در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

عرفان محبوبی 60

متن درس




عرفان محبوبی: درآمدی بر مفهوم لقاء الله و مقام محبوبین

عرفان محبوبی: درآمدی بر مفهوم لقاء الله و مقام محبوبین

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه شصت)

دیباچه

این نوشتار، با تکیه بر معارف عرفانی و الهیاتی، به کاوش در مفهوم والای لقاء الله و ویژگی‌های بندگان برگزیده الهی، که در این متن از ایشان به‌عنوان محبوبین یاد شده، می‌پردازد. محور این گفتار، تبیین مراتب لقاء، صفات و ویژگی‌های محبوبین، و هشدار نسبت به خطرات انحراف در مسیر سلوک عرفانی است. با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و سیره اولیای الهی، این متن درصدد است تا نوری بر این مسیر معنوی بتاباند و سالکان را به سوی حقیقت رهنمون سازد.

بخش یکم: لقاء الله، مقصد نهایی سلوک عرفانی

مفهوم لقاء الله و عطش بی‌پایان سالک

لقاء الله، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های بندگان خاص الهی، در عرفان اسلامی به معنای شهود ذات باری‌تعالی و وصول به مقام قرب الهی است. سالک عارف، اعم از نبی، امام یا عارف کامل، در هر منزل و مرتبه‌ای از سلوک که باشد، به سبب عطش بی‌پایان خویش به سوی حق، کامیاب نمی‌شود و آرام نمی‌گیرد. این عطش، چون آتشی سوزان در جان او شعله‌ور است و تا زیارت پروردگار و تلاقی با ذات الهی، فروکش نمی‌کند. لقاء الله، مقصد نهایی سلوک است که در آن، قلب سالک به اطمینان و آرامش ابدی دست می‌یابد.

درنگ: لقاء الله، نه‌تنها هدف غایی سلوک عرفانی، بلکه نشانه عطش بی‌انتهای عارف برای وصول به حق است که تا تحقق کامل شهود ذات، فروکش نمی‌کند.

مراتب لقاء و سلسله‌مراتب عرفانی

لقاء در عرفان اسلامی، دارای مراتب متعددی است که از لقاء دنیا، یعنی شهود امور مادی و ظاهری، آغاز می‌شود و به لقاء ایمان، لقاء رب، و نهایتاً لقاء ذات می‌رسد. لقاء دنیا، به درک محسوسات و امور مادی اشاره دارد؛ لقاء ایمان، شهود باطنی معرفت و ایمان است؛ و لقاء رب، دیدار پروردگار در مرتبه‌ای والاتر. اما لقاء ذات، که مختص محبوبین است، رویت الهی و وصول به حقیقت ذات باری‌تعالی را دربرمی‌گیرد. این مراتب، چون نردبانی است که سالک را از خاک به افلاک می‌رساند.

﴿فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا﴾ (کهف: 110)
پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد.

تشفی قلب و آرامش ابدی

لقاء ذات، نقطه اوج سلوک عرفانی است که در آن، قلب سالک از هرگونه اضطراب و تردید رها شده و به تشفی و اطمینان کامل می‌رسد. این آرامش، چون نسیمی روح‌نواز، جان عارف را نوازش می‌دهد و او را به ساحل امن الهی می‌رساند. این حالت، مصداقی از آیه شریفه قرآن کریم است که فرمود:

﴿أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ (رعد: 28)
آگاه باشید که با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد.

محبوبین، با وصول به این مرتبه، از هرگونه نقص و کاستی در معرفت مبرا می‌شوند و قلبشان به نور الهی منور می‌گردد.

بخش دوم: خطرات انحراف در مسیر سلوک

غفلت و توهم، آفت‌های راه عرفان

یکی از بزرگ‌ترین خطرات در مسیر سلوک، افتادن به دام غفلت و توهم است. غفلت، چون غباری است که بر آیینه دل می‌نشیند و شهود حقیقت را تیره می‌سازد. توهم، یعنی ادعای کاذب مقامات عرفانی، سالک را از مسیر حق دور کرده و به وادی گمراهی می‌کشاند. فردی که به خیال خویش، خود را در جایگاه محبوبین می‌بیند، ممکن است به سبب این خودفریبی، از شریعت و طریقت فاصله گیرد.

درنگ: غفلت و توهم، چون آفتی مهلک، سالک را از مسیر لقاء الله دور می‌سازد و به گمراهی و حرمان می‌کشاند.

پیامدهای خود‌محبوبی کاذب

توهم خود‌محبوبی، که از خیالات و ادعاهای بی‌اساس سرچشمه می‌گیرد، چون شوک الکتریکی است که جان معنوی سالک را خشک می‌کند. این انحراف، به کاهش ایمان، سستی در عبادات، و حتی بی‌تقوایی می‌انجامد. چنین فردی ممکن است از انجام فرایضی چون نماز و روزه بازماند و به سبب غرور، از حقیقت دور شود. این حالت، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:

﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ﴾ (حشر: 19)
و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم خودشان را از یادشان برد.

نمونه‌های تاریخی انحراف مدعیان عرفان

در تاریخ عرفان اسلامی، گروه‌هایی از مدعیان تصوف و درویشان بوده‌اند که با ادعای کاذب عرفان، از شریعت فاصله گرفته و به انحراف کشیده شده‌اند. این افراد، به سبب غرور و خود‌فریبی، از انجام فرایض دینی بازمانده و حتی به اعمال ناپسند روی آورده‌اند. در عرفان حقیقی، شریعت و طریقت مکمل یکدیگرند و ترک شریعت، نشانه انحراف از حقیقت است.

این انحرافات، چون خاری در مسیر سلوک، سالکان را از مقصد بازمی‌دارند و به نابودی معنوی می‌کشانند. قرآن کریم در این باره هشدار می‌دهد:

﴿وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا﴾ (زخرف: 36)
و هر کس از یاد خدای رحمان غافل شود، شیطانی را بر او می‌گماریم.

پیامدهای معنوی و اجتماعی انحراف

افرادی که در دام توهم عرفانی می‌افتند، چون درختی بی‌ریشه، از نظر معنوی خشکیده و نابود می‌شوند. این نابودی، نه‌تنها به خود فرد آسیب می‌رساند، بلکه به دلیل تأثیرات منفی بر دیگران، به جامعه عرفانی نیز لطمه می‌زند. اصلاح وضعیت چنین افرادی دشوار است، زیرا غرور و خودفریبی، چون زنجیری، آنها را در بند نگه می‌دارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

﴿قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ﴾ (انعام: 31)
زیان کردند کسانی که لقای خدا را تکذیب کردند.

بخش سوم: ویژگی‌های سلوک سالم و محبوبین حقیقی

آثار سلوک سالم در قرب الهی

سلوک سالم، چون جویباری زلال، سالک را به سوی دریای بی‌کران قرب الهی رهنمون می‌سازد. هرچه سالک به لقاء پروردگار نزدیک‌تر می‌شود، عبادتش فزونی می‌یابد، معرفتش ژرف‌تر می‌گردد، و فروتنی و تواضعش افزون‌تر می‌شود. این ویژگی‌ها، چون ستارگانی در آسمان وجود محبوبین می‌درخشند و آنها را از دیگران متمایز می‌سازند.

درنگ: سلوک سالم، با افزایش عبادت، معرفت، و فروتنی همراه است و محبوبین را به قله‌های قرب الهی می‌رساند.

سیره ائمه معصومین، الگوی کامل محبوبین

ائمه معصومین علیهم‌السلام، چون مشعل‌هایی فروزان، راه سلوک عرفانی را روشن ساخته‌اند. ایشان، با وجود وصول به لقاء ذات، از هرگونه معصیت، غرور، و کاستی در عبادت مبرا بودند. سیره حضرت زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها، امام سجاد علیه‌السلام، و امام باقر علیه‌السلام، نمونه‌ای کامل از اتحاد شریعت، طریقت، و حقیقت است. این بزرگواران، با عبادت مداوم و فروتنی بی‌نهایت، الگویی بی‌بدیل برای سالکان ارائه داده‌اند.

معرفت ذاتی محبوبین

محبوبین ذاتی، از بدو تولد به مقام و جایگاه معنوی خویش آگاهند. این آگاهی، چون گوهری در نهادشان نهفته است و از لطف الهی و پاکی نطفه و لقمه سرچشمه می‌گیرد. ایشان، از نقایص ظاهری و باطنی خود و دیگران آگاهند و با معرفتی الهی، مسیر سلوک را با یقین طی می‌کنند.

این معرفت ذاتی، چون نوری در تاریکی، جایگاه واقعی محبوبین را آشکار می‌سازد و آنها را از توهم و خودفریبی مصون می‌دارد. محبوبین، حتی در کودکی، از حقیقت وجود خویش باخبرند و این آگاهی، نشانه‌ای از انتخاب الهی است.

آگاهی محبوبین از نطفه، لقمه، و مقدرات

محبوبین، به دلیل اتصال دائمی به حق، از منشأ وجودی خویش (نطفه و لقمه) و حتی جزئیات مرگشان آگاهند. این آگاهی، چون نقشه‌ای الهی، مسیر زندگی آنها را روشن می‌سازد. ایشان می‌دانند که چه زمانی و چگونه از این جهان رخت برمی‌بندند و حتی قاتلشان کیست. این معرفت، نشانه‌ای از مقام ولایت و قرب بی‌نهایت به حق است.

درنگ: محبوبین، با معرفت ذاتی، از نطفه، لقمه، و مقدرات خویش آگاهند و این آگاهی، نشانه مقام ولایت الهی است.

بخش چهارم: لقاء در قرآن کریم و تفاوت محبین و محبوبین

تنوع لقاء در قرآن کریم

قرآن کریم، در حدود صد و پنجاه مورد، به واژه لقاء و مشتقات آن اشاره دارد. این لقاءات، از لقاء دنیا و برزخ گرفته تا لقاء ملائکه، عذاب، و نهایتاً لقاء الله را دربرمی‌گیرد. لقاء الله، به‌عنوان بالاترین مرتبه، هدف نهایی مؤمنین و محبوبین است. این تنوع، چون رنگین‌کمانی از معارف الهی، گستردگی مفهوم لقاء را نشان می‌دهد.

﴿قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ﴾ (انعام: 31)
زیان کردند کسانی که لقای خدا را تکذیب کردند.

لقاء الله، مقصدی است که تنها با عمل صالح و تهذیب نفس می‌توان به آن رسید. قرآن کریم، در آیات متعدد، به مراتب مختلف لقاء اشاره دارد، از لقاء رب تا لقاء عذاب، که هرکدام نشان‌دهنده بعدی از ارتباط انسان با حقیقت است.

لقاء به‌عنوان شهود قلبی و بصری

لقاء، به معنای شهود قلبی و بصری است که از قلب و چشم باطن سرچشمه می‌گیرد. این شهود، خیر یا شر را دربرمی‌گیرد و فراتر از اطلاعات حسی یا ذهنی است. انسان، موجودی نیست که تنها از گوش بشنود؛ لقاء، چون آینه‌ای است که حقیقت را در دل و جان او منعکس می‌سازد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ﴾ (بقره: 177)
نیکی آن نیست که روی‌های خود را به سوی مشرق و مغرب کنید.

این آیه، بر اهمیت باطن ایمان و شهود قلبی تأکید دارد که لقاء را از تصورات ذهنی متمایز می‌سازد.

تفاوت لقاء محبین و محبوبین

محبین، که در مرتبه‌ای پایین‌تر از محبوبین قرار دارند، ممکن است به لقاءات محدود، مانند لقاء ملکی یا زمینی، دست یابند. اما لقاءات حقیقی، ذاتی، و صفاتی، مختص محبوبین است. محبین، چون مسافرانی در ابتدای راه، گاه به شهوداتی محدود می‌رسند، اما محبوبین، چون قله‌نشینان عرفان، به شهود ذات الهی نائل می‌شوند. این تمایز، سلسله‌مراتب عرفانی را آشکار می‌سازد.

﴿مَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا﴾ (کهف: 110)
هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد.

این آیه، بر نقش عمل صالح در وصول به لقاء رب تأکید دارد و نشان می‌دهد که محبین، با عمل صالح، می‌توانند به مراتب بالاتر دست یابند.

بخش پنجم: تلاش برای احیای معارف محبوبین

خلأ معرفتی در تبیین مقام محبوبین

طی قرون متمادی، معارف مرتبط با محبوبین و لقاء الله مورد غفلت قرار گرفته است. این خلأ، چون سایه‌ای بر معارف عرفانی، مانع از شناخت دقیق مقامات اولیای الهی شده است. تلاش برای نگارش آثار متعدد در این زمینه، چون چراغی در تاریکی، به احیای این معارف کمک می‌کند. این آثار، با تبیین ویژگی‌ها و قواعد محبوبیت، سالکان را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازند.

محبوبیت حقیقی، لطف الهی است

محبوبیت حقیقی، نتیجه لطف الهی و زمینه‌های ربوبی است، نه ادعای شخصی یا مطالعه صرف متون. محبوبین، چون گل‌هایی در باغ الهی، با لطف پروردگار به شکوفایی می‌رسند. ادعای کاذب محبوبیت، چون بادی است که این گل‌ها را پرپر می‌کند و سالک را به حرمان می‌کشاند.

درنگ: محبوبیت حقیقی، از لطف الهی سرچشمه می‌گیرد و با تهذیب نفس و عمل صالح به بار می‌نشیند، نه با ادعای کاذب یا مطالعه صرف.

شیخ عباس قمی، نمونه‌ای از اولیای الهی

یکی از عالمان دینی، که مفاتیح‌الجنان را تألیف کرد، نمونه‌ای برجسته از اولیای الهی است. این عالم فرزانه، با تهذیب نفس و معرفت عمیق، معارف الهی را در وجود خویش هضم کرده و به دیگران منتقل نمود. مفاتیح‌الجنان، چون گوهری درخشان، در میان مردم مقبولیت یافت و نشان‌دهنده عمق معرفت و اخلاص اوست. این اثر، نه‌تنها مجموعه‌ای از ادعیه، بلکه تبلور سلوک عرفانی و اتصال به حق است.

روایتی از فرزند این عالم نقل شده که در تکیه‌ای بزرگ، در برابر باد و طوفان، گفت: «اگر پدرم بود، با یک کلام، این طوفان را آرام می‌کرد.» این سخن، نشان‌دهنده عظمت معنوی و تأثیر باطنی آن عالم است که حتی طبیعت در برابرش خاضع می‌گشت.

بخش ششم: نقد علم دینی و ضرورت احیای معارف عرفانی

چالش‌های علم دینی در تبیین معارف عرفانی

علم دینی، با وجود ارزش و اهمیت والا، گاه در تبیین معارف عمیق عرفانی، مانند مقام محبوبین، دچار کاستی‌هایی شده است. این کاستی‌ها، چون غباری بر آینه حقیقت، مانع از انعکاس کامل معارف الهی شده‌اند. در طول تاریخ، تمرکز بیش از حد بر ظواهر علوم، مانند صرف و نحو، گاه معارف عمیق عرفانی را در حاشیه قرار داده است.

برای نمونه، برخی از عالمان دینی، مانند شیخ بهایی یا ابن‌طاووس، تلاش کردند تا این معارف را احیا کنند، اما موانع تاریخی و اجتماعی، مانع از شکوفایی کامل این تلاش‌ها شد. این کاستی‌ها، ضرورت بازنگری و احیای معارف عرفانی را بیش از پیش آشکار می‌سازد.

نقد مفاتیح‌الجنان و ارزش آن

مفاتیح‌الجنان، اثری بی‌نظیر در مجموعه ادعیه، با وجود ارزش والا، از منظر علمی و ادبی قابل نقد است. این نقدها، که در پنج جلد به رشته تحریر درآمده، همگی از منظر علمی، معرفتی، و ادبی است و به صفا و اخلاص باطنی مؤلف آن خدشه‌ای وارد نمی‌سازد. این اثر، چون دریایی ژرف، معارف الهی را در خود جای داده و با اصلاح و تکمیل، می‌تواند به گوهری بی‌همتا بدل شود.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر معارف عرفانی و قرآنی، به تبیین مفهوم لقاء الله و ویژگی‌های محبوبین پرداخت. لقاء الله، چون قله‌ای رفیع، مقصد نهایی سلوک عرفانی است که تنها با عمل صالح و تهذیب نفس قابل وصول است. محبوبین، با معرفت ذاتی و لطف الهی، به این مرتبه دست می‌یابند و از هرگونه نقص و کاستی مبرا هستند. در مقابل، غفلت و توهم، چون آفت‌هایی مهلک، سالکان را از این مسیر بازمی‌دارند. سیره ائمه معصومین علیهم‌السلام و عالمانی چون شیخ عباس قمی، الگویی کامل برای سالکان است. این متن، با احیای معارف عرفانی و نقد علمی کاستی‌های موجود، گامی در راستای روشن‌سازی مسیر حقیقت برمی‌دارد.

با نظارت صادق خادمی

الهم صل على محمد وآل محمد