متن درس
تفسیر: تأملاتی در ماهیت روح و مسئولیت انسان در آیات هجرت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۹۹۷)
دیباچه
این نوشتار به تبیین و تفسیر آیه ۹۷ سوره نساء از قرآن کریم میپردازد و با نگاهی عمیق به مفاهیم قرآنی، کوشیده است تا ابعاد الهیاتی، فلسفی و اخلاقی آن را در پرتو تعالیم دینی و با زبانی روشن و متین بررسی نماید. محور این تفسیر، کاوش در مفاهیمی چون ظلم به نفس، استضعاف، هجرت و ماهیت روح است که با بهرهگیری از تحلیلهای دقیق و پیوندهای معنایی، راهنمایی برای زیست مؤمنانه و درک مسئولیتهای انسانی ارائه میدهد. این اثر، با تأکید بر جامعیت قرآن کریم در هدایت بشر، در پی آن است که درسهایی ژرف از آیات الهی برای زندگی معاصر استخراج کند.
بخش یکم: تبیین آیه و جایگاه آن در سوره نساء
متن و ترجمه آیه
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا
همانا کسانی که فرشتگان جانشان را در حالی که به خود ستم کرده بودند میستانند، به آنان میگویند: در چه حال بودید؟ پاسخ میدهند: ما در زمین از مستضعفان بودیم. میگویند: آیا زمین خدا وسیع نبود تا در آن هجرت کنید؟ پس اینان جایگاهشان دوزخ است و آن بد سرانجامی است.
ارتباط با آیات پیشین
آیه ۹۷ سوره نساء در ادامه بحثی قرار دارد که به گروههای مختلف اجتماعی در جامعه اسلامی پرداخته است: مجاهدان، قاعدان و زیاندیدگان. این آیه بهطور خاص به گروهی میپردازد که به خود ستم کردهاند و در لحظه قبض روح، مورد بازخواست الهی قرار میگیرند. این پیوستگی، نشاندهنده جامعیت قرآن کریم در بررسی رفتارهای انسانی و مسئولیتهای اجتماعی است. گویی قرآن، چون آیینهای زلال، چهرههای گوناگون بشر را در برابر او قرار میدهد تا هر کس جایگاه خویش را در نظام الهی بازشناسد.
تحلیل مفهوم ظالمي أنفسهم
«ظالمی أنفسهم» به کسانی اشاره دارد که با ارتکاب گناه یا کوتاهی در انجام تکالیف الهی، به خویشتن ستم روا داشتهاند. این گروه، که در لحظه مرگ مورد پرسش فرشتگان قرار میگیرند، جمعیتی کثیر را شامل میشوند. ظلم به نفس، چون خنجری است که انسان بر قلب خویش فرو میبرد و او را از سعادت ابدی محروم میسازد. این مفهوم، بر مسئولیت فردی در برابر اعمال تأکید دارد و انسان را به تأمل در رفتارهای خویش دعوت میکند.
درنگ: ظلم به نفس، نه تنها گناهان آشکار، بلکه هرگونه کوتاهی در انجام تکالیف الهی را در بر میگیرد و انسان را در برابر بازخواست الهی قرار میدهد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با معرفی آیه ۹۷ سوره نساء و جایگاه آن در ساختار سوره، به تبیین مفهوم ظالمي أنفسهم پرداخت. این آیه، انسان را به بازنگری در رفتارهای خویش و پذیرش مسئولیت اعمال دعوت میکند. پیوند این آیه با آیات پیشین، نشاندهنده نظاممندی قرآن کریم در هدایت بشر به سوی سعادت است.
بخش دوم: ماهیت روح در نگاه قرآنی و نقد فلسفه سنتی
روح و قبض آن توسط ملائکه
قرآن کریم در این آیه، از «توفی» به معنای گرفتن کامل روح توسط فرشتگان سخن میگوید. این فرایند، بهویژه در حالتی که انسان در گناه باشد، سخت و عذابآور توصیف شده است. گویی روح، چون پرندهای گرفتار در دام گناه، با دشواری از قفس تن رها میشود. این دیدگاه، بر اهمیت پاکی در لحظه مرگ تأکید دارد و انسان را به توبه و اصلاح در طول زندگی فرا میخواند.
نقد دیدگاه تجرد روح
در علم دینی، برخی فلاسفه، از جمله ملاصدرا، روح را مجرد و متمایز از بدن مادی دانستهاند. اما این تفسیر، با استدلالهایی چون امتناع انتباع کبیر در صغیر، مورد نقد قرار میگیرد. پیشرفتهای علمی، مانند ذخیره اطلاعات عظیم در یک دیسک کوچک، نشان میدهد که ماده میتواند ظرفیتهای عظیمی را در خود جای دهد، بدون نیاز به تجرد. روح، مانند دادههای یک فلش مموری، مادی است، اما قابلیت تلطیف و ارتقا به سوی مراتب بالاتر را دارد.
درنگ: روح انسان، برخلاف دیدگاههای سنتی، مادی است، اما میتواند با تهذیب نفس به سوی مراتب معنوی و تلطیفشده ارتقا یابد.
مادی بودن روح و مراتب آن
روح انسان، همسنخ بدن اوست و مانند آن، میتواند قوی یا ضعیف باشد. این روح، مانند خاکی که در کوره پخته میشود، میتواند در مسیر تهذیب به سوی تجرد حرکت کند، اما در حالت عادی، مادی است. مراتب روح، از ناری و خاکی تا مراتب عالیتر، به تفاوت در ظرفیتهای معنوی افراد اشاره دارد. این دیدگاه، انسان را به تلاش برای پرورش روح و ارتقای آن دعوت میکند.
تشبیه روح به دادههای مادی
روح، مانند اطلاعات ذخیرهشده در یک دیسکت، مادی و قابلانتقال است. فرشتگان، در فرایند توفی، این روح را از بدن جدا میکنند، گویی فایلی را از حافظهای به حافظه دیگر منتقل میکنند. این تشبیه، روح را پدیدهای ملموس و در عین حال پیچیده معرفی میکند که با نظام طبیعی هستی همراستاست.
منشأ روح و خلق آخر
قرآن کریم در آیهای دیگر (ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ) از خلق آخر سخن میگوید که مادهای لطیفتر از علقه و مضغه است، اما همچنان مادی. روح، از مراتب بالاتر هستی میآید، اما نه مستقیم از خدا، مگر در موارد استثنایی مانند انبیا. این منشأ، روح را بخشی از نظام هستی میداند که در فرایندی منظم و طبیعی خلق میشود.
لایهلایه بودن روح
روح، مانند پوست یا مو، لایهلایه است و با حذف یک لایه، لایه دیگر جایگزین میشود. این ساختار پویا، روح را پدیدهای تجدیدپذیر معرفی میکند که در مسیر رشد معنوی، قابلیت تحول دارد. گویی روح، چون درختی است که شاخههایش هر بار جوانهای نو میزند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با کاوش در ماهیت روح، دیدگاه سنتی تجرد را نقد کرد و روح را پدیدهای مادی، اما قابلارتقا دانست. این دیدگاه، با شواهد علمی و قرآنی، انسان را به تهذیب نفس و حرکت به سوی مراتب بالاتر معنوی دعوت میکند.
بخش سوم: مسئولیت انسان در برابر ظلم و هجرت
گفتوگوی فرشتگان با ظالمان
فرشتگان در لحظه قبض روح، از ظالمان میپرسند: «فِيمَ كُنْتُمْ» (در چه حال بودید؟). این پرسش، چون آینهای است که حقیقت اعمال انسان را در برابر او قرار میدهد. ظالمان، در پاسخ، ادعای استضعاف میکنند، اما فرشتگان با یادآوری وسعت زمین خدا، آنان را به هجرت دعوت میکنند. این گفتوگو، بر مسئولیت انسان در برابر شرایط ظالمانه تأکید دارد.
درنگ: گفتوگوی فرشتگان با ظالمان، نشانه بازخواست الهی در لحظه مرگ است و انسان را به پذیرش مسئولیت اعمال خویش دعوت میکند.
ترس، صفتی خدادادی
ترس، صفتی ذاتی و خدادادی است که انسان را از خطر حفظ میکند. این صفت، چون سپری است که از بیاحتیاطی و نابودی جلوگیری میکند. اما ظالمان، از سر ترس و ضعف، به ظلم روی میآورند تا کمبودهای خویش را جبران کنند. این دیدگاه، ریشههای روانشناختی ظلم را آشکار میسازد.
نقد ادعای استضعاف
ظالمان در لحظه مرگ ادعا میکنند که مستضعف بودند، اما فرشتگان این توجیه را نمیپذیرند. ظالم، قاهر است، نه مظلوم، و ادعای استضعاف، نشانه فرار از مسئولیت است. گویی ظالم، چون پرندهای گرفتار در قفس خویش، بهانهای برای رهایی میجوید، اما حقیقت او را رسوا میکند.
ضعف و ظلم
ظالم، از سر ضعف و کمبود، به ظلم روی میآورد. این ضعف، چون سایهای است که بر قلب او افتاده و او را به ستمگری وامیدارد. در مقابل، شجاعت، که ترکیبی از معرفت، عفت و قدرت است، مانع ظلم میشود. شجاع، چون کوهی استوار، نیازی به ستم ندارد، زیرا حکمت و اراده او را از لغزش بازمیدارد.
امکان هجرت
قرآن کریم با تأکید بر وسعت زمین خدا، انسان را به هجرت در برابر ظلم دعوت میکند. هجرت، چون کلیدی است که قفل اسارت را میگشاید و انسان را به سوی آزادی و سعادت رهنمون میشود. امتناع از هجرت، ظالمان را به سوی دوزخ سوق میدهد، که بد سرانجامی است.
مثال معاصر هجرت
در جهان معاصر، مهاجران و پناهندگان، به دلیل شرایط سخت و ظالمانه، ناچار به فرار میشوند. هجرت، انتخابی آگاهانه است، اما پناهندگی، از سر اجبار رخ میدهد. این تمایز، چون خطی روشن میان اراده و اضطرار، نشاندهنده عمق مشکلات اجتماعی در جهان امروز است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی مسئولیت انسان در برابر ظلم و ضرورت هجرت، بر اهمیت اقدام در برابر شرایط ظالمانه تأکید کرد. گفتوگوی فرشتگان، ترس خدادادی، و نقد ادعای استضعاف، انسان را به پذیرش مسئولیت و حرکت به سوی اصلاح دعوت میکند.
بخش چهارم: مستضعفان و رحمت الهی
تمایز مستضعفان و ظالمان
مستضعفان، که فاقد قدرت و درک راهاند، از ظالمان متمایزند. قرآن کریم، با اشاره به مردان، زنان و کودکان در میان مستضعفان، این گروه را شامل همه اقشار میداند. این تمایز، چون نوری است که تاریکی ظلم را از ناتوانی جدا میسازد و رحمت الهی را برای مستضعفان نوید میدهد.
ویژگیهای مستضعفان
مستضعفان، فاقد «حیلة» (قدرت چارهجویی) و «هدایت به سوی راه» هستند. این ناتوانی، چون زنجیری است که آنان را در بند نگه میدارد و مانع حرکتشان میشود. این ویژگی، بر ضرورت توانمندسازی و آموزش برای رفع استضعاف تأکید دارد.
درنگ: مستضعفان، به دلیل فقدان قدرت و درک، از ظالمان متمایزند و ممکن است مشمول رحمت الهی شوند.
عفو و غفران الهی
قرآن کریم، با اشاره به «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ»، احتمال عفو مستضعفان را مطرح میکند. «غفور» به آمرزش گذشته و «عفو» به بخشش آینده اشاره دارد. این صفات، چون چشمهای جوشان، رحمت الهی را در همه زمانها جاری میسازد و انسان را به امید به بخشش الهی دعوت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی ویژگیهای مستضعفان و تمایز آنها از ظالمان، بر رحمت گسترده الهی تأکید کرد. مستضعفان، به دلیل ناتوانی، ممکن است مورد عفو قرار گیرند، و این نوید، انسان را به تلاش برای رفع استضعاف و امید به رحمت الهی دعوت میکند.
بخش پنجم: شجاعت و رستگاری
شجاعت و پرهیز از ظلم
شجاعت، ترکیبی از معرفت، عفت و قدرت است که انسان را از ظلم بازمیدارد. شجاع، چون درختی استوار، نیازی به ستم ندارد، زیرا حکمت و اراده او را هدایت میکند. مثال فردی که به دلیل شجاعت از ظلم به ضعیف پرهیز میکند، این حقیقت را آشکار میسازد.
دستهبندی انسانها
انسانها به سه دسته تقسیم میشوند: شجاعان که رستگارند، ظالمی أنفسهم که به دوزخ میروند، و مستضعفان که ممکن است عفو شوند. این تقسیمبندی، چون نقشهای است که مسیرهای گوناگون زندگی را نشان میدهد و انسان را به انتخاب راه رستگاری دعوت میکند.
درنگ: شجاعان، با پرهیز از ظلم و پایبندی به حکمت و عفت، به رستگاری میرسند و از ظالمان و مستضعفان متمایزند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تبیین شجاعت و نقش آن در پرهیز از ظلم، انسان را به پرورش صفات اخلاقی و انتخاب مسیر رستگاری دعوت کرد. دستهبندی انسانها، درسهایی ارزشمند برای زیست مؤمنانه ارائه میدهد.
نتیجهگیری کلی
تفسیر آیه ۹۷ سوره نساء، چون گوهری درخشان، درسهایی عمیق در حوزه اخلاق، مسئولیت و معنویت ارائه میدهد. این آیه، با معرفی ظالمی أنفسهم، بر ضرورت هجرت در برابر ظلم تأکید دارد و انسان را به پذیرش مسئولیت اعمال خویش دعوت میکند. نقد دیدگاه سنتی تجرد روح، با شواهد علمی، روح را پدیدهای مادی اما قابلارتقا معرفی میکند. مستضعفان، به دلیل ناتوانی، از ظالمان متمایزند و ممکن است مشمول رحمت الهی شوند. شجاعان، با حکمت و عفت، به رستگاری میرسند. این تفسیر، راهنمایی ارزشمند برای زیست مؤمنانه و مدیریت عقلانی جامعه ارائه میدهد، گویی نوری است که مسیر سعادت را در تاریکیهای زندگی روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی