در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 44

متن درس





تفسیر سوره حمد: تأملاتی در فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»

تفسیر سوره حمد: تأملاتی در فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۴)

مقدمه

تفسیر فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» از سوره حمد، یکی از عمیق‌ترین مباحث معرفتی و عرفانی در حوزه تفسیر قرآن کریم است که در جلسه چهل و چهارم درس‌گفتارهای تفسیری (مورخ ۶/۲/۱۳۸۴) مورد بررسی قرار گرفته است. این فراز، که به معنای «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم» است، دریچه‌ای به سوی فهم رابطه بنده با حق‌تعالی در مرتبه‌ای متعالی می‌گشاید. در این کتاب، با نگاهی علمی و نظام‌مند، محتوای درس‌گفتار به‌گونه‌ای بازنویسی شده که برای مخاطبان متخصص و تحصیل‌کرده در محیط‌های آکادمیک مناسب باشد. ساختار این نوشتار شامل بخش‌های اصلی با عناوین و زیرعناوین تخصصی است که هر یک به تبیین جنبه‌ای از این فراز مبارک می‌پردازد. هدف، ارائه تفسیری جامع، دقیق و فاخر است که تمامی جزئیات و مفاهیم اصلی درس‌گفتار را با زبانی متین و متناسب با فضای پژوهشی منتقل کند.

بخش اول: عبادت اطلاقی و شأن عبدانه

۱.۱ مفهوم عبادت اطلاقی

درنگ: عبادت در فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» به‌صورت اطلاقی و بدون قید و شرط بیان شده است، به‌گونه‌ای که هیچ واسطه‌ای، حتی قدرت یا عنایت الهی، در آن دخیل نیست. این اطلاق، عبادت را به شأنی محض و وجودی تبدیل می‌کند که تنها بنده و بندگی‌اش در آن متجلی است.

آیه: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
ترجمه: تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.

عبادت در این فراز، به‌صورت اطلاقی، یعنی بدون هرگونه قید و شرط، مطرح شده است. برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، این عبادت نه به واسطه قدرت الهی («نعبد بقوة الله») و نه به سبب عنایت الهی («نعبد بعنایة الله») انجام می‌شود، بلکه صرفاً شأن بنده را در مقام بندگی محض نشان می‌دهد. این اطلاق، سعه‌ای وجودی به عبادت می‌بخشد که در آن هیچ ظهوری از غیر بنده، حتی حق‌تعالی، مشاهده نمی‌شود. عبادت اطلاقی، به مثابه جویباری است که از سرچشمه وجود بنده جاری می‌شود، بدون آنکه به هیچ قید یا واسطه‌ای وابسته باشد.

۱.۲ عدم ظهور حق‌تعالی در عبادت اطلاقی

در عبارت «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»، برخلاف انتظار، حق‌تعالی به‌صورت صریح در مقام ظهور نیست. این امر به این معناست که عبادت در این مرتبه، تنها فعل بنده است و هیچ عامل دیگری، حتی قدرت یا عنایت الهی، در آن دخیل نیست. این ویژگی، عبادت را به شأنی کاملاً عبدانه تبدیل می‌کند، که در آن فقط بنده و بندگی‌اش متجلی است. به تعبیری، عبادت در این فراز، چون آینه‌ای است که تنها تصویر بنده را بازمی‌تاباند، بدون آنکه سایه‌ای از غیر در آن دیده شود.

۱.۳ شأن عبدانه عبادت

در این فراز، تنها شأن عبد و بندگی او مورد تأکید قرار گرفته است. عبادت در این مرتبه، نه نتیجه دستور الهی («اعبد الله»)، نه متکی به کمک الهی («بقوة الله»)، و نه ناشی از انگیزه‌ای خاص («للقرب إلى الجنة») است، بلکه صرفاً فعلیت بندگی است. این شأن عبدانه، عبادت را به مرتبه‌ای وجودی و ذاتی ارتقا می‌دهد که در آن بنده، مانند گلی که در برابر آفتاب می‌شکفد، بدون هیچ واسطه‌ای در مقام عبودیت قرار می‌گیرد.

۱.۴ نتیجه‌گیری بخش اول

عبادت اطلاقی در فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»، به مثابه قله‌ای است که تنها بنده با پای پیاده وجود خویش به آن می‌رسد. این عبادت، که عاری از هر قید و شرط است، شأن عبدانه بنده را در مرتبه‌ای متعالی نشان می‌دهد. عدم ظهور حق‌تعالی در این عبادت، نه به معنای غیاب او، بلکه به معنای محض بودن فعل بندگی است که در آن بنده، چون ستاره‌ای در آسمان وجود، تنها با نور خویش می‌درخشد.

بخش دوم: تمایز عبادت و استعانت

۲.۱ تمایز مفهومی عبادت و استعانت

فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» دو مفهوم متمایز عبادت و استعانت را مطرح می‌کند. عبادت در ظرف بندگی محض قرار دارد، در حالی که استعانت در ظرف نیاز و طلب یاری ظهور می‌یابد. عبادت در این فراز، فعلی، استمراری و تدریجی است و هیچ ظهوری از استعانت در آن وجود ندارد. استعانت، که در بخش دوم این فراز مطرح شده، امری متمایز است که در همه شئون زندگی جاری است، اما در ظرف عبادت اطلاقی جای ندارد.

درنگ: عبادت در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» به‌صورت فعلی و استمراری است و هیچ ظهوری از استعانت در آن وجود ندارد، در حالی که استعانت در «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» به نیازهای روزمره بنده مربوط می‌شود و در ظرف عبادت اطلاقی جای ندارد.

۲.۲ نتیجه‌گیری بخش دوم

تمایز عبادت و استعانت، مانند دو شاخه از یک درخت است که هر یک به سویی متفاوت رشد می‌کنند. عبادت، ریشه در بندگی محض دارد و استعانت، شاخه‌ای است که به سوی نیازهای روزمره بنده امتداد می‌یابد. این تفکیک، عمق معرفتی فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» را آشکار می‌سازد و نشان می‌دهد که عبادت در مرتبه‌ای متعالی‌تر از استعانت قرار دارد.

بخش سوم: مراتب عبادت

۳.۱ تقسیم‌بندی انواع عبادت

عبادت در قرآن کریم به سه نوع ارادی/اختیاری، دستوری و تکوینی تقسیم می‌شود:

  • عبادت ارادی/اختیاری: این نوع عبادت در ظرف اراده و اختیار بنده انجام می‌شود. به عنوان مثال، در سوره کافرون آمده است:

    آیه: لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ
    ترجمه: آنچه را شما می‌پرستید، نمی‌پرستم.

    در این آیه، عبادت در ظرف اراده و اختیار قرار دارد و بنده با انتخاب خود، از پرستش غیر خدا امتناع می‌ورزد.

  • عبادت دستوری: این نوع عبادت بر اساس امر الهی انجام می‌شود، مانند «اعبد الله» (خدا را بپرست). این عبادت در مرتبه‌ای بالاتر از عبادت ارادی قرار دارد، اما همچنان در ظرف تکليف و دستور است.
  • عبادت تکوینی: این نوع عبادت، که در آیه ۹۳ سوره مریم بیان شده، عبودیت ذاتی همه موجودات است:

    آیه: إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا
    ترجمه: هیچ‌کس در آسمان‌ها و زمین نیست مگر آنکه به سوی خدا به عنوان بنده می‌آید.

    این عبادت، که در ذات و وجود بنده جاری است، در مرتبه کمال قرار دارد و از اراده یا دستور فراتر می‌رود.

۳.۲ عبادت تکوینی و اطلاقی

درنگ: عبادت تکوینی، که در آیه ۹۳ سوره مریم مطرح شده، عبودیت ذاتی همه موجودات است که در ظرف کمال و با اطلاق همراه است. این عبادت، مختص اولیاء خدا است که تمام وجودشان عبادت می‌شود.

عبادت تکوینی، که در آیه ۹۳ سوره مریم تبیین شده، به معنای عبودیت ذاتی همه موجودات است که به‌صورت وجودی به سوی خدا می‌آیند. این عبادت، که در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» به‌صورت اطلاقی بیان شده، در ظرف کمال قرار دارد و مختص اولیاء خدا است. در این مرتبه، تمام حرکات، افعال، و حتی تنفس بنده عبادت است، زیرا در ظرف تکوین قرار گرفته است. این عبادت، مانند رودی است که بدون مانع به سوی دریا جاری می‌شود و هیچ قید یا تعینی در مسیر آن وجود ندارد.

۳.۳ حصر عبادت تکوینی

آیه ۹۳ سوره مریم، به‌صورت قضیه محصوره بیان می‌کند که همه موجودات به‌صورت بنده به سوی خدا می‌آیند. این حصر نشان‌دهنده آن است که هیچ موجودی جز در مقام عبودیت به خدا نمی‌رسد. در آیه بعدی (۹۴) آمده است:

آیه: لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا
ترجمه: به‌راستی که آنان را شمرده و به دقت شماره کرده است.

این شمارش، که با تأکیدات «لَقَدْ» و «قَدْ» همراه است، نه صوری و کمی، بلکه وجودی و کیفی است و نشان‌دهنده دقت و جامعیت عبودیت تکوینی است.

۳.۴ فردیت در عبادت تکوینی

آیه ۹۵ سوره مریم بیان می‌کند:

آیه: وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا
ترجمه: و همه آنان در روز قیامت به‌صورت فردی به سوی او می‌آیند.

این فردیت نشان‌دهنده آن است که هر موجود به‌صورت مستقل و با هویت وجودی خود در مقام عبودیت قرار می‌گیرد. این ویژگی، عبادت را از حالت کلی و جمعی به حالت فردی و خاص تبدیل می‌کند.

۳.۵ نتیجه‌گیری بخش سوم

مراتب عبادت، از ارادی و دستوری تا تکوینی، مانند نردبانی است که بنده را از زمین به آسمان وجود می‌رساند. عبادت تکوینی، که در مرتبه کمال قرار دارد، عبودیت ذاتی همه موجودات است که در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» به‌صورت اطلاقی متجلی شده است. این عبادت، که مختص اولیاء خدا است، تمام وجود بنده را در خدمت عبادت قرار می‌دهد و هیچ قید یا تعینی در آن راه ندارد.

بخش چهارم: کاف خطاب و چالش تخاطب

۴.۱ کاف خطاب در «إِيَّاكَ»

درنگ: کاف خطاب در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» به حقيقتي مطلق و بي‌تعين اشاره دارد که هم شخصي است، هم عاری از هر تعین. این تخاطب، عبادت را به مرتبه‌ای متعالی ارتقا می‌دهد که تنها در ظرف ولايت الهی قابل تحقق است.

کاف خطاب در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» یکی از پیچیده‌ترین مباحث معرفتی قرآن کریم است. این کاف، که به معنای خطاب و تخاطب است، به حقيقتي اشاره دارد که هم شخصيت وجودی دارد، هم بي‌تعين و مطلق است. این تشخص، که با «هو الله أحد» در سوره توحید مرتبط است، در سوره حمد به‌صورت خطابی و حضوری ظهور می‌یابد. تخاطب با این حقیقت، مانند گفت‌وگو با آفتابی است که هم حاضر است، هم بی‌کران و بی‌تعین.

۴.۲ چالش تخاطب در «إِيَّاكَ»

تخاطب در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» به دلیل تشخص و حضور، از ظرف غیبت (مانند «هو الله» در سوره توحید) متمایز است. اگر سالک در نماز به این تشخص فکر کند، ممکن است دچار اشکال شود، زیرا ذهن او محدود به تعینات است. این امر، اهمیت قصد اخبار در عبادت را نشان می‌دهد. تخاطب با این حقیقت، مانند تلاش برای دیدن نور خورشید با چشمان عادی است؛ اگر بنده آمادگی نداشته باشد، ممکن است دچار گمراهی یا اشکال شود.

۴.۳ توصیه عالمان دینی در مورد قصد اخبار

عالمان دینی توصیه می‌کنند که در نماز نباید قصد انشاء یا تخاطب خاص کرد، زیرا ممکن است به انحراف یا بطلان نماز منجر شود. بهتر است بنده به‌صورت اخباري، بدون قصد معنای خاص، «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» را بگوید. این توصیه، مانند راهنمایی است که بنده را از ورود به دریای ژرف معرفت بدون آمادگی بازمی‌دارد و او را به ساحل امن عبادت ساده و بی‌تعین هدایت می‌کند.

۴.۴ نتیجه‌گیری بخش چهارم

کاف خطاب در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»، مانند کلیدی است که درِ قصر معرفت را می‌گشاید، اما تنها برای کسانی که آمادگی ورود به این قصر را دارند. این تخاطب، که به حقيقتي مطلق و بي‌تعين اشاره دارد، عبادت را به مرتبه‌ای متعالی ارتقا می‌دهد که تنها در ظرف ولايت الهی قابل تحقق است. توصیه عالمان دینی به قصد اخبار، بنده را از خطر انحراف در این مسیر حفظ می‌کند.

بخش پنجم: سلوک معرفتی و عبادت اولیاء خدا

۵.۱ عبادت اولیاء خدا

درنگ: عبادت اطلاقی و تکوینی، که مختص اولیاء خدا است، تمام وجود بنده را در خدمت عبادت قرار می‌دهد و هیچ محاسبه یا تعینی در آن راه ندارد. این مرتبه، تنها در ظرف ولايت الهی قابل تحقق است.

عبادت اطلاقی و تکوینی، که در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» مطرح شده، مختص اولیاء خدا است که تمام وجودشان عبادت است. این مرتبه، مانند قله‌ای است که تنها سالکان حقیقی با فناء نفس و وصول به مقام ولايت الهی به آن می‌رسند. در این مرتبه، هیچ محاسبه، ملاحظه یا تعینی وجود ندارد و تمام حرکات و سکنات بنده عبادت است.

۵.۲ سلوک معرفتی و فناء نفس

سلوک معرفتی، که برای رسیدن به عبادت اطلاقی و تکوینی لازم است، نیازمند ریاضت، بلا و گذشت است. این سلوک، مانند سفری است که سالک در آن از خود می‌گذرد تا به حقیقت مطلق برسد. مثال مردان آهنین، که با تمرین و رنج به موفقیت می‌رسند، نشان‌دهنده دشواری این مسیر است. سالک، مانند ورزشکاری است که با تحمل سختی‌ها و رنج‌ها، خود را برای رسیدن به قله کمال آماده می‌کند.

۵.۳ خطر انحراف در سلوک

سلوک معرفتی بدون آمادگی ممکن است به انحراف یا شرك منجر شود. عالمان دینی، با تأکید بر قصد اخبار، از ورود به حريم‌های معرفتی بدون آمادگی نهی کرده‌اند. این امر، مانند هشدار به مسافری است که بدون آمادگی به سوی دریایی طوفانی حرکت می‌کند. بنده باید با احتیاط و طبق توصیه عالمان دینی عمل کند تا از خطر انحراف در امان بماند.

۵.۴ عبادت و اخلاص در ظرف کمال

عبادت در ظرف کمال، که با اخلاص و اطلاق همراه است، به معنای نبود هیچ تعین یا محاسبه‌ای در عبادت است. آیه ۵ سوره بینه بیان می‌کند:

آیه: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ
ترجمه: و به آنها جز این فرمان داده نشده که خدا را با اخلاص در دین بپرستند.

این اخلاص، تمام وجود بنده را در خدمت عبادت قرار می‌دهد و هیچ انگیزه یا غایتی جز خدا در آن دخیل نیست.

۵.۵ نتیجه‌گیری بخش پنجم

عبادت اولیاء خدا، مانند گوهری است که در صدف وجودشان می‌درخشد. این عبادت، که با اطلاق و تکوین همراه است، تمام وجود بنده را در خدمت عبادت قرار می‌دهد و هیچ تعین یا محاسبه‌ای در آن راه ندارد. سلوک معرفتی، که نیازمند فناء نفس و تحمل رنج است، بنده را به این مرتبه متعالی می‌رساند. توصیه عالمان دینی به قصد اخبار، مانند سپری است که بنده را از خطر انحراف در این مسیر حفظ می‌کند.

بخش ششم: مقایسه سوره حمد و توحید

۶.۱ تفاوت‌های سوره حمد و توحید

درنگ: سوره توحید در ظرف غیبت و با فرمان بیان شده و عبادت در آن مطرح نیست، در حالی که سوره حمد، با عبادت فعلی و اطلاقی در ظرف حضور و تخاطب، از اهمیت بی‌نظیری برخوردار است.

سوره توحید، که به‌عنوان شناسنامه خدا مطرح شده، در ظرف غیبت («هو الله») و با فرمان («قل») بیان شده و عبادت در آن مطرح نیست:

آیه: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
ترجمه: بگو او خداست، یگانه.

در مقابل، سوره حمد، که عبادت در آن فعلی، اطلاقی و تکوینی است، به دلیل حضور و تخاطب («إِيَّاكَ نَعْبُدُ») متمایز است. بدون سوره حمد، نماز کامل نمی‌شود، اما بدون سوره توحید ممکن است. این امر، اهمیت بی‌نظیر سوره حمد و عبادت اطلاقی آن را نشان می‌دهد.

۶.۲ نتیجه‌گیری بخش ششم

سوره حمد، مانند نگینی در تاج قرآن کریم است که با عبادت فعلی و اطلاقی، بنده را به سوی حقیقت مطلق هدایت می‌کند. در مقابل، سوره توحید، مانند شناسنامه‌ای است که خدا را معرفی می‌کند، اما فاقد حضور و تخاطب عبادت است. این تفاوت، عمق معرفتی سوره حمد را آشکار می‌سازد و جایگاه بی‌بدیل آن را در عبادت نشان می‌دهد.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» از سوره حمد، مانند سفری است به سوی قله‌های معرفت و عبودیت. این فراز، با تأکید بر عبادت اطلاقی و تکوینی، رابطه بنده با حق‌تعالی را در مرتبه‌ای متعالی تبیین می‌کند. عبادت در این فراز، که عاری از هر قید و شرط است، تنها شأن بنده را نشان می‌دهد و هیچ ظهوری از غیر بنده، حتی حق‌تعالی، در آن وجود ندارد. کاف خطاب، که به حقيقتي مطلق و بي‌تعين اشاره دارد، عبادت را به مرتبه‌ای ارتقا می‌دهد که تنها در ظرف ولايت الهی قابل تحقق است.
سلوک معرفتی، که برای رسیدن به این مرتبه لازم است، مانند سفری است که سالک در آن از خود می‌گذرد تا به حقیقت مطلق برسد. توصیه عالمان دینی به قصد اخبار، بنده را از خطر انحراف در این مسیر حفظ می‌کند. سوره حمد، با عبادت فعلی و اطلاقی، مانند چراغی است که راه بنده را به سوی حقیقت روشن می‌کند و او را به مقصد ولايت الهی می‌رساند.

با نظارت صادق خادمی