در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 56

متن درس





تفسیر فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»: کاوشی در حکمت نظری و عملی

تفسیر فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»: کاوشی در حکمت نظری و عملی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۶)


مقدمه: دریچه‌ای به معرفت و عمل در سوره حمد

فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» از سوره حمد، به مثابه پلی میان معرفت و عمل، انسان را به سوی توحید در عبادت و توکل بر خداوند رهنمون می‌شود. این فراز، با تأکید بر انحصار پرستش و یاری‌جویی برای خداوند، بنیان حکمت نظری و عملی را در خود نهفته دارد. این کتاب، با رویکردی علمی و فاخر، به تحلیل عمیق این فراز می‌پردازد و با تکیه بر مفاهیم خشوع، خضوع، خشیت و خوف، جایگاه آن‌ها را در نظام قرآنی و رفتار اجتماعی تبیین می‌کند. ساختار اثر، با هدف ارائه‌ای نظام‌مند برای مخاطبان متخصص، تمامی جزئیات را با زبانی متین و آکادمیک منتقل می‌کند.

بخش اول: حکمت نظری و عملی در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»

حکمت نظری در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»

فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» جلوه‌ای از حکمت نظری است که بر معرفت و باور قلبی به خداوند متمرکز است. عبادت، که در این آیه به معنای انحصار پرستش برای خداوند است، از شناخت عمیق توحید و صفات الهی سرچشمه می‌گیرد.

آیه: إِيَّاكَ نَعْبُدُ

ترجمه: تنها تو را می‌پرستیم.

این معرفت، به مثابه بنیانی استوار، عبادت را از هر گونه شائبه شرک پاک می‌سازد و انسان را به سوی اخلاص در پرستش هدایت می‌کند.

درنگ: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» حکمت نظری را متجلی می‌سازد که عبادت را بر پایه معرفت توحیدی استوار می‌کند.

حکمت عملی در «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»

فراز «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» جلوه حکمت عملی است که به رفتار و عمل انسان در ساحت زندگی اشاره دارد. استعانت، درخواست یاری از خداوند است که از معرفت به او سرچشمه می‌گیرد و در توکل و تسلیم تجلی می‌یابد.

آیه: إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ

ترجمه: و تنها از تو یاری می‌جوییم.

این فراز، انسان را به انحصار یاری‌جویی از خداوند دعوت می‌کند و توکل را به عنوان عملی برخاسته از معرفت معرفی می‌کند.

درنگ: «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» حکمت عملی را نشان می‌دهد که توکل و یاری‌جویی را بر پایه معرفت الهی قرار می‌دهد.

تقدم حکمت نظری بر حکمت عملی

حکمت نظری بر حکمت عملی تقدم دارد، زیرا ارزش هر عمل به اندیشه و معرفتی بستگی دارد که آن را هدایت می‌کند. اندیشه، به مثابه نقشه‌ای راهنما، مسیر عمل را تعیین می‌کند و بدون معرفت صحیح، عمل از اصالت تهی می‌شود.

درنگ: تقدم حکمت نظری بر حکمت عملی، عمل را بر پایه معرفت استوار می‌سازد و از انحراف آن جلوگیری می‌کند.

شواهد قرآنی تقدم حکمت نظری بر حکمت عملی

قرآن کریم در دو آیه، این تقدم را به وضوح نشان داده است:

آیه: وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ

ترجمه: نهان آسمان‌ها و زمین از آن خداست و همه کارها به او بازمی‌گردد، پس او را بپرست و بر او توکل کن.

آیه: قُلْ هُوَ الرَّحْمَٰنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَيْهِ تَوَكَّلْنَا

ترجمه: بگو اوست خدای رحمان، به او ایمان آوردیم و بر او توکل کردیم.

در آیه سوره هود، «فَاعْبُدْهُ» (عبادت) به حکمت نظری و «وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ» (توکل) به حکمت عملی اشاره دارد. در آیه سوره ملک، «آمَنَّا بِهِ» (ایمان) حکمت نظری و «وَعَلَيْهِ تَوَكَّلْنَا» (توکل) حکمت عملی را نشان می‌دهد.

درنگ: آیات قرآن کریم، با ترتیب ایمان و عبادت پیش از توکل، بر تقدم حکمت نظری بر حکمت عملی تأکید دارند.

بخش دوم: ارتباط عبادت و استعانت با صبر و صلاة

نقش صبر و صلاة در استعانت

قرآن کریم، استعانت را با صبر و نماز پیوند داده و آن را وسیله‌ای برای یاری‌جویی از خداوند معرفی کرده است.

آیه: وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ

ترجمه: از صبر و نماز یاری جویید و آن جز بر خاشعان گران است.

این آیه، صبر و نماز را به عنوان ابزارهای استعانت معرفی می‌کند و خشوع را شرطی برای سبک شدن بار این اعمال می‌داند.

درنگ: صبر و صلاة، ابزارهای استعانت‌اند و خشوع، کلید سبک شدن بار آن‌هاست.

خشوع به عنوان نتیجه طبیعی صلاة

نماز، به دلیل ارتباط مستقیم با عظمت الهی، به طور طبیعی خشوع را در قلب انسان تولید می‌کند. این صفت، نیازی به منبع خارجی ندارد و از مواجهه با خداوند در نماز پدید می‌آید.

درنگ: خشوع، صفتی است که از نماز به عنوان باشگاهی معنوی تولید می‌شود و نیازی به منبع خارجی ندارد.

خشوع به عنوان صفت اسمی و ماندگار

در آیه «وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ»، «خاشعین» به صورت اسمی آمده که نشان‌دهنده ثبات و ماندگاری این صفت است، برخلاف صفت فعلی که مقطعی است.

درنگ: خشوع، به عنوان صفتی اسمی، حالتی پایدار و ماندگار در خاشعان ایجاد می‌کند.

بخش سوم: تمایز مفاهیم خشوع، خضوع، خشیت و خوف

آمار قرآنی این مفاهیم

در قرآن کریم، واژه‌های مرتبط با حالات معنوی به ترتیب فراوانی عبارت‌اند از: خوف (۱۲۴ مورد)، خشیت (۴۰ مورد)، خشوع (۱۶ مورد) و خضوع (۲ مورد). این آمار، روان‌شناسی قرآنی را نشان می‌دهد که خوف به دلیل عمومیت در انسان‌ها بیشترین فراوانی را دارد، در حالی که خضوع، به دلیل ماهیت مذموم، کمترین ذکر را دارد.

درنگ: فراوانی متفاوت خوف، خشیت، خشوع و خضوع، روان‌شناسی قرآنی را در توصیف حالات انسانی آشکار می‌کند.

نقد ترادف در مفاهیم قرآنی

برخی لغت‌شناسان، مانند راغب در مفردات، خضوع و خشوع را یکسان دانسته‌اند. این دیدگاه نادرست است، زیرا ترادف در زبان قرآن کریم وجود ندارد. هر واژه، معنایی متمایز دارد و واضع حکیم، برای هر مفهوم، لفظی خاص برگزیده است.

آیه: فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ

ترجمه: با گفتار نرم سخن نگویید.

خضوع در این آیه، در سیاق مذموم آمده و با خشوع، که صفتی ممدوح است، متفاوت است.

درنگ: ترادف در قرآن کریم وجود ندارد؛ خضوع و خشوع معانی متمایزی دارند و نباید یکسان پنداشته شوند.

تمایز معنایی خشوع، خضوع، خشیت و خوف

خشوع، صفتی است که از قلب به جوارح سرایت می‌کند و در رفتار، گفتار و نگاه انسان نمود می‌یابد. خضوع، در قرآن کریم غالباً مذموم است و به نرمش ظاهری بدون عمق باطنی اشاره دارد. خشیت، ترسی آمیخته با معرفت است و خوف، ترسی عمومی‌تر است که در همه انسان‌ها یافت می‌شود.

درنگ: خشوع، خضوع، خشیت و خوف، هر یک معانی متمایزی دارند که روان‌شناسی قرآنی را تبیین می‌کنند.

بخش چهارم: خشوع و نقش آن در رفتار اجتماعی

نماز به عنوان باشگاهی معنوی

نماز، به مثابه باشگاهی معنوی، انسان را در برابر عظمت الهی قرار می‌دهد و خشوع را در قلب او تولید می‌کند. این صفت، با نرم کردن قلب، انسان را به سوی تواضع و متانت هدایت می‌کند.

درنگ: نماز، باشگاهی معنوی است که با قرار دادن انسان در برابر عظمت الهی، خشوع را در او تولید می‌کند.

خشوع در رفتار اجتماعی

خشوع، که از قلب به جوارح سرایت می‌کند، باید در رفتار اجتماعی، از جمله گفتار نرم و متانت در تعاملات، نمود یابد. رفتارهای خشن، مانند عربده‌کشی و پرخاشگری، نشانه فقدان خشوع است.

درنگ: خشوع، به عنوان صفتی ماندگار، باید در رفتار اجتماعی با نرمش و تواضع نمود یابد.

نقد رفتارهای فاقد خشوع

رفتارهایی مانند جنجال و شلوغ‌کاری، مانع از انتقال حقیقت و با هویت اسلامی در تضاد است. جامعه اسلامی باید به گونه‌ای باشد که نرمش و لینت، نشانه مسلمانی باشد.

درنگ: جنجال و شلوغ‌کاری، با خشوع و هویت اسلامی در تضاد است و مانع انتقال حقیقت می‌شود.

نمونه‌های عملی خشوع و فقدان آن

رفتار برخی منبری‌ها که با جنجال و عربده‌کشی همراه است، نشانه فقدان خشوع و تلاش برای جبران اشتباهات با شلوغ‌کاری است. در مقابل، متانت و صداقت در گفتار، نشان‌دهنده خشوع و تواضع است.

درنگ: متانت و صداقت در رفتار، نشانه خشوع است، در حالی که جنجال، فقدان آن را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی نهایی

فراز «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» از سوره حمد، با تأکید بر حکمت نظری و عملی، انسان را به سوی معرفت توحیدی و توکل عملی هدایت می‌کند. حکمت نظری، که در «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» متجلی است، پایه‌ای معرفت‌شناختی برای عبادت فراهم می‌کند، در حالی که حکمت عملی در «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، عمل را بر این معرفت استوار می‌سازد. خشوع، به عنوان صفتی ماندگار که از نماز تولید می‌شود، از قلب به جوارح سرایت کرده و در رفتار اجتماعی با نرمش و تواضع نمود می‌یابد. تمایز میان خشوع، خضوع، خشیت و خوف، عمق روان‌شناسی قرآنی را نشان می‌دهد و بر ضرورت پرهیز از ترادف در فهم واژگان قرآنی تأکید دارد. نقد رفتارهای خشن و شلوغ‌کاری، ضرورت بازگشت به متانت و تواضع در جامعه اسلامی را گوشزد می‌کند. این تفسیر، با رویکردی علمی و فاخر، راهنمایی برای تحول اخلاقی و اجتماعی در پرتو معارف قرآنی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی