در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 868

متن درس




تفسیر: هویت توحیدی ابراهیم و نقد انحرافات اهل کتاب

تفسیر: هویت توحیدی ابراهیم و نقد انحرافات اهل کتاب

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۸۶۸)

دیباچه

این نوشتار به بررسی آیات ۶۷ تا ۷۱ سوره آل عمران در قرآن کریم می‌پردازد که با بیانی ژرف، هویت توحیدی حضرت ابراهیم علیه‌السلام را تبیین کرده و انحرافات اعتقادی و رفتاری برخی از اهل کتاب را مورد نقد قرار می‌دهد. این آیات، همچون چراغی فروزان در تاریکی جهل، راه توحید خالص را نشان داده و از آمیختگی حق با باطل برحذر می‌دارند. نوشتار حاضر، با نگاهی عمیق به این آیات، درصدد است تا معانی والای آن‌ها را در قالبی منسجم و با زبانی روشن و متین بازگو کند. این بررسی، نه‌تنها به تبیین هویت ابراهیمی و جایگاه او به‌عنوان شیخ‌الانبیا پرداخته، بلکه به مسائل اجتماعی و دینی مرتبط با روابط میان ادیان و انحرافات فرقه‌ای نیز توجه نشان داده است. هدف آن است که خواننده با تأمل در این آیات، به عمق معرفت توحیدی دست یابد و از کژراهه‌های گمراهی دوری گزیند.

بخش نخست: هویت توحیدی حضرت ابراهیم علیه‌السلام

تبیین هویت ابراهیم علیه‌السلام

آیات ۶۷ و ۶۸ سوره آل عمران، با بیانی روشن و استوار، هویت توحیدی حضرت ابراهیم علیه‌السلام را ترسیم می‌کنند. این آیات، ابراهیم را نه متعلق به یهودیت و نه نصرانیت، بلکه پیشگام توحید خالص و الگویی بی‌بدیل برای مؤمنان معرفی می‌کنند.

مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَٰكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه حنیف و مسلم بود و از مشرکان نبود.

این آیه، همچون نگینی درخشان، هویت ابراهیم علیه‌السلام را از هرگونه تعلق قومی یا دینیِ محدود رها ساخته و او را به‌عنوان اسوه‌ای در توحید و تسلیم در برابر حق معرفی می‌کند. دلیل این جدایی، تقدم زمانی ابراهیم بر ادیان یهود و نصرانیت است. او، که شیخ‌الانبیا خوانده شده، پیش از نزول تورات و انجیل می‌زیست و دینش، دین توحید خالص بود که از هرگونه شرک و انحراف به دور بود. واژه «حنیف» به معنای اعتدال و میانه‌روی، و «مسلم» به معنای سلامت اعتقادی و تسلیم در برابر پروردگار، گواهی بر این حقیقت‌اند که ابراهیم علیه‌السلام، چون ستاره‌ای در آسمان دیانت، راه راستین توحید را پیمود.

درنگ: هویت توحیدی ابراهیم علیه‌السلام، مبتنی بر اعتدال (حنیف) و تسلیم (مسلم) در برابر خداست که او را از هرگونه شرک و تعلق به ادیان متأخر جدا می‌سازد.

نزدیکان ابراهیم علیه‌السلام

آیه بعدی، به معرفی کسانی می‌پردازد که به ابراهیم علیه‌السلام نزدیک‌اند و راه او را ادامه داده‌اند.

إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا ۗ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ

نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم، کسانی‌اند که از او پیروی کردند و این پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند. و خدا ولی مؤمنان است.

این آیه، معیار نزدیکی به ابراهیم علیه‌السلام را نه در پیوندهای قومی یا نژادی، بلکه در متابعت از راه توحیدی او می‌داند. متابعان ابراهیم، کسانی‌اند که با پذیرش و اطاعت از او، در مسیر توحید گام برمی‌دارند. پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به‌عنوان ادامه‌دهنده این راه، و مؤمنانی که در زمان او یا پس از او به خدا ایمان آوردند، در زمره این نزدیکان‌اند. این پیوند، چون Attach: 3px; vertical-align: top; margin-top: 0px; margin-bottom: 0px; margin-left: 0px; margin-right: 0px; display: inline-block;”>نزدیکان ابراهیم علیه‌السلام را تشکیل می‌دهند.

عبارت «والله ولی المؤمنین» در پایان آیه، چونان کلیدی طلایی، بر ولایت و حمایت الهی از مؤمنان تأکید دارد. خداوند، حامی و سرپرست کسانی است که در راه توحید پایداری می‌ورزند، چه در زمان ابراهیم علیه‌السلام، چه در زمان پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله، و چه پس از آن. این ولایت، چونان سپری استوار، مؤمنان را در برابر انحرافات و گمراهی‌ها حفظ می‌کند.

درنگ: نزدیکی به ابراهیم علیه‌السلام، نه بر اساس قومیت یا دین، بلکه بر پایه متابعت از توحید و تسلیم در برابر خداست. پیامبر خاتم و مؤمنان، ادامه‌دهندگان این راه‌اند.

بخش دوم: نقد انحرافات اهل کتاب

تلاش برای گمراهی مؤمنان

آیه ۶۹ سوره آل عمران، به تلاش برخی از اهل کتاب برای گمراه کردن مؤمنان اشاره دارد و پرده از نیت شوم آنان برمی‌دارد.

وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ

گروهی از اهل کتاب آرزو داشتند که شما را گمراه کنند، ولی جز خودشان را گمراه نمی‌کنند و نمی‌فهمند.

این آیه، چونان آیینه‌ای، نیت گروهی از اهل کتاب را بازتاب می‌دهد که با ابزارهایی چون توطئه، تحریف، و حتی جادو، در پی گمراه ساختن مؤمنان بودند. اما قرآن کریم، با بیانی حکیمانه، روشن می‌سازد که این تلاش‌ها، جز به گمراهی خودشان منجر نمی‌شود. عبارت «وما یشعرون» نشان‌دهنده ناآگاهی این گروه از عواقب اعمالشان است. آنان، چونان کسانی که در تاریکی گام برمی‌دارند، نمی‌دانند که کژراهه‌هایشان به سوی پرتگاه خویشتن است.

نکته شایان توجه آن است که این آیه، تنها گروهی (طائفة) از اهل کتاب را مورد خطاب قرار می‌دهد، نه همه آنان را. برخی از اهل کتاب، به دین خود پایبند بودند و از فساد و گمراهی دوری می‌گزیدند. این تمایز، نشان‌دهنده تنوع در میان اهل کتاب است؛ گروهی در پی حقیقت بودند و گروهی در باتلاق تعصب و نفاق فرو رفتند.

درنگ: تلاش برای گمراهی دیگران، به انحراف خود گمراه‌کنندگان می‌انجامد. ناآگاهی از این حقیقت، ریشه در غفلت از معرفت توحیدی دارد.

کفر به آیات الهی

آیه ۷۰، با لحنی سرزنش‌آمیز، اهل کتاب را به دلیل کفر به آیات الهی مورد خطاب قرار می‌دهد.

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ

ای اهل کتاب، چرا به آیات خدا کفر می‌ورزید، در حالی که خود گواهی می‌دهید؟

این آیه، اهل کتاب را به دلیل انکار آیات الهی، با وجود آگاهی از حقیقت، نکوهش می‌کند. عبارت «وأنتم تشهدون» بر آگاهی آنان از حق تأکید دارد، که این انکار آگاهانه را به نفاق نزدیک می‌سازد. این گروه، نه‌تنها آیات الهی در اسلام، بلکه حتی آیات موجود در کتب خودشان را نیز انکار می‌کردند. این کفر، ریشه در تعصب و دوری از معرفت توحیدی داشت، که چونان سدی، مانع از پذیرش حقیقت می‌شد.

تحریف و کتمان حق

آیه ۷۱، به یکی از بزرگ‌ترین انحرافات اهل کتاب، یعنی آمیختن حق با باطل و کتمان حقیقت، اشاره می‌کند.

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

ای اهل کتاب، چرا حق را با باطل می‌آمیزید و حق را کتمان می‌کنید، در حالی که می‌دانید؟

آمیختن حق با باطل، چونان آلوده ساختن چشمه زلال حقیقت به تیرگی‌های باطل است. کتمان حق، به‌ویژه در پنهان کردن نشانه‌های پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله در کتب اهل کتاب، نشانه‌ای از نفاق و سوءنیت بود. عبارت «وأنتم تعلمون» بر آگاهی آنان از حقیقت تأکید می‌کند، که این آگاهی، گناهشان را سنگین‌تر می‌سازد. این اعمال، نه از جهل، بلکه از تعمد و تعصب سرچشمه می‌گرفت.

درنگ: آمیختن حق با باطل و کتمان حقیقت، نشانه نفاق و دوری از توحید است. آگاهی از حق، مسئولیت انکارکنندگان را دوچندان می‌کند.

فتنه‌انگیزی اهل کتاب

آیه ۷۲، ترفندی دیگر از برخی اهل کتاب را افشا می‌کند که با ظاهرسازی، قصد تضعیف ایمان مؤمنان را داشتند.

وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

گروهی از اهل کتاب گفتند: به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان آن کفر ورزید، شاید آنها از دین خود بازگردند.

این آیه، چونان پرده‌ای که کنار می‌رود، نقشه شوم گروهی از اهل کتاب را آشکار می‌سازد. آنان با ایمان ظاهری در آغاز روز و کفر در پایان آن، در پی ایجاد تردید و تفرقه در میان مؤمنان بودند. این ترفند، چونان بازیگری در صحنه نمایش، با هدف بازگرداندن مؤمنان از اسلام به گمراهی طراحی شده بود. اما قرآن کریم، با بیانی حکیمانه، نشان می‌دهد که این فتنه‌انگیزی‌ها، جز به زیان خودشان تمام نمی‌شود.

درنگ: فتنه‌انگیزی با ایمان ظاهری، ترفندی برای تضعیف ایمان است، اما نتیجه آن، جز انحراف خود فتنه‌انگیزان نیست.

بخش سوم: انحرافات دینی و اجتماعی

تفرقه و انحراف در ادیان

متن حاضر، با نگاهی نقادانه، به انحرافات دینی و اجتماعی در میان اهل کتاب و مسلمانان می‌پردازد. همان‌گونه که اهل کتاب با مسلمین درگیر بودند، در میان خود مسلمین نیز تفرقه و نزاع میان شیعه و سنی و دیگر فرقه‌ها پدید آمد. این تفرقه، چونان آتشی خانمان‌سوز، پیکره دیانت را از هم گسیخت و وحدت توحیدی را به مخاطره انداخت.

قرآن کریم، با اشاره به این انحرافات، از تفرقه و فرقه‌گرایی به‌عنوان آفتی بزرگ یاد می‌کند. در میان اهل کتاب، گروهی به فساد و گمراهی گراییدند و گروهی به دین خود پایبند ماندند. در میان مسلمین نیز، فرقه‌های گوناگون، از جمله شیعه و سنی، به تفرقه و نزاع گرفتار شدند. این تفرقه‌ها، نتیجه دوری از معرفت توحیدی و گرایش به تعصبات فرقه‌ای بود.

انقراض دیانت توحیدی

دیانت توحیدی، که در ابراهیم علیه‌السلام تجلی یافته بود، در اثر شرک، تحریف، و تفرقه، در میان ادیان گوناگون منقرض شد. نه‌تنها یهود و نصارا، بلکه مسلمین نیز از این حقیقت دور افتادند. فرقه‌های اسلامی، که به ۷۲ یا ۷۳ فرقه تقسیم شدند، هیچ‌یک به‌طور کامل راه رستگاری را نپیمودند. هر فرقه، بخشی از حق را در خود داشت، اما انحرافاتشان، چونان سایه‌ای سنگین، بر حقیقت چیره شد.

این انقراض، نتیجه گزینش‌گری در دین و تحریف حقیقت بود. همان‌گونه که اهل کتاب، حق را با باطل آمیختند، برخی از مسلمین نیز به کژراهه رفتند. این انحرافات، دیانت را از جوهره توحیدی خود تهی ساخت و آن را به صورت ظاهری و بی‌روح فروکاست.

درنگ: تفرقه و فرقه‌گرایی، دیانت توحیدی را در همه ادیان به انقراض کشاند. بازگشت به توحید، تنها راه احیای دیانت است.

نقد خشونت و فساد در ادیان

یکی از تلخ‌ترین واقعیات این است که دیانت، که باید مایه صلح و محبت باشد، در میان برخی از پیروان ادیان به خشونت و فساد بدل شده است. در میان مسلمین، چه شیعه و چه سنی، و در میان اهل کتاب، چه یهود و چه نصارا، گرایش به خشونت، فساد، و تعصب، دیانت را از حقیقت خود دور کرده است. این خشونت، چونان زهری کشنده، روح دیانت را مسموم ساخته و چهره‌ای مخدوش از آن به نمایش گذاشته است.

برخی از نصارا، در مقایسه با دیگران، نرم‌تر به نظر می‌آیند، اما نهادهای دینی‌شان، چونان بازارهایی پررونق، به فساد و کاسبی آلوده شده‌اند. این انحرافات، نتیجه دوری از معرفت توحیدی و گرایش به منافع دنیوی است. دیانت، که باید چونان چشمه‌ای زلال، جان‌ها را سیراب کند، به باتلاقی از فساد و تعصب بدل شده است.

انزوای دینداران صادق

در این میان، برخی از دینداران صادق، چه از اهل کتاب و چه از مسلمین، برای حفظ ایمان خود، از جامعه کناره گرفته‌اند. این انزوا، چونان پناهگاهی در برابر طوفان فساد و انحراف، برای حفظ توحید و سلامت اعتقادی برگزیده شده است. روایتی که می‌فرماید: «یَفْرُو جَبَلٍ إِلَى جَبَلٍ» (از کوهی به کوه دیگر می‌گریزند)، به این انزوای عرفانی اشاره دارد که برای حفظ ایمان در برابر فساد اجتماعی انجام می‌شود.

بااین‌حال، این انزوا، راه‌حل نهایی نیست. دینداران صادق، هرچند بی‌آزار و پاک‌سرشت باشند، نمی‌توانند به‌تنهایی دیانت را احیا کنند. دیانت توحیدی، نیازمند وحدت و بازگشت جمعی به معرفت الهی است.

درنگ: انزوای دینداران صادق، تلاشی برای حفظ توحید است، اما احیای دیانت، نیازمند وحدت و معرفت جمعی است.

بخش چهارم: راه نجات و هدایت الهی

معیار ایمان حقیقی

ایمان حقیقی، در پایبندی به اصل توحید نهفته است: «لَا نَعْبُدُ إِلَّا اللَّهَ وَلَا يَتَّخِذَ أَرْبَابًا» (جز خدا را نمی‌پرستیم و اربابانی نمی‌گزینیم). این اصل، چونان ستونی استوار، دیانت را از شرک و انحراف حفظ می‌کند. مؤمن واقعی، کسی است که با توکل و تسلیم، در مسیر توحید گام برمی‌دارد و از هرگونه ارباب‌سازی پرهیز می‌کند.

هدایت و خیر الهی

قرآن کریم، در آیه‌ای دیگر، به اصل هدایت الهی اشاره می‌کند:

وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ

چه بسا چیزی را ناخوش دارید و آن برای شما خیر است.

این آیه، چونان نسیمی روح‌بخش، به مؤمنان نوید می‌دهد که خیر و شر، به اراده الهی رقم می‌خورد. حتی بلاها و سختی‌ها ممکن است خیر نهفته‌ای در خود داشته باشند. مؤمن، با خوش‌بینی به خدا، همه اعمال او را خیر می‌بیند و با صبر و توکل، در مسیر هدایت گام برمی‌دارد.

خوش‌بینی و توکل به خدا

خوش‌بینی به خدا، چونان کلیدی زرین، قلب مؤمن را به سوی نجات می‌گشاید. مؤمن، با دلبستگی به پروردگار، حتی در برابر سختی‌ها، لب به شکر می‌گشاید و می‌گوید: «هر چه از دوست رسد نیکوست.» این توکل و صبر، انسان را از گزند انحرافات حفظ می‌کند و او را در مسیر توحید استوار می‌دارد.

درنگ: خوش‌بینی به خدا و توکل بر او، مؤمن را از انحرافات حفظ کرده و به سوی هدایت رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با بررسی آیات ۶۷ تا ۷۱ سوره آل عمران، به تبیین هویت توحیدی حضرت ابراهیم علیه‌السلام و نقد انحرافات اهل کتاب پرداخت. ابراهیم علیه‌السلام، به‌عنوان شیخ‌الانبیا، الگویی بی‌بدیل در توحید، اعتدال، و تسلیم بود. نزدیکان او، نه از روی قومیت، بلکه از راه متابعت توحیدی به او پیوند یافتند. اهل کتاب، با روش‌هایی چون گمراهی، کفر، تحریف، و فتنه‌انگیزی، در پی تضعیف اسلام بودند، اما خود به انحراف افتادند. این انحرافات، در میان مسلمین نیز با تفرقه و فرقه‌گرایی بروز یافت و دیانت توحیدی را به انقراض کشاند. امروز، دیانت، در اثر خشونت و فساد، چهره‌ای مخدوش یافته است. راه نجات، بازگشت به توحید، توکل به خدا، و پرهیز از تفرقه است. این آیات، چونان مشعلی فروزان، راه را به سوی معرفت و هدایت روشن می‌سازند.

با نظارت صادق خادمی