متن درس
تفسیر آیه سوم سوره بقره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۵)
مقدمه
این نوشتار به تبیین و تحلیل عمیق عبارت «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» از آیه سوم سوره بقره میپردازد. این عبارت، با وجود ایجاز، دریایی از معانی بلند و پیچیده را در خود جای داده و بهعنوان یکی از آیات کلیدی قرآن کریم، جایگاه ویژهای در نظام تقوای الهی دارد. هدف این کتاب، ارائه تفسیری علمی، نظاممند و فاخر برای مخاطبان متخصص و دانشگاهی است که با رویکردی توصیفی، رابطه ایمان، عبادت و انفاق را در چارچوب قرآنی بررسی میکند. این تحلیل، ضمن حفظ تمام جزئیات درسگفتار اصلی، با افزودن توضیحات تکمیلی و پیوندهای معنایی، به غنای محتوا میافزاید و با زبانی متین و آکادمیک، مفاهیم را برای پژوهشگران علوم دینی و اخلاقی روشن میسازد.
بخش اول: بلاغت و جامعیت آیه
۱.۱. ایجاز و عمق معنایی
عبارت «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» با ایجاز بینظیر خود، بلندترین معانی دینی و اخلاقی را در بر دارد. این آیه، به دلیل جامعیت و عمق، میتواند در زمره آیات تحدی قرار گیرد، زیرا چالشبرانگیز است و نمیتوان مشابهی برای آن آورد. همانگونه که در ادبیات، «صمدیه» تمام قواعد نحوی را در خود جای داده، این آیه نیز تمامی معارف دینی را در ساختاری موجز و کامل ارائه میکند، بهگونهای که افزودن یا کاستن از آن ممکن نیست.
درنگ: ایجاز آیه سوم سوره بقره، آن را به مثابه گوهری درخشان در میان آیات قرآنی قرار داده که جامعیت و بلاغت آن، هر پژوهشگری را به تأمل وا میدارد.
۱.۲. گستردگی موضوع انفاق در قرآن کریم
موضوع انفاق و رزق، نهتنها در این آیه، بلکه در آیات متعدد قرآن کریم بسط یافته است. این گستردگی، نشاندهنده اهمیت محوری انفاق در نظام اخلاقی و اجتماعی قرآن است. بررسی جامع این موضوع، نیازمند پژوهشهای گسترده و عمیق است که فراتر از یک بحث محدود میرود.
بخش دوم: ماهیت توصیفی دین الهی
۲.۱. ساختار توصیفی آیه
آیه سوم سوره بقره، در چارچوبی توصیفی نازل شده و نه فرمانی. این آیه، متقین را با ویژگیهایی چون ایمان به غیب، اقامه صلوة، و انفاق توصیف میکند، بدون آنکه امر یا نهی مستقیمی در آن باشد. این ساختار، دین را بهعنوان نظامی هدایتی معرفی میکند که بهجای اجبار، با توصیف ویژگیهای پرهیزکاران، راه سعادت را نشان میدهد.
وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ
ترجمه: و از آنچه به ایشان روزی دادهایم، انفاق میکنند.
۲.۲. شاهد قرآنی بر توصیفی بودن دین
آیات ۲ تا ۵ سوره بقره، شاهدی بر این مدعاست:
ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ * وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزَلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ترجمه: این کتابی است که در آن هیچ شکی نیست، هدایتی است برای پرهیزکاران، کسانی که به غیب ایمان میآورند، نماز را برپا میدارند، و از آنچه به ایشان روزی دادهایم انفاق میکنند، و کسانی که به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل شده ایمان میآورند و به آخرت یقین دارند. آنان بر هدایتی از پروردگارشاناند و آنان همان رستگاراناند.
این آیات، متقین را با ویژگیهای ایمان، عبادت و انفاق توصیف میکنند، بدون آنکه دستوری الزامآور ارائه دهند. این ساختار، دین را بهعنوان راهنمایی حکیمانه معرفی میکند که بهجای اجبار، با توصیف، انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
درنگ: ماهیت توصیفی دین، مانند طبیبی حکیم است که بهجای امر و نهی، با توصیف راه سلامت، انسان را به سوی سعادت رهنمون میشود.
۲.۳. نقد رویکرد فرمانی در دین
رویکرد فرمانی، که در قالب دستورات «بکن» و «نکن» ظاهر میشود، به دین نفوذ کرده و آن را از ماهیت توصیفی خود دور ساخته است. این انحراف، ریشه در تأثیرات تاریخی و اجتماعی، بهویژه سلطه سلاطین و طواغیت از دوران باستان دارد. این نیروها، با ترویج فرهنگ فرمانی و خشونت، دین را به ابزاری حکومتی تبدیل کردند و از اصالت توصیفی آن کاستند.
۲.۴. تأثیر فرهنگ استبدادی بر علوم دینی
از زمان مادها و پیش از اسلام، فرهنگ فرمانی و خشونتبار سلاطین، به دین نفوذ کرده و آن را به سمت رویکردهای حکومتی سوق داده است. این تأثیر، حتی در رسالههای عملی کنونی مشاهده میشود که بهصورت دستورات «بکن» و «نکن» تنظیم شدهاند و با ماهیت توصیفی دین ناسازگارند.
۲.۵. تشبیه دین به طبیب ماهر
دین، مانند طبیبی ماهر، بهجای امر و نهی، توصیف میکند. برای مثال، بهجای «شیر بخور»، میگوید: «شیر برای بیماری تو مفید است.» این تمثیل، دین را بهعنوان راهنمایی حکیمانه معرفی میکند که با توصیف، انسان را به سوی خیر هدایت میکند، بدون آنکه اجبار کند.
۲.۶. نقد روانشناختی رویکرد فرمانی
از منظر روانشناسی اجتماعی، امر و نهی، به گریز و نافرمانی منجر میشود، درحالیکه توصیف، پذیرش و همراهی را تسهیل میکند. خداوند، برای جلوگیری از گریز بندگان، در آیات ابتدایی سوره بقره از رویکرد توصیفی استفاده کرده و هیچ امر یا نهی مستقیمی ارائه نداده است.
درنگ: توصیف، مانند نسیمی است که قلب را به سوی حقیقت میکشاند، درحالیکه امر و نهی، چون دیواری است که گریز را در پی دارد.
۲.۷. اصل توصیفی بودن دین در فلسفه
در فلسفه اخلاق و فلسفه دین، اصل توصیفی بودن دین پذیرفته شده است. دین فرمانی، دین الهی نیست، بلکه انحرافی است که از نظامهای حکومتی نشأت گرفته است. دین الهی، با توصیف ویژگیهای انسان کامل، راه سعادت را نشان میدهد.
۲.۸. احکام عقلی و توصیف دینی
احکام دینی، تخصیص احکام عقلی موجود در جامعهاند و نه دستورات فرمانی جدید. دین، این احکام را توصیف میکند و بهعنوان تکمیلکننده عقل، نقش هدایتی خود را ایفا میکند. در موارد استثنایی، مانند بیماری که از درمان سر باز میزند، دین ممکن است تنصیص کند، اما این تنصیص، مانند تجویز آمپول است و نه امر و نهی مستقیم.
بخش سوم: سهگانه تقوای قرآنی
۳.۱. ایمان به غیب: بنیاد تقوا
ایمان به غیب، بهعنوان ظرف اصلی و الهی، پایه تقوا را تشکیل میدهد. این ایمان، معرفتی است که متقین را به سوی حقیقت رهنمون میسازد و سایر اعمال، از جمله صلوة و انفاق، بر آن استوارند.
۳.۲. اقامه صلوة: توجه به معبود
صلوة، به معنای توجه به معبود است که شامل دو بعد است: فعل جوانحی (نیت و قرب به خدا) و فعل جوارحی (رکوع، سجود و اعمال ظاهری). این توجه، در همه اقوام و ملل وجود داشته و در اسلام، به شکل عبادت شرعی متجلی شده است.
۳.۳. انفاق: توجه به خلق
انفاق، به معنای توجه به خلق است و ظرف تعدّی دارد، یعنی رابطه مؤمن با جامعه را نشان میدهد. مؤمن نمیتواند نسبت به جامعه و مردم بیتوجه باشد، زیرا توجه به خلق، جزء ذات ایمان است. انفاق، مکمل ایمان به غیب و اقامه صلوة است و متقین را از بخل و امساک دور میکند.
درنگ: ایمان به غیب، صلوة و انفاق، چون سه ستون استوار، بنای تقوای قرآنی را تشکیل میدهند و متقین را به سوی رستگاری هدایت میکنند.
۳.۴. نقد تقدم غیر بر خدا
اگر غیر (مانند وطن) بر خدا مقدم شود، این شرک است و صفت تقوا و ایمان را از بین میبرد. برای مثال، وطنپرستی که خدا را در حاشیه قرار دهد، به شرک میانجامد.
۳.۵. نقد بیتوجهی به جامعه
بیتوجهی به وطن و جامعه، نقص در ایمان است. مؤمن باید به محیط و مردم خود اهتمام داشته باشد، زیرا انفاق، بخشی از هویت ایمانی اوست. کسی که نسبت به وطن بیتوجه است، نمیتواند متقین کامل باشد.
۳.۶. انفاق بهعنوان کمال
انفاق، کمال انسانی است و نشاندهنده اهتمام مؤمن به خلق و جامعه است، مشروط بر اینکه بر ایمان به خدا مقدم نشود. انفاق، نهتنها مال، بلکه شامل نعمتهای معنوی مانند علم و محبت نیز میشود.
بخش چهارم: تحلیل لغوی و صوتی آیه
۴.۱. تحلیل لغوی «من» و «ما»
«من» در «مِمَّا» من تبعیض است و نشاندهنده بخشی از رزق است که مؤمن انفاق میکند. «ما» در «رَزَقْنَاهُمْ»، موصول است و اطلاق عام جنسی دارد، یعنی شامل تمام نعمتهای مادی و معنوی است که خداوند به انسان عطا کرده است.
۴.۲. رزق و تدرج الهی
رزق، وصف فعل الهی است که بهصورت تدریجی و با تسبب (فعل و اکتساب انسان) محقق میشود. رزق، شامل تمام نعمتهای الهی است، اما در این آیه، به دلیل اضافه به خدا، منحصر به رزق حلال است. رزق حرام، عذابی است که سیستم وجودی انسان (عمر، رفتار و حیات) را تغییر میدهد.
۴.۳. بحث تاریخی درباره رزق
بیش از ۸۰۰ سال است که علمای دین درباره اینکه آیا رزق شامل حرام میشود یا خیر بحث میکنند. این پیچیدگی، نشاندهنده عمق مفهوم رزق در نظام قرآنی است.
۴.۴. تحلیل لغوی «ینفقون»
«ینفقون» از ماده «نفق» به معنای خروج با حرکت است. انفاق، خروج ارادی مال از رزق حلال است که با پویایی و اراده همراه است. این ماده، با نفاق اشتراک لغوی دارد، اما انفاق، خروج برای خیر است، درحالیکه نفاق، خروج از ایمان به کفر.
۴.۵. مقایسه انفاق با احسان و ایثار
انفاق، نسبت به احسان، اعطا و ایثار، مرتبهای پایینتر دارد، اما همچنان فضیلتی والاست. این مقایسه، انفاق را بهعنوان یکی از مراتب خیر در نظام ارزشهای دینی معرفی میکند.
۴.۶. تحلیل صوتی آیه
عبارت «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» دارای ۹ هجا (سیلاب) است که تدرج و حرکت را در ساختار صوتی خود نشان میدهد. این ساختار، به اثر معنوی و موسیقایی آیه کمک میکند و قرائت آن را تأثیرگذارتر میسازد.
درنگ: صوت قرآن، چون نغمهای الهی، حتی بدون فهم لغوی، روح انسان را جلا میدهد و اثر معرفتی خود را میگذارد.
بخش پنجم: نقد نظامهای آموزشی و فرهنگ دینی
۵.۱. نقد فقدان مادهشناسی در علوم دینی
علوم دینی، به دلیل فقدان توجه به مادهشناسی و اشتقاق، از فهم عمیق مفاهیم قرآنی بازماندهاند. آموزش صرف و نحو بهمدت هزار سال، بدون تأکید بر مادهشناسی، به عقبماندگی علمی منجر شده است. این نقص، ریشه در تأثیرات تاریخی استعمار دارد که فهم عمیق دینی را از میان برد.
۵.۲. نقد منطق دینی
در منطق دینی، تنها به صورت پرداخته شده و مادهشناسی حذف شده است. درحالیکه منطقدانان کلاسیک مانند ابنسینا، به هر دو توجه داشتند. کتاب «المنطق» اثر مظفر، با احیای مادهشناسی، گامی در جهت اصلاح این نقص برداشته است.
۵.۳. نقد تفاسیر شکلی
تفاسیر قرآنی، عمدتاً به شکل (مانند مبتدا، خبر و تممیز) پرداختهاند و از تحلیل ماده و معنا غفلت کردهاند. این رویکرد، فهم عمیق قرآن کریم را محدود کرده است.
۵.۴. ضعف علوم دینی در گفتوگو با جهان مدرن
علوم دینی، به دلیل فقدان مادهشناسی و علوم عمیق، در گفتوگو با جهان مدرن ناکام ماندهاند. این ضعف، شکاف میان حوزه و دانشگاه را عمیقتر کرده و ضرورت اصلاح روشهای آموزشی را نشان میدهد.
۵.۵. نقد فرهنگ گرفتن در میان عالمان
برخی عالمان، بهجای انفاق، به گرفتن عادت کردهاند و در مراسمها و سفرههای دیگران حضور مییابند. این رفتار، با هویت عالم دینی ناسازگار است و باید به انفاق و سخاوت روی آورند.
۵.۶. نقد مصرف افراطی
مصرف مال حلال بهصورت متنوع و افراطی، حتی اگر حلال باشد، شایسته نیست و به بوقلمونصفتی منجر میشود. متقین، از رزق حلال خود انفاق میکنند و از امساک و بخل پرهیز دارند.
درنگ: انفاق، چون جویباری زلال، روح انسان را از بخل و امساک پاک میکند و او را به سوی تقوای الهی رهنمون میسازد.
بخش ششم: اثر معنوی و عملی انفاق
۶.۱. انفاق بهعنوان شاخص سلامت اخلاقی
انفاق، نشانه سلامت روحی و اخلاقی است. کسی که قدرت انفاق ندارد، بیمار است و باید به پزشک مراجعه کند. لذت بردن از گرفتن، بیماری شدیدتری است که نیازمند درمان عمیقتر است.
۶.۲. تأثیر صوت قرآن
صوت قرآن کریم، حتی بدون فهم لغوی، اثر معرفتی و معنوی خود را بر انسان میگذارد، مانند قرصی که بدون شناخت، اثر خود را میگذارد. آیه ۱۲۱ سوره مزمل شاهد این مدعاست:
فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ
ترجمه: پس آنچه از قرآن برایتان میسر است بخوانید.
۶.۳. وظیفه عالم در قرائت قرآن
عالم دینی باید قرائت قرآن را بهعنوان وظیفه اصلی خود انجام دهد، نه صرفاً تحقیق و مطالعه. قرائت، روح و روان او را جلا میدهد و اثر معنوی خود را میگذارد.
جمعبندی نهایی
تفسیر عبارت «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» از آیه سوم سوره بقره، دریچهای به سوی فهم نظام تقوای قرآنی است. این آیه، با ایجاز و بلاغت بینظیر، سهگانه ایمان به غیب، اقامه صلوة و انفاق را بهعنوان ستونهای تقوا معرفی میکند. ماهیت توصیفی دین الهی، آن را از رویکردهای فرمانی متمایز میسازد و مانند طبیبی حکیم، انسان را به سوی سعادت هدایت میکند. نقدهای مطرحشده بر نظامهای آموزشی، فرهنگ فرمانی و رفتارهای ناشایست برخی عالمان، ضرورت بازنگری در فهم دینی و اصلاح فرهنگ اجتماعی را برجسته میکنند. تحلیلهای لغوی و صوتی آیه، عمق و زیبایی قرآن کریم را نشان میدهند و انفاق را بهعنوان عملی پویا و ارادی معرفی میکنند که رزق حلال را به جویباری برای خیر و برکت تبدیل میکند. این نوشتار، با ادغام درسگفتار اصلی و تحلیلهای تکمیلی، گفتمانی علمی و فاخر را برای پژوهشگران و مخاطبان دانشگاهی فراهم آورده که میتواند مبنایی برای مطالعات پیشرفته در تفسیر، فلسفه دین و اخلاق قرآنی باشد.
با نظارت صادق خادمی