متن درس
تفسیر: میثاق انبیا و توحید یگانه در پرستش
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۸۷۴)
دیباچه
این نوشتار به تبیین و تحلیل آیه ۸۱ سوره آلعمران و آیات مرتبط میپردازد که میثاق الهی با انبیا را در راستای حفظ و ترویج توحید و یاری رسول مصدق بیان میدارد. با نگاهی ژرف به مفاهیم توحید، نقش انبیا و امت، و نقد انحرافات اعتقادی، این متن در پی آن است که حقیقت یگانگی دین الهی را همچون آیینهای صاف در برابر دیدگان خواننده قرار دهد. با بهرهگیری از زبان فصیح و متین پارسی، تلاش بر آن است تا محتوای درسگفتار به شکلی روشن، منسجم و متناسب با فضای علمی ارائه گردد، گویی که نوری از حقیقت بر پرده معرفت افکنده شود.
بخش یکم: میثاق الهی و وحدت توحیدی
مفهوم میثاق و تعهد انبیا
آیه ۸۱ سوره آلعمران، چون چراغی فروزان، میثاق الهی با انبیا را روشن میسازد که بر پایبندی به کتاب و حکمت و یاری رسول مصدق دلالت دارد. این میثاق، پیمانی استوار است که انبیا را به حفظ و ترویج حقیقت یگانه الهی ملزم میکند.
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ ۚ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَىٰ ذَٰلِكُمْ إِصْرِي ۖ قَالُوا أَقْرَرْنَا ۚ قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ
و هنگامی که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق میکند، به او ایمان آورید و او را یاری کنید. فرمود: آیا اقرار کردید و بر این پیمان تعهد من پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم. فرمود: پس گواه باشید و من با شما از گواهانم.
این آیه، چونان نخی تسبیح، انبیا و امت را در یک رشته توحیدی به هم پیوند میدهد. «کتاب» به آیات و احکام الهی و «حکمت» به معارف و رموز باطنی اشاره دارد که ابزار هدایتاند. رسول مصدق، پیامبری است که این کتاب و حکمت را تأیید میکند و راه پیشینیان را استمرار میبخشد. انبیا و امت موظفاند به او ایمان آورند و او را یاری کنند، گویی که همه در برابر یک حقیقت الهی مسئولاند.
وحدت انبیا و امت
آیه بر برابری انبیا و امت در برابر خداوند تأکید دارد، چنانکه هیچ سلسلهمراتب غیرالهی میان آنها نیست. انبیا، تنها پیامآوراناند و نه معبود. این برابری، چونان آیینهای است که حقیقت توحید را بازمیتاباند، جایی که همه در برابر خداوند یکساناند. ضمیر «کم» در آیه، شامل انبیا و امت است و هیچ جداسازی یا ترتیبی را روا نمیدارد.
کتاب، حکمت و رسالت
کتاب، به معنای آیات و قوانین الهی، و حکمت، به معنای رموز و معارف پنهانی، ابزارهای هدایتاند. قرآن کریم بهعنوان کتاب و سنت نبوی بهعنوان آمدن پیامبر، دو رکن اصلی هدایتاند. امامت نیز استمرار این رسالت است، نه افزودن چیزی به آن. امامان، چون نگهبانان امانت الهی، پیام نبوی را حفظ و ترویج کردند، گویی که مشعل هدایت را از پیامبر به دست گرفتند و به سوی امت بردند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، میثاق الهی را چونان پیمانی استوار معرفی کرد که انبیا را به حفظ کتاب و حکمت و یاری رسول مصدق ملزم میسازد. توحید، چون ستارهای درخشان، محور این میثاق است و انبیا و امت را در برابر خداوند یکسان میداند. این وحدت، هرگونه سلسلهمراتب غیرالهی را نفی کرده و بر یگانگی حقیقت دین تأکید دارد.
بخش دوم: توحید و نقد انحرافات اعتقادی
تکمحصولی بودن دین
دین الهی، تکمحصولی است و تنها خداوند معبود است. این اصل، چونان صخرهای استوار، هرگونه پرستش غیرخدا را نفی میکند. انبیا، تنها پیامآوراناند و چیزی از خود ندارند. عبارت قرآنی «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ» (انفال: ۱۷) گواه این حقیقت است که همه افعال از خداوند است، گویی که تیر از کمان الهی رها میشود، نه از دست پیامبر.
نقد شرک در ادیان
یهود و نصارا با افزودن معبودهای غیرالهی، چون روحالقدس، از توحید روی گرداندند. این انحراف، چونان غباری است که آیینه توحید را تیره میکند. مسلمین نیز با توسل افراطی به امامان، به اربابسازی گراییدند و خدا را به حاشیه راندند. این شرک، نتیجه گرایش به محسوسات و دوری از معرفت الهی است، گویی که انسان به جای ستاره آسمانی، به سایهای بر زمین دل بسته است.
تفاوت تقرب و اربابسازی
تقرب به اولیا، چون دعا بهواسطه آنها، در چارچوب توحید جای دارد، اما اربابسازی، شرک است. این تمایز، چون خطی روشن میان حقیقت و باطل است. توسل به امامان برای شفاعت، چنانکه در دعا گفته شود «خدایا به تقرب این اولیا»، مقبول است، اما درخواست مستقیم از آنها، چونان پرستش معبودی دیگر، شرکآلود است.
نقد خرافات در باورهای دینی
باور به شفا دادن امامان، چون امام حسین (ع)، بدون اذن الهی، خرافه است. همه افعال، باذنالله است، گویی که هیچ برگی بیاراده خداوند از درخت فرو نمیافتد. این نقد، هرگونه قدرت مستقل را از اولیا نفی میکند و همه را به خداوند بازمیگرداند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، بر یگانگی دین الهی و نفی هرگونه شرک تأکید کرد. انحرافات ادیان، از یهود و نصارا تا مسلمین، نتیجه گرایش به محسوسات و دوری از معرفت الهی است. تقرب به اولیا، در چارچوب توحید جای دارد، اما اربابسازی و خرافات، چون غباری بر آیینه حقیقت، توحید را مخدوش میکنند.
بخش سوم: دین خدا و تسلیم همگانی
یگانگی دین الهی
آیه ۸۳ سوره آلعمران، چونان خورشیدی درخشان، یگانگی دین الهی را روشن میسازد:
أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ
آیا جز دین خدا را میجویند، در حالی که هر که در آسمانها و زمین است، خواه و ناخواه تسلیم اوست و به سوی او بازگردانده میشوند؟
دین خدا، اطاعت از کتاب، حکمت و پیامبر است. همه موجودات، از انسان با اختیار (طوعاً) تا موجودات بیاراده چون خورشید و ماه (کرهاً)، تسلیم خداونداند و به سوی او بازمیگردند. این تسلیم، چونان جریانی است که همه هستی را به سوی مبدأ الهی میبرد.
دشواری معرفت الهی
فهم خداوند، به دلیل غیرمحسوس بودن، دشوار است و نیازمند عرفان و معرفت است. انسان، چون مسافری در بیابان، به محسوسات دل میبندد و از حقیقت غیب غافل میشود. قدرت همه موجودات، از انسان تا طبیعت، از خداوند است، گویی که همه نورها از یک خورشید ساطع میشوند.
ظهورات و ذات الهی
همه موجودات، ظهورات خداونداند، اما ذات الهی صمد و غیرقابل درک است. این رابطه، چونان رطوبت است به آب دریا؛ متمایز اما وابسته. باورهای برخی عرفا، چون وحدت و تشکیک، از حقیقت توحید دور است و خدا را به یگانگی مطلق میشناسد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، یگانگی دین الهی و تسلیم همگانی موجودات به خداوند را تبیین کرد. معرفت الهی، چون کلید گنج حقیقت، انسان را از شرک و خرافات رها میسازد. ذات الهی، یگانه و صمد است و همه موجودات، ظهورات او هستند.
بخش چهارم: نقد انحرافات تاریخی و معاصر
انحرافات تاریخی در باورهای شیعی
باورهای شیعی در سدههای اخیر، برخلاف عالمان پیشین چون شیخ طوسی و کلینی، به سوی احساسات و خرافات گرایید. این انحراف، چونان غباری است که بر آیینه عقلانیت نشسته و معرفت الهی را تیره کرده است. علم دینی، در برخی موارد، به جای تکیه بر عقل و معرفت، به عواطف و باورهای غیرمستند روی آورده است.
شباهت ادیان در انحراف
همه ادیان، از یهود و نصارا تا اسلام، در اربابسازی و خرافات مشابهاند. این شباهت، چونان سایهای است که بر حقیقت توحید افتاده و انسان را از معرفت الهی دور کرده است. باورهای برخی پیروان اهل سنت نیز، که صفات ائمه شیعه را به خلفا نسبت دادهاند، از این انحراف مبرا نیست.
امامان بهعنوان راهنما
امامان، «مصباح الهدی و سفینة النجاة» هستند، یعنی راهنمایان به سوی خدا، نه معبود. این نقش، چونان مشعلی است که راه را روشن میکند، اما خود مقصد نیست. معبودسازی آنها، انحراف از توحید است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، انحرافات تاریخی و معاصر در ادیان را بررسی کرد. علم دینی، در برخی موارد، به جای عقلانیت، به احساسات و خرافات گرایید. امامان، راهنمایاناند، نه معبود، و معرفت الهی، تنها راه رهایی از این انحرافات است.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تکیه بر آیه ۸۱ سوره آلعمران و آیات مرتبط، میثاق الهی با انبیا و وحدت توحیدی را چون گوهری درخشان تبیین کرد. توحید، محور دین الهی است و انبیا و امت را در برابر خداوند یکسان میداند. انحرافات ادیان، از شرک یهود و نصارا تا اربابسازی در میان مسلمین، نتیجه دوری از معرفت الهی است. امامان، راهنمایان به سوی خدا هستند، نه معبود. معرفت الهی، چون کلیدی زرین، انسان را از شرک و خرافات رها میسازد و به سوی حقیقت یگانه هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی