در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1038

متن درس




تفسیر: سوره نساء، آیه 171

تفسیر: سوره نساء، آیه 171

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۳۸)

دیباچه

سوره نساء، چونان چراغی هدایت‌گر در مسیر احکام و قوانین الهی، راهنمای بشر به سوی توحید و عدالت است. این سوره، با آمیزه‌ای از قوانین جزئی و کلی، به تنظیم روابط انسانی و الهی پرداخته و انسان را به سوی حقیقت ناب دعوت می‌کند. آیه 171 این سوره، خطابی است به اهل کتاب، که با زبانی روشن و قاطع، از غلو در دین نهی کرده و به توحید خالص فرا می‌خواند. این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیه، کوشیده است تا معانی و مفاهیم آن را در قالبی علمی و منسجم ارائه نماید. با تأمل در حقیقت حضرت عیسی (ع) و نقش او در نظام توحیدی، این اثر به دنبال تبیین جایگاه توحید و نفی هرگونه شرک و انحراف است، تا چونان پلی میان دل و عقل، راه به سوی معرفت الهی گشوده شود.

بخش نخست: جایگاه سوره نساء در نظام هدایت الهی

ویژگی‌های سوره نساء

سوره نساء، چونان دریایی ژرف، دربرگیرنده احکام و قوانین الهی است که به دو دسته جزئی و کلی تقسیم می‌شوند. قوانین جزئی، احکام عملی و روزمره زندگی بشر را سامان می‌دهند، در حالی که قوانین کلی، اصول بنیادین اعتقادی و اخلاقی را تبیین می‌کنند. این قوانین، با وجود تنوع در موضوعات، در انسجامی شگفت‌انگیز، متناسب با موقعیت‌ها، اشخاص، و زمینه‌های گوناگون تنظیم شده‌اند. این تنوع، چونان رنگ‌های گوناگون در یک تابلوی نقاشی، جلوه‌ای از حکمت الهی را به نمایش می‌گذارد، که هر یک به نوبه خود انسان را به سوی مقصد هدایت رهنمون می‌سازد.

از منظر ساختاری، سوره نساء با جامعیت در احکام اجتماعی، خانوادگی، اعتقادی، و اخلاقی، نظامی جامع برای هدایت بشر ارائه می‌دهد. این ویژگی، که در آیات پیشین این سوره نیز مشهود است، نشان‌دهنده پیوستگی و هماهنگی در پیام‌های قرآنی است، که هر آیه‌ای مکمل آیات دیگر بوده و در نهایت به سوی هدف واحد هدایت می‌کند.

درنگ: سوره نساء، با تلفیق قوانین جزئی و کلی، نظامی جامع برای هدایت بشر ارائه می‌دهد که در آن هر قانون، متناسب با موقعیت و زمینه، به سوی حقیقت رهنمون می‌شود.

بخش دوم: زمینه و خطاب آیه 171

زمینه آیات پیشین

آیات پیش از آیه 171، به موضوعات بنیادینی چون خدا، هدایت، قیامت، و گمراهی پرداخته‌اند. این آیات، با تبیین مفاهیم کفر و ظلم، انسان را به سوی ایمان و عمل صالح دعوت می‌کنند. آیه 171، در ادامه این مسیر، خطابی خاص به اهل کتاب دارد و با تمرکز بر مسائل اعتقادی مرتبط با حضرت عیسی (ع) و حضرت مریم (س)، به اصلاح باورهای انحرافی می‌پردازد. این تغییر در محور بحث، چونان چرخشی در مسیر یک رود، نشان‌دهنده جامعیت قرآن کریم در هدایت همه گروه‌های بشری است، از جمله اهل کتاب که دارای کتب آسمانی پیشین‌اند.

مفهوم اهل کتاب

اصطلاح «اهل کتاب» در قرآن کریم، به طور خاص به یهود و نصارا اشاره دارد، که دارای کتب آسمانی تورات و انجیل هستند. هرچند در معنای عام، مسلمانان نیز به دلیل برخورداری از قرآن کریم، اهل کتاب شمرده می‌شوند، اما در این آیه، خطاب به طور خاص متوجه یهود و نصاراست. این خطاب، دعوتی است به اصلاح باورها و بازگشت به توحید ناب، که چونان نوری در تاریکی، راه را از بیراهه متمایز می‌سازد.

درنگ: خطاب «اهل کتاب» در آیه 171، به طور خاص یهود و نصارا را در بر می‌گیرد و دعوتی است به سوی اصلاح باورهای اعتقادی و بازگشت به توحید خالص.

بخش سوم: تحلیل آیه 171 سوره نساء

متن و ترجمه آیه

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا

ای اهل کتاب، در دین خود زیاده‌روی نکنید و درباره خدا جز حق نگویید. جز این نیست که مسیح، عیسی پسر مریم، فرستاده خدا و کلمه اوست که آن را به مریم افکند و روحی از اوست. پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید: [خدا] سه‌گانه است. دست بکشید که برایتان بهتر است. جز این نیست که خدا خدای یگانه است. منزه است از اینکه فرزندی داشته باشد. آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، و خدا برای کارسازی کافی است.

پرهیز از غلو در دین

آیه 171، با نهی صریح از غلو در دین، اهل کتاب را به رعایت اعتدال در باورهای دینی فرا می‌خواند. غلو، که به معنای زیاده‌روی و خروج از حدود حقیقت است، در این آیه به ادعاهای غیرواقعی درباره خداوند اشاره دارد، مانند نسبت دادن الوهیت به حضرت عیسی (ع) یا دیگر شخصیت‌های دینی. این زیاده‌روی، چونان افزودن رنگ‌های تیره به تابلوی روشن حقیقت، به کفر و شرک منجر می‌شود. قرآن کریم با تأکید بر «وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ»، انسان را به گفتن حق و پایبندی به حقیقت دعوت می‌کند، تا از هرگونه انحراف در اعتقادات پرهیز شود.

درنگ: غلو در دین، که به معنای زیاده‌روی در اعتقادات است، به کفر و شرک می‌انجامد. قرآن کریم با نهی از این انحراف، بر پایبندی به حقیقت و اعتدال تأکید دارد.

حقیقت حضرت عیسی (ع)

آیه 171، حقیقت حضرت عیسی (ع) را با عناوین «عیسی بن مریم»، «رسول الله»، «کلمته»، و «روح منه» تبیین می‌کند. این عناوین، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، جایگاه والای عیسی (ع) را نشان می‌دهند، اما او را در چارچوب مخلوق بودن نگه می‌دارند. عیسی (ع)، فرزند مریم (س) است، که بدون دخالت پدر، به امر الهی خلق شده است. عنوان «رسول الله» بر نقش او به عنوان پیام‌آور الهی دلالت دارد، و «کلمته» نشان‌دهنده خلقت کامل و بی‌نقص او به اراده خداوند است. «روح منه» نیز بر ارتباط ویژه او با روح الهی تأکید دارد، بدون آنکه او را از دایره مخلوقات خارج سازد.

خلقت عیسی (ع) بدون پدر، چونان معجزه‌ای در نظام خلقت، نشانه قدرت مطلق الهی است. این خلقت، که با «أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ» توصیف شده، از طریق القاء کلمه الهی به مریم (س) صورت گرفته است. این القاء، گرچه از جنس فرآیندهای طبیعی متعارف نیست، اما در چارچوب نظام خلقت الهی قرار دارد و با حکمت خداوند هماهنگ است.

درنگ: حضرت عیسی (ع)، به عنوان رسول خدا، کلمه الهی، و روحی از او، مخلوقی است که به امر الهی و بدون دخالت پدر خلق شده، اما از الوهیت منزه است.

دعوت به ایمان به خدا و رسولان

آیه 171، با دعوت به ایمان به خدا و رسولانش، بر وحدت رسالت الهی تأکید می‌کند. این دعوت، شامل همه پیامبران، از جمله موسی، ابراهیم، داوود، و عیسی (ع) است، که همگی ایادی الهی در هدایت بشرند. این وحدت، چونان نخی که مرواریدهای گوناگون را به هم پیوند می‌دهد، نشان‌دهنده یکپارچگی پیام توحیدی در همه ادیان آسمانی است. قرآن کریم با این دعوت، از اهل کتاب می‌خواهد که از باورهای انحرافی دست کشیده و به ایمان خالص به خدا و رسولانش روی آورند.

درنگ: دعوت به ایمان به خدا و همه رسولان، نشانه وحدت رسالت الهی در ادیان توحیدی است که انسان را به سوی توحید ناب هدایت می‌کند.

نفی تثلیث و تأکید بر توحید

آیه با نهی از اعتقاد به تثلیث («وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ»), بر توحید ناب تأکید می‌ورزد. باور به تثلیث، که در برخی فرق مسیحیت به صورت اب، ابن، و روح القدس مطرح شده، از منظر قرآن کریم خرافه‌ای شیطانی است که حقیقت عیسی (ع) را تحریف می‌کند. این باور، چونان سایه‌ای تاریک بر نور توحید، از حقیقت الهی دور است و به شرک می‌انجامد. قرآن کریم با تأکید بر «إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ»، خداوند را یگانه و منزه از هرگونه شریک یا فرزند معرفی می‌کند.

عبارت «سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ» تنزیه خداوند از داشتن فرزند را با قاطعیت بیان می‌کند. خداوند، به عنوان ذات صمد، از هرگونه نیاز به فرزند یا شریک بی‌نیاز است، و مالکیت او بر آسمان‌ها و زمین («لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ») نشانه قدرت مطلق اوست. عبارت «وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا» نیز بر کفایت خداوند به عنوان وکیل و کارساز همه مخلوقات تأکید دارد، که چونان نوری بی‌پایان، نیاز به هر واسطه‌ای را نفی می‌کند.

درنگ: نفی تثلیث و تأکید بر توحید یگانه، انسان را از خرافات شیطانی به سوی خداپرستی خالص هدایت می‌کند.

بخش چهارم: شرک، مانع سعادت

مفهوم شرک و تأثیر آن بر سعادت

شرک، چونان غباری که بر آینه دل نشیند، مانع از انعکاس نور حقیقت الهی است. قرآن کریم، با تأکید بر «لا إله إلا الله»، هرگونه پرستش غیرخدا، اعم از شخصیت‌های دینی یا اماکن مقدس، را شرک و کفر می‌داند. این شرک، که گاه در قالب باورهای خرافی یا تعلقات نادرست بروز می‌کند، انسان را از سعادت و معرفت الهی دور می‌سازد. علم دینی، با تأکید بر خداپرستی خالص، از هرگونه انحراف در این مسیر نهی می‌کند و انسان را به سوی توحید ناب فرا می‌خواند.

روایت شریفی که در متن اصلی آمده، می‌فرماید: «الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» (حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است). این روایت، چونان مشعلی فروزان، نشان می‌دهد که اهل بیت (ع) هدایتگرانی به سوی خدا هستند، نه معبودانی در کنار او. آنها، چونان کشتی‌ای در دریای طوفانی دنیا، انسان را به سوی ساحل امن توحید رهنمون می‌سازند، اما خود در مقام بندگی خدا قرار دارند.

نقد باورهای انحرافی

باورهایی که به پرستش شخصیت‌های دینی یا اماکن مقدس منجر می‌شود، از منظر علم دینی، انحرافی است که ریشه در جهل و تعلقات نفسانی دارد. این باورها، چونان زنجیرهایی که روح را در بند می‌کشند، انسان را از مسیر توحید دور کرده و به سوی شرک و کفر سوق می‌دهند. قرآن کریم، با دعوت به «لا إله إلا الله»، انسان را به تهذیب نفس و تمرکز بر خداپرستی خالص فرا می‌خواند، تا چونان پرنده‌ای سبکبال، از قفس تعلقات رها شود و به سوی معرفت الهی پرواز کند.

درنگ: شرک، مانع اصلی سعادت انسان است و علم دینی با تأکید بر «لا إله إلا الله»، از هرگونه پرستش غیرخدا نهی می‌کند.

بخش پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

آیه 171 سوره نساء، چونان آیینه‌ای روشن، حقیقت توحید را در برابر چشمان اهل کتاب و همه بشریت قرار می‌دهد. این آیه، با نهی از غلو و تثلیث، و با تبیین جایگاه حضرت عیسی (ع) به عنوان رسول خدا و کلمه الهی، راه را از بیراهه متمایز می‌سازد. دعوت به ایمان به خدا و رسولان، و تأکید بر توحید یگانه، پیامی است که چونان جویباری زلال، قلب‌های تشنه حقیقت را سیراب می‌کند. علم دینی، با نقد باورهای انحرافی و خرافات، انسان را به سوی خداپرستی خالص هدایت می‌کند، تا در سایه توحید، به سعادت ابدی دست یابد.

این تفسیر، با تأمل در مفاهیم عمیق آیه، نشان داد که چگونه قرآن کریم، با زبانی فصیح و استدلالی، انسان را به سوی معرفت الهی رهنمون می‌سازد. اهل بیت (ع)، چونان چراغ‌های هدایت، در این مسیر نقش رهنما دارند، اما هدف نهایی، تنها و تنها خداپرستی است. این آیه، دعوتی است به تأمل در حقیقت هستی و رهایی از بند شرک، تا انسان چونان ستاره‌ای در آسمان معرفت، درخششی ابدی یابد.

با نظارت صادق خادمی