متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه (231)
تفسیر علمی آیات رجوع و سجده در قرآن کریم
مقدمه
قرآن کریم، چونان چشمهساری زلال، معارفی ژرف و حکیمانه را در قالب آیاتی روشنگر به بشریت عرضه کرده است. آیات مربوط به رجوع و سجده، بهویژه در سورههای بقره، اعراف، و طه، از جمله مفاهیم کلیدی هستند که نظام معرفتی و وجودی انسان را در ساحت الهی تبیین میکنند. این نوشتار، با تکیه بر محتوای دو درسگفتار ارزشمند، به بررسی آیات رجوع (ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) و سجده (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ) میپردازد. هدف، ارائه تحلیلی جامع، علمی، و نظاممند است که ضمن حفظ تمامی جزئیات درسگفتارها، مفاهیم را با زبانی فاخر و متناسب با فضای دانشگاهی برای پژوهشگران و مخاطبان تحصیلکرده تبیین کند. ساختار این نوشتار، در قالب بخشهای موضوعی، با زیرعناوین تخصصی، به کاوش در ابعاد فلسفی، عرفانی، اخلاقی، و جامعهشناختی این آیات میپردازد. با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، تلاش شده است تا ضمن حفظ اصالت معرفتی، غنای ادبی متن نیز ارتقا یابد.
بخش اول: مفهوم رجوع در قرآن کریم
ساختار و محتوای آیه رجوع
آیه ۲۸ سوره بقره، چرخه وجودی انسان را با بیانی حکیمانه ترسیم میکند:
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (سوره بقره، آیه ۲۸)
چگونه به خدا کفر میورزید، در حالی که مرده بودید، پس او شما را زنده کرد، سپس شما را میمیراند و دوباره زنده میکند، سپس به سوی او بازمیگردید.
این آیه، با ساختاری سهگانه (صدر توبیخی، متن وجودی، و ذیل رجوعی)، مراحل حیات انسان را در پنج مرحله ماده اولیه، حیات دنیوی، برزخ، حیات اخروی، و حشر کلی به تصویر میکشد. این چرخه، چونان دایرهای کامل، انسان را از مبدأ الهی به سوی منتهی رهنمون میسازد.
درنگ: ساختار آیه، با صدر توبیخی، متن وجودی، و ذیل رجوعی، چرخه تکوینی انسان را از ماده اولیه تا حشر کلی تبیین میکند که در فلسفه وجود و عرفان اسلامی جایگاه ویژهای دارد.
شبهه فلسفی و پاسخ قرآنی
در فلسفه اسلامی، شبههای مطرح است که رجوع به معنای بازگشت عینی به حالت پیشین ممکن نیست، زیرا هر موجود در سیر وجودی خود یکتا و غیرتکراری است (لا تَكْرَارَ فِي التَّجَلِّي). قرآن کریم، این شبهه را با تعریف رجوع بهعنوان بازگشت به خدا، نه مسیر طیشده، پاسخ میدهد:
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (سوره بقره، آیه ۱۵۶)
ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
این آیه، رجوع را به مبدأ و منتهی الهی معطوف میدارد و شبهه فلسفی را با حکمت قرآنی حل میکند.
درنگ: رجوع در قرآن، به بازگشت به خدا بهعنوان منتهی اشاره دارد و شبهه فلسفی عدم تکرار را با تبیین حکیمانه حل میکند.
تنوع و فراوانی رجوع
واژههای رجوع و رجعت در قرآن کریم در حدود ۱۰۵ مورد با معانی خلقی، حقی، فردی، کلی، لازم، و متعددی به کار رفتهاند. این تنوع، جامعیت مفهوم رجوع را در نظام معرفتی قرآن نشان میدهد.
درنگ: فراوانی و تنوع رجوع در قرآن، به اهمیت آن در زبانشناسی قرآنی و تفسیر اشاره دارد.
جمعبندی بخش اول
مفهوم رجوع، چونان آیینهای، سیر وجودی انسان را از مبدأ الهی تا منتهی بازتاب میدهد. آیه ۲۸ سوره بقره، با ترسیم مراحل حیات و بازگشت به خدا، شبهات فلسفی را پاسخ داده و جامعیت توحید را در سیر نزولی و صعودی موجودات آشکار میسازد. این مفهوم، نهتنها در فلسفه وجود، بلکه در عرفان اسلامی و روانشناسی دینی نیز کاربرد دارد.
بخش دوم: مفهوم سجده در قرآن کریم
ساختار و محتوای آیه سجده
آیه ۳۴ سوره بقره، سجده ملائکه به آدم را بهعنوان نمادی از حرمتگذاری مبتنی بر کمال تبیین میکند:
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ (سوره بقره، آیه ۳۴)
و هنگامی که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، پس سجده کردند، جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید و از کافران شد.
این آیه، با اشاره به سجده ملائکه و امتناع ابلیس، برتری آدم را به دلیل علم اسماء و انباء نشان میدهد. سجده، فرع بر کمال است و بدون آن، به خرافه و تزویر میانجامد.
درنگ: سجده به آدم، مبتنی بر کمال او (علم اسماء) است و امتناع ابلیس، نشاندهنده فقدان درک این کمال است.
کمال و سنجش در سجده
سجده، تنها زمانی ارزشمند است که بر پایه کمال باشد. کمال آدم، از طریق عرضه و انباء (آیات ۳۰-۳۳ سوره بقره) اثبات شد و سپس امر به سجده صادر گردید. سنجش، شرط ارزشگذاری کمال است؛ بدون آن، ارزشها ساختگی و فاقد اعتبارند.
درنگ: سجده، فرع بر کمال است و سنجش، شرط لازم برای ارزشگذاری کمال در نظام قرآنی است.
حرمت و ارزشهای ساختگی
هر حرمت و احترامی باید بر پایه کمال باشد؛ در غیر این صورت، به خرافه، تزویر، و سالوس تبدیل میشود. ارزشهای بدون سنجش، ناپایدار و فاقد اساس صحیحاند.
درنگ: حرمتهای بدون کمال و سنجش، به ارزشهای ساختگی و ناپایدار منجر میشوند که در فلسفه اخلاق و جامعهشناسی اهمیت دارد.
جوامع پیشرفته و سنجش ارزشها
جامعهای که ارزشهایش را با سنجش دقیق تعیین کند، پیشرفته و انسانی است. در مقابل، ارزشهای بدون سنجش، فاقد اعتبار خردمندانهاند و به خرافه میانجامند.
درنگ: سنجش ارزشها، معیار پیشرفت جوامع انسانی در نظام قرآنی و جامعهشناسی مدرن است.
جمعبندی بخش دوم
سجده به آدم، چونان نمادی از حرمتگذاری مبتنی بر کمال، چارچوبی عقلانی و اخلاقی برای ارزشگذاری در جوامع انسانی ارائه میدهد. این مفهوم، با تأکید بر سنجش و کمال، از ارزشهای کاذب و خرافی جلوگیری کرده و راه را برای پیشرفت جوامع هموار میسازد.
بخش سوم: مبدأ و منتهی در نظام قرآنی
مبدأ و منتهی در رجوع
رجوع در قرآن کریم، به سیر نزولی و صعودی موجودات از مبدأ الهی به منتهی اشاره دارد. موجودات از اسماء و صفات الهی نازل شده و در ظرف صعود، به سوی کمال الهی بازمیگردند.
درنگ: رجوع، به سیر نزولی و صعودی موجودات در ظرف اسماء الهی اشاره دارد که در عرفان اسلامی و فلسفه وجود جایگاه ویژهای دارد.
ظرافتهای بلاغی آیه
در آیه ۲۸ سوره بقره، استفاده از «اللَّهِ» (اسم ظاهر) در صدر و «إِلَيْهِ» (اسم جمع) در ذیل، به جامعیت توحید و بازگشت به تمام اسماء و صفات الهی اشاره دارد.
درنگ: ظرافت بلاغی آیه، به جامعیت توحید در زبانشناسی قرآنی و تفسیر اشاره دارد.
تنوع در منتهی رجوع
رجوع به اسماء مختلف الهی (لطیف، مجید، رحیم، یا جهیم) متفاوت است، اما همه به سوی «إِلَيْهِ» معطوف است. این تنوع، تجلیات گوناگون الهی را در سیر صعودی موجودات نشان میدهد.
درنگ: تنوع رجوع به اسماء الهی، به تجلیات گوناگون در عرفان اسلامی و فلسفه دین اشاره دارد.
جمعبندی بخش سوم
مفهوم رجوع، چونان پلی میان مبدأ و منتهی، موجودات را در سیر وجودی به سوی کمال الهی هدایت میکند. تنوع تجلیات الهی و ظرافتهای بلاغی آیات، جامعیت توحید را در نظام قرآنی آشکار میسازد.
بخش چهارم: سجده و حکمت عملی
ماهیت سجده ملائکه
سجده ملائکه به آدم، نه سجده جسمانی (مواضع سبعه)، بلکه انبساط وجودی و کرنش معنوی متناسب با مرتبه مجرد آنهاست. این سجده، به معنای حرمتگذاری به کمال آدم (علم اسماء) است.
درنگ: سجده ملائکه، بهصورت انبساط وجودی و کرنش معنوی تحقق یافت که با ماهیت مجرد آنها سازگار است.
سجده موجودات و تنوع آن
سجده هر موجود، متناسب با مرتبه وجودی اوست: انسان با مواضع سبعه، حیوانات و جمادات به شیوهای دیگر. این تنوع، به جامعیت سجده در نظام خلقت اشاره دارد.
درنگ: سجده موجودات، متناسب با مرتبه وجودی آنهاست و در همه خلقت بهصورت حقیقی تحقق مییابد.
رد سجده مجازی
سجده در همه موجودات حقیقی است و مفهوم سجده مجازی یا اعتباری وجود ندارد. هر موجود، به شیوه خاص خود، به موجود برتر کرنش میکند.
درنگ: سجده، در همه موجودات حقیقی است و تفاوت آن در نحوه تحقق است، نه در ذات.
تفاوت سجده و تسبیح
سجده، به معنای کرنش و حرمتگذاری، از تسبیح (تنزیه الهی) و حرکت (فعل طبیعی موجودات) متمایز است. این تمایز، به دقت قرآنی در کاربرد واژگان اشاره دارد.
درنگ: سجده، تسبیح، و حرکت، هر یک کارکرد خاص خود را در نظام خلقت دارند.
جمعبندی بخش چهارم
سجده، چونان جلوهای از ادبنگری و حرمتگذاری، در همه موجودات بهصورت حقیقی و متناسب با مرتبه وجودی آنها تحقق مییابد. این مفهوم، با تمایز از تسبیح و حرکت، چارچوبی عقلانی برای فهم نظام خلقت ارائه میدهد.
بخش پنجم: سجده حرمتى و عبادى
جواز سجده حرمتى
سجده حرمتى به غیر خدا، بهعنوان عملی اخلاقی و انسانی، جائز است و با سجده عبادى متمایز است. سجده به آدم، مصداق سجده حرمتى بود که به امر الهی انجام شد.
درنگ: سجده حرمتى، بهعنوان عملی اخلاقی، در همه فرهنگها و ادیان جائز است.
سجده عبادى و ممنوعیت آن
سجده عبادى به غیر خدا، به دلیل شرکآمیز بودن، در شرع ممنوع است. این تمایز، چارچوب شرعی سجده را مشخص میکند.
درنگ: سجده عبادى، مختص خداست و به غیر او جائز نیست.
سجده حرمتى در فرهنگ عامه
در فرهنگ عامه، سجده به اماکن مقدس یا اولیای الهی، به معنای حرمتگذاری است، نه عبادت. این عمل، ریشه در ادبنگری فطری انسان دارد.
درنگ: سجده حرمتى به اماکن مقدس، جلوهای از ادبنگری فطری انسان است.
نقد تعصب در برابر سجده حرمتى
تعصب در برابر سجده حرمتى، ناشی از سوءتفاهم و نگرشهای نادرست است. بهجای محکوم کردن، باید مردم را در فهم صحیح این عمل آموزش داد.
درنگ: آموزش تمایز سجده حرمتى و عبادى، به رفع سوءتفاهمات و تقویت فرهنگ دینی کمک میکند.
جمعبندی بخش پنجم
تمایز سجده حرمتى و عبادى، چارچوبی روشن برای فهم اعمال دینی ارائه میدهد. سجده حرمتى، چونان گلی در باغ ادب انسانی، در همه فرهنگها شکوفا میشود، در حالی که سجده عبادى، تنها به خدا اختصاص دارد.
بخش ششم: حکمت و معرفت قرآنی
بیکرانگی هستی
قرآن کریم، هستی را بیکران و خدا را اول و آخر میداند:
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (سوره حدید، آیه ۳)
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن.
این آیه، به بیکرانگی الهی و پویایی نظام وجود اشاره دارد.
درنگ: بیکرانگی هستی، به پویایی نظام وجود در فلسفه وجود و عرفان اسلامی اشاره دارد.
نقد مباحث عاميانه
مباحث کلامی و فلسفی درباره حادث یا قدیم بودن عالم، به دلیل فقدان روش علمی، گاه به مباحث عاميانه تبدیل شدهاند. علم دینی نیازمند رویکردی مدرن و علمی است.
درنگ: ضرورت روش علمی در علم دینی، به بازنگری در فلسفه علم و کلام اسلامی اشاره دارد.
جمعبندی بخش ششم
حکمت قرآنی، با تبیین بیکرانگی هستی و تأکید بر روش علمی، راه را برای فهم عمیقتر معارف الهی هموار میسازد. این دیدگاه، علم دینی را از محدودیتهای عاميانه رها کرده و به سوی پویایی هدایت میکند.
بخش هفتم: ذکر و نقش آن در رجوع
اهمیت ذکر إِنَّا لِلَّهِ
ذکر:
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (سوره بقره، آیه ۱۵۶)
ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
این ذکر، انسان را از ترس، وسواس، و بلایای دنیوی و اخروی حفظ میکند و در سیر ربوبی نگه میدارد.
درنگ: ذکر إِنَّا لِلَّهِ، به سلامت روان و حفاظت معنوی در روانشناسی دینی و عرفان اسلامی اشاره دارد.
تفاوت ذکرها
ذکر إِنَّا لِلَّهِ، سبکتر از لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ است و مقدمهای برای ورود به توحید محسوب میشود.
درنگ: تفاوت ذکرها، به مراحل سلوک در عرفان اسلامی و روانشناسی دینی اشاره دارد.
جمعبندی بخش هفتم
ذکر، چونان مشعلی فروزان، انسان را در مسیر رجوع به خدا هدایت میکند. ذکر إِنَّا لِلَّهِ، با حفظ سلامت روان و معنویت، انسان را از غفلت دور نگه میدارد.
بخش هشتم: مصادیق رجوع در قرآن کریم
رجوع موسی
آیه:
وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا (سوره اعراف، آیه ۱۵۰)
و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهگین به سوی قومش بازگشت.
این رجوع، مبدئی است و نه مقطعی، زیرا قوم موسی در این مدت تغییر کردهاند.
درنگ: رجوع موسی، به سیر نبوی در هدایت قوم در تفسیر قرآنی و تاریخ انبیا اشاره دارد.
رجوع به نفس
آیه:
فَرَجَعُوا إِلَىٰ أَنْفُسِهِمْ (سوره انبیاء، آیه ۵۳)
پس به سوی خود بازگشتند.
این رجوع، به معنای خودشناسی و بازگشت به اصل خویش است.
درنگ: رجوع به نفس، به خودشناسی در عرفان اسلامی و روانشناسی دینی اشاره دارد.
جمعبندی بخش هشتم
مصادیق رجوع در قرآن کریم، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه خودشناسی و هدایت را روشن میکنند. رجوع موسی و رجوع به نفس، هر یک جلوهای از سیر وجودی انسان به سوی کمال را نشان میدهند.
بخش نهم: نقد علم دینی و تحول آن
نقد علم دینی
علم دینی، گاه از علوم طبیعی و خواص خلقت غفلت کرده و به الفاظ و عبارات محدود شده است. حکیم باید آثار و خصوصیات خلقت را بداند تا احکام آیات را درک کند.
درنگ: نقد علم دینی، به ضرورت بازنگری در آموزش دینی و علمشناسی اسلامی اشاره دارد.
ضرورت تحول علم دینی
علم دینی باید با روشهای علمی و مدرن، مفاهیم قرآنی را تبیین کند تا از محدودیتهای ذهنی و مباحث غیرعلمی فاصله گیرد.
درنگ: تحول علم دینی، به اهمیت بازنگری در آموزش دینی در جامعهشناسی دینی اشاره دارد.
جمعبندی بخش نهم
علم دینی، چونان درختی که نیاز به هرس و آبیاری دارد، باید با روشهای علمی و مدرن بازنگری شود تا مفاهیم قرآنی را با عمق و دقت تبیین کند.
جمعبندی نهایی
آیات رجوع و سجده در قرآن کریم، چونان دو بال معرفت، انسان را به سوی فهم عمیقتر نظام الهی هدایت میکنند. رجوع، با تبیین سیر وجودی از مبدأ به منتهی، و سجده، با تأکید بر کمال و سنجش، چارچوبی عقلانی و اخلاقی برای ارزشگذاری ارائه میدهند. تمایز سجده حرمتى و عبادى، به رفع سوءتفاهمات و تقویت فرهنگ دینی کمک میکند. علم دینی، با تحول و بهرهگیری از روشهای مدرن، میتواند مفاهیم قرآنی را با دقت و عمق تبیین کند. این نوشتار، با ارائه تحلیلی جامع و آکادمیک، راه را برای پژوهشهای پیشرفته در فلسفه وجود، عرفان اسلامی، و روانشناسی دینی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی