در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 919

متن درس





تفسیر: قانون اصابه و عصمت عالم در آیات 165 و 166 سوره آل عمران

تفسیر: قانون اصابه و عصمت عالم در آیات 165 و 166 سوره آل عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۱۹)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راهنمای بشر به سوی حقیقت و رستگاری است. آیات 165 و 166 سوره آل عمران، با بیانی ژرف و توحیدی، از قانون‌مندی عالم و رابطه میان کنش و واکنش انسان سخن می‌گویند. این آیات، با اشاره به رخداد تاریخی جنگ احد، اصلی عظیم را آشکار می‌سازند: هر عملی، بازتابی متناسب در پهنه هستی می‌یابد، گویی عالم چون ترازویی دقیق، خیر و شر را وزن می‌کند و به عامل بازمی‌گرداند. این نوشتار، با نگاهی عقلانی و معنوی، به کاوش در مفهوم «اصابه» پرداخته و عالم را چون آیینه‌ای می‌داند که هر فعل انسانی را با دقتی بی‌مانند بازتاب می‌دهد. با تأمل در این آیات، تلاش شده است تا پیام توحیدی و قانون‌مند هستی، با زبانی روشن و متین، به خواننده عرضه گردد.

بخش یکم: اصل توحیدی اصابه در آیه 165

متن و ترجمه آیه

أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّىٰ هَٰذَا ۖ قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ ۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ

و آیا هنگامی که مصیبتی به شما رسید، در حالی که دو برابر آن را به دشمنان خود وارد کرده بودید، گفتید: این از کجاست؟ بگو: آن از سوی خود شماست. همانا خداوند بر هر چیز تواناست.

تبیین اصل توحیدی

آیه 165 سوره آل عمران، با بیانی ژرف، اصلی توحیدی را بازگو می‌کند که چون ستونی استوار، نظام هستی را برپا داشته است. این اصل، که در تفسیر به «اصابه» موسوم است، بیانگر رابطه‌ای ناگسستنی میان عمل انسان و نتیجه آن است. گویی عالم، چونان ترازویی دقیق، هر کنش را وزن کرده و واکنش متناسب را بازمی‌گرداند. این قانون، نه‌تنها در مصداق تاریخی جنگ احد، بلکه در همه شئون هستی جاری است.

درنگ: اصابه، قانون‌مندی عالم است که هر عمل، از خیر تا شر، بازتابی دقیق و واقعی در هستی می‌یابد.

از منظر الهیاتی، این اصل به حاکمیت خداوند بر نظام هستی اشاره دارد. از دیدگاه فلسفه اخلاق، مسئولیت انسان در قبال اعمالش را گوشزد می‌کند. عالم، چونان آیینه‌ای صاف، هر آنچه را انسان در آن افکند، بی‌کم‌وکاست بازمی‌گرداند.

مصداق تاریخی: جنگ احد

مصداق این آیه، رخداد جنگ احد است که مؤمنان در آن با شکست و مصیبت روبرو شدند. این مصیبت، نه از نقص در قدرت الهی، بلکه نتیجه نافرمانی و سستی برخی از مؤمنان بود. با این حال، آیه یادآور می‌شود که مؤمنان پیش‌تر در جنگ‌هایی چون بدر، مصیبتی دوچندان بر دشمنان وارد ساخته بودند. این مقایسه، به عدالت الهی و تناسب میان عمل و نتیجه اشاره دارد.

از منظر تاریخ‌شناسی اسلامی، شکست احد به ضعف ایمانی و نافرمانی برخی از مؤمنان بازمی‌گردد. از منظر روان‌شناختی، این رخداد، تعجب مؤمنان را از مصیبت نشان می‌دهد، گویی قانون‌مندی عالم را درنیافته‌اند.

بلاغت آیه

عبارت «أَوَلَمَّآ» با «واو» تأکید و «لما»ی کشیده، گویی فریادی است که مخاطب را به تأمل در گستردگی مصیبت وامی‌دارد. این ساختار بلاغی، چونان ناقوسی، توجه انسان را به قانون‌مندی عالم جلب می‌کند. از منظر زبان‌شناسی قرآنی، این ترکیب، اثری عاطفی بر مخاطب نهاده و او را به ژرف‌اندیشی دعوت می‌کند.

منشأ مصیبت

آیه با صراحت اعلام می‌دارد: «قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ». این عبارت، مصیبت را به اعمال خود انسان نسبت می‌دهد، نه به خداوند. برخلاف آیات پیشین که مصائب را از سوی خدا می‌دانستند، اینجا تأکید بر نقش اختیار و کنش انسانی است. از منظر فلسفه اخلاق، این نسبت، به آزادی و مسئولیت انسان اشاره دارد. گویی انسان، با دست خویش، سرنوشت خود را رقم می‌زند.

درنگ: مصیبت‌ها، از نزد خود انسان‌هاست، نه از خداوند، و این به اختیار و مسئولیت انسان در اعمالش بازمی‌گردد.

معنای اصابه

واژه «أَصَٰبَتْكُمْ» و «أَصَبْتُمْ» در آیه، به معنای وصول به واقعیت است، نه حقیقت یا خدا. اصابه، چونان بانگی است که به کوه بازمی‌گردد. ظلم، دروغ، یا سستی، هر یک به مصیبتی متناسب منجر می‌شود. این قانون، چونان رشته‌ای نامرئی، کنش و واکنش را به هم پیوند می‌دهد.

از منظر فلسفه دین، اصابه به نظم عینی عالم اشاره دارد. از دیدگاه روان‌شناختی، بازخورد رفتار انسان را نشان می‌دهد. گویی عالم، چونان آیینه‌ای، هر آنچه را انسان در آن افکند، بازمی‌گرداند.

قانون کما تزرع تحصد

اصل «کما تزرع تحصد» (هرچه بکاری، درو کنی)، چونان گوهری درخشان در این آیه می‌درخشد. گندم از گندم بروید، جو ز جو. خیر، خیر می‌آورد و شر، شر به دنبال دارد. این قانون، چونان ترازویی دقیق، هر عمل را وزن کرده و نتیجه‌ای متناسب بازمی‌گرداند.

از منظر الهیاتی، این اصل به نظم هستی اشاره دارد. از دیدگاه جامعه‌شناختی، تأثیر رفتار انسان بر سرنوشت فرد و جمع را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش یکم

آیه 165 سوره آل عمران، با بیانی توحیدی، قانون اصابه را تبیین می‌کند. این قانون، عالم را چونان ترازویی می‌داند که هر کنش انسانی را با دقتی بی‌مانند وزن می‌کند. مصیبت جنگ احد، نتیجه نافرمانی مؤمنان بود، نه نقص در قدرت الهی. انسان، با اختیار خویش، سرنوشت خود را رقم می‌زند، و خداوند، با قدرت بی‌کرانش، نظام اصابه را اداره می‌کند.

بخش دوم: عصمت عالم و آشکار شدن مؤمنان در آیه 166

متن و ترجمه آیه

وَمَآ أَصَٰبَكُمْ يَوْمَ ٱلْتَقَى ٱلْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ ٱللَّهِ وَلِيَعْلَمَ ٱلْمُؤْمِنِينَ

و آنچه در روزی که دو گروه با هم روبرو شدند به شما رسید، به اذن خدا بود، تا مؤمنان را معلوم بدارد.

مصیبت به اذن الهی

آیه 166، مصیبت جنگ احد را به اذن الهی نسبت می‌دهد. این اذن، چونان کلیدی است که راز حکمت مصائب را می‌گشاید. از منظر الهیاتی، این اذن به مشیت خداوند اشاره دارد. مصیبت، نه از سر بی‌نظمی، بلکه برای هدفی متعالی رخ داده است: آشکار شدن ایمان واقعی مؤمنان.

درنگ: مصائب، به اذن الهی و برای آشکار شدن ایمان مؤمنان رخ می‌دهند.

هدف از مصیبت: آشکار شدن مؤمنان

عبارت «وَلِيَعْلَمَ ٱلْمُؤْمِنِينَ» هدف مصیبت را تبیین می‌کند: خداوند، با این آزمون، مؤمنان راستین را از دیگران جدا می‌سازد. از منظر کلام اسلامی، این علم، امتحانی است برای آشکار شدن درجات ایمان. از دیدگاه روان‌شناختی، مصائب، فرصتی برای رشد و تعالی انسان فراهم می‌آورند.

عصمت ذاتی عالم

عالم، چونان ترازویی دقیق، دارای عصمت ذاتی است. هر عمل، از سنگ زدن تا آتش افکندن، بازتابی متناسب می‌یابد. گویی هستی، چونان آیینه‌ای صاف، هر کنش را با واکنشی برابر بازمی‌گرداند. این عصمت، نه‌تنها در انسان، بلکه در همه شئون هستی، از حیوان تا طبیعت، جاری است.

از منظر الهیاتی، این عصمت به کمال نظام الهی اشاره دارد. از دیدگاه فلسفه متافیزیک، نظم شبکه‌ای هستی را نشان می‌دهد. حتی حیوانات، چونان انسانی که لگد زند و در چاله افتد، از این قانون مستثنی نیستند.

درنگ: عالم، دارای عصمت ذاتی است و هر کنش، با واکنشی متناسب بازمی‌گردد، گویی هستی ترازویی بی‌خطاست.

واقعیت در برابر حقیقت

اصابه، به واقعیت عمل مربوط است، نه حقیقت. حقیقت، ممکن است در واقعیت ظهور نیابد، اما واقعیت، همیشه محقق است. گویی عالم، چونان جویباری زلال، واقعیت‌ها را استیفا می‌کند، چه خیر باشد و چه شر. از منظر فلسفه متافیزیک، این تمایز، به تفاوت وجودی میان حقیقت و واقعیت اشاره دارد. از دیدگاه عرفان اسلامی، محدودیت ادراک انسانی را گوشزد می‌کند.

جهل انسان به اصابه

انسان، به دلیل نادانی، رابطه میان کنش و واکنش را درک نمی‌کند. گویی چون کودکی در برابر چرخ‌فلک هستی، از پیچیدگی آن بی‌خبر است. این جهل، او را به ظلم، فریب، و گمراهی می‌کشاند. از منظر روان‌شناسی، این نادانی به محدودیت ادراک اشاره دارد. از دیدگاه فلسفه دین، نیاز انسان به هدایت الهی را نشان می‌دهد.

درنگ: نادانی انسان، مانع از درک قانون اصابه شده و او را به سوی ظلم و فریب سوق می‌دهد.

ایمان به اصابه و راه عصمت

ایمان به قانون اصابه، چونان کلیدی است که درهای عصمت را به روی انسان می‌گشاید. این ایمان، حتی بدون عبادات ظاهری، انسان را به سوی تقوا و رستگاری رهنمون می‌شود. گویی باور به این قانون، قلب را از آلودگی‌ها پاک کرده و به سوی نور هدایت می‌برد.

از منظر عرفان اسلامی، این ایمان به تهذیب نفس اشاره دارد. از دیدگاه روان‌شناختی، تأثیر باور بر رفتار را نشان می‌دهد. انسان، با پذیرش این قانون، از ظلم و فریب دست کشیده و به سوی عدالت گام برمی‌دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

آیه 166 سوره آل عمران، مصیبت جنگ احد را به اذن الهی و برای آشکار شدن ایمان مؤمنان می‌داند. عالم، با عصمت ذاتی خود، چونان ترازویی دقیق عمل می‌کند و هر کنش را با واکنشی متناسب بازمی‌گرداند. انسان، به دلیل نادانی، از این قانون غافل است، اما ایمان به اصابه، او را به سوی عصمت و رستگاری رهنمون می‌شود.

بخش سوم: نقد نادانی و خرافات در فهم اصابه

نقد نادانی انسان

انسان، چونان مسافری گم‌گشته در بیابان هستی، از قانون اصابه بی‌خبر است. این نادانی، او را به سوی ظلم، فریب، و گمراهی می‌کشاند. گویی چون کودکی که بازیچه چرخ‌فلک را نفهمد، از بازتاب اعمالش غافل است. از منظر فلسفه اخلاق، این جهل، به جهل مرکب اشاره دارد. از دیدگاه جامعه‌شناسی، تأثیر آن بر فساد اجتماعی را نشان می‌دهد.

نقد باورهای خرافی

باورهایی چون ثبت موقت اعمال توسط ملائکه، چونان خرافه‌ای است که حقیقت اصابه را پوشانده است. عالم، خود به تنهایی، چونان کتابی گشوده، هر عمل را ثبت و ضبط می‌کند. از منظر کلام اسلامی، این نقد به ساده‌سازی دین اشاره دارد. از دیدگاه فلسفه دین، ضرورت عقلانیت در فهم دین را گوشزد می‌کند.

درنگ: عالم، خود ثبت‌کننده اعمال است و نیازی به واسطه‌هایی چون ملائکه ندارد؛ خرافات، حقیقت اصابه را مخدوش می‌کنند.

ظهور الهی در عالم

عالم هستی، چونان آیینه‌ای زلال، ظهور خداوند است. نیازی به واسطه‌هایی چون ملائکه یا صفات نیست، گویی خداوند، خود کارگزار و کارگاه هستی است. از منظر عرفان اسلامی، این ظهور به وحدت وجود اشاره دارد. از دیدگاه الهیاتی، بساطت ذات الهی را نشان می‌دهد.

عدالت به‌روز اصابه

اصابه، چونان ترازویی به‌روز، نتایج اعمال را با دقتی بی‌مانند محاسبه می‌کند. گویی هر عمل، چونان دانه‌ای در خاک، میوه‌ای متناسب می‌آورد، چه در این عالم و چه در عوالم دیگر. از منظر فلسفه اخلاق، این عدالت به تناسب عمل و نتیجه اشاره دارد. از دیدگاه الهیاتی، دقت نظام الهی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

نادانی انسان و باورهای خرافی، مانع از فهم قانون اصابه می‌شوند. عالم، چونان آیینه‌ای زلال، ظهور خداوند است و هر عمل را با دقتی بی‌مانند بازتاب می‌دهد. ایمان به این قانون، انسان را از ظلم و فریب بازداشته و به سوی عصمت رهنمون می‌شود.

بخش چهارم: پیوندهای معنایی و تمثیلات اصابه

تمثیلات اصابه

اصابه، چونان بانگی است که به کوه بازمی‌گردد. سنگ زنی، سنگ خوردن است؛ آتش افکندن، آتش دیدن. این تمثیلات، چونان چراغی، قانون‌مندی عالم را روشن می‌کنند. از منظر فلسفه دین، این تمثیلات به عمومیت قانون اصابه اشاره دارند. از دیدگاه روان‌شناختی، درک شهودی این قانون را آسان می‌سازند.

ارتباط نسلی اعمال

نتایج اعمال، گاه به نسل‌های پیشین یا پسین بازمی‌گردد، گویی رشته‌ای نامرئی، کنش‌ها را در پهنه زمان به هم پیوند می‌دهد. انسان، چونان مسافری در این چرخ‌فلک، از این ارتباط بی‌خبر است. از منظر فلسفه اخلاق، این پیوند به مسئولیت جمعی اشاره دارد. از دیدگاه جامعه‌شناسی، تأثیر تاریخی اعمال را نشان می‌دهد.

تمثیل درخت و میوه

کاشت درخت و برداشت میوه در آینده، چونان تمثیلی است که تأخیر در اصابه را نشان می‌دهد. گویی هر عمل، چونان دانه‌ای، در خاک زمان کاشته شده و در آینده میوه می‌دهد. از منظر فلسفه دین، این تمثیل به حکمت الهی اشاره دارد. از دیدگاه روان‌شناختی، صبر در انتظار نتیجه را گوشزد می‌کند.

درنگ: اعمال، چونان دانه‌هایی در خاک زمان، میوه‌ای متناسب در این عالم یا عوالم دیگر می‌آورند.

جنگل مدرن و نظام عالم

عالم، چونان جنگلی مدرن، نظامی قانون‌مند است که اصابه در آن حاکم است. گویی هر موجود، از انسان تا حیوان، در این نظام، چونان بازیگری، نقش خویش را ایفا می‌کند. از منظر جامعه‌شناسی، این تشبیه به نظم طبیعی اشاره دارد. از دیدگاه فلسفه اخلاق، عدالت عالم را نشان می‌دهد.

پیچیدگی عوالم

عالم، چونان شبکه‌ای درهم‌تنیده، همه‌چیز را در خود دارد: «کل شیء فی کل شیء». گویی هر عمل، چونان موجی در آب، در پهنه هستی پراکنده می‌شود. از منظر عرفان اسلامی، این اصل به وحدت وجود اشاره دارد. از دیدگاه فلسفه متافیزیک، نظام شبکه‌ای هستی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

تمثیلات اصابه، چونان چراغ‌هایی، قانون‌مندی عالم را روشن می‌کنند. اعمال، در پهنه زمان و نسل‌ها، چونان دانه‌هایی، میوه می‌دهند. عالم، چونان جنگلی مدرن، نظامی قانون‌مند است که هر کنش را با واکنشی متناسب بازمی‌گرداند.

نتیجه‌گیری نهایی

آیات 165 و 166 سوره آل عمران، چونان گوهری درخشان، قانون اصابه را در پیشگاه انسان می‌گشایند. این قانون، عالم را چونان ترازویی دقیق می‌داند که هر عمل را با نتیجه‌ای متناسب وزن می‌کند. مصیبت جنگ احد، نتیجه نافرمانی مؤمنان بود، نه نقص در قدرت الهی. عالم، با عصمت ذاتی خود، چونان آیینه‌ای زلال، هر کنش را بازتاب می‌دهد. ایمان به این قانون، انسان را از ظلم و فریب بازداشته و به سوی عصمت و رستگاری رهنمون می‌شود. این تفسیر، دعوتی است به تأمل در نظام عادلانه الهی و اصلاح رفتار فردی و جمعی، تا انسان در سایه این قانون، به سعادت ابدی دست یابد.

با نظارت صادق خادمی