در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 289

متن درس

 

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (۲۸۹)

تفسیر آیه ۶۰ سوره بقره: تأملی در اعجاز الهی و خردورزی دینی

مقدمه

آیه شصتم از سوره بقره، به مثابه نگینی درخشان در کلام وحیانی قرآن کریم، روایتی از معجزه‌ای الهی در زندگی قوم بنی‌اسرائیل را بازگو می‌کند. این آیه، حکایت درخواست آب از سوی حضرت موسی (ع) برای قومش و پاسخ خداوند به این نیاز از طریق جاری شدن دوازده چشمه از تخته‌سنگی عادی را به تصویر می‌کشد. فراتر از روایت تاریخی، این آیه دریچه‌ای است به سوی تأمل در مفاهیم عمیق اعجاز، توحید، و ضرورت خردورزی در فهم متون دینی. این نوشتار، با نگاهی علمی و نظام‌مند، به تحلیل این آیه و مضامین آن می‌پردازد و با ادغام درس‌گفتارهای قرآنی و تحلیل‌های تفسیری، تلاش دارد تا تفسیری جامع، فاخر و متناسب با مخاطبان تحصیل‌کرده ارائه دهد. هدف، نه تنها تبیین معجزه به عنوان نشانه‌ای از قدرت الهی، بلکه نقد رویکردهای افراطی و تفریطی در تفسیر دینی و تأکید بر لزوم وحدت، خردورزی و حضور فعال در گفت‌وگوی علمی جهانی است.

بخش اول: متن و ترجمه آیه

متن آیه

وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا ۖ قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ ۚ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

و هنگامی که موسی برای قومش آب طلبید، فرمودیم: با عصایت بر سنگ بزن. پس از آن دوازده چشمه جوشید. هر گروهی جایگاه آب‌خوری خویش را دانست. بخورید و بیاشامید از روزی خدا و در زمین به فساد و تباهی راه نپویید.

زمینه تاریخی و روایی

آیه شصتم سوره بقره، بخشی از روایت زندگی قوم بنی‌اسرائیل را بازگو می‌کند که در بیابانی خشک و در شرایط سفر، با کمبود آب مواجه شدند. این قوم، که شامل گروه‌هایی به نام اسباط بودند، به دلیل ناسپاسی و فشار بر حضرت موسی (ع)، او را مسئول سختی‌های خود دانستند. موسی، در پاسخ به این نیاز، به درگاه الهی متوسل شد و خداوند با معجزه‌ای شگرف، دوازده چشمه را از تخته‌سنگی عادی جاری ساخت. این رویداد، نه تنها نیازی مادی را برآورده کرد، بلکه نشانه‌ای از قدرت بی‌کران الهی و حکمت او در مدیریت نیازهای اجتماعی قوم بود.

درنگ: آیه ۶۰ سوره بقره، به مثابه آیینه‌ای از حکمت الهی، معجزه‌ای را روایت می‌کند که نه تنها نیاز مادی قوم را برآورده ساخت، بلکه با توزیع عادلانه چشمه‌ها، وحدت اجتماعی را حفظ کرد و از تفرقه و فساد جلوگیری نمود.

بخش دوم: تحلیل اعجاز الهی در آیه

ماهیت اعجاز و تمایز از طبیعت

آیه شصتم، به عنوان اولین آیه در سوره بقره که به صراحت از معجزه‌ای آشکار سخن می‌گوید، از جاری شدن دوازده چشمه از تخته‌سنگی عادی حکایت دارد. برخلاف نعمت‌هایی مانند من و سلوى که برخی آن‌ها را معجزه می‌دانند، اما به دلیل امکان تبیین طبیعی، در زمره امور عادی قرار می‌گیرند، این رویداد به دلیل غیرممکن بودن در چارچوب قوانین طبیعی، مصداق بارز اعجاز الهی است. معجزه، به مثابه دریچه‌ای به سوی غیب، از قوانین مادی فراتر می‌رود و نشانه‌ای از قدرت بی‌کران پروردگار است.

ابزار معجزه: عصا و سنگ

عصای موسی، چوبی ساده و عادی، و سنگ، تخته‌سنگی معمولی در بیابان، ابزارهایی بودند که خداوند برای تحقق این معجزه برگزید. این انتخاب، حکایت از آن دارد که قدرت الهی نیازی به ابزارهای خارق‌العاده ندارد. عصا و سنگ، که هیچ‌یک منشأ بهشتی یا ویژگی خاصی نداشتند، به دست قدرت الهی به ابزاری برای اعجاز بدل شدند. این نکته، بر بی‌نیازی خداوند از ابزارهای خاص و توانایی او در تبدیل امور عادی به خارق‌العاده تأکید دارد.

درنگ: انتخاب عصا و سنگ به عنوان ابزار معجزه، مانند نوری که از خاکستر برمی‌خیزد، نشان‌دهنده عظمت الهی است که از ساده‌ترین عناصر، شگفتی‌های بی‌مانند می‌آفریند.

نقد خرافه‌پرستی در تفسیر

برخی روایات، عصا یا سنگ را دارای منشأ بهشتی یا ویژگی‌های خاص می‌دانند. این ادعاها، که فاقد سند معتبرند، نشانه‌ای از خرافه‌پرستی در تفسیر هستند. اگر عصا یا سنگ را بهشتی بدانیم، باید دم گاو سامری یا گوساله بنی‌اسرائیل را نیز بهشتی دانست، که این از منظر عقلانی پذیرفتنی نیست. چنین روایاتی، به مثابه غباری بر آیینه زلال قرآن کریم، حقیقت معجزه را مخدوش می‌سازند و تفسیر را از مسیر خردورزی منحرف می‌کنند.

قدرت الهی و بی‌نیازی از ابزار خاص

قدرت الهی چنان است که با هر عصا یا سنگی می‌تواند معجزه‌ای بیافریند. این نکته، به مثابه رودی که از هر مسیری جاری می‌شود، نشان‌دهنده بی‌کرانی اراده خداوند است. اگر موسی با هر چوب یا سنگی به امر خدا ضربه می‌زد، آب جاری می‌شد، چه این سنگ از بیابان باشد یا از جای دیگر. این دیدگاه، هرگونه وابستگی معجزه به ابزار خاص را نفی کرده و محوریت خدا را در همه شگفتی‌ها برجسته می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

تحلیل اعجاز در آیه ۶۰ سوره بقره، مانند چراغی در تاریکی، حقیقت قدرت الهی را روشن می‌سازد. معجزه جاری شدن دوازده چشمه، نه تنها نیازی مادی را برآورده کرد، بلکه نشانه‌ای از عظمت خداوند و بی‌نیازی او از ابزارهای خاص بود. نقد روایات خرافی و تأکید بر عقلانیت در تفسیر، راه را برای فهمی ژرف‌تر از قرآن کریم هموار می‌کند.

بخش سوم: توحید و ولایت در پرتو معجزه

توحید: محور معجزات

همه معجزات، از عصای موسی تا اعمال معصومین، به قدرت الهی بازمی‌گردد. اصل «لا معبود إلا الله»، مانند ستونی استوار، هرگونه شرک یا بزرگ‌نمایی غیرخدا را نفی می‌کند. معجزات انبیا و اولیا، به مثابه آیینه‌هایی که نور الهی را بازمی‌تابانند، تنها به عنایت خدا تحقق می‌یابند. عصای موسی، دم گاو، یا هر ابزار دیگر، در برابر اراده الهی هیچ تفاوتی ندارند؛ همه ظهورات قدرت خداوندند.

ولایت و شفاعت

گفتن «یا علی» یا توسل به معصومین، باید به معنای «یا خدا» باشد. معصومین، به عنوان انوار قدسیه و بندگان خاص خدا، واسطه‌هایی برای شفاعت‌اند. این شفاعت، مانند پلی که گناهکار را به سوی آمرزش رهنمون می‌شود، شرمندگی انسان در برابر خدا را جبران می‌کند. با این حال، افراط در ولایت، که به غفلت از خدا منجر شود، نادرست است و باید با توحید متعادل گردد.

درنگ: ولایت معصومین، مانند شعاعی از نور الهی، راه به سوی خدا می‌گشاید، اما نباید به غباری بدل شود که حقیقت توحید را بپوشاند.

نقد انحراف در فهم ولایت

برخی، به دلیل ترس از شرک، از ذکر نام معصومین اجتناب می‌کنند. این رویکرد، نتیجه سوءتفاهم در رابطه ولایت و توحید است. ولایت، مانند شاخه‌ای از درخت توحید، شرک نمی‌آورد، بلکه نشانه‌ای از بندگی عالمانه در برابر خداست. اگر کسی از ذکر ائمه احساس شرک کند، مشکل در وجود اوست، نه در ولایت.

جمع‌بندی بخش سوم

تأمل در توحید و ولایت، مانند نسیمی که ابهامات را می‌زداید، حقیقت معجزه را در پرتو اراده الهی روشن می‌سازد. معصومین، به عنوان ظهورات قدرت خدا، راهگشای شفاعت‌اند، اما نباید محوریت خدا را Overshadow کنند. این بخش، بر وحدت توحید و ولایت و پرهیز از افراط و تفریط تأکید دارد.

بخش چهارم: حکمت الهی و مدیریت اجتماعی

توزیع چشمه‌ها و پیشگیری از تفرقه

عبارت «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ» نشان‌دهنده حکمت الهی در توزیع دوازده چشمه برای گروه‌های مختلف بنی‌اسرائیل است. این تدبیر، مانند چشمه‌ای که به هر شاخه‌ای جداگانه آب می‌رساند، از درگیری و تفرقه بر سر آب جلوگیری کرد. خداوند، با این معجزه، نه تنها نیازی مادی را برآورده ساخت، بلکه وحدت اجتماعی قوم را حفظ نمود.

دین و وحدت اجتماعی

دین، به مثابه چتری که همه را در بر می‌گیرد، باید وحدت و همدلی را تقویت کند، نه تفرقه و اختلاف را. معجزه دوازده چشمه، نشانه‌ای از این حکمت است که حتی در شگفتی‌های الهی، نظم اجتماعی و پیشگیری از فساد مدنظر است. این اصل، وظیفه عالمان دینی را در ترویج وحدت و پرهیز از تفرقه برجسته می‌سازد.

درنگ: حکمت الهی در معجزه دوازده چشمه، مانند باغبانی است که هر نهال را جداگانه سیراب می‌کند تا از درهم‌ریختگی و نزاع جلوگیری شود.

فساد بنی‌اسرائیل و انعکاس در جهان معاصر

آیه با عبارت «وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» قوم بنی‌اسرائیل را از فساد و تباهی نهی می‌کند. این فساد، که در اسباط و حتی فرزندان یعقوب ریشه داشت، در جهان معاصر نیز، به‌ویژه در تفرقه‌های سیاسی و اجتماعی، دیده می‌شود. این مشکل، مانند زخمی کهنه، نتیجه اقتضائات نادرست و نیاز به اصلاح رفتارهای اجتماعی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، مانند نقشه‌ای که مسیر وحدت را ترسیم می‌کند، حکمت الهی در مدیریت نیازهای اجتماعی را برجسته می‌سازد. توزیع چشمه‌ها، نهی از فساد، و تأکید بر وحدت، درس‌هایی جاودانه برای جوامع بشری‌اند که دین باید در خدمت انسجام و همدلی باشد.

بخش پنجم: خردورزی و تحول در علم دینی

ضرورت خردورزی در تفسیر

تفسیر قرآن کریم، مانند معدنی گران‌بهاست که تنها با ابزار عقل و خرد قابل استخراج است. نه خرافه‌پرستی و نه انکار معجزه، بلکه پذیرش حقیقت با عقلانیت، راهگشای فهم صحیح دین است. این رویکرد، از تحجر و انحراف جلوگیری کرده و دین را به گفت‌وگوی جهانی پیوند می‌دهد.

نقد عملکرد علم دینی

علم دینی، در دهه‌های اخیر، نتوانسته است با حضور فعال در عرصه‌های جهانی، معارف قرآنی را ترویج دهد. تمرکز بر حاشیه‌ها و عدم ورود به مراکز علمی جهان، مانند گریزی از نور به سوی سایه، فرصت گفت‌وگوی علمی را از دست داده است. این نقد، بر ضرورت تحول در رویکردهای علمی و تبلیغی تأکید دارد.

تبلیغ معارف در جهان

عالمان دینی باید با تکیه بر مفاهیمی مانند اعجاز و وحی، به قلب مراکز علمی جهان وارد شوند. این حضور، مانند کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، نیازمند سرمایه‌گذاری علمی و ارائه محتوای قوی است. مباحث خرافی، مانند برخی داستان‌های غیرمستند، نمی‌توانند جایگزین گفت‌وگوی علمی شوند.

درنگ: تبلیغ معارف قرآنی در جهان، مانند پرتویی از نور وحی، باید با زبانی علمی و خردمندانه انجام شود تا قلب‌های جهانیان را تسخیر کند.

چالش تبیین معجزه

تبیین معجزه برای مخاطبان تحصیل‌کرده، مانند پلی است که عقل و ایمان را به هم متصل می‌کند. پاسخ به پرسش‌هایی درباره چگونگی معجزه، نیازمند تبیینی علمی و منطقی است. سه پاسخ ممکن است: ندانستن چگونگی، ادعای امکان انجام توسط هرکس، یا دانستن و تبیین آن به عنوان فعل الهی. پاسخ سوم، وظیفه عالمان را در ارائه استدلال‌های قوی برجسته می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، مانند چراغی که مسیر آینده را روشن می‌کند، بر ضرورت تحول در علم دینی و تبلیغ معارف قرآنی تأکید دارد. خردورزی، حضور در گفت‌وگوی جهانی، و تبیین علمی معجزات، راه را برای احیای نقش عالمان به عنوان ورثه انبیا هموار می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

تفسیر آیه ۶۰ سوره بقره، مانند دریچه‌ای به سوی اقیانوس معرفت الهی، ابعاد متعددی از اعجاز، توحید، و مسئولیت اجتماعی را روشن می‌سازد. این آیه، با روایت معجزه دوازده چشمه، نه تنها قدرت بی‌کران الهی را نشان می‌دهد، بلکه بر حکمت او در حفظ وحدت اجتماعی تأکید دارد. نقد خرافه‌پرستی، پذیرش معجزه به عنوان فعل الهی، وحدت توحید و ولایت، و ضرورت خردورزی در تفسیر، از درس‌های کلیدی این آیه‌اند. افزون بر این، چالش‌های جهان معاصر، مانند تفرقه و فساد، و وظیفه عالمان در ترویج معارف قرآنی در عرصه جهانی، راه را برای تأملات آینده در الهیات تطبیقی و جامعه‌شناسی دینی هموار می‌سازد. این نوشتار، با ادغام درس‌گفتارها و تحلیل‌های تفسیری، تلاش کرد تا تفسیری جامع، فاخر و متناسب با نیازهای مخاطبان تحصیل‌کرده ارائه دهد.

با نظارت صادق خادمی