در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

عرفان محبوبی 62

متن درس





عرفان محبوبی: لقاء الله، کمال انسانی و نقد نظام تربیتی

عرفان محبوبی: لقاء الله، کمال انسانی و نقد نظام تربیتی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت‌ودوم)

دیباچه

در پهنه عرفان اسلامی، مفهوم لقاء الله به‌عنوان غایت کمال انسانی، جایگاهی والا دارد. این نوشتار، با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین مراتب لقاء، جایگاه انسان در نظام خلقت، و نقد نظام‌های تربیتی کنونی می‌پردازد. هدف، ارائه نگاهی ژرف به حقیقت وجودی انسان و دعوت به بازنگری در شیوه‌های پرورش نسل‌هاست، مانند چراغی که راه را در تاریکی روشن می‌سازد و انسان را به سوی خودشناسی و تقرب الهی رهنمون می‌کند.

بخش یکم: مفهوم رؤیت و لقاء در عرفان اسلامی

تمایز رؤیت و لقاء

در عرفان اسلامی، رؤیت به ادراک حسی یا بصری اشاره دارد، اما لقاء مرتبه‌ای فراتر است که به معنای به‌هم‌رسیدن، اتصال وجودی، و معاینه باطنی است. لقاء، مانند نسیمی است که روح انسان را به حقیقت الهی پیوند می‌دهد، در حالی که رؤیت، تنها نگاهی از دور به آن حقیقت است. این تمایز، انسان را به سوی تجربه‌ای عمیق‌تر از حضور الهی فرا می‌خواند.

این مفهوم با آیه‌ای از قرآن کریم هم‌خوانی دارد:

الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

آنان که می‌پندارند پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد و به سوی او بازخواهند گشت (سوره بقره، آیه ۴۶).

این آیه، مانند آینه‌ای است که باور به لقاء الله را در قلب مؤمنان بازمی‌تاباند.

درنگ: لقاء، مرتبه‌ای فراتر از رؤیت است که به اتصال وجودی و معاینه باطنی با حقیقت الهی اشاره دارد.

مراتب لقاء

لقاء، به‌عنوان مفهومی چندلایه، در مراتب گوناگون ظهور می‌یابد: لقاء مادی، که به ملاقات امور محسوس و دنیوی محدود است؛ لقاء معنوی، که شامل زیارت موجودات غیبی مانند ملائکه یا ادراک حقایق باطنی است؛ و لقاء الله، که قله کمال انسانی و تجربه‌ای بی‌واسطه از حضور ذات الهی است. این مراتب، مانند پله‌هایی هستند که انسان را از خاک به سوی افلاک هدایت می‌کنند.

قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:

وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

و هر کس از خدا و پیامبرش اطاعت کند، او را به باغ‌هایی درآورد که از زیر [درختان] آن نهرها روان است، جاودانه در آن ماندگارند، و این است رستگاری بزرگ (سوره نساء، آیه ۱۳).

این آیه، مانند مشعلی است که پاداش لقاء الهی را در بهشت جاویدان نشان می‌دهد.

درنگ: لقاء در مراتب مادی، معنوی و الهی ظهور می‌یابد، و لقاء الله بالاترین مرتبه کمال انسانی است.

بخش دوم: لقاء الله و جایگاه انسان

نزدیکی خدا به انسان و دوری انسان از خدا

خداوند، به همه مخلوقات نزدیک است، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ

و ما به او از رگ گردن نزدیک‌تریم (سوره ق، آیه ۱۶).

این نزدیکی، مانند جویباری است که در همه وجود انسان جاری است. اما انسان‌ها به دلیل غفلت یا گناه، از خدا دور می‌شوند. لقاء الله، زمانی محقق می‌شود که انسان با تقوا و تهذیب نفس، خود را به خدا نزدیک کند، مانند مسافری که پس از سفری طولانی به وطن بازمی‌گردد.

درنگ: خداوند به همه مخلوقات نزدیک است، اما انسان‌ها با تقوا و سلوک معنوی می‌توانند به لقاء الله دست یابند.

یوم التلاق و مقام محبوبین

یوم التلاق، روزی است که انسان با حقیقت الهی به‌هم‌می‌رسد، نه جدا می‌شود. این مقام، ویژه اولیاء و محبوبین الهی است که در دنیا، برزخ یا قیامت به لقاء الله نائل می‌شوند. محبوبین، مانند ستارگانی هستند که در آسمان خلقت می‌درخشند و راه را برای دیگران روشن می‌کنند.

این مفهوم با آیه‌ای از قرآن کریم هم‌راستاست:

أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

آگاه باشید که دوستان خدا نه ترسی دارند و نه اندوهگین می‌شوند (سوره یونس، آیه ۶۲).

این آیه، مانند تاجی است که بر سر اولیای الهی نهاده شده و مقام والای آن‌ها را نشان می‌دهد.

درنگ: یوم التلاق، روز اتصال به حقیقت الهی است که محبوبین در دنیا یا آخرت به آن می‌رسند.

بخش سوم: نقد نظام تربیتی کنونی

نظام آموزشی و سرکوب استعدادهای ذاتی

نظام‌های آموزشی کنونی، با تحمیل اطلاعات غیرضروری، کودکان را از خود واقعی‌شان دور می‌کنند. این نظام، مانند قفسی است که پرنده روح کودک را زندانی می‌کند و مانع پرواز او به سوی حقیقت می‌شود. به جای پرورش استعدادهای ذاتی، کودکان تحت فشار آموزش‌های مکانیکی قرار می‌گیرند.

این نقد با آیه‌ای از قرآن کریم هم‌خوانی دارد:

فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ

[خداوند] مردم را بر آن [فطرت] آفرید، تغییری در آفرینش خدا نیست (سوره روم، آیه ۳۰).

این آیه، مانند هشداری است که انسان را به حفظ فطرت پاک خود دعوت می‌کند.

درنگ: نظام آموزشی کنونی، با تحمیل اطلاعات غیرضروری، کودکان را از فطرت و استعدادهای ذاتی‌شان دور می‌کند.

پیشنهاد آزمایشگاه تربیتی

به جای نظام آموزشی سنتی، باید «آزمایشگاه تربیتی» ایجاد شود که کودکان در آن آزادانه استعدادهای خود را بروز دهند. این آزمایشگاه، مانند باغی است که هر نهال در آن فرصت شکوفایی می‌یابد، بدون آنکه زیر فشار قالب‌های ازپیش‌تعیین‌شده خم شود. والدین و مربیان باید کودکان را در یک سال اول زندگی، مانند گله‌ای آزاد، مشاهده کنند تا ویژگی‌های ذاتی آن‌ها آشکار شود.

درنگ: آزمایشگاه تربیتی، فضایی برای کشف استعدادهای ذاتی کودکان است که جایگزین نظام آموزشی سنتی می‌شود.

اهمیت خودشناسی در کودکی

خودشناسی در کودکی، مانند کاشت بذری است که در آینده به درختی تنومند بدل می‌شود. کودکان در سنین پایین، به دلیل نزدیکی به فطرت الهی، توانایی درک حقایق معنوی دارند. اما آموزش‌های تحمیلی، این گوهر را زیر لایه‌های خاک مدفون می‌کند. والدین باید کودکان را آزاد بگذارند تا خود را کشف کنند، نه اینکه آن‌ها را با الگوهای بزرگسالان محدود کنند.

این مفهوم با حدیثی از پیامبر اکرم (ص) هم‌راستاست: «هر مولودی بر فطرت متولد می‌شود» (ترجمه: هر نوزادی بر فطرت پاک الهی زاده می‌شود).

درنگ: خودشناسی در کودکی، به دلیل نزدیکی به فطرت الهی، زمینه‌ساز رشد معنوی و کشف استعدادهای ذاتی است.

بخش چهارم: نقد فرهنگ اجتماعی و تربیتی

عقب‌ماندگی فرهنگی و تربیتی

فرهنگ کنونی، با تأکید بر روزمرگی و انباشت اطلاعات، مانع از رشد معنوی و خودشناسی انسان‌ها می‌شود. این فرهنگ، مانند باتلاقی است که انسان را در خود فرو می‌برد و از صعود به قله‌های کمال بازمی‌دارد. اصلاح این وضعیت، نیازمند بازنگری در نظام‌های اجتماعی و تربیتی است.

درنگ: فرهنگ کنونی، با تأکید بر روزمرگی، مانع خودشناسی و رشد معنوی انسان‌ها می‌شود.

نقد علم دینی و نظام آموزشی

علم دینی، در برخی موارد، به جای پرورش روح انسانی، به انباشت دانش ظاهری منجر شده است. این رویکرد، مانند درختی است که شاخ و برگ فراوان دارد، اما میوه‌ای به بار نمی‌آورد. اصلاح نظام آموزشی، باید بر کشف استعدادهای ذاتی و پرورش معنوی تمرکز کند، نه صرفاً انتقال اطلاعات.

درنگ: علم دینی باید به پرورش معنوی و خودشناسی منجر شود، نه صرفاً انباشت دانش ظاهری.

بخش پنجم: خودشناسی در بزرگسالی

چالش خودشناسی در بزرگسالی

خودشناسی در بزرگسالی، مانند کندن خاک برای یافتن گنجی مدفون است. انسان باید لایه‌های آموزش‌های تحمیلی و اطلاعات غیرضروری را کنار بزند تا به حقیقت وجود خود برسد. این فرآیند، دشوار اما ممکن است و نیازمند اراده‌ای قوی و تأملی عمیق است.

این مفهوم با بیت حافظ هم‌خوانی دارد: «ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود / تسبیح شیخ و جامه مرد شراب‌خوار» (ترجمه: می‌ترسم در روز قیامت، تسبیح شیخ و لباس شراب‌خوار کنار هم قرار گیرند و حقیقت هر یک آشکار شود).

درنگ: خودشناسی در بزرگسالی، نیازمند کنار زدن لایه‌های آموزش‌های تحمیلی و یافتن حقیقت وجود است.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تبیین مفهوم لقاء الله به‌عنوان غایت کمال انسانی، انسان را به تأمل در جایگاه وجودی خود دعوت می‌کند. لقاء الله، تجربه‌ای بی‌واسطه از حضور الهی است که اولیاء و محبوبین به آن نائل می‌شوند. نقد نظام‌های تربیتی کنونی، نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در شیوه‌های پرورش کودکان است. پیشنهاد آزمایشگاه تربیتی و تأکید بر خودشناسی در کودکی، مانند بذری است که می‌تواند نسل‌های آینده را به سوی کمال هدایت کند. این اثر، انسان را به تقوا، تهذیب نفس، و اصلاح فرهنگ تربیتی فرا می‌خواند، مانند نوری که راه را در ظلمات روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

ان‌شاءالله