متن درس
تفسیر عرفانی و فلسفی مفهوم اسماء در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه سیوسوم
مقدمه
مفهوم «اسماء» در قرآن کریم، چونان کلیدی زرین، دروازههای معرفت ربوبی را به روی سالکان حقیقت میگشاید. این مفهوم، که در آیه ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا﴾ (بقره: 31) متجلی است، نه تنها به مقام خلافت آدم اشاره دارد، بلکه در ساحت عرفان و فلسفه، به ظهورات و تعینات ذات الهی در مراتب گوناگون دلالت میکند. این نوشتار، با رویکردی عرفانی و فلسفی، به کاوش در حقیقت اسماء، تمایز میان ظرف تعییدی و اطلاقی، و جایگاه «الاسم طلسم الاسماء» میپردازد. با تکیه بر آیات و روایات، و با زبانی فاخر و علمی، این تفسیر تلاش دارد تا لایههای عمیق این مفهوم را برای مخاطبان تحصیلکرده روشن سازد، در حالی که موسیقی ملکوتی کلام الهی را در پسزمینه معانی آن به تصویر میکشد.
بخش اول: تعلیم اسماء به آدم و جایگاه آن در قرآن کریم
آیه تعلیم اسماء
قرآن کریم در آیهای بنیادین میفرماید:
﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾
و خدا همه نامها را به آدم آموخت، سپس آنها را بر فرشتگان عرضه کرد و فرمود: اگر راست میگویید، از نامهای اینها به من خبر دهید.
این آیه، به تعلیم تمامی اسماء به آدم علیهالسلام اشاره دارد که نشانهای از مقام خلافت الهی اوست. «اسماء» در این سیاق، فراتر از نامهای ظاهری، به تعینات و ظهورات ذات الهی در مراتب ذاتی، فعلی و خلقی دلالت دارد. واژه «کلها» بر جامعیت این تعلیم تأکید میکند و برتری آدم بر ملائکه را نشان میدهد، که به دلیل محدودیت در مرتبه تعینات، از درک کامل اسماء عاجز ماندند.
ناتوانی ملائکه در انباء اسماء
خطاب الهی به ملائکه، «أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ» (از نامهای اینها به من خبر دهید)، نه به معنای آگاهی از اسماء ظاهری چون «الله»، «رحمن» و «رحیم» است، که ملائکه نیز به آنها آگاه بودند، بلکه به حقیقت باطنی و «کد» اسماء اشاره دارد. این حقیقت، که به ذات غیرمتعین الهی متصل است، از دسترس ملائکه خارج بود. علم آدم به این کدها، او را به مقامی رفیع ارتقا داد که فراتر از مرتبه فرشتگان بود.
بخش دوم: تمایز ظرف تعییدی و اطلاقی اسماء
ظرف تعییدی: اسماء مقید
اسماء الهی، مانند «الله»، «رحمن» و «رحیم»، در ظرف تعییدی قرار دارند، یعنی مقید به صفات خاصاند. «الله» مستجمع تمامی صفات جمال و جلال است، اما همچنان در مرتبه تعین باقی میماند. «رحمن» به رحمت عام الهی و فعلیتهای خلقی، و «رحیم» به رحمت خاص و کمالات هدایتی اشاره دارد. این اسماء، چونان آیینههایی، ظهورات ذات الهی را در مراتب گوناگون منعکس میکنند، اما همچنان در قید تعیناند.
ظرف اطلاقی: الاسم طلسم الاسماء
مفهوم «الاسم طلسم الاسماء» به ذات غیرمتعین الهی در مقام احدیت اشاره دارد. این «اسم» مطلق، کلید معرفت تمامی اسماء است و فراتر از هرگونه قید و تعین قرار دارد. برخلاف اسماء عام که تفسیرپذیرند، «الاسم» اطلاقی غیرقابل تفسیر است و به حقیقت ذات متصل است. این مفهوم، چونان گوهری پنهان، منشأ تمام ظهورات و تعینات است.
بخش سوم: اسماء و احدیت
ظهورات احدیت در اسماء
تمامی تعینات، اعم از اسماء ذاتی، فعلی و خلقی، مظاهر احدیتاند. احدیت خود اسم است، و «الاسم» منشأ این تعینات است. هر اسم، مانند «الله» یا «رحمن»، چونان شعاعی از نور احدیت، جلوهای از ذات الهی را آشکار میسازد. مظاهر خلقی و مظهری نیز، که در عالم خلقت و سلوک متجلیاند، همگی اسماند و به حقیقت اطلاقی بازمیگردند.
مقام سالک در برابر اسماء
سالک در مسیر سلوک، با زدودن ظرف تعیید از دل، به مقام اطلاق میرسد. در این مقام، دیگر نیازی به اسمهای مقید نیست، زیرا ذات مطلق را درک میکند. این مقام، چونان قلهای رفیع، سالک را از قیود ظهورات رها ساخته و به حقیقت بیقید احدیت متصل میسازد. در این حالت، خطاب «یا اسم» دیگر معنایی ندارد، زیرا «اسم» اطلاقی فراتر از هر خطاب مقید است.
بخش چهارم: آیات مرتبط با اسماء
آیات قرآنی و تبیین آنها
آی _
﴿وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ﴾
و من او را مریم نامیدم.
این آیه (آلعمران: 36) به نامگذاری مریم اشاره دارد که یک اسم تعییدی و حاکمی است، نشاندهنده ظهور خاصی از اراده الهی.
﴿إِنَّا بَشَّرْنَاكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى﴾
ما تو را به پسری که نامش یحیی است بشارت دادیم.
این آیه (مریم: 7) نیز به اسم تعییدی یحیی اشاره دارد که جلوهای از تعین الهی است.
﴿تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾
نام پروردگار تو که دارای جلال و اکرام است، متبارک است.
این آیه (الرحمن: 78) به «اسم رب» در مقام اطلاقی اشاره دارد که متبارک و فراتر از تعینات است.
﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ﴾
به نام پروردگارت که آفرید بخوان.
این آیه (علق: 1) قرائت به اسم را به اتصال با مقام اطلاق مرتبط میسازد.
﴿قَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا﴾
گفت: در آن سوار شوید، به نام خدا که روانکننده و لنگرگاه آن است.
این آیه (هود: 41) «بسم الله» را به اسم اطلاقی متصل میکند که منشأ حرکت و استقرار است.
﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى﴾
نام پروردگار بلندمرتبهات را تسبیح گوی.
این آیه (الأعلى: 1) به تنزیه «اسم رب» از تعینات اشاره دارد و آن را در مقام اطلاق قرار میدهد.
بخش پنجم: کدهای وجودی و معرفت ربوبی
کدهای وجودی اسماء
هر اسم الهی، دارای «کد» یا حقیقت باطنی است که با دانستن آن، معجزات وجودی ممکن میشود. این کدها، به مسمّیات اسماء متصلاند و فراتر از لفظ ظاهری، به حقیقت ذات اشاره دارند. برای مثال، گفتن «الله» یا «رحمن» بدون دانستن کد آن، اثری محدود دارد، اما با آگاهی از حقیقت باطنی، میتواند به احیای وجودی منجر شود.
اسماء عام و مطلق
اسماء عام، مانند «الله» و «رحمن»، مقید به صفاتاند و در مرتبه تعینات قرار دارند، اما «اسم» مطلق، غیرتفسیرپذیر است و به احدیت متصل میشود. این اسم مطلق، چونان دریچهای به سوی مفاتیح الغیب، معرفت ربوبی را ممکن میسازد.
دل بیدل و مقام اطلاق
«دل بیدل»، ظرف اطلاق است که با زدودن تعینات، ذات مطلق را منعکس میکند. این مقام، که سالک در آن از قیود ظهورات رها میشود، چونان آینهای صاف، حقیقت بیقید الهی را نشان میدهد. در این حالت، سالک دیگر نیازی به خطابهای مقید ندارد و به ذات غیرمتعین متصل میشود.
جمعبندی نهایی
مفهوم «اسماء» در قرآن کریم، چونان گوهری درخشان، راهنمای معرفت ربوبی و سلوک معنوی است. آیه ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا﴾، با تأکید بر تعلیم تمامی اسماء به آدم، مقام خلافت او را در برابر ناتوانی ملائکه آشکار میسازد. تمایز میان ظرف تعییدی (اسماء مقید مانند «الله» و «رحمن») و ظرف اطلاقی («الاسم طلسم الاسماء») نشاندهنده مراتب ظهورات الهی است که از تعینات ظاهری تا حقیقت غیرمتعین احدیت امتداد مییابد.
سالک در مسیر سلوک، با زدودن تعینات، به مقام اطلاق میرسد، جایی که دل بیدل، چونان آیینهای صاف، ذات مطلق را منعکس میکند. آیات مرتبط، از نامگذاری مریم و یحیی تا تسبیح «اسم رب»، همگی به این حقیقت اشاره دارند که اسماء، چه در مرتبه تعییدی و چه اطلاقی، کلید مفاتیح الغیباند. کدهای وجودی اسماء، که به حقیقت باطنی آنها متصلاند، میتوانند معجزات وجودی را ممکن سازند، و «الاسم» مطلق، چونان طلسم، منشأ تمامی ظهورات است.
این تفسیر، با تکیه بر رویکرد عرفانی و فلسفی، نه تنها معرفت اسماء را روشن میسازد، بلکه راه را برای پژوهشهای آتی در حوزه عرفان نظری و عملی هموار میکند. کشف این معارف، میتواند قرآن کریم را به مثابه کتابی زنده و پویا در متن زندگی بشری بازآفرینی کند، و سالکان را به قلههای معرفت ربوبی رهنمون شود.
با نظارت صادق خادمی