متن درس
تأویل در قرآن کریم: بررسی دیدگاه علامه طباطبایی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه هشتم)
مقدمه
تأویل در قرآن کریم، چون گوهری درخشان در اعماق علوم قرآنی، پیوسته نگاه عالمان و اندیشمندان را به خود جلب کرده است. این مفهوم، که پلی میان ظاهر و باطن آیات الهی میسازد، نهتنها به فهم ژرفتر معانی قرآنی یاری میرساند، بلکه در کشف حقیقت اشیاء و حوادث نیز نقشی بنیادین ایفا میکند. در این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای جلسه هشتم و تحلیلهای ارائهشده، مفهوم تأویل با تمرکز بر دیدگاه علامه طباطبایی بررسی میشود. هدف، ارائه نگاهی نظاممند، علمی و فاخر به این موضوع است که برای مخاطبان متخصص در محیطهای آکادمیک، بهویژه پژوهشگران علوم قرآنی، روشنگر و راهگشا باشد. ساختار این نوشتار در بخشهایی منظم، با عناوین و زیرعناوین دقیق، تنظیم شده تا مفاهیم بهگونهای منسجم و عمیق ارائه گردد.
بخش اول: مفهوم تأویل و جایگاه آن در قرآن کریم
تعریف تأویل: چهره باطنی شیء
تأویل در قرآن کریم به معنای رجوع به باطن یا حقیقت نهفته یک شیء یا آیه تعریف میشود. این مفهوم، تأویل را چون کلیدی مینمایاند که درهای معانی عمیقتر را میگشاید. برخلاف تفسیر که بر ظواهر متمرکز است، تأویل به لایههای پنهان معنا توجه دارد، چه در آیات متشابه قرآنی و چه در اشیاء و حوادث مادی مانند کشتی و دیوار در سوره کهف. این تعریف، همراستا با دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان است که تأویل را بازگشت به حقیقت نهایی یک آیه یا شیء میداند.
تمایز وصف به حال موصوف و وصف به حال منطق موصوف
یکی از مباحث محوری در تحلیل تأویل، تمایز میان «وصف به حال موصوف» و «وصف به حال منطق موصوف» است. وصف به حال موصوف به معنای تلبس حقیقی با حقیقت شیء یا آیه است، در حالی که وصف به حال منطق موصوف، نسبتی ظاهری و مجازی را نشان میدهد. برای مثال، در عبارت «زیدٌ ضاربٌ»، نسبت ضرب به زید حقیقی است، اما در «زیدٌ ضاربٌ أبوه»، این نسبت مجازی است. در قرآن کریم، تمامی موارد تأویل (۱۷ مورد) وصف به حال موصوف و حقیقی هستند، چه به آیات قرآنی مرتبط باشند و چه به اشیاء و حوادث دیگر. این دیدگاه، با نقد رویکردهایی که تأویل را به معانی مجازی یا ظاهری فرو میکاهند، بر اصالت و عمق تأویل تأکید دارد.
مثال زید ضاربٌ و تلبس حقیقی
برای تبیین تلبس حقیقی، مثال «زیدٌ ضاربٌ» در مقابل «زیدٌ ضاربٌ أبوه» مطرح شده است. در حالت نخست، نسبت ضرب به زید حقیقی است، اما در حالت دوم، مجازی. در قرآن کریم، تأویل همواره تلبس حقیقی دارد و مستقیماً به حقیقت باطنی شیء یا آیه متصل است. این تحلیل، با مباحث منطقی و فلسفی در باب نسبتهای حقیقی و مجازی همراستا بوده و بر دقت در کاربرد اصطلاحات قرآنی تأکید میکند.
نتیجهگیری بخش اول
تأویل، بهعنوان رجوع به باطن، مفهومی بنیادین در فهم قرآن کریم است که با تلبس حقیقی، حقیقت آیات و اشیاء را آشکار میسازد. این مفهوم، نهتنها از منظر فلسفی و کلامی، بلکه در عمل نیز راهگشای فهم عمیقتر معانی قرآنی است.
بخش دوم: مصادیق تأویل در قرآن کریم
تنوع مصادیق تأویل
تأویل در قرآن کریم به مصادیق گوناگونی اشاره دارد: آیات متشابه، حوادث (مانند کشتی، دیوار، و یتیم در سوره کهف)، و خوابها یا احادیث. این مصادیق، همگی وصف به حال موصوف و حقیقیاند. برای مثال، تأویل آیات متشابه در سوره آل عمران به باطن معانی آنها اشاره دارد، در حالی که تأویل کشتی در سوره کهف به حقیقت نهفته در اقدامات خضر مربوط است. این تنوع، تأویل را به ابزاری چندوجهی برای فهم قرآن تبدیل میکند.
آیه «ذَٰلِكَ الْكِتَابُ» و جامعیت قرآن
آیه: ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ (بقره: ۲)
ترجمه: این کتاب است که هیچ شکی در آن نیست، راهنمایی برای پرهیزگاران.
این آیه نشاندهنده جامعیت قرآن کریم است که از قرائت ظاهری تا قرائت باطنی، همواره حقیقت کتاب بودن خود را حفظ میکند. تأویل، ابزاری برای کشف مراتب مختلف معنا در این کتاب است، بدون آنکه از حقیقت آن کاسته شود. این دیدگاه، با نظریه مراتب قرائت در تفسیر عرفانی و فلسفی همراستاست.
تعداد موارد تأویل در قرآن کریم
واژه تأویل ۱۷ بار در قرآن کریم به کار رفته است، که ۴ مورد آن در سوره آل عمران است. این موارد، همگی تلبس حقیقی دارند، اما منطق آنها به دلیل تفاوت مصادیق (قبل یا بعد از وقوع، نتیجه یا معنا) متفاوت است. این تحلیل، بر دقت آماری و محتوایی در بررسی واژگان قرآنی تأکید دارد.
نتیجهگیری بخش دوم
مصادیق تأویل، از آیات متشابه تا حوادث و خوابها، نشاندهنده گستردگی این مفهوم در قرآن کریم است. این تنوع، تأویل را به ابزاری پویا برای فهم لایههای مختلف معنا تبدیل کرده و بر اهمیت بررسی موردی آن تأکید دارد.
بخش سوم: بررسی آیات کلیدی مرتبط با تأویل
آیه ۷ سوره آل عمران و تأویل آیات متشابه
آیه: فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ (آل عمران: ۷)
ترجمه: اما کسانی که در دلهایشان انحراف است، از متشابهات آن پیروی میکنند تا فتنهانگیزی کنند و تأویل آن را بجویند.
این آیه به کسانی اشاره دارد که با سوءنیت، به دنبال تأویل آیات متشابه هستند، در حالی که تأویل واقعی، باطن آیات است که تنها نزد خدا و راسخان در علم است. این امر، تأویل را مقولهای حساس و نیازمند علم الهی معرفی میکند.
معنای «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ»
آیه: وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ (آل عمران: ۷)
ترجمه: و جز خدا و راسخان در علم، کسی تأویل آن را نمیداند.
این بخش از آیه، تأویل را دانشی الهی معرفی میکند که تنها خدا و راسخان در علم به آن آگاهاند. این دیدگاه، با تفاسیر شیعی در باب علم ائمه معصومین (ع) همراستاست و بر جایگاه ویژه عالمان حقیقی تأکید دارد.
تأویل در سوره نساء
آیه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ (نساء: ۵۹)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا و پیامبر و اولیالامر خود اطاعت کنید. اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید.
این آیه، رجوع به خدا و رسول را بهعنوان بهترین تأویل معرفی میکند، که تلبس حقیقی دارد و مجازی نیست. این رجوع، به معنای بازگشت به حقیقت و رفع اختلافات است، که با تفاسیر شیعی در باب ولایت و مرجعیت دینی همخوان است.
تأویل در سوره اسراء
آیه: وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (اسراء: ۳۵)
ترجمه: و چون پیمانه میکنید، پیمانه را کامل کنید و با ترازوی درست وزن کنید. این بهتر و نیکوتر است به تأویل.
تأویل در این آیه، به معنای رجوع به باطن انصاف در کیل و وزن است که نتیجهای نیکوتر دارد. این تأویل، وصف به حال موصوف و حقیقی است و بهعنوان مقولهای اخلاقی و عملی در رفتار اجتماعی نمود مییابد.
تأویل در سوره کهف
آیه: قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا (کهف: ۷۸)
ترجمه: گفت: این جدایی میان من و توست. بهزودی تو را از تأویل آنچه نتوانستی بر آن صبر کنی آگاه میکنم.
این آیه به تأویل اقدامات خضر (سوراخ کردن کشتی، برپا کردن دیوار، و کشتن کودک) اشاره دارد. موسی (ع)، به دلیل محدودیت در حکمت عملی، نتوانست باطن این اقدامات را درک کند. تأویل در اینجا، وصف به حال موصوف و حقیقی است و با مباحث عرفانی و فلسفی در باب حکمت عملی و نظری همخوان است.
نتیجهگیری بخش سوم
آیات کلیدی قرآن کریم، از آل عمران تا کهف، نشاندهنده نقش تأویل در کشف باطن آیات، حوادث، و اقدامات است. این آیات، تأویل را بهعنوان دانشی الهی و ابزاری برای رفع اختلافات و فهم حقیقت معرفی میکنند.
بخش چهارم: تأویل در سوره یوسف و اضفاث احلام
تأویل در سوره یوسف
آیه: وَكَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ (یوسف: ۶)
ترجمه: و اینگونه پروردگارت تو را برمیگزیند و از تأویل احادیث به تو میآموزد.
در سوره یوسف، هشت مورد تأویل ذکر شده که به تعبیر خوابها و احادیث (حوادث) اشاره دارد. تأویل در اینجا، علمی الهی است که به یوسف (ع) آموخته شد تا باطن خوابها و حوادث را کشف کند. این تأویلها، همگی حقیقی و وصف به حال موصوف هستند.
آیه: قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ (یوسف: ۴۴)
ترجمه: گفتند: این خوابهای پریشان است و ما به تأویل خوابها دانا نیستیم.
این آیه به نادانی برخی در تعبیر خوابها اشاره دارد، در حالی که یوسف (ع) با علم الهی، باطن آنها را آشکار کرد. تأویل در اینجا، به معنای رجوع به حقیقت خوابها و حوادث است.
اضفاث احلام و روانشناسی
اضفاث احلام (خوابهای پریشان) بهعنوان بهترین خوابها برای کشف مشکلات روانی معرفی شدهاند. این خوابها، لایههای ناخودآگاه را آشکار میکنند و تأویل آنها به علم روانشناسی مرتبط است. این دیدگاه، ضرورت توسعه علوم قرآنی در حوزههای میانرشتهای را نشان میدهد، جایی که تأویل بهعنوان ابزاری برای شناخت مشکلات روانی و جسمی به کار میرود.
نتیجهگیری بخش چهارم
سوره یوسف، با تأکید بر تأویل احادیث و خوابها، نشاندهنده جایگاه ویژه تأویل بهعنوان علمی الهی است. اضفاث احلام نیز، با پیوند به روانشناسی، افقهای جدیدی را در فهم علوم قرآنی میگشاید.
بخش پنجم: چالشها و راهکارهای تأویل
رد تعدد معانی تأویل
تأویل تنها یک معنا دارد: رجوع به باطن. این دیدگاه، با نقد رویکردهایی که تأویل را به معانی متعدد تقسیم میکنند، بر وحدت معنایی آن تأکید دارد. هرچند مصادیق تأویل متفاوتاند (مانند پیشبینی، عذاب، یا معنا)، معنای اصلی آن ثابت است.
چالش تعدد باطن
یکی از چالشهای مطرحشده، چگونگی وجود چندین باطن برای یک آیه است. این مسئله، به نظر علامه طباطبایی دشوار بوده، اما قابلحل است. راهحل پیشنهادی، حفظ ظواهر قرآن و رجوع به آن برای رفع مشکلات است. این تحلیل، با نظریه مراتب معنا در تفسیر عرفانی همخوان است.
ضرورت حفظ ظواهر قرآن
ظواهر قرآن کریم حجتاند و نمیتوان با استناد به باطن، آنها را نادیده گرفت. این دیدگاه، با نقد رویکردهایی که ظواهر را کماهمیت میدانند، بر حفظ توأمان ظاهر و باطن تأکید دارد. اگر ظواهر نادیده گرفته شوند، باطن نیز بیاعتبار میشود، زیرا ظواهر، چون نخ تسبیح، معانی قرآنی را به هم پیوند میدهند.
نتیجهگیری بخش پنجم
چالشهای تأویل، از تعدد معانی تا تعدد باطن، با تأکید بر وحدت معنایی و حفظ ظواهر قرآن قابلحلاند. این امر، بر لزوم تعادل میان ظاهر و باطن در فهم قرآن کریم تأکید دارد.
جمعبندی نهایی
تأویل در قرآن کریم، چون ستارهای در آسمان معرفت، راهنمای فهم حقیقت آیات و اشیاء است. این مفهوم، با ۱۷ مورد کاربرد در قرآن، همواره وصف به حال موصوف و حقیقی است و مصادیق متنوع آن (از آیات متشابه تا حوادث و خوابها) جامعیت و انعطافپذیری قرآن را نشان میدهد. دیدگاه علامه طباطبایی، با تأکید بر تلبس حقیقی و رد تأویلهای مجازی، راه را برای فهم عمیقتر قرآن هموار میکند. حفظ ظواهر قرآن، چون نگهبانی از گنجی گرانقدر، از هرگونه تحریف و انحراف جلوگیری میکند. این نوشتار، با ارائه تحلیلی نظاممند و فاخر، زمینهای برای پژوهشهای عمیقتر در باب تأویل و مراتب معنایی قرآن کریم فراهم میآورد.
با نظارت صادق خادمی