متن درس
تفسیر: مشیت الهی و نظم حاکم بر هستی در پرتو آیه سیزدهم سوره آل عمران
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه هشتصد و بیست و شش)
دیباچه
سخن در تبیین حقیقت مشیت الهی و نظم حاکم بر عالم هستی، چنانکه در آیه سیزدهم سوره آل عمران متجلی شده، دریچهای است به سوی فهم ژرفای نظاممندی خلقت و ارتباط آن با اراده ربوبی. این آیه، چونان آینهای روشن، جلوهای از حکمت الهی را به نمایش میگذارد که عالم نه گتره و بیسامان، بلکه دارای سیستمی دقیق و هدفمند است. در این نوشتار، با تأمل در این آیه شریفه و استناد به درسگفتارهای عالمان دینی، تلاش شده است تا مفاهیم بنیادین مشیت، نظم خلقت، و پیوند علم و دین با زبانی روشن و متین تبیین گردد. این نوشتار، با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات، کوشیده است تا حقیقت پویا و نظاممند عالم را به گونهای روشن سازد که هم دل را به شوق معرفت برانگیزد و هم ذهن را به سوی تأمل در آفرینش هدایت کند.
بخش یکم: مشیت الهی و نظام خلقت
متن و ترجمه آیه
وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ
و خداوند هر که را بخواهد با یاری خود تأیید میکند. بیتردید در این، عبرتی است برای صاحبان بصیرت.
این آیه، چونان مشعلی فروزان، بر حقیقت مشیت الهی و نظم حاکم بر عالم نور میافکند. مشیت الهی، چون جریانی پویا، تمامی شئون هستی را در بر گرفته و هر پدیدهای را در چارچوب اقتضائات خود سامان میدهد. عبرت برای صاحبان بصیرت، دعوتی است به تأمل در این نظاممندی و فهم آن به مثابه نشانهای از حکمت بیکران پروردگار.
درنگ: عالم هستی تحت سیستمی منظم و هدفمند اداره میشود که برخاسته از ربوبیت الهی است. این نظم، تصادفی یا بیربط نیست، بلکه تجلی حقیقت ربوبی خداوند است.
نظم الهی در آفرینش
جهان هستی، چونان کتابی گشوده، آیات نظم و حکمت الهی را به نمایش میگذارد. این عالم، نه مجموعهای آشوبناک و بیسامان، بلکه سیستمی است که در آن هر جزء و هر پدیدهای بر اساس اقتضائات خاص خود عمل میکند. این نظم، تجلی حقیقت ربوبی است که تمامی شئون خلقت را در بر گرفته و چونان رشتهای نامرئی، اجزای عالم را به هم پیوند میدهد. انسان، با تأمل در این نظام، میتواند به حقیقت پروردگار دست یابد، چنانکه حدیث شریف فرموده است: «هر کس خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است.» نفس انسانی، با پیچیدگیها و نظاممندی شگفتانگیزش، آینهای است از این حقیقت ربوبی.
الهامگیری علم از طبیعت
پیشرفتهای علمی و صنعتی بشر، چونان میوهای است که از درخت طبیعت چیده شده است. ابزارهایی چون دوربین، رایانه، و ماشینآلات صنعتی، همگی از مطالعه و تقلید نظم موجود در طبیعت، مانند مغز، چشم، و قلب انسان، پدید آمدهاند. پرواز هواپیماها از بال پرندگان، و عملکرد دستگاههای صنعتی از چنگال حیوانات و دستان انسان الگوبرداری شده است. این تقلید، گواهی است بر حکمت نهفته در خلقت که انسان را به سوی اکتشاف و آفرینش هدایت کرده است.
درنگ: پیشرفتهای صنعتی و علمی بشر، نتیجه مطالعه و استخراج نظم موجود در طبیعت است. ابزارهایی مانند دوربین و رایانه، کپیبرداری از نظم طبیعی اعضای بدن انسان هستند.
جمعبندی بخش یکم
مشیت الهی، چونان روحی در کالبد عالم، نظم و سامان را به خلقت بخشیده است. این نظم، نه تنها در ساختار طبیعی عالم، بلکه در دستاوردهای علمی بشر نیز آشکار است. انسان، با تأمل در این نظاممندی، میتواند به سوی معرفت پروردگار گام بردارد. آیه سیزدهم سوره آل عمران، با تأکید بر مشیت الهی، دعوتی است به سوی فهم این حقیقت که عالم، چونان دستگاهی دقیق، تحت اراده ربوبی اداره میشود.
بخش دوم: معجزات انبیا و پیوند علم و دین
طبیعت معجزات انبیا
معجزات انبیا، چونان ستارگانی در آسمان هدایت، راهنمای بشر به سوی حقیقت بودهاند. حدود هفتاد درصد از این معجزات، ریشه در قوانین طبیعی و مادی دارند و تنها سی درصد آنها جنبهای غیبی دارند. این معجزات طبیعی، نتیجه بهرهگیری انبیا از دانش پیشرفته قوانین طبیعت بوده که برای مردمان زمان خود، خارقالعاده مینمود. این امر، پیوند عمیق علم و دین را آشکار میسازد، چنانکه انبیا، پیشگامان علم و معرفت در زمان خود بودهاند.
درنگ: معجزات انبیا، بهویژه آنهایی که جنبه طبیعی دارند، نشاندهنده آگاهی عمیق انبیا از قوانین حاکم بر طبیعت است و بر پیوند علم و دین تأکید دارد.
شناخت نفس و معرفت ربوبی
حدیث شریف «هر کس خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است»، چونان کلیدی زرین، درهای معرفت را میگشاید. نفس انسانی، با نظم و پیچیدگی شگفتانگیزش، چونان آیینهای است که حقیقت ربوبی را بازمیتاباند. شناخت این نفس، راهی است به سوی فهم نظم الهی در عالم، زیرا انسان، به مثابه مخلوقی برجسته، تجلی صفات پروردگار است.
جمعبندی بخش دوم
معجزات انبیا و حدیث خودشناسی، دو بال معرفتاند که انسان را به سوی فهم حقیقت الهی هدایت میکنند. این بخش، با تأکید بر پیوند علم و دین، نشان میدهد که انبیا، نه تنها پیامآوران وحی، بلکه پیشگامان علم و معرفت بودهاند. شناخت نفس، به عنوان مسیری برای خداشناسی، انسان را به تأمل در نظم خلقت و درک مشیت الهی دعوت میکند.
بخش سوم: صفات الهی و اقتضائات عالم
نظاممندی صفات الهی
صفات الهی، چونان علم، قدرت، و کرم، در ذات پروردگار حقیقیاند و در انسانها به صورت خلقی و محدود ظهور مییابند. عصمت انبیا، نه ذاتی، بلکه موهبتی است که در چارچوب مشیت الهی به آنها عطا شده است. این تمایز، جایگاه متعالی خداوند را به عنوان منبع همه کمالات آشکار میسازد.
درنگ: صفات الهی در ذات پروردگار حقیقیاند، در حالی که در انسانها به صورت خلقی و محدود ظهور مییابند. عصمت انبیا، موهبتی الهی است که در راستای مشیت الهی عطا شده است.
اقتضائات عالم و نفی جبر و اختیار
عالم هستی، نه جبری است و نه کاملاً مختار، بلکه بر اساس اقتضائات عمل میکند. اعمال انسانها، چونان میوهای از درخت شرایط پیشین، نتیجه وراثت، محیط، و تاریخ است. این دیدگاه، با مفهوم «امر بین الامرین» همخوانی دارد که نه جبر را میپذیرد و نه اختیار مطلق را.
درنگ: عالم بر اساس اقتضائات عمل میکند، نه جبر و نه اختیار مطلق. اعمال انسانها نتیجه شرایط و زمینههای پیشین است.
حرکت الهی و مشیت
خداوند، چونان حقیقتی پویا، دارای حرکت است، اما این حرکت، نه نقلی و مادی، بلکه از جنس ظهور به ظهور و تعین به تعین است. این حرکت، برخاسته از مشیت الهی است که تمامی عالم را در بر میگیرد و چونان جریانی بیوقفه، خلقت را زنده و پویا نگه میدارد.
درنگ: حرکت الهی، از جنس ظهور به ظهور است و عاری از هرگونه نقص یا کاستی است، برخلاف حرکت مادی که از قوه به فعل است.
جمعبندی بخش سوم
صفات الهی، اقتضائات عالم، و حرکت ربوبی، همگی در چارچوب مشیت الهی معنا مییابند. این بخش، با نفی جبر و اختیار مطلق، بر نظم اقتضایی عالم تأکید دارد و خداوند را به عنوان حقیقتی پویا و نظاممند معرفی میکند که تمامی شئون خلقت را در بر گرفته است.
بخش چهارم: نقد علم دینی و ضرورت تحول
نقد رویکردهای سنتی در علم دینی
برخی رویکردهای سنتی در علم دینی، با تمرکز بر مفاهیم انتزاعی مانند وجود و ماهیت، از فهم حقیقت پویا و نظاممند خداوند فاصله گرفتهاند. این رویکردها، گاه به جای تبیین واقعیت، به مفاهیم غیرملموس و غیرکاربردی پرداختهاند. علم دینی باید به سوی تبیین علمی و کاربردی حرکت کند تا بتواند حقیقت الهی را در چارچوب نظاممندی عالم توضیح دهد.
درنگ: علم دینی باید از مفاهیم انتزاعی به سوی تبیین علمی و کاربردی حرکت کند تا حقیقت الهی را در چارچوب نظاممندی عالم توضیح دهد.
نقش روشهای علمی در فهم قرآن کریم
برای فهم عمیق مفاهیم قرآنی مانند مشیت الهی، علم دینی باید به روشهای تجربی و آزمایشگاهی روی آورد. این تحول، میتواند به تبیین ملموس و کاربردی آیات قرآن کریم کمک کند و معرفت دینی را با نیازهای زمانه پیوند دهد.
درنگ: استفاده از روشهای علمی و تجربی در علم دینی، به فهم ملموس و کاربردی مفاهیم قرآنی کمک میکند.
جمعبندی بخش چهارم
نقد رویکردهای سنتی و تأکید بر روشهای علمی، راهی است به سوی احیای معرفت دینی در پرتو قرآن کریم. این بخش، با دعوت به تحول در علم دینی، بر ضرورت پیوند دین و علم تأکید دارد تا مفاهیم الهی به گونهای ملموس و کاربردی تبیین شوند.
بخش پنجم: مشیت الهی در وحی و هدایت
مشیت الهی و گستره وحی
مشیت الهی، چونان جریانی فراگیر، محور تمامی پدیدههای عالم، از جمله وحی و هدایت است. وحی، نه تنها به انبیا، بلکه به تمامی مخلوقات در چارچوب اقتضائاتشان نازل میشود. این دیدگاه، وحی را به عنوان جریانی فراگیر در عالم معرفی میکند که هر مخلوق، به تناسب ظرفیت خود، از آن بهرهمند میشود.
درنگ: وحی، نه تنها به انبیا، بلکه به تمامی مخلوقات در چارچوب اقتضائاتشان نازل میشود و جریانی فراگیر در عالم است.
تکرار واژه «يَشَاءُ» در قرآن کریم
واژه «يَشَاءُ» (مشیت)، با 116 بار تکرار در قرآن کریم، چونان نگینی درخشان، محوریت مشیت الهی را در تمامی امور عالم نشان میدهد. این واژه، بر نظاممندی و اقتضایی بودن عالم تأکید دارد و هر پدیدهای را در چارچوب اراده الهی قرار میدهد.
درنگ: تکرار 116 باره واژه «يَشَاءُ» در قرآن کریم، نشاندهنده محوریت مشیت الهی در تمامی شئون عالم است.
تمایز زبانی «شَيْءٌ» و «شَيْبٌ»
قرآن کریم، با دقتی شگفتانگیز، از واژه «شَيْءٌ» برای اشاره به وجودی سفت و استوار و از «شَيْبٌ» برای دلالت بر ضعف و سستی (مانند پیری) استفاده کرده است. این تمایز، نشاندهنده تفاوت در کیفیت وجود مخلوقات و دقت زبانی قرآن کریم است.
درنگ: «شَيْءٌ» به وجودی پایدار و «شَيْبٌ» به ضعف و ناپایداری اشاره دارد، که نشاندهنده دقت زبانی قرآن کریم است.
جمعبندی بخش پنجم
مشیت الهی، چونان محور عالم، وحی و هدایت را در بر گرفته و تمامی مخلوقات را در چارچوب اقتضائاتشان بهرهمند میسازد. تکرار واژه «يَشَاءُ» و تمایز زبانی واژگان قرآنی، بر عمق و دقت این کتاب آسمانی تأکید دارد و راه را برای فهم نظاممندی خلقت هموار میکند.
بخش ششم: نقش انسان در تغییر عالم
تصرف انسان در مشیت الهی
انسان، به عنوان جلوه مشیت الهی، توان آن را دارد که در عالم تصرف کند و آن را تغییر دهد. این تصرف، در چارچوب اقتضائات الهی امکانپذیر است و انسان را به سوی آفرینش و تحول هدایت میکند. از نوازش یک انسان تا ایجاد تغییرات بزرگ در عالم، همه در پرتو مشیت الهی معنا مییابد.
درنگ: انسان میتواند با درک مشیت الهی، در عالم تصرف کند و تغییرات مثبتی ایجاد نماید.
نقد تصور مفهومی از خدا
تصور مفهومی و انتزاعی از خداوند، چونان پردهای بر حقیقت، مانع از شناخت واقعی اوست. خداوند، حقیقتی نظاممند و پویاست که باید از طریق شناخت نظام عالم و خودشناسی درک شود. این دیدگاه، بر ضرورت کنار گذاشتن تصورات غیرواقعی از خداوند تأکید دارد.
درنگ: شناخت خداوند باید از طریق درک نظام عالم و خودشناسی باشد، نه از طریق تصورات انتزاعی و غیرواقعی.
جمعبندی بخش ششم
انسان، با درک مشیت الهی، میتواند نقشی فعال در تغییر و تحول عالم ایفا کند. این بخش، با نقد تصورات انتزاعی از خداوند، بر ضرورت شناخت واقعی او از طریق نظام خلقت تأکید دارد و انسان را به سوی معرفت و عمل دعوت میکند.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیه سیزدهم سوره آل عمران، چونان دریچهای به سوی فهم مشیت الهی و نظم حاکم بر هستی، انسان را به تأمل در نظاممندی خلقت دعوت میکند. این آیه، با تأکید بر اراده ربوبی و عبرت برای صاحبان بصیرت، راه را برای شناخت حقیقت الهی از طریق خودشناسی و مطالعه نظام عالم هموار میسازد. پیوند علم و دین، نقد رویکردهای سنتی، و تأکید بر روشهای علمی، همگی نشاندهنده عمق و جامعیت این تفسیر است. این نوشتار، با ارائه دیدگاهی نظاممند و اقتضایی، نه تنها معرفت دینی را تقویت میکند، بلکه راهکارهایی کاربردی برای فهم و تحول در جهان امروز ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی