در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 63

متن درس






تفسیر مفهوم صراط، سبيل و طريق در قرآن کریم: رویکردی عرفانی و فلسفی

تفسیر مفهوم صراط، سبيل و طريق در قرآن کریم: رویکردی عرفانی و فلسفی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه شصت‌وسوم (12/4/1387)

مقدمه

مفاهیم «صراط»، «سبيل» و «طريق» در قرآن کریم، به‌عنوان تجلیات گوناگون مسیر سلوک انسان به سوی خداوند، از جایگاهی ویژه در تفسیر و معرفت‌شناسی دینی برخوردارند. این مفاهیم، نه‌تنها بیانگر تفاوت‌های وجودی و ظهوری در سیر خلقت‌اند، بلکه دعوتی‌اند به تأمل در وحدت و کثرت مسیرهای هدایت. این کتاب، با رویکردی عرفانی، فلسفی و کلامی، به تحلیل عمیق این اصطلاحات در بستر آیات قرآنی و روایات پرداخته و با نقد رویکردهای مفهوم‌محور، بر ضرورت مصداق‌محوری در فهم حقیقت تأکید دارد. محتوای حاضر، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتارهای جلسه شصت‌وسوم، به زبانی فاخر و متناسب با مخاطبان دانشگاهی بازنویسی شده است تا ضمن ارائه تحلیلی نظام‌مند، دعوتی باشد به خروج از مفاهیم موهوم و اتصال به حقیقت وجودی هستی.

بخش اول: تمایز مفهومی صراط، سبيل و طريق

صراط: وحدت بسیط و مسیر انعامی

صراط، در قرآن کریم، به‌عنوان مسیری واحد، بسیط و بدون مخاطره معرفی شده که مختص انعام‌شدگان است. این مسیر، با ویژگی مستقیم بودن، از هرگونه تشتت و انحراف مبراست و به سوی حقیقت الهی رهنمون می‌شود.

ٱهْدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِيمَ * صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ ٱلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ

ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنان نعمت دادی، نه مغضوبان و نه گمراهان.

صراط، مانند نوری یکپارچه در ظلمات کثرت، مسیر هدایت الهی را روشن می‌سازد و انسان را به سوی وحدت وجودی رهنمون می‌کند.

درنگ: صراط، به‌عنوان مسیر انعام‌شدگان، وحدتی بسیط و بدون مخاطره دارد که انسان را به سوی حقیقت الهی هدایت می‌کند.

سبيل: کثرت مسیر و تنوع ظهورات

سبيل، در مقابل صراط، ظرف کثرت و تنوع است و شامل مسیرهای متعددی است که هر یک با چالش‌ها و مخاطرات خاص خود همراه‌اند. بهترین مصداق سبيل، «سبيل الله» است که در عین خیر بودن، مستلزم تلاش و مجاهدت است.

وَهَدَيْنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا

و او را به راه هدایت کردیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس.

سبيل، مانند شاخه‌های درختی پربار، تنوع مسیرهای سلوک را نشان می‌دهد که برخی به خیر و برخی به شر منتهی می‌شوند.

طريق: مسیر غیرفعلیت‌یافته

طريق، به انسان‌هایی اطلاق می‌شود که در ظرف سفت‌کاری و غیرفعلیت حرکت می‌کنند، مانند مستضعفین یا افرادی که هنوز جلا نیافته‌اند. این مسیر، در مقایسه با صراط و سبيل، فاقد پویایی و فعلیت کامل است.

طريق، مانند جویباری است که هنوز به رودخانه‌ای خروشان تبدیل نشده و در انتظار فعلیت یافتن در مسیر هدایت است.

بخش دوم: وحدت وجودی و کثرت ظهوری مسیرها

یک حقیقت، سه تعین

صراط، سبيل و طريق، سه جاده جداگانه نیستند، بلکه تعینات مختلف یک حقیقت واحدند. این حقیقت، مسیر سلوک انسان از مبدأ الهی به سوی مقصد الهی است، چنان‌که در آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيْهِ رَٰجِعُونَ (ما از خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم) بیان شده است. تفاوت این تعینات، به ظهورات وجودی انسان‌ها و شرایط نطفه، لقمه، وراثت، زمان و مکان بستگی دارد.

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيْهِ رَٰجِعُونَ

ما از خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم.

این وحدت، مانند رودی است که در مسیر خود به شاخه‌های متعدد تقسیم می‌شود، اما همگی به سوی یک دریا روان‌اند.

درنگ: صراط، سبيل و طريق، تعینات یک حقیقت واحدند که در ظهورات وجودی انسان‌ها به کثرت متجلی می‌شوند.

تمثیل مصداقی: وسیله نقلیه

برای فهم این وحدت و کثرت، می‌توان به وسیله نقلیه‌ای تشبیه کرد که در شرایط مختلف، با تعداد چرخ‌ها یا نوع حرکت متفاوت عمل می‌کند. گاه با هجده چرخ بار سنگین می‌برد، گاه با چهار چرخ سبک حرکت می‌کند، اما ماهیت وسیله تغییری نمی‌یابد. صراط، سبيل و طريق نیز، با وجود تفاوت در ظهور، یک حقیقت واحدند.

این تمثیل، مانند نقاشی است که یک حقیقت را در رنگ‌ها و نقش‌های گوناگون به تصویر می‌کشد، اما جوهره آن یکسان است.

بخش سوم: مستقیم بودن صراط: صفت لازم یا ذاتی؟

مستقیم به‌عنوان صفت لازم

مستقیم بودن، صفتی لازم برای صراط است، اما در ذات آن مندرج نیست. به عبارت دیگر، صراط بدون مستقیم بودن، صراط حقیقی نیست و به انحطاط می‌انجامد. این تمایز فلسفی، بر ضرورت هدایت الهی در مسیر صراط تأکید دارد.

مستقیم بودن صراط، مانند نوری است که بدون آن، مسیر در تاریکی گمراهی فرو می‌رود.

درنگ: مستقیم بودن، صفت لازم صراط است که بدون آن، مسیر به انحطاط و گمراهی می‌انجامد.

ارتباط صراط مستقیم با ولایت

مستقیم، یکی از اسمای حضرت امیرالمؤمنین (ع) است و صراط مستقیم، در روایات شیعی، به ولایت اهل بیت (ع) تفسیر شده است. این ارتباط، صراط را نه‌تنها مسیری الهی، بلکه جلوه‌ای از هدایت معصومان معرفی می‌کند.

صراط مستقیم، مانند آینه‌ای است که نور ولایت را در خود منعکس می‌کند و انسان را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

بخش چهارم: نقد رویکردهای مفهوم‌محور در علم دینی

محدودیت‌های مفهوم‌محوری

تمرکز بیش از حد بر مفاهیم انتزاعی در علم دینی، مانع از رشد علمی و فهم حقیقت شده است. علم حقیقی، در گرو مصداق‌محوری و اتصال به واقعیت‌های وجودی است. مفاهیم بدون مصداق، مانند سایه‌هایی موهوم‌اند که حقیقت را پنهان می‌کنند.

درنگ: مفاهیم بدون مصداق، موهوم‌اند و حقیقت در مصادیق وجودی نهفته است.

نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی

تقسیم‌بندی‌هایی مانند صراط انعامی، مغضوبی و ضالین، نباید به صورت مکانی (بالا، پایین) تفسیر شوند. این مسیرها، در متن هستی و بدون جهت‌گیری مکانی تعریف می‌شوند. همچنین، تقسیم‌بندی‌هایی مانند سبيل به سه دسته (فوق، صفر، حیران) غیرعلمی است، زیرا حقیقت مسیرها در مصادیق وجودی آن‌هاست.

این نقد، مانند هشداری است به نقاشی که به جای ترسیم حقیقت، به خطوط خیالی بسنده می‌کند.

بخش پنجم: مصداق‌محوری و وحدت با هستی

حاکی و محکی

تمایز بین حاکی (مفاهیم ذهنی) و محکی (واقعیت عینی)، کلید فهم حقیقت است. زندگی در حاکی، مانند خوابیدن در قطار است که انسان را در غفلت نگه می‌دارد، اما زندگی در محکی، مانند دیدن حرکت قطار، به بیداری معنوی منجر می‌شود.

این تمایز، مانند تفاوت میان سایه و جسم است؛ سایه تنها اشاره‌ای به حقیقت است، اما جسم، خود حقیقت است.

درنگ: علم حقیقی، در گرو محکی و مصداق‌محوری است، نه حاکی و مفاهیم موهوم.

وحدت با هستی

انسان باید با هستی وحدت یابد و با آن حرکت کند تا از غفلت خارج شود. این وحدت، به بیداری معنوی منجر می‌شود و انسان را به حالتی می‌رساند که لَا نَوْمَ لَهُ وَلَا سِنَةٌ (نه خواب دارد و نه سستی). این حالت، مانند بیداری عارفی است که با حقیقت هستی یکی شده است.

بخش ششم: آثار عبادت در ظرف محکی

عبادت و مصداق‌محوری

عبادت بدون اتصال به محکی، فاقد آثار معنوی است. نمازی که در ظرف حاکی انجام شود، مانند کلماتی است که بر زبان می‌آیند اما قلب را تکان نمی‌دهند. اما عبادت در ظرف محکی، مانند چشمه‌ای زلال، قلب را سیراب می‌کند.

درنگ: عبادت در ظرف محکی، آثار معنوی دارد، اما در حاکی، موهوم و بی‌ثمر است.

مثال قبر و منبر

عالمی که قرآن و حدیث را برای منبر حفظ کند، در قبر از آن‌ها بی‌بهره است، زیرا این حفظ، در ظرف حاکی است. اما اگر با قرآن و حدیث مونس خدا شود، در قبر مانند بلبلی سخن می‌گوید، زیرا در ظرف محکی بوده است.

این تمثیل، مانند تفاوت میان نقشی بر کاغذ و نوری در قلب است؛ اولی فانی است، اما دومی جاودان.

بخش هفتم: فردیت خلقت و مسیرهای منحصربه‌فرد

فردیت مسیرها

هر ذره در هستی، مسیر و جای پای خاص خود را دارد. این فردیت، نشان‌دهنده تنوع لا یتناهی در خلقت است که هر موجود، نقشی منحصربه‌فرد در نظام هستی ایفا می‌کند.

لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ

هیچ ذره‌ای از علم او پنهان نمی‌ماند.

این فردیت، مانند اثر انگشتی است که هیچ‌گاه تکرار نمی‌شود و هر موجود را در مسیر خاص خود قرار می‌دهد.

درنگ: هر موجود در هستی، مسیر منحصربه‌فرد خود را دارد که در تعینات وجودی‌اش متجلی می‌شود.

مثال ملائکه

هر ملک، مسئول وظیفه‌ای خاص، مانند یک قطره باران، است. این مثال، به کثرت لا یتناهی در خلقت و تخصیص وظایف الهی اشاره دارد.

این تخصیص، مانند تقسیم نغمه‌های یک سمفونی است که هر نغمه، نقشی خاص در هماهنگی کل ایفا می‌کند.

بخش هشتم: اصلاح نظام آموزش دینی

استادمحوری در برابر کتاب‌محوری

نظام آموزش دینی باید از کتاب‌محوری به استادمحوری حرکت کند. استاد، مانند چراغی است که مسیر معرفت را روشن می‌کند، در حالی که کتاب، تنها نقشه‌ای است که بدون راهنما ممکن است گمراه‌کننده باشد.

هوشیاری نسل جدید

طلاب جدید، به دلیل هوشیاری و تجربه زیستی، از مفاهیم تکراری خسته شده‌اند و به دنبال معرفت واقعی‌اند. این تحول، مانند نسیمی است که غبار از آینه‌های معرفت می‌زداید.

درنگ: نظام آموزش دینی باید به سوی استادمحوری و معرفت واقعی حرکت کند تا پاسخگوی نیازهای نسل جدید باشد.

جمع‌بندی

تفسیر مفاهیم صراط، سبيل و طريق، مانند کلیدی است که درهای معرفت وجودی را می‌گشاید. صراط، به‌عنوان مسیر وحدت و هدایت الهی، در مقابل کثرت و تنوع سبيل و غیرفعلیت طريق قرار دارد. این مفاهیم، تعینات یک حقیقت واحدند که در ظهورات وجودی انسان‌ها متجلی می‌شوند. نقد مفهوم‌محوری، تأکید بر مصداق‌محوری، و دعوت به وحدت با هستی، از دستاوردهای این تحلیل‌اند. عبادت در ظرف محکی، مانند چشمه‌ای زلال، قلب را سیراب می‌کند، اما در حاکی، موهوم و بی‌ثمر است. این کتاب، دعوتی است به تأمل در مصادیق واقعی و خروج از غفلت مفاهیم، تا انسان در مسیر صراط مستقیم به سوی حقیقت الهی گام بردارد.

با نظارت صادق خادمی