انتخاب، چونان گلی است که در باغ اراده مردم شکوفا شده و با الهام از ارزشهای دینی، عطر معنویت را در جامعه پراکنده میکند.
درنگ: سبک زندگی اسلامی، نتیجه انتخاب آزادانه مردم است که با الهام از ارزشهای دینی، به دنبال تحقق معارف قرآنی در زندگیاند.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با بررسی الگوگیری از معصومین و نقد مقایسههای نادرست با جوامع غیراسلامی، به نقش اراده جمعی در انتخاب سبک زندگی اسلامی پرداخت. این الگوگیری، نه به معنای اقامه مستقیم حکومت معصومین، بلکه پیادهسازی ارزشهای قرآنی و سنت در حد توان جامعه است. این دیدگاه، قدرت و استقامت جامعه اسلامی را نتیجه الهام از این ارزشها میداند.
بخش هشتم: نقد زبان و فرهنگ دینی
نقد زبان خطابههای دینی
استفاده از ترکیب نادرست زبانهای فارسی و عربی در خطابههای دینی، به دوری مخاطبان، بهویژه جوانان و تحصیلکردگان، از مفاهیم دینی منجر شده است. خطابهها باید به زبانی خالص و قابلفهم ارائه شوند تا پیوندی عمیق با مخاطب برقرار کنند. این نقد، بر ضرورت استفاده از زبانی ساده و متناسب با نیازهای مخاطب تأکید دارد.
برای نمونه، به جای کاربرد عبارات عربی بدون توضیح، باید مفاهیم به زبان فارسی روان بیان شوند تا برای همگان قابلفهم باشد.
نقد فرهنگ انزواگرایی
انزواگرایی و خودبرتربینی، که ریشه در تاریخ پر فراز و نشیب جوامع اسلامی دارد، به بدبینی و دوری از دیگر انسانها منجر شده است. این فرهنگ، انسان را از جهانبینی باز و همدلانه بازمیدارد. در مقابل، قرآن کریم به وحدت خلقت و محبت همگانی دعوت میکند.
به فرموده روایتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام: «خودت را میزان میان خود و دیگران قرار ده»، همه انسانها، حتی حیوانات، دارای قلب و محبتاند و باید با کرامت و حرمت با آنان برخورد کرد.
درنگ: قرآن کریم، با دعوت به وحدت خلقت و محبت همگانی، فرهنگ انزواگرایی و خودبرتربینی را نفی میکند.
جمعبندی بخش هشتم
این بخش، با نقد زبان خطابههای دینی و فرهنگ انزواگرایی، به ضرورت استفاده از زبانی روان و جهانبینی باز تأکید کرد. قرآن کریم، با دعوت به محبت همگانی و وحدت خلقت، راهی به سوی پیوند عمیقتر با مخاطبان و همدلی با همه موجودات میگشاید.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تأمل در سورههای اعراف و انفال، مفهوم محبوبین را بهعنوان قلههای کمال انسانی و واسطههای فیض الهی تبیین کرد. قرآن کریم، چونان آیینهای زلال، واقعیتهای اجتماعی و وجودی را بازمیتاباند و معارف آن، به اندازه ظرفیت مخاطب، آشکار میشود. حمایت الهی از محبوبین، از طریق ملائکه مردفین و ابزارهایی چون نعاس و تطهیر، ماندگاری و تأثیر آنها را تضمین میکند. نقد فهم صوری، دعوت به یادگیری زبان عربی، و تأکید بر تفسیر موضوعی، راه را برای معرفت عمیق قرآنی هموار میسازد.
جهانبینی باز و ولایت همگانی، بهعنوان مفاهیم کلیدی عرفان محبوبی، همه موجودات را در دایره رحمت الهی جای میدهد. جامعه اسلامی، با الگوگیری از ارزشهای معصومین، به دنبال سبک زندگی اسلامی است که نتیجه اراده جمعی مردم و الهام از قرآن کریم و سنت است. این نوشتار، با زبانی فصیح و متین، کوشید تا این معارف را به گونهای شایسته برای خوانندگان حقیقتجو عرضه کند، تا چونان مشعلی فروزان، راه هدایت را روشن سازد.
با نظارت صادق خادمی