متن درس
عرفان محبوبی: تأمل در لقاء الله و ساختار حرکتی انسان به سوی کمال
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه شصت و سوم)
دیباچه
عرفان محبوبی، چونان قلهای رفیع در ساحت معرفت اسلامی، انسان را به سوی لقاء الله، غایت کمال وجودی، رهنمون میسازد. این گفتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تمثیلهای ژرف، ساختار حرکتی انسان را در مسیر کمال در سه محور هدف، مسیر، و اراده تبیین میکند. لقاء الله، بهعنوان مقصد نهایی سلوک عرفانی، در مراتب گوناگون برای محبّین و محبوبین تحلیل میشود. این نوشتار، با نگاهی عمیق به مراتب لقاء و نقش هدایت الهی، انسان را به تأمل در جایگاه وجودی خویش و حرکت آگاهانه به سوی کمال دعوت میکند.
بخش نخست: ساختار حرکتی انسان به سوی کمال
۱. ساختار حرکتی انسان و لزوم هدفمندی
حرکت انسان به سوی کمال، چونان سفری معنوی، بر سه رکن اساسی استوار است: هدف، مسیر، و اراده. هدف، مقصد نهایی است که در عرفان اسلامی به لقاء الله منتهی میشود. مسیر، راهی است که با هدایت الهی و معرفت شریعت هموار میگردد. اراده، نیروی محرکهای است که انسان را در این مسیر به پیش میراند. این سه رکن، چونان پایههای بنایی استوار، شرط تحقق کمالاند. اگر انسان هدف و مسیر را بهدرستی شناخته و با ارادهای هرچند اندک گام بردارد، به مقصد والای خویش خواهد رسید.
درنگ: ساختار حرکتی انسان، چونان نردبانی به سوی آسمان کمال، با هدف، مسیر، و اراده ساخته میشود.
۲. نقش هدف و مسیر در تحقق کمال
تعیین هدف، چونان روشن کردن چراغی در تاریکی، مبنای حرکت وجودی انسان است. مسیر صحیح، که از شریعت و طریقت سرچشمه میگیرد، راهنمای این حرکت است. اراده، حتی اگر اندک باشد، در صورت انطباق با هدف و مسیر، انسان را به کمال میرساند. این هماهنگی، چونان نواختن سازی موزون، حرکت انسان را به سوی مقصد الهی هدایت میکند.
درنگ: هدف و مسیر، چونان دو بال پرنده، انسان را به سوی قله کمال پرواز میدهند.
۳. بیهدفی و انحراف مسیر
فقدان هدف مشخص یا انتخاب مسیر ناسالم، تلاشهای انسان را بیثمر میسازد. تمثیل ماشینی که در گل فرومانده، بهخوبی کاستی تلاش بدون جهت را نشان میدهد. چنین انسانی، هرچند با اراده قوی حرکت کند، چونان مسافری گمشده در بیابان، به مقصد نمیرسد. این بیهدفی، مصداق «جهد عبث» در فلسفه اسلامی است که تلاشی بیثمر را توصیف میکند.
درنگ: بیهدفی، چونان ماشینی در گل، تلاشهای انسان را به ورطه ناکامی میکشاند.
بخش دوم: مراتب لقاء الله و رجوع به سوی حق
۴. تفسیر آیه «إنا لله وإنا إلیه راجعون»
آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره: ۱۵۶) (ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم)، اصل بازگشت به سوی خدا را بیان میکند. بااینحال، مراتب این رجوع متفاوت است. مؤمن به سوی نعیم الهی و غیرمؤمن به سوی جهیم رجوع میکند. این تفاوت، چونان شاخههای درختی که هر یک به سویی میروند، مراتب گوناگون رجوع را نشان میدهد.
درنگ: رجوع به سوی خدا، چونان جویبارهایی با مقاصد گوناگون، بر اساس ایمان و عمل انسان شکل میگیرد.
۵. تفاوت مراتب رجوع
رجوع انسانها، بر اساس مراتب وجودی و اعمالشان، به نعیم، جهیم، یا مراتب عالیتر مانند لقاء الله منتهی میشود. این تفاوت، مصداق آیه فَمِنْهُمْ شَاكِرٌ وَمِنْهُمْ كَفُورٌ (سبأ: ۱۳) (برخی از آنان شاکرند و برخی ناسپاس) است. مؤمنان شاکر به نعیم و کافران به جهیم رجوع میکنند، در حالی که محبوبین به لقاء الله میرسند.
۶. مراتب لقاء: لقاء رب، لقانا، و لقاء الله
لقاء الله، عالیترین مرتبه کمال انسانی، در سه سطح تبیین میشود: لقاء رب (ملاقات با پروردگار)، لقانا (ملاقات با ما، یعنی خداوند در مقام جمع)، و لقاء الله (ملاقات با ذات الهی). این مراتب، چونان پلههای نردبانی به سوی کمال، درجات قرب به حق را نشان میدهند. محبوبین، به دلیل ظرفیت وجودی والا، به لقاء الله دست مییابند، در حالی که محبّین در مراتب فروتر قرار دارند.
درنگ: لقاء الله، چونان قلهای رفیع، مقصد نهایی محبوبین در سلوک عرفانی است.
۷. تفاوت لقاء و رویت
لقاء، برخلاف رویت، مستلزم قرب و حضور است. رویت، چونان دیدن از دور، ممکن است بدون قرب باشد، اما لقاء، چونان ملاقات نزدیک، حضور در محضر الهی را دربرمیگیرد. محبوبین، به دلیل برخورداری از معرفت و قرب، به لقاء دست مییابند، در حالی که محبّین ممکن است تنها به رویت نائل شوند.
۸. لقاء الله و مقام «قاب قوسین أو أدنی»
لقاء الله، در بالاترین مرتبه، به مقام فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى (نجم: ۹) (پس به فاصله دو کمان یا نزدیکتر بود) اشاره دارد. این مقام، که خاص پیامبر اکرم (ص) و محبوبین است، تجلی کامل قرب الهی را نشان میدهد. این مرتبه، چونان نزدیکترین نقطه به خورشید حقیقت، تنها برای برگزیدگان الهی دستیافتنی است.
درنگ: مقام قاب قوسین، چونان اوج پرواز روح، محبوبین را به قرب تام الهی میرساند.
۹. تفاوت مراتب کمال محبّین و محبوبین
محبّین، به دلیل محدودیتهای وجودی، به مراتب فروتر مانند نعیم رجوع میکنند، در حالی که محبوبین، با ظرفیت والای خود، به لقاء الله میرسند. این تفاوت، چونان تمایز میان ستارگان کوچک و خورشید درخشان، جایگاه ویژه محبوبین را نشان میدهد.
بخش سوم: نقش هدایت و معرفت در سلوک
۱۰. اهمیت هدایت الهی در انتخاب مسیر
هدایت الهی، چونان چراغی در مسیر سلوک، انسان را به سوی مقصد صحیح رهنمون میسازد. آیه وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ (بلد: ۱۰) (و او را به دو راه خیر و شر هدایت کردیم) بر این هدایت تأکید دارد. انسان، با بهرهگیری از عقل، دانش، و تربیت، مسیر مناسب را انتخاب میکند.
درنگ: هدایت الهی، چونان ستارهای راهنما، مسیر کمال را برای انسان روشن میسازد.
۱۱. تمثیل مسیرهای حرم و تفاوت انتخابها
تمثیل حرم، بهخوبی تفاوت مسیرهای سلوک را نشان میدهد. انسانها، مانند زائرانی که از مسیرهای مختلف به سوی حرم حرکت میکنند، بر اساس عقل، دانش، و تربیت، مسیرهای متفاوتی را برمیگزینند. برخی از نزدیکترین راه و برخی از دورترین مسیر به مقصد میرسند، اما هدف همه، رسیدن به حرم الهی است.
۱۲. نقش معرفت در تعیین مسیر
معرفت، چونان کلیدی زرین، درهای مسیر صحیح را به روی انسان میگشاید. بدون معرفت، انسان ممکن است در مسیرهای انحرافی گرفتار شود، چنانکه تمثیل تابلوهای گمراهکننده در جاده نشان میدهد. این انحراف، مصداق آیه قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ (انعام: ۳۱) (زیان کردند کسانی که دیدار خدا را تکذیب کردند) است.
درنگ: معرفت، چونان کلیدی برای گشودن درهای کمال، انسان را از انحراف مصون میدارد.
۱۳. تکذیب لقاء الله و زیان آن
تکذیب لقاء الله، چونان گمراهی در تاریکی، انسان را به زیان ابدی میکشاند. آیه قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ (انعام: ۳۱) بر این حقیقت تأکید دارد. این تکذیب، نتیجه فقدان معرفت و ایمان به امکان ملاقات با ذات الهی است.
۱۴. نقش پیامبر اکرم (ص) بهعنوان اسوه حسنه
پیامبر اکرم (ص)، چونان الگویی بیهمتا، در آیه لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب: ۲۱) (برای شما در رسول خدا الگویی نیکوست) معرفی شده است. ایشان، با هدفمندی و انتخاب مسیر صحیح، به لقاء الله رسیدند و الگویی برای سالکاناند.
درنگ: پیامبر اکرم (ص)، چونان خورشیدی در آسمان هدایت، مسیر لقاء الله را روشن میسازد.
بخش چهارم: نقد تربیت و اعمال بدون هدف
۱۵. نقد تربیت بدون هدفمندی
تربیت بدون هدفمندی، چونان کاشتن بذری در خاک نازا، بیثمر است. جامعهای که انسانها را بدون تعیین هدف و مسیر صحیح تربیت میکند، نمیتواند آنها را به کمال برساند. این نقد، به ضرورت بازنگری در روشهای تربیتی در علم دینی اشاره دارد.
درنگ: تربیت بدون هدف، چونان سفری بیمقصد، انسان را در گمراهی نگه میدارد.
۱۶. نقد اعمال بدون کشش معنوی
اعمالی مانند نماز، اگر بدون هدف و کشش معنوی انجام شوند، چونان پوستهای توخالی، فاقد اثرند. این اعمال، بدون انطباق با هدف لقاء الله، انسان را به کمال نمیرسانند. این نقد، به ضرورت معرفت و نیت در اعمال اشاره دارد.
۱۷. معراج مؤمن و هدفمندی در عبادت
نماز، بهعنوان معراج مؤمن، تنها در صورتی به کمال میانجامد که با هدف لقاء الله و معرفت انجام شود. بدون این هدف، نماز به مراتب فروتر مانند برزخ یا ناسوت محدود میشود، نه به مقام والای لقاء الله.
درنگ: نماز، چونان معراجی به سوی خدا، تنها با هدفمندی به لقاء الله میرسد.
۱۸. نقش کعبه بهعنوان تمثال حقیقت الهی
کعبه، چونان تمثالی از حقیقت الهی، مقصد مشترکی برای همه سالکان است. بااینحال، فاصله انسانها از کعبه، مانند تفاوت مراتب سلوک، بر اساس معرفت و هدایتشان متفاوت است. این تمثیل، اهمیت استقبال صحیح به سوی هدف الهی را نشان میدهد.
۱۹. خطر تابلوهای گمراهکننده در مسیر
تابلوهای گمراهکننده، چونان شیطنتهایی در مسیر سلوک، انسان را به انحراف میکشانند. این تمثیل، به خطرات جهل و گمراهی در انتخاب مسیر اشاره دارد و بر لزوم معرفت و هدایت الهی تأکید میکند.
درنگ: تابلوهای گمراهکننده، چونان دامهای شیطان، انسان را از مسیر لقاء الله دور میسازند.
۲۰. دعای «اللهم ادخلنی فی کل خیر»
دعای «خداوندا، مرا در هر خیری که محمد و آل محمد را وارد کردی وارد کن»، درخواست دستیابی به مراتب عالی خیر و مقامات پیامبرانه است. این دعا، چونان بلندای همت سالک، طلب قرب تام الهی را نشان میدهد.
درنگ: دعای خیر، چونان کلیدی برای ورود به مراتب والای کمال، همت سالک را متعالی میسازد.
جمعبندی
این نوشتار، با تأمل در مفهوم لقاء الله و ساختار حرکتی انسان در مسیر کمال، چارچوبی عمیق برای فهم عرفان محبوبی ارائه داد. سه رکن هدف، مسیر، و اراده، بهعنوان پایههای سلوک معرفی شدند و مراتب لقاء الله، از لقاء رب تا مقام قاب قوسین، تبیین گردید. آیات قرآن کریم، مانند إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره: ۱۵۶) و قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ (انعام: ۳۱)، بر اهمیت هدفمندی و ایمان به لقاء تأکید دارند. تمثیلهای کعبه، ماشین در گل، و تابلوهای گمراهکننده، عمق مفهومی این گفتار را نشان میدهند. نقد تربیت و اعمال بدون هدف، انسان را به بازنگری در سلوک و توجه به معرفت دعوت میکند. این تحلیل، با دعوت به همت والا و هدایت الهی، انسان را به سوی کمال و قرب به ذات الهی رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی