در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1054

متن درس




تفسیر آیات دهم و یازدهم سوره مائده: اتمام حجت الهی و دعوت به ذکر نعمت و توکل

تفسیر آیات دهم و یازدهم سوره مائده: اتمام حجت الهی و دعوت به ذکر نعمت و توکل

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۵۴)

دیباچه

سوره مائده، از سوره‌های مدنی قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، معارف الهی را در قالب احکام، اخلاق و هدایت‌های اجتماعی به مؤمنان عرضه می‌دارد. این سوره، که در اواخر حیات مبارک پیامبر اکرم (ص) نازل شده، با تأکید بر وفای به عهد، عدالت، و تنظیم روابط انسانی، چارچوبی استوار برای زندگی مؤمنانه فراهم می‌آورد. آیات دهم و یازدهم این سوره، چون دو گوهر درخشان، اتمام حجت الهی را بر کافران و مؤمنان به نمایش می‌گذارند؛ یکی با هشدار به عاقبت کفر و تکذیب، و دیگری با دعوت به یادآوری نعمت‌های بی‌کران الهی و توکل بر ذات اقدس حق. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای عالمان دینی، این دو آیه را با زبانی روشن و وزین تبیین می‌کند تا چون چراغی، راه حقیقت‌جویان را روشن سازد.

بخش نخست: اتمام حجت الهی بر کافران

متن و ترجمه آیه دهم

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ

و کسانی که کفر ورزیدند و آیات ما را دروغ انگاشتند، آنان اهل دوزخ‌اند.

تحلیل مفهومی کفر و تکذیب

آیه دهم سوره مائده، با صراحت و عظمت، خطاب به کسانی است که در برابر آیات الهی دو گناه بزرگ مرتکب شده‌اند: کفر و تکذیب. کفر، چون سایه‌ای تاریک، به معنای انکار وجود خداوند یا نادیده گرفتن حقیقت توحید است. این انکار ممکن است از سر نادانی باشد، چنان‌که گروهی از انسان‌ها، به دلیل دوری از معارف دینی، در شک و تردید به سر می‌برند. تکذیب اما گامی فراتر است؛ انکار آگاهانه و همراه با عناد، که آیات روشن الهی را دروغ می‌پندارد و با آن به ستیز برمی‌خیزد. تکذیب، چون تیری زهرآگین، قلب حقیقت را نشانه می‌گیرد و از کفر شدیدتر است، زیرا همراه با آگاهی و اراده به مخالفت است.

درنگ: کفر ممکن است از ناآگاهی سرچشمه گیرد، اما تکذیب، انکاری آگاهانه و همراه با ستیز است که گناهی سنگین‌تر را رقم می‌زند.

کافران مستضعف و دانشمندان

در میان کافران، گروهی هستند که از سر ناآگاهی، خدا و پیامبران را نمی‌شناسند. اینان، که به کافران مستضعف تعبیر می‌شوند، در جهانی از شک و تردید گرفتارند و از معارف الهی بی‌بهره. این گروه، که تعدادشان به میلیاردها نفر می‌رسد، دعوایی با دین ندارند، بلکه در تاریکی نادانی به سر می‌برند. در مقابل، برخی دانشمندان، که از قضا ۶۴ درصد آنان به گفته عالمان دینی وجود خدا را نپذیرفته‌اند، عالم را نظامی طبیعی می‌دانند و اثبات وجود خدا را بر عهده مؤمنان می‌گذارند. این گروه، هرچند در انکار خدا مصرّند، اما گاه از سر استدلال و نه عناد سخن می‌گویند.

مقایسه کفر، تکذیب و ظلم

در سلسله‌مراتب گناه، ظلم از کفر و تکذیب فراتر می‌رود. ظلم، عملی است که به ارتداد می‌انجامد و بنیان ایمان را ویران می‌سازد. کفر و تکذیب، هرچند گناهانی سنگین‌اند، اما در حوزه نفس و باور جای دارند، در حالی که ظلم، با کردار ناپسند، به دیگران آسیب می‌رساند و از این رو، گناهی عظیم‌تر است.

درنگ: ظلم، به دلیل تأثیر عملی و ویرانگرش بر دیگران، از کفر و تکذیب سنگین‌تر است و به ارتداد می‌انجامد.

اصحاب جحیم و ماهیت جهنم

آیه دهم، کافران و مکذبان را «اصحاب جحیم» می‌خواند، که به معنای همراهان دوزخ است. جحیم، چون آتشی سوزان و ناشناخته، در قلمرو ادراک انسانی نمی‌گنجد. عذاب‌های آخرتی، از جمله جحیم، برای ذهن بشری که در بند ماده و مکان است، غیرقابل‌تصور است. برخلاف تصورات عامیانه که دوزخ را با جزئیات مادی مانند آویختن از مو یا بزم‌های خیالی توصیف می‌کنند، جحیم فاقد سقف، کف یا ساختارهای مادی است. این تصورات، که گاه در روایات غیرمعتبر ریشه دارند، از حقیقت متعالی قرآن کریم دورند و به ذهن‌های ساده‌انگار نسبت داده می‌شوند.

نقد تصورات عامیانه از جهنم

تصورات نادرست از جهنم، که گاه در اذهان عامه شکل گرفته، دوزخ را به بزمی مادی یا مکانی با ویژگی‌های زمینی تقلیل می‌دهد. این دیدگاه‌ها، که گاه از روایات غیرمعتبر سرچشمه می‌گیرند، با حقیقت متعالی جحیم ناسازگارند. جحیم، نه زمین دارد و نه هوا، و فهم آن از دسترس ذهن انسانی خارج است. این ناپیوستگی با عالم ماده، انسان را به تأمل در عظمت الهی و ناتوانی خویش در فهم آخرت دعوت می‌کند.

دعوت به پرهیز از کفر و تکذیب

آیه دهم، با هشداری صریح، انسان را از کفر و تکذیب برحذر می‌دارد. این اتمام حجت الهی، چون آیینه‌ای، عاقبت شوم انکار آیات حق را به نمایش می‌گذارد و راه رستگاری را در پذیرش حقیقت نشان می‌دهد.

بخش دوم: دعوت مؤمنان به ذکر نعمت و توکل

متن و ترجمه آیه یازدهم

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی قصد کردند بر شما دست دراز کنند، ولی [خدا] دستشان را از شما باز داشت، و از خدا پروا کنید، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.

یادآوری نعمت‌های الهی

آیه یازدهم، با خطابی لطیف به مؤمنان، آنان را به ذکر نعمت‌های الهی فرا می‌خواند. ذکر نعمت، چون جویباری زلال، قلب مؤمن را سیراب می‌کند و او را به سوی شکر و سپاس رهنمون می‌سازد. نعمت‌های الهی، از خواب آرام و سلامتی تا هدایت و ایمان، چون ستارگان آسمان بی‌شمارند. انسان، که گاه در غفلت خویش غرق است، از این نعمت‌ها بی‌خبر می‌ماند. به تعبیر عالمان دینی، اگر شبی خواب از سر انسان بپرد یا توانایی خوردن غذا از او سلب شود، تازه به اهمیت این نعمت‌های روزمره پی می‌برد.

درنگ: ذکر نعمت‌های الهی، از سلامتی و خواب آرام تا هدایت، وظیفه‌ای دائمی است که قلب مؤمن را به شکر و سپاس متصل می‌کند.

نعمت سلامتی در پرتو مثال همه‌گیری

یکی از مصادیق بارز نعمت الهی، سلامتی است که در روزگار همه‌گیری بیماری‌هایی چون کرونا، ارزش آن بیش از پیش آشکار شد. به گفته عالمان دینی، این بیماری، که میلیون‌ها نفر را در جهان و ایران مبتلا کرد و روزانه جان بسیاری را گرفت، نشان داد که تنفس آسان و سلامتی، نعمت‌هایی بی‌بدیل‌اند. کاهش تصادفات جاده‌ای در اثر محدودیت‌های کرونایی نیز، به‌عنوان نمونه‌ای از تأثیرات اجتماعی نعمت و نقمت، یادآوری می‌کند که حتی در سختی‌ها، نعمت‌های الهی پنهان است.

اذکر در عرفان عملی

اذکر، فراتر از ذکر زبانی، در عرفان عملی به معنای غرق شدن در نعمت‌های الهی است. عارف سالک، چون دریانوردی که در اقیانوس بی‌کران نعمت‌های حق شناور است، در هر لحظه به یاد نعمت‌های بی‌شمار الهی می‌افتد. این ذکر، نه تنها شکر زبانی، بلکه تأملی عمیق در عظمت الهی است که انسان را به سوی کمال رهنمون می‌شود.

نقد غفلت از نعمت‌ها

انسان، به دلیل عادت به نعمت‌های روزمره، گاه از شمارش و یادآوری آنها ناتوان است. عقل، هوش، سلامتی، و حتی وجودی که از خاک به انسانیت رسیده، همه نعمت‌هایی‌اند که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند. عالمان دینی، با اشاره به آموزش‌های دوران کودکی، تأکید دارند که باید از همان آغاز، انسان را به ذکر نعمت‌های الهی عادت داد تا قلبش از شکر و سپاس لبریز شود.

نعمت‌های مقید در آیه یازدهم

آیه یازدهم، نعمت الهی را به مورد خاصی مقید می‌کند: جلوگیری از آسیب کافران و مشرکان به مؤمنان. عبارت «إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ» نشان‌دهنده نیتی خصمانه است که خداوند با رحمت خویش آن را خنثی کرد. «فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ» به معنای نگه‌داشتن دست‌های دشمنان است، نه شکستن آنها، که نشانه‌ای از مهربانی بی‌حد الهی حتی نسبت به کافران است.

درنگ: خداوند با نگه‌داشتن دست کافران از مؤمنان، نه تنها مؤمنان را حفظ کرد، بلکه با کافران نیز با رحمت رفتار نمود.

تقوا و توکل: دو بال ایمان

آیه یازدهم، مؤمنان را به تقوا و توکل دعوت می‌کند. تقوا، چون سپری است که انسان را از نافرمانی حفظ می‌کند و او را به قرب الهی می‌رساند. توکل اما، چون پرچمی است که نشانه ایمان راستین است. مؤمن واقعی، همه امور خویش را به خداوند می‌سپارد و در برابر سختی‌ها، قلبش به آرامش الهی متکی است. عالمان دینی، ضعف توکل را ریشه بسیاری از گرفتاری‌ها، از فقر و بیماری تا اضطراب، می‌دانند.

داستان توکل و رهایی

برای تبیین توکل، داستانی طنزآمیز از عالمان دینی نقل شده است: مردی که در آستانه مرگ بود، با توکل بر خدا و تشویق همسر مؤمنش، نه تنها از مرگ رهایی یافت، بلکه به ساخت تابوتی برای پادشاه مأمور شد و از این راه، روزی فراوان کسب کرد. این داستان، چون آیینه‌ای، قدرت توکل را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد که خداوند، با علم بی‌کران خویش، حتی افتادن برگی را می‌داند و امور بندگان را تدبیر می‌کند.

درنگ: توکل، نشانه ایمان راستین است که انسان را از اضطراب و ترس رهایی می‌بخشد و به حکمت الهی متصل می‌کند.

توکل بدون طمع

توکل، برخلاف تصور برخی، طمع به نعمت‌های مادی یا معنوی نیست. مؤمن واقعی، چون عاشقی که جز معشوق چیزی نمی‌خواهد، همه چیز را به خدا می‌سپارد و حتی از مرگ و سختی نمی‌هراسد. این توکل، عشقی خالص است که انسان را به تسلیم در برابر حکمت الهی دعوت می‌کند.

عدالت الهی و توکل

خداوند، عادل و حکیم است و هیچ ظلمی از او سر نمی‌زند. توکل، تسلیم به این عدالت و حکمت است. انسان، که گاه در گناه و ظلم از خدا پیشی می‌گیرد، با توکل به سوی پاکی و رستگاری گام برمی‌دارد. این تسلیم، چون کلیدی، درهای رحمت الهی را می‌گشاید.

بخش سوم: تأملات عرفانی و انسانی

انسان و ناکامی در کمال

انسان، با وجود پیشرفت‌هایش، گاه چون موجودی ناکامل، در نزاع و کشتار غرق است. به تعبیر عالمان دینی، اگر انسان به کمال می‌رسید، فرزندانش این‌گونه به ستیز با یکدیگر نمی‌پرداختند. داستان هابیل و قابیل، چون آینه‌ای، این ناکامی را به نمایش می‌گذارد و انسان را به تأمل در خویش دعوت می‌کند.

خاطره‌ای از زیبایی خلقت

عالمان دینی، با اشاره به خاطره‌ای از کودکی و تماشای فیلمی درباره آدم و حوا، به زیبایی و متانت اولیه انسان اشاره دارند. این زیبایی، که در نسل‌های بعدی کمرنگ شده، یادآوری می‌کند که انسان، با وجود ظرفیت‌هایش، گاه از حقیقت خویش دور می‌افتد.

اذکر و توکل: دو گوهر جان‌ساز

اذکر و توکل، چون دو بال، روح انسان را به سوی کمال می‌برند. ذکر نعمت‌ها، قلب را از شکر لبریز می‌کند و توکل، ایمان را استوار می‌سازد. این دو، چون دو گوهر، جان انسان را پخته و آماده دریافت فیض الهی می‌کنند.

جمع‌بندی

آیات دهم و یازدهم سوره مائده، چون دو راهنمای آسمانی، مسیر کفر و ایمان را پیش روی انسان می‌نهند. آیه دهم، با اتمام حجت بر کافران و مکذبان، عاقبت شوم انکار را هشدار می‌دهد و جحیم را چون مقصدی غیرقابل‌فهم ترسیم می‌کند. آیه یازدهم اما، چون نسیمی روح‌بخش، مؤمنان را به یادآوری نعمت‌های الهی، تقوا و توکل دعوت می‌کند. ذکر نعمت‌ها، از سلامتی تا رهایی از شر دشمنان، و توکل، چون نشانه‌ای از ایمان راستین، انسان را به سوی کمال رهنمون می‌سازد. این آیات، با زبانی فصیح و متعالی، انسان را به تأمل در نعمت‌های بی‌کران الهی و تسلیم به حکمت او فرا می‌خوانند.

با نظارت صادق خادمی