متن درس
تفسیر: مسئولیت علمای دینی در هدایت جامعه (آیه 63 سوره مائده)
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۱۰۰)
دیباچه
قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راه هدایت را به سوی حقیقت میگشاید و با کلامی الهی، مسئولیتهای سنگین رهبران دینی را در برابر جامعه بشری ترسیم میکند. آیه 63 سوره مائده، چونان آیینهای شفاف، نقش علمای دینی را در پاسداری از اخلاق و معنویت جامعه بازتاب میدهد و با زبانی رسا، از کوتاهی در نهی از منکر و هدایت مردم نکوهش میکند. این نوشتار، با تأمل در این آیه شریفه و با بهرهگیری از درسگفتارهای عالمانه، به تبیین نقش علما در اصلاح یا انحراف جامعه میپردازد. هدف آن است که با زبانی روشن و متین، چارچوبی علمی برای فهم این مسئولیت خطیر ارائه شود، تا چونان درختی تناور، ریشه در معرفت دینی داشته و شاخسار آن به سوی آسمان حقیقتجویی سر برافرازد.
بخش اول: تبیین آیه شریفه و زمینههای آن
متن و ترجمه آیه
لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ السُّحْتَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ ۚ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ
چرا ربانیان و احبار، ایشان را از گفتار ناپسند و خوردن مال حرام بازنمیداشتند؟ چه بد بود آنچه انجام میدادند.
این آیه شریفه، پس از تبیین وضعیت یهود، نصاری، منافقان و مؤمنان، به مسئولیت علمای دینی در جوامع یهودی و مسیحی میپردازد. عبارت «لَوْلَا يَنْهَاهُمُ» چونان بانگی بیدارکننده، کوتاهی علما را در نهی از منکر مورد پرسش قرار میدهد و با لحنی نکوهشآمیز، از غفلت ایشان در برابر گناهان زبانی و حرامخواری سخن میگوید.
تعریف ربانیون و احبار
«الرَّبَّانِيُّونَ» به علمای نصاری و «الْأَحْبَارُ» به علمای یهود اشاره دارد. این دو گروه، چونان ستونهای معنوی جامعه، وظیفه داشتند تا با هدایت و ارشاد، مردم را به سوی راستی و تقوا سوق دهند. ربانیون، با تعلق به ریشه «رب»، به معنای پرورشدهندگان الهیاند که باید جامعه را به سوی پروردگار هدایت کنند. احبار نیز، بهعنوان حافظان دانش و شریعت یهود، مسئولیت حفظ حرمتهای دینی را بر دوش داشتند.
انتقاد از کوتاهی علما
قرآن کریم با عبارت «لَوْلَا يَنْهَاهُمُ» چونان تیری تیز، قلب مسئولیت علما را نشانه میگیرد. این پرسش، نهتنها نکوهشی از گذشته است، بلکه هشداری برای همه اعصار که علما، چونان چوپانان گله، باید از انحراف جامعه جلوگیری کنند. کوتاهی در این امر، چونان فروافتادن ستونی است که سقف اخلاق جامعه را نگه میدارد.
درنگ: مسئولیت علمای دینی در نهی از منکر، چونان نگهبانی است که از حریم اخلاق و تقوای جامعه پاسداری میکند. کوتاهی در این وظیفه، به انحراف جامعه و فروپاشی ارزشهای معنوی میانجامد.
بخش دوم: گناهان زبانی و حرامخواری
گفتار گناهآلود و حرامخواری
آیه شریفه دو نوع گناه را برجسته میسازد: «قَوْلِهِمُ السُّحْتَ» (گفتار ناپسند) و «أَكْلِهِمُ السُّحْتَ» (خوردن مال حرام). گفتار ناپسند، چونان زهری است که از زبان تراوش میکند و جامعه را مسموم میسازد. دروغ، تهمت و غیبت، از جمله مصادیق این گناهاند که چونان آتشی، بنیان اعتماد اجتماعی را میسوزانند. حرامخواری نیز، چونان بلایی است که طهارت روح را از میان میبرد و انسان را از مقام والای تقوا فرو میافکند.
اهمیت پرهیز از دروغ و حرام
پرهیز از دروغ و حرامخواری، چونان دو بال است که انسان را به سوی قلههای کمال پرواز میدهد. کسی که از این دو گناه دوری گزیند، در زمره برگزیدگان الهی قرار میگیرد. این اصل، نهتنها در زمان نزول قرآن کریم، بلکه در همه اعصار، چونان مشعلی فروزان، راه رستگاری را روشن میکند.
استناد به حدیث شریف
حدیث شریف «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه» (مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند) چونان گوهری درخشان، بر اهمیت پرهیز از آزار دیگران تأکید دارد. این حدیث، با تأکید بر زبان و دست، نشان میدهد که گناهان این دو ابزار، بیش از هر چیز، جامعه را به سوی انحطاط میکشاند.
درنگ: گفتار ناپسند و حرامخواری، چونان دو دشمن پنهان، بنیانهای اخلاقی جامعه را تهدید میکنند. علمای دینی، با نهی از این گناهان، میتوانند جامعه را به سوی تقوا و راستی هدایت کنند.
بخش سوم: تقدم گناه زبانی بر گناه عملی
نقش زبان در گناه
زبان، چونان کلیدی است که درهای گناه را میگشاید. پیش از آنکه دست به سوی گناه دراز شود، زبان با گفتار ناپسند، زمینه آن را فراهم میکند. این تقدم، در حدیث شریف «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه» نیز مورد توجه است، هرچند ترتیب ذکر «یده و لسانه» ممکن است به دلیل ریتم کلام یا عادت زبانی باشد.
نقد ترتیب حدیث
برخی از عالمان دینی استدلال کردهاند که ترتیب صحیح حدیث باید «من لسانه و یده» باشد، زیرا گناه زبانی مقدم بر گناه عملی است. زبان، چونان پیشقراول گناه، ابتدا نقشه آن را میکشد و سپس دست به اجرا درمیآید. این دیدگاه، با تأمل در ریتم کلام و ساختار ادبی حدیث، توجیه میشود، اما بر اهمیت زبان بهعنوان ابزار اصلی گناه تأکید دارد.
مقایسه غیبت و زنا
حدیث شریف «الغیبة أشد من الزنا» (غیبت از زنا شدیدتر است) چونان آینهای، حقیقت گناهان زبانی را نمایان میکند. زنا، هرچند گناهی بزرگ است، اما به دلیل دشواریهای عملی، محدودتر است. غیبت اما، چونان نسیمی سمی، در هر مکان و زمان جاری میشود و با اشاعه فحشا، جامعه را به سوی انحطاط میکشاند.
آثار اجتماعی غیبت
غیبت، چونان آتشی است که در جنگل اعتماد اجتماعی زبانه میکشد. این گناه، نهتنها به فرد آسیب میرساند، بلکه با گسترش شایعات و بدگویی، بنیانهای اخلاقی جامعه را متزلزل میکند. در مقابل، زنا، به دلیل ماهیت پنهانیاش، کمتر اشاعه مییابد، اما غیبت در هر موقعیت، از خیابان تا محافل دینی، بهراحتی رواج مییابد.
درنگ: غیبت، به دلیل سهولت انجام و اشاعه گسترده، گناهی بزرگتر از زنا محسوب میشود و تأثیرات مخرب آن بر جامعه، عمیقتر و پایدارتر است.
بخش چهارم: کنترلناپذیری زبان
چالش مهار زبان
زبان، چونان اسبی سرکش، به دشواری مهار میشود. در حالی که دست در هنگام گناه، مانند دزدی، ممکن است گرفتار شود، زبان بهسرعت گناه را منتشر میکند و کمتر کسی میتواند جلوی آن را بگیرد. این حقیقت، در مثالهایی از رسانههای خارجی که سخنان ناپسند را قطع میکنند، آشکار است، اما حتی این قطع نیز نمیتواند جلوی انتشار کامل گناه را بگیرد.
مثالهایی از تأثیر زبان
در برخی رسانهها، هنگامی که سخنان ناپسند آغاز میشود، با قطع سریع برنامه، تلاش میشود تا از گسترش آن جلوگیری شود. اما زبان، چونان رودی خروشان، پیش از مهار شدن، بخشی از گناه را جاری میکند. این ویژگی، زبان را به ابزاری خطرناک در دست گناهکاران بدل ساخته است.
بخش پنجم: فساد علما و تأثیر آن بر جامعه
دلیل کوتاهی علما
آیه شریفه، کوتاهی ربانیون و احبار را به فساد خود ایشان نسبت میدهد. عالمانی که خود درگیر گناه و فسادند، چونان چشمهای مسموم، نمیتوانند جامعه را سیراب حقیقت کنند. این فساد، نهتنها خودشان را به سوی تباهی میکشاند، بلکه مردم را نیز به گمراهی میکشاند.
مثالهایی از فساد در علم دینی
برخی از عالمان، بهجای هدایت مردم، خود درگیر سوءاستفادههای مالی و اخلاقی شدهاند. برای نمونه، استفاده از امکانات عمومی برای منافع شخصی، چونان دزدی از اعتماد جامعه است. این رفتارها، چونان خنجری بر قلب ایمان مردم فرو میرود و اعتماد به علم دینی را متزلزل میسازد.
نقد پذیرش بیچونوچرای احادیث
با پیشرفت معرفت بشری، پذیرش بیچونوچرای احادیث، بدون تأمل عقلانی، چونان گامنهادن در مسیری تاریک است. عالمان دینی باید با بهرهگیری از عقل و دانش، احادیث را بازنگری کنند تا معیارهای حقیقت و عدالت در جامعه حفظ شود.
درنگ: فساد در علم دینی، چونان آفتی است که ریشههای اعتماد جامعه را میخشکاند و هدایت مردم را به سوی گمراهی سوق میدهد.
بخش ششم: شناخت مردم و وفاداری به دین
داستان شناخت مردم
در خاطرهای، مواجهه با فردی که بهظاهر مست بود، اما بهجای خشونت، محبت نشان داد، چونان درس بزرگی است که شناخت صحیح مردم را ضروری میسازد. این تجربه، نشاندهنده عمق ایمان و اخلاق مردم عادی است که گاه از پیشداوریهای نادرست پنهان میماند.
وفاداری مردم به دین
مردم، با ریشهای هزارساله در اسلام، چونان درختی استوار، به دین و ارزشهای آن وفادار ماندهاند. حتی در دشوارترین شرایط، این وفاداری، چونان گوهری درخشان، سرمایهای معنوی برای جامعه اسلامی است.
بخش هفتم: معنای «لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ»
تفسیر عبارت
عبارت «لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ» چونان فریادی از عمق حقیقت، اعمال ناپسند علما را نکوهش میکند. «يَصْنَعُونَ» به معنای ساختن و پرداختن است، اما در اینجا، به خرابکردن خود و جامعه اشاره دارد. علما، که باید چونان معماران، بنای اخلاق جامعه را استوار کنند، با فساد خود، این بنا را فرو ریختند.
تأثیر فساد علما بر مردم
فساد علما، چونان آفتی است که نهتنها خودشان را نابود کرد، بلکه مردم را نیز به سوی گمراهی کشاند. ضربالمثل «هر چه بگندد نمکش میزنند، وای از آنکه بگندد نمک» و «ماهی از سر گنده گردد نی ز دم» چونان آیینهای، این حقیقت را بازتاب میدهد.
درنگ: فساد علما، نهتنها خودشان را به تباهی میکشاند، بلکه چونان موجی خروشان، جامعه را به سوی انحطاط میبرد.
بخش هشتم: نقد شراب معنوی
نقد استعاره شراب در ادبیات
برخی شاعران، چون خیام و حافظ، از شراب بهصورت استعاری سخن گفتهاند، اما این تعبیر، چونان لباسی نامناسب، نمیتواند حقیقت معنوی را بپوشاند. قرآن کریم، جز در توصیف بهشت، از «شراب طهور» سخن نگفته و هرگونه تعبیر معنوی از شراب را نفی میکند.
تأکید بر دقت در تفسیر متون
تفسیر متون ادبی و دینی، چونان گامی در مسیری پرپیچوخم، نیازمند دقت و احتیاط است. تعابیر نادرست، میتوانند حقیقت را تحریف کنند و جامعه را از مسیر راستی دور سازند.
جمعبندی
آیه 63 سوره مائده، چونان مشعلی فروزان، مسئولیت علمای دینی را در هدایت جامعه روشن میسازد. این آیه، با نکوهش ربانیون و احبار به دلیل کوتاهی در نهی از گناهان زبانی و حرامخواری، نقش کلیدی علما را در اصلاح یا انحراف جامعه برجسته میکند. گناهان زبانی، بهویژه غیبت، به دلیل سهولت و اشاعه گسترده، خطرناکتر از گناهان عملیاند و کنترل زبان، چونان مهار اسبی سرکش، دشوارتر است. فساد در علم دینی، چونان آفتی است که اعتماد جامعه را میخشکاند و مردم را به گمراهی میکشاند. بااینحال، وفاداری مردم به دین، چونان گوهری گرانبها، سرمایهای است که باید با هدایت صحیح علما حفظ شود. این نوشتار، با تأمل در این آیه شریفه، دعوتی است به بازنگری در نقش علم دینی و مسئولیتپذیری در برابر جامعه.
با نظارت صادق خادمی