در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1039

متن درس





تفسیر: توحید ناب و نفی غلو در آیین الهی

تفسیر: توحید ناب و نفی غلو در آیین الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۳۹)

دیباچه

این نوشتار به تبیین و تفسیر یکی از آیات نورانی قرآن کریم اختصاص دارد که با زبانی ژرف و نگاهی توحیدی، راه سعادت و رستگاری را در پرتو خداپرستی خالص ترسیم می‌کند. محور این تفسیر، آیه‌ای است که با خطاب به اهل کتاب، بر پرهیز از غلو در دین و التزام به حقیقت توحید تأکید می‌ورزد. در این اثر، با نگاهی تحلیلی و با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات معنوی، تلاش شده است تا مفاهیم والای قرآنی در قالبی منسجم و روشن برای طالبان معرفت الهی ارائه گردد. هدف این است که خواننده با عمق پیام توحیدی آشنا شود و از هرگونه انحراف اعتقادی که به شرک و کفر می‌انجامد، دوری گزیند.

بخش نخست: توحید، بنیاد سعادت

مفهوم توحید و تقابل آن با شرک

توحید، به مثابه نوری است که مسیر سعادت ابدی را روشن می‌سازد و شرک، چونان تاریکی است که انسان را به سوی ضلالت می‌کشاند. در نگاه قرآنی، کسی که معبودش خداوند یکتا باشد، موحد است و خداوند در کنار او ایستاده، او را هدایت می‌کند. اما اگر معبود انسان چیزی جز پروردگار باشد، خواه شخص باشد یا شیء، راه سعادت بر او بسته شده و عاقبت نیک از او دور می‌گردد. این حقیقت، چونان ستونی استوار، بنیاد سعادت و رستگاری بشر را تشکیل می‌دهد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا» (نساء: ۱۱۶)؛ یعنی هرکس به خدا شرک ورزد، به گمراهی دوری گرفتار آمده است.

درنگ: توحید، تنها راه سعادت است و شرک، مانع رستگاری. انسان موحد با اتکا به خداوند، به سعادت دنیا و آخرت دست می‌یابد.

بخش دوم: خطاب به اهل کتاب و پرهیز از غلو

متن و ترجمه آیه

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا

ای اهل کتاب، در دین خود غلو نکنید و درباره خدا جز حق نگویید. جز این نیست که مسیح، عیسی بن مریم، فرستاده خدا و کلمه اوست که آن را به مریم افکند و روحی از اوست. پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید: [خدا] سه‌گانه است. دست بکشید که برایتان بهتر است. جز این نیست که خدا خدای یگانه است. منزه است از اینکه فرزندی داشته باشد. آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، و خدا برای کارسازی کافی است.

تبیین مفهوم غلو

قرآن کریم با خطابی صریح به اهل کتاب، از غلو در دین نهی می‌کند. غلو، چونان رودی است که از مسیر اعتدال خارج شده و به سوی پرتگاه شرک و کفر سرازیر می‌شود. این آیه با تأکید بر اینکه درباره خداوند جز حق نباید گفت، هرگونه ادعای غیرواقعی، مانند الوهیت حضرت عیسی (ع) یا اعتقاد به تثلیث، را نفی می‌کند. غلو، به معنای خروج از حد اعتدال در باورها، با روح توحید در تضاد است و به انحرافات اعتقادی می‌انجامد. قرآن کریم در آیه‌ای دیگر نیز این هشدار را تکرار می‌کند: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ» (مائده: ۷۷).

درنگ: غلو در دین، مانند افزودن شاخ و برگ‌های زائد به درخت حقیقت، به شرک و کفر می‌انجامد. التزام به حق، تنها راه حفظ توحید است.

بخش سوم: حقیقت حضرت عیسی (ع)

جایگاه حضرت عیسی (ع) در قرآن کریم

قرآن کریم حضرت عیسی (ع) را به عنوان فرزند مریم (س)، رسول خدا، کلمه الهی، و روحی از خداوند معرفی می‌کند. این عناوین، چونان گوهرهایی در تاج نبوت، جایگاه والای او را نشان می‌دهند، اما هرگز او را از مقام بشری و مخلوق بودن خارج نمی‌سازند. عیسی (ع) رسولی است همانند دیگر پیامبران، کلمه‌ای است که خداوند به مریم (س) افکند، و روحی است که از جانب پروردگار به او عطا شده است. این توصیفات، بر خلقت ویژه او دلالت دارند، اما هرگز به معنای الوهیت یا خروج از دایره مخلوقات نیستند. قرآن کریم در جای دیگر نیز می‌فرماید: «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (آل عمران: ۵۹).

درنگ: حضرت عیسی (ع)، رسول خدا و کلمه الهی است، اما در چارچوب مخلوق بودن قرار دارد و از الوهیت منزه است.

بخش چهارم: تنوع در نظام خلقت الهی

عظمت خلقت و محدودیت معرفت بشری

خلقت الهی، چونان اقیانوسی بی‌کران است که هر موج آن، جلوه‌ای از قدرت و حکمت پروردگار را نمایان می‌سازد. خلقت حضرت عیسی (ع) بدون پدر، تنها یکی از هزاران جلوه تنوع در نظام خلقت است. خداوند، خالقی است که موجودات را به اشکال گوناگون و با نظام‌های متنوع می‌آفریند، از حیوانات زمینی و غیرزمینی گرفته تا موجوداتی که فراتر از فهم بشری هستند. همان‌گونه که در برخی مناطق جهان، خورشید در شب طلوع می‌کند و روز را به شب می‌آمیزد، خلقت الهی نیز از قواعد متعارف بشر فراتر می‌رود. این تنوع، نشانه‌ای از عظمت پروردگار است که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده: «وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ» (حجر: ۸۵).

بشر، در برابر این عظمت، چونان کودکی است که تنها گوشه‌ای از حقیقت را می‌بیند. معرفت انسانی، مانند دیدن ده سانتی‌متر از جهانی بی‌کران است. اگر این دید محدود شود، انسان به کوری کامل گرفتار می‌آید. این محدودیت، دعوتی است به تواضع در برابر حکمت الهی و پذیرش نادانی در برابر علم بی‌پایان پروردگار. قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (اسراء: ۸۵).

درنگ: تنوع در خلقت الهی، نشانه عظمت پروردگار است و محدودیت معرفت بشری، انسان را به فروتنی در برابر حکمت الهی دعوت می‌کند.

بخش پنجم: اطاعت از خدا و رسولان

ایمان به خدا و پیامبران

قرآن کریم اهل کتاب را به ایمان به خداوند و همه رسولانش دعوت می‌کند. این دعوت، چونان کلیدی است که درهای سعادت را می‌گشاید. ایمان به پیامبران، از حضرت موسی (ع) و داود (ع) گرفته تا عیسی (ع)، نشانه پذیرش وحدت رسالت الهی است. اطاعت از خدا و رسولان، راهی است که انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ» (بقره: ۱۳۶).

درنگ: ایمان به خدا و همه رسولان، نشانه پذیرش وحدت رسالت الهی و راه سعادت است.

بخش ششم: نفی تثلیث و تأکید بر توحید ناب

رد اعتقاد به تثلیث

قرآن کریم با صراحت، اعتقاد به تثلیث (اب، ابن، و روح القدس) را نفی می‌کند و آن را خرافه‌ای می‌داند که از حقیقت توحید دور است. این آیه، چونان شمشیری برنده، ریشه‌های شرک را قطع می‌کند و بر توحید ناب تأکید می‌ورزد. اعتقاد به تثلیث، به دلیل نقض اصل یگانگی خداوند، از باورهای انحرافی شمرده می‌شود. قرآن کریم در جای دیگر نیز هشدار می‌دهد: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ» (مائده: ۷۳). ذکر «لا إله إلا الله» به عنوان ذکری هدایت‌بخش، قلب را از شرک پاک می‌کند و انسان را به سوی حقیقت متصل می‌سازد.

درنگ: نفی تثلیث و التزام به ذکر «لا إله إلا الله»، قلب را از شرک پاک کرده و به توحید ناب متصل می‌سازد.

بخش هفتم: مخلوقات، ظهورات الهی

خداوند، تنها حقیقت مستقل

همه موجودات عالم، چونان نقش‌هایی بر قالی هستی، ظهورات الهی هستند و هیچ‌یک حقیقت مستقلی ندارند. همان‌گونه که قالی از پشم و رنگ تشکیل شده و هویتی جز اجزای خود ندارد، مخلوقات نیز جز ظهور اراده الهی نیستند. خداوند، ذات واجب‌الوجود است و سایر موجودات، از پشه و مورچه تا پیامبران و امامان، همگی بندگان او هستند. این حقیقت، چونان آینه‌ای است که عظمت پروردگار را بازمی‌تاباند. قرآن کریم می‌فرماید: «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (نساء: ۱۷۱). خداوند از داشتن فرزند منزه است، زیرا او از مرگ و زوال مبراست و نیازی به جانشین ندارد.

درنگ: خداوند تنها حقیقت مستقل است و مخلوقات، ظهورات اراده او هستند. پرستش غیرخدا، به شرک و گمراهی می‌انجامد.

بخش هشتم: شرک، مانع توحید

نقد باورهای انحرافی

شرک، چونان سایه‌ای شوم، قلب انسان را از نور توحید محروم می‌کند. برخی باورهای انحرافی، مانند تعلق به غیرخدا یا افزودن شخصیت‌های دینی به مقام الوهیت، ریشه در غفلت از حقیقت توحید دارند. ذکر «لا إله إلا الله»، چونان آبی زلال، قلب را از این آلودگی‌ها می‌شوید. عالمان دینی تأکید دارند که حتی توسل به اولیای الهی باید در چارچوب هدایت به سوی خداوند باشد، نه آنکه به شرک و کفر منجر شود. قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» (یوسف: ۱۰۶). دعای «اللهم صل على محمد و آل محمد» نیز درخواستی است برای هدایت به سوی توحید ناب از طریق اهل بیت (ع).

درنگ: شرک، نتیجه غفلت از توحید است. التزام به «لا إله إلا الله» و توسل به اهل بیت (ع) برای هدایت، انسان را از شرک دور می‌سازد.

جمع‌بندی

این تفسیر، با تکیه بر آیه ۱۷۱ سوره نساء، تصویری جامع از دعوت به توحید ناب، پرهیز از غلو، و تصحیح باورهای انحرافی ارائه می‌دهد. توحید، چونان مشعلی فروزان، راه سعادت را روشن می‌سازد و شرک، چونان پرده‌ای تاریک، انسان را از حقیقت دور می‌کند. این آیه، با تبیین جایگاه حضرت عیسی (ع) و تأکید بر خداپرستی خالص، بر وحدت رسالت الهی و مسئولیت انسان در انتخاب مسیر توحید تأکید دارد. ذکر «لا إله إلا الله»، چونان کلیدی است که درهای هدایت را می‌گشاید، و توسل به اهل بیت (ع)، راهنمایی است به سوی حقیقت الهی. این تفسیر، خواننده را به تأمل در عظمت خلقت، فروتنی در برابر حکمت الهی، و التزام به توحید ناب دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی